نقد، بررسی و نظرات کتاب مغازهی خودکشی - ژان تولی
4.3
305 رای
مرتبسازی: جدیدترین
parvaz 313
۱۴۰۱/۴/۲۳
00
من حس خوبی از این کتاب نگرفتم؛ انگار همیشه اونی که میخنده و حال و بقیه رو خوب میکنه ازهمه تنهاتره، به همه کمک میکنه ولی کسی نیست که که به اون کمک کنه.
سلام بنده رمانها و کتابهای زیادی رو مطالعه کردم ولی تا به حال چنین امتیازی به هیچ رمانی ندادم
این امتیازم دلایلی داشته که امیدوارم برای کسایی که در خرید کتاب شک دارن موثر باشه
1) جا داره که از مترجم تشکر کنم بابت ترجمه خوبش
2) پیام کلی کتاب بسیار سطحی و مشخصه، پیام کلی کتاب اینه که مثبت اندیشی خوبه و منفی اندیشی بده و اینو تو کل داستان میبینیم، که قطعا یه نویسنده قهار پیام کلی رو در اعماق مخفی میکنه که اثر گذاریش خیلی بیشتر میشه.
2) شخصیت پردازی آلن بسیار ضعیفه، بقیه اعضای خانواده در عین نا امیدی در بعضی قسمتهای رمان امیدواری از خودشون نشون میدن، ولی آلن از اول تا اخر رمان حتی یکبارم حس نا امیدی نشون نداد و به قول معروف شور خوشبینی رو در آورده بود که ما همچین شخصیتی رو توی دنیای واقعی نمیبینیم، حتی امیدوارترین افراد در جاهایی نا امید میشن
3) اطلاعات نویسنده در خودکشی افراد مهشور کامل بود، اما این اطلاعات سطحی جایگذاری شده بودن، مثلا اینکه اسم بچه هاشو از روی کسایی که خودکشی کردن انتخاب کرده بود.
4) از اول تا آخر داستان کاملا مشخص بود که نویسنده اطلاعات کمی از عوامل خودکشی داره و در واقع درکی از این واقعیت نداره، مثلا توی داستانش علت خودکشی بسیاری از شخصیتا این بود که مسخرشون میکردن، در صورتی که انقدر هم ساده نیست و خودکشی خیلی علتهای عمیق تری داره، و در وسطهای داستان هم دیدیم که نویسنده داشت روشی یاد میداد برای افرادی که میخوان خودکشی کنن دیدشون رو به جهان باز کنن (همون قسمت که آلن میخواست ماسک آینه دار رو بفروشه) در صورتی که شخصیتی که توی این قسمت بود تنها دلیلش برای خودکشی این بود که فکر میکرد زشته و نویسنده از آوردن یه مثال سخت تر (مثل فقر) طفره رفته بود.
این امتیازم دلایلی داشته که امیدوارم برای کسایی که در خرید کتاب شک دارن موثر باشه
1) جا داره که از مترجم تشکر کنم بابت ترجمه خوبش
2) پیام کلی کتاب بسیار سطحی و مشخصه، پیام کلی کتاب اینه که مثبت اندیشی خوبه و منفی اندیشی بده و اینو تو کل داستان میبینیم، که قطعا یه نویسنده قهار پیام کلی رو در اعماق مخفی میکنه که اثر گذاریش خیلی بیشتر میشه.
2) شخصیت پردازی آلن بسیار ضعیفه، بقیه اعضای خانواده در عین نا امیدی در بعضی قسمتهای رمان امیدواری از خودشون نشون میدن، ولی آلن از اول تا اخر رمان حتی یکبارم حس نا امیدی نشون نداد و به قول معروف شور خوشبینی رو در آورده بود که ما همچین شخصیتی رو توی دنیای واقعی نمیبینیم، حتی امیدوارترین افراد در جاهایی نا امید میشن
3) اطلاعات نویسنده در خودکشی افراد مهشور کامل بود، اما این اطلاعات سطحی جایگذاری شده بودن، مثلا اینکه اسم بچه هاشو از روی کسایی که خودکشی کردن انتخاب کرده بود.
4) از اول تا آخر داستان کاملا مشخص بود که نویسنده اطلاعات کمی از عوامل خودکشی داره و در واقع درکی از این واقعیت نداره، مثلا توی داستانش علت خودکشی بسیاری از شخصیتا این بود که مسخرشون میکردن، در صورتی که انقدر هم ساده نیست و خودکشی خیلی علتهای عمیق تری داره، و در وسطهای داستان هم دیدیم که نویسنده داشت روشی یاد میداد برای افرادی که میخوان خودکشی کنن دیدشون رو به جهان باز کنن (همون قسمت که آلن میخواست ماسک آینه دار رو بفروشه) در صورتی که شخصیتی که توی این قسمت بود تنها دلیلش برای خودکشی این بود که فکر میکرد زشته و نویسنده از آوردن یه مثال سخت تر (مثل فقر) طفره رفته بود.
کتاب بسیار ضعیف، سطحی و به شدت overrated هست
مناسب هیچ ردهی سنی نیست
برای فرد بزرگسال بیش از اندازه قلم خام و کودکانهای داره و برای یه کودک هم محتوای تاریک و به شدت نامناسبی داره
برخلاف نظر اکثر دوستان من اصلا با پایانش ارتباط نگرفتم و به نظرم نویسنده فقط میخواست پایان داستانو غیر منتظره کنه و از فضای آبگوشتی و سطحی اواخر داستان نجات بده
ترجمه هم بی ایراد نبود ولی درمجموع قابل تحمل بود
نهایتا اگه ذرهای واسه وقتتون ارزش قائلید این کتابو نخونید 👎
مناسب هیچ ردهی سنی نیست
برای فرد بزرگسال بیش از اندازه قلم خام و کودکانهای داره و برای یه کودک هم محتوای تاریک و به شدت نامناسبی داره
برخلاف نظر اکثر دوستان من اصلا با پایانش ارتباط نگرفتم و به نظرم نویسنده فقط میخواست پایان داستانو غیر منتظره کنه و از فضای آبگوشتی و سطحی اواخر داستان نجات بده
ترجمه هم بی ایراد نبود ولی درمجموع قابل تحمل بود
نهایتا اگه ذرهای واسه وقتتون ارزش قائلید این کتابو نخونید 👎
اسپویل!
شاید به نوعی اتفاقی که در آخر کتاب واسه آلن رخ میده در دنیای پیرامون ما هم رخ میده بدین شکل که مثلا اساتید موفقیت و روحانیون و قدیسین و غیره هم مارو تشویق به زندگی کردن میکنن و بهمون انگیزه میدن و معنایی برای زندگی کردن بهمون میدن ولی در پشت پرده اونها خودشون بی معنا تر و افسرده تر از همه هست و فقط به جای این که خودکشی کنن منتظر مرگ طبیعی میمونن.
شاید به نوعی اتفاقی که در آخر کتاب واسه آلن رخ میده در دنیای پیرامون ما هم رخ میده بدین شکل که مثلا اساتید موفقیت و روحانیون و قدیسین و غیره هم مارو تشویق به زندگی کردن میکنن و بهمون انگیزه میدن و معنایی برای زندگی کردن بهمون میدن ولی در پشت پرده اونها خودشون بی معنا تر و افسرده تر از همه هست و فقط به جای این که خودکشی کنن منتظر مرگ طبیعی میمونن.
این کتاب داره میگه آلن به دنیا اومد و یه فرستاده بود و رسالتی به گردنش بود وبه خوبی رسالتش رو پایان رسوند و خانواده و مردم محل زندگیش رو از یه عالمه خاکستری به یه عالمه رنگارنگ دعوت کرد اما آخرش واقعا دردناک بود آلن خودش ازاینکه یه نقاب رو صورتش بود تا نشون نده خودش چقدر افسردس خسته شده بودودیگه طاقت نداشت به زندگی ادامه بده شاید میخواست بگه ادما به اصل خودشون برمیگردن وآلن هم به همین شکل اما واقعا دردناک بود من خیلی اشک ریختم نسخه چاپیشم تهیه کردم تا بقیه هم مطالعه کنند.
اسپویل!
کتاب جالبی بود و اینکه این موضوع حس میشد که با وجود تلاش زیاد این خانواده برای افسرده و ناراحت بودن بازهم به سمت شادی و امید سوق داده شدن اونم از سمت کورسوی شادی از طرف کوچکترین عضو خانواده حس خوبی به آدم میداد و امید میداد ولی از سمتی هم اینکه در آخر آلن ماموریتش که به پایان رسید خودکشی کرد نشونهی این بود که خودش درواقعیت شاد نبود و فقط به عنوان یک ماموریت به قضیه نگاه میکرد.
کتاب جالبی بود و اینکه این موضوع حس میشد که با وجود تلاش زیاد این خانواده برای افسرده و ناراحت بودن بازهم به سمت شادی و امید سوق داده شدن اونم از سمت کورسوی شادی از طرف کوچکترین عضو خانواده حس خوبی به آدم میداد و امید میداد ولی از سمتی هم اینکه در آخر آلن ماموریتش که به پایان رسید خودکشی کرد نشونهی این بود که خودش درواقعیت شاد نبود و فقط به عنوان یک ماموریت به قضیه نگاه میکرد.
خطر اسپویل (!)
اگر هدف نویسنده تشدیدِ میل به خودکشی و ناامیدی در خواننده بوده است، باید گفت بسیار موفق بوده اند! از میانهی داستان و با توجه به توضیحات مکرر مربوط به اسم بچهها، حدس پایان داستانِ آنها دور از ذهن نبود و اولین چیزی که بعد از پایان داستان به ذهنم رسید، این بود که الن از همه افسرده تر بود و فقط به خاطر بهتر کردن حال خوانوادهاش خودش رو شاد نشون میداد و با اینکه میدونست ممکنه بعد از مرگش، سرنوشت خوانوادهاش هم مثل خودش بشه اما دیگه بیشتر از این تحمل حفظ ظاهر رو نداشت! البته قطعا نویسنده (با توجه به تاکید موکد بر ناخواسته بودن تولد کودک سوم و توصیفات مثبت در خصوص او) قصدِ القای نجات دهنده بودن الن رو به مخاطب داشته اما موفق نبوده!
اگر هدف نویسنده تشدیدِ میل به خودکشی و ناامیدی در خواننده بوده است، باید گفت بسیار موفق بوده اند! از میانهی داستان و با توجه به توضیحات مکرر مربوط به اسم بچهها، حدس پایان داستانِ آنها دور از ذهن نبود و اولین چیزی که بعد از پایان داستان به ذهنم رسید، این بود که الن از همه افسرده تر بود و فقط به خاطر بهتر کردن حال خوانوادهاش خودش رو شاد نشون میداد و با اینکه میدونست ممکنه بعد از مرگش، سرنوشت خوانوادهاش هم مثل خودش بشه اما دیگه بیشتر از این تحمل حفظ ظاهر رو نداشت! البته قطعا نویسنده (با توجه به تاکید موکد بر ناخواسته بودن تولد کودک سوم و توصیفات مثبت در خصوص او) قصدِ القای نجات دهنده بودن الن رو به مخاطب داشته اما موفق نبوده!
کتاب خوبی بود و تاثیرگذار نمیدونم واقعا چی بگم در مورد هدف نویسنده از اخر داستان فقط اینکه واقعا مغازه خودکشی خودکشیه پر از حس و انرژی بد نشون میده تو جو بد قرار گرفتن پایان تلخی داره من اصلا موافق نیستم که آلن برای نجات اومده بود چون رها شدنش پایان ماجرا نیست و اینکه نشون نمیدن خانواده دیدشون عوض شده بلکه بالعکس ممکنه تک تک خانواده با رها شدن اون دست به خودکشی بزنن
در کل میتونست پایان خوبی رقم بزنه
در کل میتونست پایان خوبی رقم بزنه