نقد، بررسی و نظرات کتاب حسادت - محمدعلی قجه
3.8
701 رای
مرتبسازی: جدیدترین
احسان نقدی
۱۴۰۳/۱/۲۹
00
قشنگ و جذاب بود، مانند بقیه کتاب ها
سلام خدمت نویسنده محترم این کتاب داستان یه عشق واقعی رو به ما نشون داده بود که هرچی عشق ما به یکنفر بیشتر باشه دیگه زشتی و خوشکلی اون برامون فرقی نداره چون ما از باطنش خوشمون اومده نه از زیبایی ظاهری. کتاب خیلی جذابی بود، در این کتاب، نحوه زندگی کردن با نگرشی درست را آموزش میده حسادت میشه گفت یه بیماریست. به نظر من حسادت اصلا چیز خوبی نیست ولی کاریش نمیشه کرد وقتی حسادت پیش میاد
کتاب حسادت درباره یکی از خصلتهای اخلاقی بدبعضی از انسانها صحبت میکند که در هر شرایطی نا پسند است. وقتی صحبت از حسادت میشه نا خود آگاه یاد رفتار بسیاری از اطرافیان چه فامیل و چه همسایه و همکار و حتی کسانی که ارتباط خاصی باهاشون نداریم. کسی که حسود دارایی خود خواهی خاص است که هیچ منطقی چه عقلی چه علمی را قبول نمیکنه و فقط به افکار و رفتار نامناسب، که از دید خودش ایرادی نداره اهمیت میدهد. در این داستان سادهی خانم که دوست همسر امیر آقا هست و همسایه رو به رو آپارتمان ایشان میباشد رفتار این زوج را قبلا دیده و متوجه عشق و علاقه وافر این آقا به همسرش شده و چون خودش به دلیلی که در داستان گفته نشده بود تنها زندگی میکند بعد از حادثه تصادف به خیال اینکه چون همسر این آقا از نظر ظاهر دیگه زیبایی قبل را نداره و از طرفی این خانم زیباست. از موقعیت پیش آمده. میخواد سواستفاده کرده و به این آقا نزدیک بشه. اما ایشان که همسری عاشق و وفادار است با درایت این مسئله را حل میکند تا زندگیش حفظ بشه و عشق به همسر و وفاداری را در هر شرایطی داشته باشد. سپاس
خیلی زیبا و دلنشین بود. عشق پاک و واقعی رو به زیبایی و طنازانه بیان کرده از خواندن کتاب بییار لذت بردم. تعهد زن و مرد رو در مقابل عشقشون نشان میداد و اینکه باید در سختیها پشت هم باشند تا طوفان حوادث رو پشت سر بگذارند. اگر چه امیر شرعا و عرفا میتونست با زن دیگهای ازدواج کنه ولی عشقشون آنقدر عمیق و آتشین و واقعی بود که این کار و انجام نداد. راستش این داستان منو یاد خواهرم و اتفاق مشابهای که براش پیش آمد انداخت و تقریبا تمام مشکلاتی که مهسا و همسرش داشتن رو با پوست و گوشتم حس کردم.
خیلی ممنونم از زحمات نویسنده برای این کتاب. مثل همیشه داستان ساده و روان و جذاب بیان شده. فضا و شخصیتها و اتفاقا کاملا ایرانی و ملموس هستن. انتهای قصه قابل حدس نبود و این نقطه قوت این کتاب بود. و اینکه فضای نوشته رو وقتی تداعی میکرد، همزمان میشد در ذهن اون اوضاع و احوالات رو تصور کرد و باهاش همراه شد. این کتاب خیلی خوب بود و داستان یه عشق واقعی رو به ما نشون داده بود که هرچی عشق ما به یکنفر بیشتر باشه دیگه زشتی و خوشکلی اون برامون فرقی نداره چون ما از باطنش خوشمون اومده نه از زیبایی ظاهری.
ممنون از کتابراه.
ممنون از کتابراه.
عرض ادب خدمت شما دوستان عزیز، کتاب خیلی جذابی بود، در این کتاب، نحوه زندگی کردن با نگرشی درست را آموزش میده حسادت میشه گفت یه بیماریست. به نظر من حسادت اصلا چیز خوبی نیست ولی کاریش نمیشه کرد وقتی حسادت پیش میاد من به دوستان پیشنهاد میکنم این کتاب رو بخونید تا معنی حسادت روخودتون درک کنید که چی دارم میگم دوست من. انتهای قصه قابل حدس نبود و این نقطه قوت این کتاب بود. و اینکه فضای نوشته رو وقتی تداعی میکرد، همزمان میشد در ذهن اون اوضاع و احوالات رو تصور کرد و باهاش همراه شد، البته این فضا سازی تا یه حدی خوبه، وقتی زیادی درش افراط بشه خسته کننده میشه، البته سلیقه ایه دیگه
ضمن تشکر از نویسنده عزیز. داستان خیلی خیلی جذاب و تأثیرگذاری بود؛ به این دلیل که داستان ارتباط خوبی رو با خواننده شروع و تا پایان داستان این ارتباط رو حفظ میکنه و همین باعث کشش خواننده به داستان میشه؛ به علاوه اصلی رو برای ما یادآوری و زنده میکنه که در حال حاضر ( (شاید) ) خیلی کمرنگ شده و اونم اصل وفاداری هست. از این داستان کوتاه بسیار عالی لذت بردم، و مطالعه اون رو به بقیه دوستان هم پیشنهاد میکنم
کتاب خیلی ساده، بچگانه بود. و اما نقد کتاب: داستان زنی که در تصادف زیباییاش را از دست میدهد و همچنین مجبور میشود روی بیلچر بشیند. او از این بابت ناراحت است و از ظاهر شدن جلوی بقیه خجالت میکشد. همسرش اورا به خانه میآورد. زن همسایه به طریقی خبردار میشود که چه اتفاقی برای او افتاده است به همین دلیل به بهانه دلداری دادن و کمک به او به خانهاش میآید. کمی بعد زن همسایه عاشق شوهرِ زن میشود و از او میخواهد تا یک قرار عاشقانه بگذارند. شوهرِ زن اول قبول میکند اما بعدش با یک حرکت غافلگیرانه زنش را هم به آن قرار میبرد و زن همسایه غافلگیر میشود. بعد، مرد از دروغ میگوید که زن همسایه میخواهد نقل مکان کند و این قرار، یک قرار خداحافظی است. زن همسایه مدتی بعد نقل مکان میکند.
با تشکر از زحمات نویسنده برای این کتاب. مثل همیشه داستان ساده و روان و جذاب بیان شده. فضا و شخصیتها و اتفاقا کاملا ایرانی و ملموس هستن. پایه اساسی کتاب بر ابراز یک حس نهان درون خانم همسایه، به دلیل مشکلات ناشی از تصادف همسایه روبروی هست. روایت داستان کاملا عادی و در عین حال قابل فهم است. حتما آن را بخوانید.
سلام دوستان. داستان دارای سرعت و پیشرونده خوبی است. انگیزه بخشی بسیار خوبی برای ادامه خواندن دارد؛ قدرت حدسیات سازی شخص را بسیار تحریک و تقویت میکند و به خواننده میل به ادامه و کشف کردن انتهای ماجرا را میدهد. اما جای بسیاری از صحنهها و آیتمها در داستان خالی به نظر میرسد مثل خانواده و ماجراهای روزمرگی بین امیر و مهسا.... در مجموع خوب بود و آموزنده. خداقوت.
داستان ضعیفه، از آقای قجه انتظار بیشتری میرفت.
دو هفته بیخبری پدر و مادر مهسا قابل درک نیست و اینکه بعد از فهمیدن هم اقدامی نکردن.
اینکه نوع فلج مهسا دقیقا چه بود آیا بی اختیاری ادرار و مشکل جنسی هم پیدا کرده بود.
راه دادن یه زن جوان و زیبا به حریم خانه دور از عقل بود
آیا با عمل زیبایی، قیافه مهسا بهتر میشد؟ در این مورد چیزی گفته نمیشه. اونقدر مهسا نگران از دست دادن شوهرش بود نگرانی برای راه رفتنش نداشت که واقعا عجیبه، آدم ترجیح میده زشت باشه اما فلج نباشه
دو هفته بیخبری پدر و مادر مهسا قابل درک نیست و اینکه بعد از فهمیدن هم اقدامی نکردن.
اینکه نوع فلج مهسا دقیقا چه بود آیا بی اختیاری ادرار و مشکل جنسی هم پیدا کرده بود.
راه دادن یه زن جوان و زیبا به حریم خانه دور از عقل بود
آیا با عمل زیبایی، قیافه مهسا بهتر میشد؟ در این مورد چیزی گفته نمیشه. اونقدر مهسا نگران از دست دادن شوهرش بود نگرانی برای راه رفتنش نداشت که واقعا عجیبه، آدم ترجیح میده زشت باشه اما فلج نباشه
با عرض سلام و ادب
داستان زیبایی بود. وجود چنین عشقی در یک زندگی با رفاه مالی، واقعا زیبا بود.
و جملات با آرایههای ادبی زیبایی به کار گرفته شده بود که برای آدم لذت بخش و شیرین بود.
اما چون در دسته موضوعهای کلیشهای و کلید اسرار گونه قرار میگرفت، امتیاز بالایی رو بهش ندادم.
اما در مورد موضوع کتاب، من توقع چنین متن عاشقانهای رو من به عنوان "حسادت" نداشتم و بنظر من اسم کتاب با داستان همخونی نداشت.
داستان زیبایی بود. وجود چنین عشقی در یک زندگی با رفاه مالی، واقعا زیبا بود.
و جملات با آرایههای ادبی زیبایی به کار گرفته شده بود که برای آدم لذت بخش و شیرین بود.
اما چون در دسته موضوعهای کلیشهای و کلید اسرار گونه قرار میگرفت، امتیاز بالایی رو بهش ندادم.
اما در مورد موضوع کتاب، من توقع چنین متن عاشقانهای رو من به عنوان "حسادت" نداشتم و بنظر من اسم کتاب با داستان همخونی نداشت.