نقد، بررسی و نظرات کتاب شام مخصوص - هرمان کخ
مرتبسازی: جدیدترین
حامد جامه بزرگی
۱۴۰۳/۱/۴
00
این رمان بعد از مطالعهی مورد مورثی به انسان تزریق میکنه اونم اینه احساس بیماری وسواس ذهنی پیدا میکنی
کتاب شروع خوبی داشت ولی در ادامه گیج کننده شد و شما رو با سوالات و ابهامات تنها میزاره. پایانش هم بسیار کوتاه و ناقصه به نظرم. اگر میخواین برای لذت کتاب بخونید اصلا پیشنهاد نمیکنم. اما اگه درمورد سبکهای مختلف کنجکاو هستین یا نویسنده اید یا سلیقه خاصی دارین فکر کنم برای شما مطلوب باشه.
سبک نویسنده متفاوت و خاصه اما چند مشکل واضح داره که خیلی به چشم میاد. مثلا از غذای اصلی به بعد داستان کاملا گیج کننده میشه و خط مشی مشخصی نداره. گزاف گویی زیاد داره و حوصله سر بر میشه بعضی جاها.
اما از یه زاویه جدید داستان رو بیان میکنه ینی از دید والدین و این متفاوته، به نویسنده پیشنهاد میکنم یه سری به شرایط جوونای زندانی ایران هم بزنه بنظرم خیلی محافظه کارانه برخورد کرده با قضیه...
اما از یه زاویه جدید داستان رو بیان میکنه ینی از دید والدین و این متفاوته، به نویسنده پیشنهاد میکنم یه سری به شرایط جوونای زندانی ایران هم بزنه بنظرم خیلی محافظه کارانه برخورد کرده با قضیه...
کتاب خیلی ضعیفی بود به نظرم
من که به هیچ عنوان ترغیب نمیشدم که بخوام کتاب رو ادامه بدم به خاطر همین خیلی طول کشید تا تمومش کنم تصویر سازی داستان اصلا خوب نبود به غیر از بابت دیگه نمیتونستم بقیه شخصیتهای داستان و تصور کنم
خاطراتی هم که وسط رستوران اضافه میکرد خیلی گیج کننده بود
من که به هیچ عنوان ترغیب نمیشدم که بخوام کتاب رو ادامه بدم به خاطر همین خیلی طول کشید تا تمومش کنم تصویر سازی داستان اصلا خوب نبود به غیر از بابت دیگه نمیتونستم بقیه شخصیتهای داستان و تصور کنم
خاطراتی هم که وسط رستوران اضافه میکرد خیلی گیج کننده بود
ترجیح میدهم که از داستان هیچ چیزی بیان نکنم و فقط به این بسنده کنم که تصویر سازی بسیار قوی و نوشتهای روان و پر از ریزبینیهایی که بیشتر مواقع آنهارا میبینیم و از کنارآنها به سادگی عبورمیکنیم را به طرزی زیبا وهوشمندانه آراسته و بیان میکند به راستی که لایق دریافت جوایزی بیش از این هم بوده است اما برای من نکته قابل توجه آن آموزشی است که در رفتار با همسر به یک مرد بدون هیچ امر و نهیی میآموزد کاش این کتاب از دروس دانشگاهی یا اجباری برای آموزشهای قبل از ازدواج جوانان میبود.
سبک داستان جالب بود که در یک رستوران مجلل رخ میداد ولی خسته کننده هم میشد. جالبی چون به زیر و بمهای همه چیز اشاره میکرد. مرتب فلش بک داشت تا از یک فرم شدن خارج شود. پیام داستان نژادپرستی در اروپا. زندگی افسردهای روانی که هم ژنتیکی است که روی پسرش اثر کرد و هم تاثیرگذار که روی همسرش. کثافت کاری سیاست مداران. پایان شاید ضعیف به نظر برسد که همین جلوه نگاه نویسنده بود. قطعا شخصیتهای کتاب طوری بودند که نمیشد از آنها انتظار رفتاری انسانی داشت. اما به زنان قصه خوب پرداخته نشده بود که نقطه ضعف کتاب است. و طبق معمول کتاب راه مملو از غلطهای تایپی و ویرایشی.
خیلی طول کشید تا تمومش کنم، راستش نمیدونم چی بگم، شاید ما عادت داریم همیشه تو فیلم یا داستان، جنایتکار به سزای عملش برسه
ولی در واقعیت هممون میدونیم که خیلی از این جنایتکاران هیچ وقت شناسایی نشدن و خیلی عادی به زندگیشون برگشتن. برای همین این کتاب خوشایندمون نیست، ولی یه موضوع مهم تو کتاب همین بود که واقعیت زندگی رو بدون اغراق نشون میداد، غیر از این مسئله، کتاب رو زیاد دوست نداشتم و جذابیتش کم بود برام.
ولی در واقعیت هممون میدونیم که خیلی از این جنایتکاران هیچ وقت شناسایی نشدن و خیلی عادی به زندگیشون برگشتن. برای همین این کتاب خوشایندمون نیست، ولی یه موضوع مهم تو کتاب همین بود که واقعیت زندگی رو بدون اغراق نشون میداد، غیر از این مسئله، کتاب رو زیاد دوست نداشتم و جذابیتش کم بود برام.
کتاب خوب و متفاوتی بودین کتاب نشون میده شخصی که احساس با فرهنگی و ریز بین و توجه به تمام ابعاد عاطفی و احساسی ومسئولیت نسبت به خانواده خودش داره از پایه واساس متزلزل و خراب است و همین موردهای پیش و پا افتاده باعث شکل گرفتن یه روحیه خوب با تمام ناهنجاریها در آرامش و باعث به هلاکت رسیدن خانواده و اطرافیان میشود
کتاب به طور کلی خوب نیست کتاب شروع خوبی دارد تا حدود پنج شش قسمت اول ولی از این جا تا اواسط کتاب کاملا سردرگم هست قصد نویسنده شخصیت پردازی و آشنا شدن با شخصیتها بوده که نه تنها به این مهم دست نیافته بلکه بسیار ضعیف هم عمل کرده
از اواسط تا مقداری بعد از آن تازه با داستان اصلی سروکار پیدا میکنیم اما دوباره نویسنده سردرگم میشود.
و اما بهترین قسمت کتاب پایان بندی آن هست که یک سر و گردن از تمام قسمتهای کتاب بالاتر است.
مهمترین ترفند نویسنده Flash back زدنهایی به گذشته است که گاهی اوقات در این کار ضعیف عمل کرده تنها قصد او از برگشت به گذشته شخصیت پردازی بوده ولی به جای این کار راجع به موضوعات متعدد از قبیل نژاد پرستی، فرهنگ هلند، تربیت کودکان، حسادت، خوشبختی و کلی موضوع دیگر نظریه پردازی کرده و خواننده را از بدنه اصلی دور میکند
تنها نقطه قوت داستان: زاویه دید راوی و پایان بندی آن است که همه اینها را میتوانست در کمتر از صد صفحه شرح دهد که کتاب خواندنی هم میشد.
ترجمه هم فکر میکنم خوب بود و مشکلی نداشت
و مهم تر از همه اینکه کتاب پر از غلط تایپی و املایی است که اصلا در خور این اپلیکیشن نیست
از اواسط تا مقداری بعد از آن تازه با داستان اصلی سروکار پیدا میکنیم اما دوباره نویسنده سردرگم میشود.
و اما بهترین قسمت کتاب پایان بندی آن هست که یک سر و گردن از تمام قسمتهای کتاب بالاتر است.
مهمترین ترفند نویسنده Flash back زدنهایی به گذشته است که گاهی اوقات در این کار ضعیف عمل کرده تنها قصد او از برگشت به گذشته شخصیت پردازی بوده ولی به جای این کار راجع به موضوعات متعدد از قبیل نژاد پرستی، فرهنگ هلند، تربیت کودکان، حسادت، خوشبختی و کلی موضوع دیگر نظریه پردازی کرده و خواننده را از بدنه اصلی دور میکند
تنها نقطه قوت داستان: زاویه دید راوی و پایان بندی آن است که همه اینها را میتوانست در کمتر از صد صفحه شرح دهد که کتاب خواندنی هم میشد.
ترجمه هم فکر میکنم خوب بود و مشکلی نداشت
و مهم تر از همه اینکه کتاب پر از غلط تایپی و املایی است که اصلا در خور این اپلیکیشن نیست
کتاب جالبی بود. از ان دسته نوشتههایی که باعث بروز کشمکش درونی در خواننده میشود. باعث میشود احساسات خواننده جریحه دار شود و چیزی را که قهرمانان داستان خوب تصورش میکنند از دید خواننده منزجر کننده باشد. به هر حال کتابهایی که با احساسات انسانها بازی کنند در رده کتابهای خوب دسته بندی میشوند.
نمیدونم چی بگم
یعنی اصلا نمیدونم پشت نوشتن این کتاب چه هدفی باشه
نه اینکه کتاب بدی باشه
میشه گفت کتاب متفاوتی بود 😅
انقدری که دلم میخواد همین الان نویسندشو ببینم بپرسم چه پیامی رو میخواسته منتقل کنه
چون محتوای کتاب داره با روح و روانم بازی میکنه
اسپویل*
به نظرم اون خانواده اصلا خوشبخت به نظر نمیومدن
چون نمیدونن اون بچه شونزده ساله رو به چه شکلی نابود کردن، اگه این داستان واقعی بود، وقتی بچه بزرگ میشد، چه بلایی سرش میومد؟ برای داشتن که خوشبختی پوشالی؟؟
یعنی اصلا نمیدونم پشت نوشتن این کتاب چه هدفی باشه
نه اینکه کتاب بدی باشه
میشه گفت کتاب متفاوتی بود 😅
انقدری که دلم میخواد همین الان نویسندشو ببینم بپرسم چه پیامی رو میخواسته منتقل کنه
چون محتوای کتاب داره با روح و روانم بازی میکنه
اسپویل*
به نظرم اون خانواده اصلا خوشبخت به نظر نمیومدن
چون نمیدونن اون بچه شونزده ساله رو به چه شکلی نابود کردن، اگه این داستان واقعی بود، وقتی بچه بزرگ میشد، چه بلایی سرش میومد؟ برای داشتن که خوشبختی پوشالی؟؟
از نظر من که خیلی داستان خوب و تامل برانگیز و با دیدی روانکاوانه بود. اینکه اکثر اوقات ما خود را شخصی کامل و بی نقص میبینم و این دیگران هستندکه انبوهی از اشتباهات دارند ولی غافلیم از اینکه شاید ما ان ادم اشتباهی باشیم و تمام ایرادهایی که در دیگران میبینیم در حقیقت ایرادات ما باشد. برای خواندن این داستان باید به داستانهایی که تقریبا تمام داستان از واگویهها و افکار اول شخص نقل میشود علاقمند باشید وگرنه رمان برایتان خسته کننده خواهد بود.
خوندن این کتاب فقط با اعصابم بازى کرد چون پر از اتفاقاتى بود که عملا هیچ تاثیرى روى روند داستان نداشتن و فقط تا مدتى فکرمو مشغول میکردن که چرا این اتفاق رو نویسنده تو داستان جا داده و بعد که میفهمیدم مثل اکثر صفحات کتاب بیهوده اورده شده حس خیلى بدى بهم دست میداد. طورى که فقط تا بیمار شدن کلر رو تونستم بخونم و اصلا دلم نخواست کتاب رو تموم کنم. داستانى از هم گسیخته و پر از مطالب بیهوده و توضیحات اضافى بیش از حد و در عوض اشاره نکردن به جزییاتى که لازمه گفته بشه. اصلا این کتاب و دوست نداشتم.