نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی تقصیر من نیست - مهدی عبدالله پور

مرتب‌سازی: جدیدترین
نرگس قهرمانی
۱۴۰۳/۱/۲۲
بیان خوبی داشت. ساده. شیوا و روان
محمد دوستس فر
۱۴۰۳/۱/۱۲
صدا باید ادمو جذب کنه اما متاسفانه.....
مریم سادات
۱۴۰۳/۱/۱۰
کاش همه‌ی ما حواسمون به اون لحظه باشه... لحظه‌ای که برای همه مون اتفاق میوفته. و کاش همه ما در اون لحظه مثل پیرزن این قصه یک نفر رو داشته باشیم تا دستمونو بگیره و مارو از سرگردانی آن لحظه نجات بده... لحظه یرمرگ. نمایش رادیویی خیلی خوب و داستان تکراری ولی قابل تاملی بود.
بهیار شمس
۱۴۰۳/۱/۵
کتاب صوتی تقصیر من نیست کتاب خوبی است و داستان زیبایی را تشریح میکند من شنیدنش را توصیه میکنم
زهره محمدی
۱۴۰۲/۱۲/۲۲
داستان جالبی بود با اینکه غم انگیز هست ولی عالیه قدر همدیگرو بدانیم
Mehdi
۱۴۰۲/۱۲/۱۹
داستان‌های کوتاه و اموزنده برای قبل خواب بسیار مناسب هستن جالب بود.
مجیدناجی
۱۴۰۲/۱۲/۱۲
با عرض سلام خدمت دوستان کتاب دوست و همراهان کتابراه. این داستان کوتاه بود ولی یک شاهنامه حرف درونش نهفته بود. این رو باید همه در خاطر داشته باشند که احترام به افراد پیر یکی از واجب‌ترین کارها است. بزرگترهای فامیل تا هستن باید دلجویی بشن، وقتی که پر کشیدن هزاران افسوس باز کم است. داستان خیلی خوبی بود به همه مخصوصا جوانان توصیه میکنم. راوی داستان عالی بودن از دور دست ایشون رو می بوسم
Negin
۱۴۰۲/۱۲/۲
داستان کوتاه و جالبی بود، یک تلنگر برای خواننده است که با محبت بیشتری به میانسالها توجه کنن، یاداوری میکنه که همه ما‌ی روزی پیر میشیم و نباید با میانسالها تند رفتار کنیم، اگه روز نبودشون فکر کنیم قطعا باهاشون بهتر برخورد میکنیم. ممنون از کتابراه برای انتخاب خوبش بابت این داستان کوتاه
Asma
۱۴۰۲/۱۱/۲۰
به نظرم من خیلی خوب بود.
مرضیه
۱۴۰۲/۱۱/۱۲
داستان کوتاه و توصیفی بود. داستان درباره‌ی پیرزنی که قصد دارد از خیابانی عبور کند، است، اما پیرزن به دلیل سنش نمی‌تواند به راحتی از خیابان رد شود از سوی دیگری سخنان مردم آزارش می‌دهد و نمی‌خواهد از مردم کمک بگیرد و لحظه‌ای که فکر می‌کنیم پیرزن از دنیا رفته است ولی پایان خوبی داشت و پیرزن با کمک مردم از خیابان عبور کرد. یکی از مزایای این کتاب صوتی بودن‌اش است و اسم کتاب کاملا با موضوع و مفهوم کتاب مرتبط است.
سیده میرسعیدقاضی
۱۴۰۲/۱۰/۱۴
ژانره فوق تخیلی بود. کی آخه منت میذاره واسه همچین کاری
اعظم منصوری
۱۴۰۲/۱۰/۱۲
داستان کوتاه تقصیر من نیست داستان زیبا و جالبی است. داستان درباره‌ی پیرزنی است که میخواهد از خیابان پر ترددی رد شود و به خانه برود و به کمک عابرینی که از کنارش رد میشوند اعتنایی نمیکند و قصد دارد خود از خیابان رد شود و صبر میکند تا خیابان خلوت شود ولی هر چه میگذرد خیابان شلوغتر میشود و هرچه از مردمی که از کنارش میگذرند میخواهد که کمکش کنند تا به آن طرف خیابان برود کسی به او توجهی نمیکند و بعد خیال میکند موقعی که میخواسته خودش به آن طرف خیابان برود تصادف کرده و مرده است و کم کم به خودش میاید و میبیند هنوز کنار خیابان است و عابری دستش را میگیرد تا به آن طرف خیابان ببرد. این داستان دیدگاه مثبت و منفی مردم را به کهنسالی نشان میدهد و اینکه بعضی از افراد احترامی برای سالمندان قائل نیستند و به این فکر نمی‌کنند که خودشان هم در این شرایط قرار خواهند گرفت و انسانها همه به هم نیاز دارند و کوچکترها و جوانها باید یاد بگیرند که باید به بزرگترها و سالمندان احترام بگذارند و به آن‌ها کمک کنند و در آخر داستان نشان میدهد انسانها بازهم در مقابل یکدیگر احساس مسئولیت میکنند و برای کمک به هم پیشقدم می‌شوند.
با تشکر از کتابراه برای تهیه‌ی کتابهای با ارزش رایگان و با آرزوی موفقیتهای بیشتر برای نویسنده‌ی محترم.
شیما سجادی
۱۴۰۲/۹/۲۸
دوست داشتم کتاب خوبی بود برای من
samiragholami
۱۴۰۲/۹/۲۴
جالب بود و مفهومی🌹
پريا رضايي
۱۴۰۲/۹/۱۷
پیرزن اول نمیخواست کسی کمکش کنه ولی وقتی وحشت از ماشینها بهش غلبه کرد و خودشو دید که تصادف کرده و مرده
تازه فهمید که بدون کمک نمیتونه از خیابون رد بسه
قشنگ و مفهومی بود
Mobina ‌
۱۴۰۲/۸/۲۶
روایت ساده‌ای از زندگی کهنسالی و شرح واقعیت‌های دردناک این قشر از جامعه بود که امیدوارم بعد از گوش دادن این داستان به این مسئله توجه داشته باشیم و رفتار صحیح تری در برخورد با کهنسالان که میراثی از گذشته برای ما هستند، داشته باشیم.
فاطمه توکلی
۱۴۰۲/۸/۲۵
نویسنده کتاب، خیلی ماهرانه با یه اتفاق ساده جذابیتی برای شنیدن پدید می‌اورد. وخیلی عاقلانه داستان را تمام میکند... عالی بود
کیمیا
۱۴۰۲/۸/۳
چقدر نظرم نسبت به ادمای اطرافمو تغییر داد، چقدر درعین اینکه کوتاه بود پر ازمعنی بود، کاش یاد بگیریم نسبت به ادمای اطرافمون بی تفاوت نباشیم چون روزی هم خودمون دچار این حالت میشیم و به دیگران احتیاج پیدا میکنیم.
پروانه اکبری_نویسنده
۱۴۰۲/۷/۳۰
فقط به این نتیجه رسیدم که کتابای صوتی رایگان این اپ، خیلی کوتاه و سطح پایینی دارن این کتابم بدک نیس، داستان پیرزنی که میخواد از خیابون رد بشه که تو زندگی رد میشه و مرگ سراغش میاد
📚هستی لک 📚
۱۴۰۲/۷/۲۲
آخ آخ متاسفانه یکی از بزرگترین مشکلات ما آدما این هست که بی موقع قهر میکنیم و بی موقع با خودمون و دیگران لج میکنیم که بیشترین آسیب و به خودمون میزنیم چقدر افسوس خوردم از شنیدن کتاب ممنونم از کتابراه
تمنا ...
۱۴۰۲/۷/۲۱
پیرزن بیچاره واقعا هم درست گفته شده که «تقصیر من نیست» ما بخوایم نخوایم پیر و ناتوان میشیم و همیشه عملا به کمک بقیه محتاج...
مهدی عزتی
۱۴۰۲/۶/۳۰
پیرزنی که گویا عامل پخش مواد مخدر به شوهر دومش و در نتیجه به زندان بود توسط عامل آشنا این کار را انجام میداد که روزی با نوه‌اش به زندان میرود و میبیند آشنایش درآن جا نیست به کت شک میکنند به پیش سرهنگ می‌فرستند و...
فرزانه رصاف
۱۴۰۲/۶/۱۵
این اتفاقی است که ممکنه برای هر کدوممون بیفته، داستان حزن انگیزی بود پسندیدم
Rooya
۱۴۰۲/۶/۷
واقعا بی نظیر بود ممنون از نویسنده این کتاب جالب و زیبا.. حرف‌های این کتاب حسی آرام بخش و دلپذیر به خواننده منتقل می‌کند
معصومه شجاعی
۱۴۰۲/۶/۵
داستان را به خوبی نرسانده وگنگ هست در وسط‌های داستان آدم کلا از متن داستان خارج میکند وبهتر هست به جای بد رفتار نشان دادن مردم وپیر زن تصور خواننده را به خوشی میبرد
Mori azizi
۱۴۰۲/۶/۳
صداها اصلا تکنیک و اصول یک گوینده را نداشته و در وصف داستان فوق العاده عملکرد ضعیف در فن بیان و القای احساس
سحربانو
۱۴۰۲/۵/۲۴
قشنگ وآموزنده وادار به درک کردن میکنه مرسی
نهال
۱۴۰۲/۵/۱۹
کتاب صوتی تقصیر من نیست کتاب خیلی جالبی بود با اینکه داستان کوتا و مختصر بود خیلی حرف برای گفتن داشت من این کتاب و خیلی دوست داشتم به این دلیل که ما هم روزی به میانسالی و پیری می‌رسیم. حالا یکی زودتر یکی دیر تر هر کسی در این سن انتظاراتی از اطرافیانش دارد داستان در مورد زن میانسالی بود که برای رد شدن از یک خیابان با آدم‌های متفاوت مواجه می‌شود با برخوردهایی که باهاش میشه چه از روی ترحم و چه رفتارهای بی تفاوت عابرین و مردمی که از کنارش بی تفاوت عبور میکنن کتاب از یک طرف بی تفاوتی و از طرفی دیگه مشکلات مردم و جامعه در حال حاضر میگه. تفاوت زمانه و نسل‌ها و از بین رفتن حرمت‌ها و احترامات متقابل. پیرزن داستان با ته مانده غروری خود صبر می‌کند و کمتر از دیگران کمک می‌گیرد امابه زودی متوجه می‌شود که نیاز به کمک دیگران داردبا تصادفی که در خیابان می‌شود ماشین‌ها و عابران در یک گوشه جمع می‌شوند و پیر زن به راحتی می‌تواند از خیابان عبور کند و به آن سوی خیابان برود در حالی که این اتفاق با کمی توجه متوجه می‌شود که تصادفی که اتفاق افتاده خودش بوده کلاً این دیدگاه رو دوست دارم که مرگ به موقع و به جا یک نعمت است و مرگ هم زندگی دوباره است
Saha. G
۱۴۰۲/۵/۸
بدک نبود...
واقعا بعضی وقتا از اینکه یه انسانم خجالت میکشم: (
گاهی اوقات یه تلنگر کافیه که یادآوری کنه ما اشرف مخلوقات خداییم و عقل به ما برتری داده به دیگر مخلوقات؛ اما ما استفاده ازش رو هم فراموش میکنیم.
اکرم ابوالفضلی
۱۴۰۲/۴/۲۷
با سلام داستان جالبی بود و موضوع نوع بود و البته واقعیت‌های جامعه ما کاش بیشتر به مسنترها توجه کنیم واقعا تقصیر اونا نیست اگه ناتوان شدن پیریی شتری است که دیر یا زود دم خونه همه میخوابه
هلیا جعفری
۱۴۰۲/۴/۱۶
باسلام. این کتاب صوتی مانند ترس از مردن و زندگی دیگر است که پیرزن را فرا گرفته بود
خالد بارانی
۱۴۰۲/۳/۲۶
نام داستان با خود داستان زیاد همخونی نداشت
ولی در کل خوب بود
پیری انجام خیلی از چیز‌ها رو سخته میکنه
ولی تحمل منت مردم و غروری خود شخص سختره
ولی عاقلانه سنجیدن و تصورت پیر زن باعث میشه درست تصمیم بگیره و از مردم کمک بگیره
بعضی اوقات آنطور که ما در مورد دیگران فکر میکنیم هیچی اونطور نیست
Ramin Raiser
۱۴۰۲/۲/۲۹
نسبتاً سطحی و ضعیف بود
کتابخانه
۱۴۰۲/۲/۲۴
داستان پیر زنی که قصد عبور از خیابان را دارد و ذهنیت‌هایی که براش از برخورد و رفتار دیگران ایجاد میشود.
داستان جذابیتی نداشت. راوی داستان از جهت لحن و گیرایی متوسط بود.
علی مویدی
۱۴۰۲/۲/۱۸
هر کتاب ارزش یکبار خوانده شدن رو داره و اگر بد بود چیزی از ما کم نشده و چیزی هم حتما یاد میگیریم
و پند هم داشت
نفس مهری اصل
۱۴۰۲/۱/۲۸
خوب بود ولی میتونست بهتر باشه
سید مسلم محمدی
۱۴۰۲/۱/۹
میتونیم به هر کاری با دید مثبت نگاه کنیم.
غرور رو کنار بذاریم.
و گاهی وقت‌ها لازمه از دیگران کمک بگیریم و قبول کنیم که نیازمند هستیم.
فرشته بهمن ابادی
۱۴۰۲/۱/۵
بد نبود کتاب خوبی بود فقط خیلی جذابیت خاصی توی صدای خواننده حس نمیشد.
hanie.mirzaye
۱۴۰۲/۱/۲
کتاب خوبی بود کوتاه و مفید
درواقع یه نوع تلنگری بود که شاید خیلی‌ها تو این جامعه نیاز داریم
Eti Atshani
۱۴۰۲/۱/۱
این کتاب،، از خانم پیری میگوید که گذر عمر او را ناتوان کرده.، ونگاه دیگران به اینکه او ناتوان شده را نمیخواهد بپذیرد، واین مطلب از دو جهت خطاست، هم نگاه مردم به او که بی اعتنا است و هم نگاه خودش که گمان میکند کمک خواستن نوعی عجز است، کتاب‌ی بود که، خواندنش بد نبود
امیرحسین نجفی
۱۴۰۱/۱۲/۱۳
قشنگ بود و پیشنهادش می‌کنم صدای گوینده هم خوب بود
پریساجباری
۱۴۰۱/۱۲/۸
صدای گوینده رو دوست نداشتم
A.asgari
۱۴۰۱/۱۱/۲۷
داستان ساده اما پر‌معنی بود
تقصیر من نیست
پیری نقصیر هیچکس نیست
رنگ چشم قد خانواده اسم قیافه و..
هیچکدوم تقصیر ما نیست
تقدیر ماست
هیچوقت هیچ کس و بخاطر لین چیزایی که تقصیریش نیست مسخره یا مقصر ندونید
داستان در باره‌ی پیر زنی بود که میخواست از خیابون به اون طرف بره
و حتی یه زن ک میخواست کمکش کنه و اونا ببره اون طرف خیابون به کسی که پشت خط گوشیش داشت باهاش حرف میزد گف بذار این پیرزن بیچاره وببرم اون طرف
با منت
به سالمندان احترام بذاریم و با انها با مهربانی رفتار کنیم
خاطره
۱۴۰۱/۱۱/۲۳
گویندگی عالی. اینقدر زیبا داستان اجرا شده که هرکس رو جذب میکند. پیرزنی لجباز که این یکدندگی مخصوص بیشترسالمندان است که میخواهد از خیابان عبور کندوداستان درباره برخورد مردم با پیرزن وودلسوزی اکثر مردم نسبت به او و واکنش پیرزن وپایانی شکفت انگیز که اصلا نمیتونید حدس بزنید
محمد حسین
۱۴۰۱/۱۱/۲۲
واقعا قصه خوب و آموزنده‌ای بود پیشنهاد میکنم گوش کنید
مریم بنایی
۱۴۰۱/۱۱/۲۰
عالی بود بخونیدش
مرضیه ربانی
۱۴۰۱/۱۱/۱۹
داستان خوبی بود ولی به نظر من با واقعیت کمی فاصله داشت. هنوز مردم زیادی هستند که مشتاقانه در کوچه و خیابان و اتوبوس و مترو به اطرافیان مخصوصا افراد مسن کمک میکنند‌.
ف . راد
۱۴۰۱/۱۱/۱۴
این داستان کوتاه نسبت به بیشتر کتابهای کوتاه رایگان دیگه کمی بهتر بود
حسن سلمانی
۱۴۰۱/۱۱/۹
تقریبا خوب بود جاهایی از کتاب وحشت ایجاد میکرد برای شنونده
Mozhgan
۱۴۰۱/۱۱/۸
داستانی آموزنده که تقریبا همه مااین دوران را تجربه خواهیم کرد
1 2 3 4 5 6 >>