نقد، بررسی و نظرات کتاب حسادت - محمدعلی قجه

مرتب‌سازی: جدیدترین
احسان نقدی
۱۴۰۳/۱/۲۹
قشنگ و جذاب بود، مانند بقیه کتاب ها
نگار ابراهیمی
۱۴۰۳/۱/۹
سلام خدمت نویسنده محترم این کتاب داستان یه عشق واقعی رو به ما نشون داده بود که هرچی عشق ما به یکنفر بیشتر باشه دیگه زشتی و خوشکلی اون برامون فرقی نداره چون ما از باطنش خوشمون اومده نه از زیبایی ظاهری. کتاب خیلی جذابی بود، در این کتاب، نحوه زندگی کردن با نگرشی درست را آموزش میده حسادت میشه گفت یه بیماریست. به نظر من حسادت اصلا چیز خوبی نیست ولی کاریش نمیشه کرد وقتی حسادت پیش میاد
ساغر
۱۴۰۳/۱/۸
کتاب حسادت درباره یکی از خصلت‌های اخلاقی بدبعضی از انسانها صحبت می‌کند که در هر شرایطی نا پسند است. وقتی صحبت از حسادت میشه نا خود آگاه یاد رفتار بسیاری از اطرافیان چه فامیل و چه همسایه و همکار و حتی کسانی که ارتباط خاصی باهاشون نداریم. کسی که حسود دارای‌ی خود خواهی خاص است که هیچ منطقی چه عقلی چه علمی را قبول نمی‌کنه و فقط به افکار و رفتار نامناسب، که از دید خودش ایرادی نداره اهمیت می‌دهد. در این داستان ساده‌ی خانم که دوست همسر امیر آقا هست و همسایه رو به رو آپارتمان ایشان می‌باشد رفتار این زوج را قبلا دیده و متوجه عشق و علاقه وافر این آقا به همسرش شده و چون خودش به دلیلی که در داستان گفته نشده بود تنها زندگی می‌کند بعد از حادثه تصادف به خیال اینکه چون همسر این آقا از نظر ظاهر دیگه زیبایی قبل را نداره و از طرفی این خانم زیباست. از موقعیت پیش آمده. میخواد سواستفاده کرده و به این آقا نزدیک بشه. اما ایشان که همسری عاشق و وفادار است با درایت این مسئله را حل می‌کند تا زندگیش حفظ بشه و عشق به همسر و وفاداری را در هر شرایطی داشته باشد. سپاس
پریسا انواری
۱۴۰۳/۱/۷
عشق و وفاداری امیر به مهسا خیلی قشنگ بود و با قلم زیبای نویسنده خوب تفسیر شده بود. بعضی از صفحات غلط های املایی داشت مثلا به جای سَرَش، شرش یا به جای که، گه تایپ شده بود.
اعظم آقامحمدی
۱۴۰۳/۱/۶
با سلام و عرض ادب
محتوای داستان خوب بود و خوب و خلاصه تموم شد
ولی به نظرم برای نوشتن یک داستان یک ذهن جزئی نگر و همه جانبه نگر نیاز هست در این داستان نویسنده به جزئیات نمی‌پردازد.
معصومه کریمی
۱۴۰۳/۱/۱
خیلی زیبا و دلنشین بود. عشق پاک و واقعی رو به زیبایی و طنازانه بیان کرده از خواندن کتاب بییار لذت بردم. تعهد زن و مرد رو در مقابل عشقشون نشان میداد و اینکه باید در سختی‌ها پشت هم باشند تا طوفان حوادث رو پشت سر بگذارند. اگر چه امیر شرعا و عرفا میتونست با زن دیگه‌ای ازدواج کنه ولی عشقشون آنقدر عمیق و آتشین و واقعی بود که این کار و انجام نداد. راستش این داستان منو یاد خواهرم و اتفاق مشابه‌ای که براش پیش آمد انداخت و تقریبا تمام مشکلاتی که مهسا و همسرش داشتن رو با پوست و گوشتم حس کردم.
مائده
۱۴۰۳/۱/۱
به به واقعا لذت بردم تا آخرین لحظه نمیشه آخر داستان رو حدس زد واقعا آدم به چنین فردی در زندگی نیاز داره پیشنهاد می‌کنم حتما بخونید چون واقعا رمانی بی نظیری هستش
اتنا غلامی
۱۴۰۲/۱۲/۲۵
خیلی آموزنده و جالب بود
الینا مهری
۱۴۰۲/۱۲/۱۱
من که دوسش داشتم
محمدمهدی
۱۴۰۲/۱۲/۱۰
کتاب خیلی قشنگی بود و فکر نمی‌کردم اینجوری تموم بشه. واقعا ارزش خواندن رو داشت.
Narges Hajizadeh
۱۴۰۲/۱۲/۲
کتاب بدی نبود، من هم دانش نقد کردن رو ندارم ولی نویسنده داخل یک دنیای دیگری بوده و این داستان به واقعیت شبیه نبود، در ضمن شغل اعضای داستان هم گنگ و نا مفهوم بود، همچنین دارای بعضی از مشکلات تایپی بود، فکر میکنم اگر دنبالش بودین یک نام بهتر هم میشد برای داستان انتحاب کنید.
شاهین ره اورد
۱۴۰۲/۱۱/۲۸
کتاب ضعیفی بود اما در کل پیامد خوبی داشت ممنون از زحمات شما عزیزان
سمیه عزیزی
۱۴۰۲/۱۱/۱۶
کتاب خوبی بود ولی کاش داستان کمی طولانی تر میشد ولی در مورد داستان شیفته مرد داستان شدم که با تمام وجود همسرش رو دوست داشت با این که همسرش در تصادف فلج شده بود و صورتش خراب ولی بهش خیانت نکرد و همراهش موند
..
۱۴۰۲/۱۱/۹
کتاب زیبایی هست و از احساس ناب عاشقی پاک یاد شده ‌‌‌ که برای همه مقدس هست اما خب کمی هم تخیلی مانند بود چون در دنیای واقعی کسی وجود ندارد که به همسرش با وجود مشکلات جسمی وفادار بمونه
ساغر رحیم پور
۱۴۰۲/۱۰/۱۸
خیلی زیاد سطحی و کلیشه ای
P.b
۱۴۰۲/۱۰/۱۵
کتاب سناریوی ضعیفی داشت وخیلی ساده بود و به شدت تکراری وفاداری پس از سوختگی خیلی تکراری است
جواد حسینی
۱۴۰۲/۱۰/۹
داستان بسیار ضعیف و کلیشه ای با متنی بسیار کلاسیک و دارای غلطهای املایی. به قول آقای کاووسی از این داستانهای درپیتی بود
ریحانه کاظمی
۱۴۰۲/۱۰/۶
خیلی ممنونم از زحمات نویسنده برای این کتاب. مثل همیشه داستان ساده و روان و جذاب بیان شده. فضا و شخصیت‌ها و اتفاقا کاملا ایرانی و ملموس هستن. انتهای قصه قابل حدس نبود و این نقطه قوت این کتاب بود. و اینکه فضای نوشته رو وقتی تداعی می‌کرد، همزمان میشد در ذهن اون اوضاع و احوالات رو تصور کرد و باهاش همراه شد. این کتاب خیلی خوب بود و داستان یه عشق واقعی رو به ما نشون داده بود که هرچی عشق ما به یکنفر بیشتر باشه دیگه زشتی و خوشکلی اون برامون فرقی نداره چون ما از باطنش خوشمون اومده نه از زیبایی ظاهری.
ممنون از کتابراه.
Adib
۱۴۰۲/۹/۲۸
عرض ادب خدمت شما دوستان عزیز، کتاب خیلی جذابی بود، در این کتاب، نحوه زندگی کردن با نگرشی درست را آموزش میده حسادت میشه گفت یه بیماریست. به نظر من حسادت اصلا چیز خوبی نیست ولی کاریش نمیشه کرد وقتی حسادت پیش میاد من به دوستان پیشنهاد میکنم این کتاب رو بخونید تا معنی حسادت روخودتون درک کنید که چی دارم میگم دوست من. انتهای قصه قابل حدس نبود و این نقطه قوت این کتاب بود. و اینکه فضای نوشته رو وقتی تداعی می‌کرد، همزمان میشد در ذهن اون اوضاع و احوالات رو تصور کرد و باهاش همراه شد، البته این فضا سازی تا یه حدی خوبه، وقتی زیادی درش افراط بشه خسته کننده میشه، البته سلیقه ایه دیگه
ditto
۱۴۰۲/۹/۲۵
کتاب کوتاه و دلچسبی بود و همچنین آموزنده که نشون میده مردای عاشق وجود دارن اما متاسفانه واقعیت‌های جامعه یه چیز دیگست و کمی دور از واقعیت بود. نویسنده میتونست به داستان پر وبال بیشتری بده
خسته نباشید 🙂
Hoda fekr
۱۴۰۲/۹/۱۸
خیلی کتاب اموزنده و عاشقانه‌ی جذابی بود خوندنش قشنگه
مریم اعلامی
۱۴۰۲/۹/۱۴
نویسنده محترم... نمیشه که خانمی بیمارستان باشه و دوهفته حتی خانوادها متوجه نشن هرچند بهانه این بوده که درگیرن مگه میشه تو بیمارستان بدون همراه و پرستار خصوصی.. وفاداری قشنگه که توش نوشتین اما سطحیه این کتاب
رومئو عاشق کتاب
۱۴۰۲/۸/۳۰
بد نبود ایراد هاش آدمو اذیت میکنه چطور پدر و مادر مهسا بعد از دو هفته یه زنگ به دخترشون نزدن ببینن زندس یا مرده این هیچ مهسا مگه قطع نخاع نشده پس چطور میتونه همه کار بکنه تنها چیزی که تو این داستان من خیلی ازش خوشم اومد عشق امیر به مهسا بود
فرییا جمالی
۱۴۰۲/۸/۴
درکل داستان زیاد با واقعیت جور در نمیاد. اونم تو این دنیای وانفسا و پر فراز و نشیب و پراز وسوسه و عشقهای پوچ و هوسهای افسار گسیخته. کاش این طور داستانها واقعیت هم داشت. امیدوارم تمام مردان و زنان به همسرانشون وفادار بمونن و در گریه‌ترین و دشوارترین شرایط همدیگه رو پرستش کنن.
فاطمه شعبانی
۱۴۰۲/۸/۱
عرض ادب خدمت شما دوستان عزیز به نظر من حسادت اصلا چیز خوبی نیست ولی کاریش نمیشه کرد وقتی حسادت پیش میاد من به دوستان پیشنهاد میکنم این کتاب رو بخونید تا معنی حسادت روخودتون درک کنید که چی دارم میگم دوست من
لیلی نیری
۱۴۰۲/۷/۳۰
لولین کتاب یا نوشته ایی بود که اخرش حدس نمیشد زد یعنی مطمعنن اکثرا حدس اشتباه زدن
واقعا چنینن مردانی اندکن
یوسف صانعی
۱۴۰۲/۷/۲۷
من که اصلا خوشم نیومد
mohsen
۱۴۰۲/۷/۲۲
ضمن تشکر از نویسنده عزیز. داستان خیلی خیلی جذاب و تأثیرگذاری بود؛ به این دلیل که داستان ارتباط خوبی رو با خواننده شروع و تا پایان داستان این ارتباط رو حفظ می‌کنه و همین باعث کشش خواننده به داستان میشه؛ به علاوه اصلی رو برای ما یادآوری و زنده می‌کنه که در حال حاضر ( (شاید) ) خیلی کمرنگ شده و اونم اصل وفاداری هست. از این داستان کوتاه بسیار عالی لذت بردم، و مطالعه اون رو به بقیه دوستان هم پیشنهاد می‌کنم
ماریا علی پور
۱۴۰۲/۶/۱۳
از این کتاب خیلی درسها آموختم به خصوص صداقت در عشق
سهیلا
۱۴۰۲/۶/۸
سلام به نظر من زیاد قشنگ و پر هیجان نبود من نپسندیدم
هنری جود
۱۴۰۲/۵/۳۰
کتاب خیلی ساده، بچگانه بود. و اما نقد کتاب: داستان زنی که در تصادف زیبایی‌اش را از دست میدهد و همچنین مجبور می‌شود روی بیلچر بشیند. او از این بابت ناراحت است و از ظاهر شدن جلوی بقیه خجالت میکشد. همسرش اورا به خانه می‌آورد. زن همسایه به طریقی خبردار می‌شود که چه اتفاقی برای او افتاده است به همین دلیل به بهانه دلداری دادن و کمک به او به خانه‌اش می‌آید. کمی بعد زن همسایه عاشق شوهرِ زن می‌شود و از او می‌خواهد تا یک قرار عاشقانه بگذارند. شوهرِ زن اول قبول می‌کند اما بعدش با یک حرکت غافلگیرانه زنش را هم به آن قرار می‌برد و زن همسایه غافلگیر می‌شود. بعد، مرد از دروغ می‌گوید که زن همسایه می‌خواهد نقل مکان کند و این قرار، یک قرار خداحافظی است. زن همسایه مدتی بعد نقل مکان می‌کند.
فروزان شمس
۱۴۰۲/۵/۲۸
من به خاطر اسمی روی داستان شما بود ترغیب شدم بخونم چون گفتم حتما ماجراهای جالی و هیجان انگیزی اتفاق میفته ولی برعکس به یه داستان بسیار ساده و به قولی توی این دور زمونه‌ی کم خیالی رو برامون تشریح کردین ممنون از زحمتی که کشیدین ولی میتونست خیلی خیلی بهتر از این باشه
سامان مددی
۱۴۰۲/۵/۲۶
با تشکر از زحمات نویسنده برای این کتاب. مثل همیشه داستان ساده و روان و جذاب بیان شده. فضا و شخصیت‌ها و اتفاقا کاملا ایرانی و ملموس هستن. پایه اساسی کتاب بر ابراز یک حس نهان درون خانم همسایه، به دلیل مشکلات ناشی از تصادف همسایه روبروی هست. روایت داستان کاملا عادی و در عین حال قابل فهم است. حتما آن را بخوانید.
Moocn
۱۴۰۲/۵/۲۳
کتاب خوبی بود. کاش همه مردم اینجوری بودن. زن و مرد نداره هرکسی خیانت نکنه اذیت نکنه آدمه. هرکسیم که اینکارو برخلاف ایشون انجام داده بعد‌ها پشیمون شده. ممنونم از این کتاب و نویسنده.
Z𝙰rin
۱۴۰۲/۵/۱۴
انتهای قصه قابل حدس نبود و این نقطه قوت این کتاب بود. و اینکه فضای نوشته رو وقتی تداعی می‌کرد، همزمان میشد در ذهن اون اوضاع و احوالات رو تصور کرد و باهاش همراه شد، البته این فضا سازی تا یه حدی خوبه، وقتی زیادی درش افراط بشه خسته کننده میشه، البته سلیقه ایه دیگه
Sh...🌸
۱۴۰۲/۵/۳
سلام دوستان. داستان دارای سرعت و پیشرونده خوبی است. انگیزه بخشی بسیار خوبی برای ادامه خواندن دارد؛ قدرت حدسیات سازی شخص را بسیار تحریک و تقویت می‌کند و به خواننده میل به ادامه و کشف کردن انتهای ماجرا را می‌دهد. اما جای بسیاری از صحنه‌ها و آیتم‌ها در داستان خالی به نظر می‌رسد مثل خانواده و ماجراهای روزمرگی بین امیر و مهسا.... در مجموع خوب بود و آموزنده. خداقوت.
امیرعلی سلطانی
۱۴۰۲/۴/۱۴
نحوه زندگی کردن با نگرشی درست را آموزش میده حسادت میشه گفت یه بیماریست
امیر محمد صفری
۱۴۰۲/۳/۳۱
برای مطالعه در وقت بیکاری خوب ولی چیزی به معلومات اضافه نمیکنه یک رمان عادی
این نظر من حالا هر کس نظری داره
مهناز کیان مهر
۱۴۰۲/۳/۲۵
داستان ضعیفه، از آقای قجه انتظار بیشتری می‌رفت.
دو هفته بی‌خبری پدر و مادر مهسا قابل درک نیست و اینکه بعد از فهمیدن هم اقدامی نکردن.
اینکه نوع فلج مهسا دقیقا چه بود آیا بی اختیاری ادرار و مشکل جنسی هم پیدا کرده بود.
راه دادن یه زن جوان و زیبا به حریم خانه دور از عقل بود
آیا با عمل زیبایی، قیافه مهسا بهتر میشد؟ در این مورد چیزی گفته نمیشه. اونقدر مهسا نگران از دست دادن شوهرش بود نگرانی برای راه رفتنش نداشت که واقعا عجیبه، آدم ترجیح میده زشت باشه اما فلج نباشه
فائزه
۱۴۰۲/۳/۱۳
یکم تخیلی بود ولی خوب بود
شیرین هاشمی
۱۴۰۲/۳/۱۳
موضوع داستان بد نیست
اما نویسنده انگار انشا نوشته
توانایی خوبی نداره
بهار بهاری
۱۴۰۲/۳/۱۲
اونقدر کوتاه بود شروع نشده تموم شد
Alireza
۱۴۰۲/۳/۸
ب آدم درس مردونگیو یاد داد و زیبایی برای عشق واقعی مهم نبود
F.S.H
۱۴۰۲/۳/۲
داستان عاشقانه زیبایی بود، من اولش فکر کردم امیر به شیوا روی خوش نشون میده وشیوا به هدفش میره
یا صاحب الزمان
۱۴۰۲/۲/۱
درباره عشق واقعی اگر هر اتفاقی بفته باز بیش عشق مونه و تنهایش نمیزاره کاش همون همین طور به عشق. پایبند باشیم باهر انفاق
noor.ph.i
۱۴۰۲/۱/۲۶
به نظرم یک کتاب خیلی معمولیه و یه ستاره هم زیاده در صفحات بسیار کمی غلط املایی بسیاری داشت و جا داشت یکم موضوع رو گسترده تر میکرد یا باید از خونوادهاشون میگفت نمیشه که یا خونواده دو هفته یا بیشتر از بچه هاشون خبر نگیرن
♡Zahra.naderi♡
۱۴۰۲/۱/۱۷
این کتاب خیلی خوب بود و داستان یه عشق واقعی رو به ما نشون داده بود که هرچی عشق ما به یکنفر بیشتر باشه دیگه زشتی و خوشکلی اون برامون فرقی نداره چون ما از باطنش خوشمون اومده نه از خوشکلی و یه تشکر میکنم از آقای قجه بخاطر داستان زیبا و دلنشین واقعا دمتون گرم❤🥰
مبینا قهرمانی
۱۴۰۲/۱/۱۷
با عرض سلام و ادب
داستان زیبایی بود. وجود چنین عشقی در یک زندگی با رفاه مالی، واقعا زیبا بود.
و جملات با آرایه‌های ادبی زیبایی به کار گرفته شده بود که برای آدم لذت بخش و شیرین بود.
اما چون در دسته موضوع‌های کلیشه‌ای و کلید اسرار گونه قرار می‌گرفت، امتیاز بالایی رو بهش ندادم.
اما در مورد موضوع کتاب، من توقع چنین متن عاشقانه‌ای رو من به عنوان "حسادت" نداشتم و بنظر من اسم کتاب با داستان همخونی نداشت.
kobi hossaine
۱۴۰۲/۱/۱۷
سلام رمان جالبی بود وفاداری رو به بهترین شکل ممکن این کتاب نشان داد هم کوتاه و مختصر بود و وقت انسان رو نمیگرفت.
مائده علی زاده
۱۴۰۲/۱/۱۴
با سلام بسیار کتاب زیبا و جالبی بود و معرفت یک‌مرد را نشان داد.
1 2 3 4 5 6 >>