نقد، بررسی و نظرات کتاب نفرین صندلی - شروین وکیلی

مرتب‌سازی: جدیدترین
الهه
۱۴۰۲/۶/۱۸
جالب بود اما خب اواخر داستان توی زیر زمین راجب به صندلی‌ها اغراق شده بود ای کاش نویسنده بر واقعی بودن داستان اسرار نداشت، اینطوری به عنوان داستان خیالی پذیرشش راحت تر بود
F.R.H
۱۴۰۲/۶/۳
غیر قابل پیش‌بینی و یکم ترسناک. عالی بود...
آسمان آبی
۱۴۰۲/۶/۱
روایتی از تمثیلی از وابستگی‌های شدید انسان به مادیات، به طوری که این وابستگی انسان را درسراشیبی سقوط قرار می‌دهد.
محبوب، کریمی
۱۴۰۲/۵/۲۹
خب! من گول خوردم! واقعا فکر کردم واقعیه و داشتم نقشه میریختم چطور واسه همسرم توضیح بدم که واقعیه داستاناما وقتی رفتم جلوتر و طریقه هضم شدن غلام رضا و رویا رو دیدم خصوصا رویا که هیچ شاهدی نداشت فهمیدم گول خوردم آفرین آقای وکیلی قلموتون عالیه و می تونست پروبال بیشتری هم بگیره مثلاً سوالهایی که درباره نوع مدیریت خونه بوده در سالهای قبل و نوع انتخاب وراث میشد روی اینها کار کرد
دختری از جنس اکلیل💛
۱۴۰۲/۵/۲۸
اقای شروین وکیلی نویسنده‌ی فوق العاده قوی‌ای هستن چند اثر دیگه هم از ایشون خوندم واقعا جالبه که یک انسان میتونه اینقدر فکر باز و نوین داشته باشه و در مورد این کتاب از دیدگاه من: هر چند تخیلی ولی میشه ازش داستان‌هایی گرفت سمت ممنوعه‌ها نباید رفت دور گذاشتن طمع برای بقا ضروریست فداکاری یک نفر برای نجات چند نفرو اگر بخوایم از زاویه‌ی دیگری بنگریم گاهی راحتی یک موضوع به معنی راحتی ما نیست، مبل‌ها هر چند راحت بودند ولی افراد رو غرق در عدم راحتی میکردند برای نویسنده‌ی کتاب ارزوی موفقیت‌های بیشتر دارم
Kai
۱۴۰۲/۵/۲۶
فقط میتونم بگم اگه وقت کردید، حتما بخونید، کتاب خیلی جالبی بود و اولش گولتون میزنه واقعیه بعد میفهمیدید تخیلی هست ولی این هوش نویسنده رو نشون داده که برای جذب مخاطباش از این روش استفاده کرده...
سامان مددی
۱۴۰۲/۵/۲۶
کتابی دیگر از نویسنده خوش فکر و متفکر. داستان به نوعی ترسناک و وحشت آور روایت شده ولی در پس موضوع ظاهری کتاب، مسئله نیاز، کنجکاوی، طمع، تضاد افکار و آدمها، به خوبی روایت شده. نکته قابل ملاحضه داستان، انجام جنایت توسط مبلهایی است که ظاهرا ساکن و خوش استایل و چشم نواز هستن. مبل مظهر استراحت و آرامش و رفع خستگی ادمهاست ولی در اینجا تبدیل شده‌اند به محافظان همیشه بیدار گنج. این نوع روایت بیانگر نابودی روح انسان توسط خود انسان برای برطرف کردن نیازهای خودش، میتواند بشمار برود. از خواندن کتاب لذت ببرید.
رضا رحمتی
۱۴۰۲/۵/۱۸
جزو اولین کتاب‌هایی بود که خواندن انقدر خوب تعریف شده که از فیلم و سریال ترسناکتر هم ترسناکتره خیلی عالی تبریک به اقای وکیلی
Dark
۱۴۰۲/۵/۱۷
عالی بود تو این ژانر. اما معلوم بود، داستان تخیلی هست چرا؟ چون میترا در همه صحنه‌ها حضور داره اما این اشتباه هست یعنی میترا توی بعضی جاها نیست
احمد زارع
۱۴۰۲/۵/۱۱
داستان جادویی جذابی دارد. ظرف یک روز تمامش کردم
فرییا جمالی
۱۴۰۲/۵/۱۰
لز تخیل نویسنده خیلی خوشم اومد. مبلهای آدم خوار در اصل روح شیطانی انسان را به نمایش میگذارند. اما تمام شخصیت‌ها مادی بودند و اگر یه مقدار به معنویت فکر میکردند اسیر این همه دردسر و مرگ‌های جانگداز نمی‌شدند. یه چیزی که خیلی تو داستان به ذوق زد اسم عبدالله بود که نام خدا در اسمش اومد و نویسنده نمیدونم به چه دلیل اسم بدترین شخصیت این داستان رو عبدالله گذاشت. آیا غرض و منظوری داشتن؟ این خیلی خیلی برای من تاسف آور بود که اسم شخصیت بد داستان اسم خدارو به همراه داشته باشه. میشد از یه اسم دیگه استفاده بکنه. در کل قدرت تخیل نویسنده عالی بود البته در آغاز داستان بازهم نمیدونم چرا نویسنده به دروغ گفته بود این داستان واقعی هستش. اینم توش رنگ بوی ریا داشت. ولی اولین داستان متنی بود که چهارساعته خوندمش چون برام جالب بود و انسان رو درگیر خودش میکرد. ممنون از کتاب راه.
سیده احلام البوشوکه
۱۴۰۲/۵/۸
کتاب ترسناکی بود من وقتی میخوندم و فکر میکردم واقعی هست خیلی ترسیده بودم اما آخر داستان فهمیدم فقط یه داستانه
Nazanin zahra
۱۴۰۲/۴/۲۸
خیلی جذاب و جالب بود. فضای تخیلی داستان رو که لحظه به لحظه بیشتر می‌شد دوست داشتم. عاقبت طمع رو به خوبی نشان داده بود. یاد قصه عاقبت طمعکار افتادم. اولین کتاب داستانی که خودم خوندم
آیلین ق
۱۴۰۲/۴/۱۸
با سلام و تشکر از نویسنده محترم با توجه به پیش گفتار این داستان تخیلی بودیا واقعی؟؟ ولی اولین رمانی بود که کمتر از دو روز تمومش کردم از بس هیجان انگیز بود
ام البنین زمانی
۱۴۰۲/۴/۱۳
من کتاب رو خواندم و بعد نظرات دوستان رو خواندم که نوشته بودند این یک داستان تخیلی است.... دچار تردید شدم و در ویکی پدیا نام نویسنده را جستجو کردم... نتیجه اینکه داستان مستندی واقعی است از اتفاقاتی که در سال ۱۳۸۴ در تهران و در آن خانه اتفاق افتاده 😳دوست داشتم نویسنده در پایان نکات بیشتری از سرنوشت آن خانه می‌گفت... هنوز خالی از سکنه است یا.....؟؟ 🤔
نگارش نویسنده را دوست داشتم. ایشان پژوهشگر و جامعه شناس هستند. آثار فراوانی دارند. کتاب و مقاله👌🏼
سپاس از کتابراه♥️
نگین
۱۴۰۲/۴/۱۳
بااینکه فقط نیمی از کتاب رو خوندم واقعا جالبه واصلا مثل کتابای دیگه راز داستان رو فاش نمیکنه
هانیه دهقانی
۱۴۰۲/۴/۱۱
احسنت میگم به نویسنده کتاب که
توانست با قلمش مرا از خواندن بقیه کتاب منصرف کند چون بیشتر از ان از ترس زهره ترک میشدم
فاطمه مالکی
۱۴۰۲/۴/۶
سلام کتاب رو دوست نداشتم چون نویسنده با خواننده (یعنی خود ما) اصلا صادق نیست به این دلیل که اول کتاب میگه این شاید ترسناک‌ترین کتاب ممکن باشه و در ادامه به موضوع ساده‌ای میپردازد اما با اینحال ممنون از کتابراه
رها rafiei
۱۴۰۲/۴/۵
تقریبا شبیه فیلم سایه‌ها بود خیلی قشنگ بود منکه لذت بردم هم از نویسندش هم از مترجمش و طرز بیان داستان پیشنهاد میکنم یکبار بخونید واقعیه داستانش این ماجرا رو من شنیده بودم خیلی دوس داشتم کتمل بدونم چه اتفاقی افتاده بود یادمه رسانه هام درموردش صحبت کردن عالییییی بود دمت گرم کتابراه عزیز ❤❤❤
امیرعلی رمضانی
۱۴۰۲/۴/۲
کتاب خوب و دوست داشتنی بود. من خوشم اومد
الهام حمیدی
۱۴۰۲/۳/۲۸
فوق‌العاده خلاقانه و نوآورانه بود. وقتی بخش هزارتوی زیرزمین‌ها رو می‌خوندم کاملاً منو به ‌کتابهای راما نوشته‌ی آرتور سی کلارک نزدیک کرد. د‌کتر و‌کیلی باهمون جسارت و خلاقیت ماجرا رو بسط داده بود و این‌ منو بوجد آورد. قدرت طمع ازآنچه فکر می‌کنیم قوی تر بنظر می‌رسه، نه تنها
قوی بلکه کِشنده و کُشنده... قهرمانان داستان ابتدا با "چشماشون" اموال زیبا، گرانقیمت و ‌کمیابی رو دیدن، یعنی همون عضوی ‌که اولین جرقه‌های طمع رو در وجود آدمی روشن میکنه، بخاطر همین روی مبلها هم این عضو وضوح ابتدایی داشت. بعد از اونم با لذتِ تماشای اشیاء بیشتر به سمت طبقات پایین تر کشیده شدن و هر چه پایین تر رفتند درگیر سیاهی بیشتری شدن و هرچه سیاهی بیشتر شد پس وابستگی و گم شدن‌های افزاینده تری رو تجریه کردن، زمانی برای خلاصیِ خودشون اقدام کردن ‌که دیگه جزئی از وجودشون شده بود. درواقع مبلها نمادی از احساسات نادرست و بعبارتی خطاهای هر کدومشون بود که اونا رو به دامِ ورطه نابودی می‌کشوند. یکی با اعتیادش که دیگه هیچ چیز رو نمی‌فهمید، یکی یا غرق شدن تو هوسهاش......
دراین میان بینشون بودن کساییکه هیچ قدرتی نداشتن، مثل میثم، نوجوونی که آرزوها یا امیالش اصلاً مطرح نبود، چون بزرگترش باید اونو قربانیِ امیال، هوسها و خواهشهای سرخورده‌ی خودش کنه. اون "باید" تربیت بشه یا بهتر بگم میدون داده بشه تا "قربانی بشه". داستان از ابتدا با قدرت شروع میشه و با ترفندی شما رو بسمت باور کردنش سوق میده بعدم اونقدر توش غرق میشین که تا تمومش نکنین دست بردار نمی‌شین. انگار نویسنده‌ی خالقِ این تریلر، خودش یکی از مبلهاست!!!!!! 😉
🔴 تاثیرگذار و زیباست صددرصد توصیه می‌کنم مطالعه ش رو از دست ندین 📚📖
مهدی ن
۱۴۰۲/۳/۲۶
اینکه اولش فکر می‌کردم واقعیه باعث میشد کتاب برام جذاب تر بشه و با دقت بیشتری بخونم و باعث ادامه دادن کتاب بود از ویژگی‌های خوبه این داستان میشه به نماد پردازی خیلی خوبه نویسنده و فضا سازی و شخصیت سازی مناسب و هیجان خوب داستان اشاره کرد همچنین میشه گفت موضوع داستان تازه بود و خواننده تا حدی قافل گیر میشه امیدوارم اثار بیشتری از این نویسنده قرار بگیره
شهناز
۱۴۰۲/۳/۲۱
کتاب جالبی نبود. پیشنهاد نمیکنم
sahar.yosefi
۱۴۰۲/۳/۱۸
به نظرم که این رمان یکم متنش غیرعادی بود چون 6'7طبقه زیر زمین واقعا معمولی نیست
واینکه اون مبل‌ها ازنظر من خیلی تخیلی بودند
من دوست داشتم که آخر رمان سیاوش بتونه زنده بمونه و با میتراباهم بتونن از اون عمارت خارج بشن
فاطمه اخوندی
۱۴۰۲/۳/۱۷
کتابی بود که هر لحظه انتظار چیز تازه‌ای رو برای خواننده داشت
سپیده رجبی
۱۴۰۲/۳/۱۲
عالی بود. عالی.
میترا چرا بعداز خروج. رفت تیمارستان؟؟
شقایق فتحی
۱۴۰۲/۳/۲
به نظرم که کتاب خوبیه و ارزش خواندن داره
میثم جاهدیم
۱۴۰۲/۲/۲۸
با تشکر فروان از آقای وکیلی با این کتاب جالبش من بفکر بردچطور حرص وطمع انسان مارو به نابودی میکشونه وبار تشکر فروان از کتابراه مدت زیادی بود مطالعه نداشتم شماباعث شدی به راحتی مطالعه کنم ممنون
parinaz Tofighi
۱۴۰۲/۲/۲۵
لذت تکرار خواندن چنین رمانی را آرزومندم!
سیدفخرالدین جوادیان
۱۴۰۲/۲/۲۳
بعضی جاها دیگه زیادی تخیلی میشد وگرنه در کل کتاب خوبی بود
امیر
۱۴۰۲/۲/۲۱
عالی بود. از خواندنش لذت بردم
سمیه هاشمی
۱۴۰۲/۲/۱۲
اولین کتاب ترسناکی بود که میخوندم و برام جالب نبود
درکل کتابی نبود منو مجذوب کنه و مشتاق باشم زودتر به پایان برسم وسطاش بی خیالش شدم
احسان محمدی
۱۴۰۲/۲/۱۱
در کل کتاب بدی نبود خلاقانه و نشان از نبوغ نویسنده داشت. اما زیاد ارتباط احساسی از لحاظ ترسناک بودن اثر برقرار نکردم، اگر بخوام بصورتی که داستان افشا نشه نظری بدم، باید بگم که با المان اصلی ایجاد وحشت در داستان زیاد ارتباط نگرفتم. در جاهایی از داستان‌های نوعی سعی در فلسفی کردن ماهیت ترسناک المان اصلی وحشت شده بود که به نظرم خام و بدون دیالوگ‌های اثر گذار ناموفق بود. داستان پردازی در جای جای اثر به ذکر بیش از حد جزئیات محیط‌هایی که شخصیت‌های داستان وارد می‌شدند می‌پرداخت و به نظرم مقداری افراطی بود به شکلی که رشته اصلی داستان گسسته میشد، و بیشتر شبیه به اثری تاریخی در توصیف موزه‌ها یا مقبره فراعنه میشد. شخصت پردازی‌ها جای برجسته سازی بیشتری داشت بصورتی که تصویر درستی از شخصیت‌های داستان در ذهنم شکل نمی‌گرفت. البته به جز عبدالله. در پایان به نظرم سیر داستان با سرعت بسیار بالا و عجله مشهودی طی شد و انگار نویسنده در به پایان رساندن داستان عجله داشت. با تمام این اوصاف اثر بدی نبود و امیدوارم در آینده آثاری به مراتب قوی تر و زیباتر از این نویسنده عزیز شاهد باشیم
الهام غلامپور
۱۴۰۲/۲/۸
جالب بود دوستش داشتم اما مطمینم داستان تخیلی مندر اوردی بود چون مگه دور بین بود که انقدر مو به مو جزییات تمام افراد اونم وقتی از هم جدا بودن رو بگم در عین حال انگار مثل فیلم‌ها در چند جا مختلف راوی بوده و چیزی که در اول گفته کامل واقعی رو بااین حرکت کاملا نقص کرده مشخص دروغ اما در کل قلمش قوی بوده تشکر فراوان از نویسنده ادامه بده من طرفدارتم
مهناز کیان مهر
۱۴۰۲/۲/۷
داستان جالب و مهیج بود، با اینکه تخیلی بود نمی‌دونم چرا نویسنده اصرار بر واقعی بودنش داشت. داستان رو دوست داشتم
Nemesis
۱۴۰۲/۲/۱
مقدمه کامل و جالبی داشت اون اول که میخواستم بخونم بعد از مقدمه شروع داستان خیلی کسل کننده بود ولی بعدا دیگه زمین نذاشتم به شدت پیشنهاد میشه
هانیه تقیزاده
۱۴۰۲/۱/۲۸
لذت بردم از خوندنش نگارش خیلی خوبی هم داشت
میم.ج
۱۴۰۲/۱/۱۹
خوشحالم که یک ایرانی هم میتونه در ژانر ترسناک کتابی به این خوبی بنویسه
فقط یک نکته توی این کتاب هست که عامل ترس فقط در یک وسیله خلاصه میشد و ادامه داستان تاحدی قابل پیش بینی شده بود برخلاف بعضی کتابها یا فیلمهایی که دیدم که ترس رو در شکل و قالبهای مختلف نشون میدند و هیجان بیشتری دارند
سمیه بمبویانی
۱۴۰۲/۱/۱۹
کتاب با یه دروغ شروع میشه و خواننده رو بازی میده
محبوبه رضوانی
۱۴۰۲/۱/۱۷
، نظری درباره واقعی یاخیالی بودن این داستان ندارم، اون دیگه به عهده‌ی خود خوانندس، ولی تو این دنیا اتفاقای ماورایی زیادی رخ میده، کسانی هم که براشون رخ میده فقط خودشون میدونن چی واقعی هست چی خیال ودروغ، آدما چون بیش ازحد درگیر روزمرگی شدند باورشونوبه ماورا ازدست دادن متاسفانه
سمیه ایزدبخش
۱۴۰۲/۱/۱۵
نویسنده قلم جالبی داشت
پریوش بازیار
۱۴۰۲/۱/۱۳
استفاده از اصول فلسفی و ارجاعات مربوط به ان زیبایی این داستانُ دو چندان کرده بود. قلم نویسنده شیوا باد
مریم معز
۱۴۰۲/۱/۸
من رمانی را دوست دارم بخونم که اسمش جذبم کنه، این رمان هم ابتدا اسمش مجذوبم کرد که بخونم. اوایل کتاب را که خوندم و نویسنده گفته بود این داستان طبق واقعیته، بیشتر جذبش میشدم که هرچه زودتر کتاب را بخونم. جوری قوه تخیل نویسنده بالاست که اول باور میکنی همچین خونه‌ای وجود داره. من داستان را در عرض ۲ روز مطالعه کردم. هرچی بیشتر میخوندی دوست داشتی ببینی آخرش چی میشه. آفرین به نویسنده
افسون خ
۱۴۰۲/۱/۷
کتابی است که با یک داستان آشنای همیشگی در تمام خانواده‌ها آغاز میشود: تقسیم ارث. اما در همین راستا خواننده را وارد یک دنیای فانتزی و غیرواقعی میکند که در ابتدا باور آن سخت است اما با چیره دستی نویسنده خواننده آرام آرام آن را می‌پذیرد. با پیش رفتن داستان خواننده در می‌یابد که نویسنده درواقع لایه‌های درونی تری مد نظر داشته و صرفا ظاهر داستان مد نظر او نبوده. هرچه به عمق زیرزمین پیش میرویم در واقع به لایه‌های عمیقتری از ذات و نفس انسان نفوذ میکنیم و تاریکیهای وجود را بهتر میشناسیم. حرص و طمع شخصیتهای داستان را تا جایی پیش میبرد که حاضر به قربانی کردن دیگران و حتی فداکردن خود هم میشوند. کاراکترها خیلی خوب و به آهستگی در طول داستان شخصیت پردازی میشوند و شخصیتشان واکاوی میشود و هرکدام نماینده یکی از صفات درونی زشت و زیبای انسان هستند. و در انتها سوالی که ذهن خواننده را پر میکند این است که نفس انسان تا کجا میتواند پیش برود؟
سما نصرتی
۱۴۰۲/۱/۶
کتاب بیشتر جنبه سرگرمی داره ولی داستان جذابی که داده خواننده رو مجذوب میکنه
kavir 37
۱۴۰۲/۱/۴
کتابی بود که داستان هیجان انگیز و کمی ترسناک داشت. مجذوبش شدم.
سمانه دادگری
۱۴۰۲/۱/۳
درود. کتاب خوب و جالبی بود. ارزش خواندن دارد. چندتا نکته بود که خیلی عجیب بود. اول اینکه قرار بود در زیرزمین بسته بشه به علت اینکه مبل‌هایی وجود داشت که نباید روشون نشسته میشد. ولی چرا این مبلها در اتاقهای خانه هم بودند؟ دوم اینکه از راهروهایی که یک انسان به سختی عبور میکنه، قفسه کتاب یا مجسمه‌های غول پیکر یا حتی در ورودی اتاقها که حجم بزرگی دارند و به راحتی از راه پله هم رد نمیشن چطور به ۴طبقه زیر زمین برده شده بود🤔🤔
لیوای اکرمن
۱۴۰۲/۱/۲
جالب و ترسناک بود و توصیه میکنم بخونید
نسرین سعادتی
۱۴۰۲/۱/۲
با توجه به شرایط موجود، خلاقیت نویسنده جالب بود. ارزش خواندن دارد.
F.Namazi
۱۴۰۱/۱۲/۲۵
به نام خدا
سلام کتاب خوبی بود
واقعا قلم آقای شروین وکیلی رو تحسین میکنم
فقط توصیه میکنم لطفا این کتاب رو شب نخونید چون افکار پوچی به ذهن شما خطور میکنه
<< 1 2 3 4 5 6 7 >>