نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی سیاه و صورتی - نرگس حسینی نژاد

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
خاطره
۱۴۰۱/۱۱/۴
احسنت و هزاران هزار ستاره تقدیم این داستان. جا داره اینجا از اپلیکیشن بسیار خوب کتابراه و پشتیبانی محترم شون تشکر کنم برای این داستان‌های ایرانی عالی که رایگان در اختیار مشتاقان قرار دادند. به خصوص این داستان و داستان‌های صادق هدایت و گلشیری. تا به حال بالغ پنجاه هزار جلدکتاب تاریخی رمان روانشناسی و... خواندم ولی این داستان جزء بهترین‌ها بود. زندگی یه زن ایرانی معمولی و خیلی واقعی. در واقع زندگی واقعی ایرانی. یه زن که شوهری معتاد خلافکار و زورگو داشته و هزار بلا به سرش میاورده رو اینقدر با جزئیات و زیبا از زبان خود زن نوشته که ادم جیگرش حال میاد از رفتار و گفتارهای زن. زنی که مثل اکثر زنان این گونه از شوهرشون متنفرن ولی حامی و پشتیبان و پول ندارن تا جدا بشن و مجبوربه ادامه زندگی نکبتی هستن. این داستان زنی رو به تصویر کشیده که با آزاد شدن از بند شوهرپست و منحرفش زندگی خوبی برای خودش درست میکنه. بهترینها تقدیم نویسنده خوب این داستان ودست اندرکاران کتابراه.
احسان 🙂
۱۴۰۳/۱/۸
در نقد از کتاب صوتی سیاه و صورتی نوشته نرگس حسینی نژاد باید گفت رمان جذاب و عالی بود و داستان زنی را روایت می‌کرد که سال‌ها پیش با شوهرش زندگی می‌کرده اما به دلایلی که در کتاب ذکر شده از او جدا می‌شود وی در سال‌های اخیر که با شوهر زندگی می‌کرده زندگی سختی را گذرانده و آزار و اذیت شوهرش او را رنج می‌داده او در این زندگی توانست ۴ فرزند دختر را به دنیا بیاورد شهر خلاف‌هایی که انجام می‌داده و زنش از آن‌ها باخبر شده با اطلاع دادن زنش به پلیس سال‌ها به زندان می‌انجامد و سه تا از دختران وهر کرده و دیگری به دانشگاه می‌رود مادر نیز در خانه‌ای که جدیداً اجاره کرده به تولید ترشی و درآمدزایی از این راه مشغول است ا اینکه مرد از زندان آزاد شده و به خانه زن برمی‌گردد او که در حال کباب کردن جگر و گوشت بود که نام کتاب هم از همین جیگر و گوشت گرفته شده است به مرد می‌فهماند که برود و آن‌ها را با زندگی خشکی تازه شروع کرده‌اند تنها بگذارد بسیار داستان و رمان جذابی بود با تشکر از عوامل کتابراه
betWeen دامنی
۱۴۰۲/۹/۷
به نام خدا یک داستان صوتی کوتاه دیگر از نویسنده‌ی ایرانی خانوم حسینی نژاد گویی داستانی که نوشتند درمورد اجتماع است و همچین مساعلی را در بردارد درمورد خانواده‌های بدسرپرست و از این قبیل مسایل خب حال بپردازیم به داستان. در ابتدای شروع داستان به گونه‌ای بود که من هیچ چیز متوجع نمیشدم اصلا از گفتگوی میان شخصیت‌ها و تشخیص. آن عاجز بودم و این مرا به قدر زیادی کلاف و عصبانی کرد امام کم کم دوهزاریم جا افتاد که درمورد چیست کجاست و در چه زمانی رخ میدهد لحن داستان بگونه‌ای است که اندیشیدم از جنس دنیای یک قرن پیش است ولیکن باز هم وقتی سخن از تلفن و عکس به میان آمد اندکی ملتفت شدم و رفته رفته داستان را فهمیده مزه مزه کرده و کمی با شخصیت‌ها احساس همدردی و یکی شدن کردم تا داستان را بهتر بفهمم اما استفاده از بعضی کلمات مانند شاشیدن بنظر من جایش در این کتاب نیست و البته نویسنده گذر زمان و بزرگ شدن و ازدواج کردن بچه هارا هم به وضوح برای خواننده جا ننداخته و حس کردم مقداری اجحاف شده در حق شخصیت ابرام داستان بطور کلی پرتره‌ای ضعیف محو و کمرنگ بود از چیزی که باید میبود
setarezohal
۱۴۰۱/۱/۲۵
این کتاب عالیه پیام این کتاب داستان واقعی ما انسان هاست یعنی در این کتاب میتوان میفهمید که انرژی منفی تاثیرات بدی را به همراه دارد و فقر عصبانیت، حسادت، لجبازی، کینه دوزی، افکار منفی را به وجودمی آورد و در نتیجه جای خالی برای تمرکز باقی نمی‌ماند، اما برعکس انرژی مثبت سرشار از زیبایی حس کردن زیبایی طبیعت و حس آرامش بینهایت و یکی شدن با هستی و اشنایی بادوست مهربان یعنی تمرکز یا مدتیشن و در نتیجه از همین راه‌ها موجب دستیابی به موفقیت‌های فراوان و آرامش درونی فرد میشود. این کتاب به ما میگه کسی که دارای انرژی منفی زیادی باشد اگر افکار منفی خودرا تغییر ندهد و همینطور ادامه پیدا کند برای خود وخانواده و اطرافیان آزار دهنده و خطرناک هست. ولی اگر از افکار منفی خود دست بردارد و دست به تغییرات مثبت بزند و عاشق خودش بشود میتواند زندگی خود را زیباتر کند.
اعظم منصوری
۱۴۰۲/۹/۳۰
داستانی جالب، زیبا و شنیدنی از خانم نرگس حسینی نژاد در باره‌ی زنی که شوهرش مردی خلافکار، معتاد و در واقع نامرد که قدر همسر و فرزندانش را نمیداند و با آن‌ها بدرفتاری میکند و خیلی ظالم است و زنش از او متنفر است و وقتی بخاطر داشتن تریاک به زندان می‌افتد زنش با درست کردن ترشی، رب و... خرج زندگی خود و فرزندانش را تامین میکند و آن‌ها را بزرگ کرده و به خانه‌ی بخت میفرستد و خرج تحصیل دختر کوچکش را نیز در می‌آورد. زنی که حاضر است هر سختی را تحمل کند ولی دیگر روی شوهر نامردش را نبیندو از وقتی شوهرش نیست روی خوش زندگی را هم میبیند و در کنار سختیهای کار به خودش هم میرسد و در کنار دخترانش از زندگی لذت هم میبرد.
باتشکر از کتابراه که چنین داستان‌های زیبایی را به رایگان در اختیار ما قرار میدهد و با آرزوی موفقیت‌های بیشتر برای نویسنده‌ی توانا.
Mozhgan
۱۴۰۲/۶/۱۳
زنی که زندگیش به‌ سختی گذشت بخاطر همسر بد رفتار و بدجنسش که دوران سختی داشت. شوهر از بس به زنش اهانت کرد و او را اذیت کرد و جلو پیشرفتش را گرفت و با نبود مرد، زن به جایگاهی که لیاقتش را داشت رسیدوحتی بدون نیاز به مرد فرزندانش را بزرگ کرد و عروس کرد جهیزیه داد و داشت سیسمونی آماده میکرد. دیر شده بود برای خوب شدن که زن بخواهد او را دوباره همسرش را قبول کند. باید انسانهایی که درحقمان بدی کردند ببخشیم ولی برای همیشه از زندگیمان حذف کنیم. و حتی حیف که بخواهیم کینه آن‌ها را در دلمان نگه داریم. زنان نیازی به مرد ندارند. آن‌ها جویای عشق و محبت و مهربانی هستند.
امید مرادی
۱۴۰۰/۲/۸
داستان جالبی بود، خیلی خیلی نزدیک به واقعیت بود. چنتا ایراد کوچیک داشت، اولیش راوی که مشخص بود خیلی مسلط نیست و دوم اینکه از الفاظ زشت استفاده شده و سوم اینکه نباید در کتاب‌ها مطلبی مرتبط با رابطه جنسی نوشته بشه چون مخاطب شما عام هست یعنی افراد با سنین پایین هم گوش میکنند. بگذریم، از نقاط قوت هم میتونم به تصویر سازی بینظیر و سبک نگارش اشاره کنم.
خسته نباشید میگم به نویسنده عزیز
🌸Zahra Habibi🌸
۱۴۰۱/۶/۱۲
پنج ستاره دادم فقط و فقط برای زنهایی که مثل کوه محکم‌اند و هیچ چیز نمیتونه از پا درشون بیاره خونواده امن‌ترین جای دنیاست هرجا که باشیم دلمون واسه خونواده مون میتپه حالا اگه امن‌ترین جای دنیا توسط پدرت یا همسرت رو سرت آوار شه خیلی خیلی درد داره من یک زنم و با تمام وجود میفهمیدم چه حسی داره ولی نکته مهم اینجاست که زن قصه وا نداد نگفت تقدیرم همینه نگفت تن فروشی کنم نگفت صیغه نگفت یه ازدواج اشتباه دیگه دستشو گذاشت رو زانو هاش یاعلی گفت پاشد و منت کسی رو سرش نموند داستان منسجم بود و مخاطب رو همراه میکرد من دوست داشتم
A.asgari
۱۴۰۱/۱۰/۱۱
کتاب سیاه و صورتی
داستان جالبی بود از عذاب‌ها و رنج‌های که بعضی بانوان تحمل میکنن
داستان یه زنی بود که بعد از ۱۰ سال همسر سابقه ش و میبینه
و یاد اوردی میکنه اتفاقات گذشته را
چه کتک‌ها چ فقر‌ها و چه گرسنگی‌های کشید و وقتی به مادر همسرش میگفت میگفت مرده دیگه تحمل کن تحمل کن تحمل کن
ولی گاهی نباید تحمل کرد در مقابل ظلم
این زن هم همینکارو کرد و دیگه خسته شده بود همسرشا لو داد و رویه پایه خودش وایساد
بچه هارا بزرگ کرد شوهر داد و وقتی شوهرش با پشیمونی برگشت قبولش نکرد و جلوش وایساد
رقیه‌راشدی
۱۴۰۱/۱۲/۱۴
کتاب خیلی قشنگی بود وقتی بهش گوش میدی احساس خوبی دست پیدا میکنی از کتابراه مچکرم که اپلیکیشن به این خوبی طراحی کرده و خیلی از کتاب هارو تو دسترس با قیمت خیلی مناسب گذاشته
درمورد کتاب که خیلی خوبه احساس قدرت میده و بهت میگه نزار حرف‌ها تو دلت تلنبار بشن از دست کسی ناراحت شدی بهش بگو و....
اما بعضی از واژه هاش زیاد مناسب نبودن و نباید به کار میبردتشون چون از هر گروه سنی این فایل رو گوش میدن
راوی هم خیلی خوب بود لحنش رو دوست داشتم
فرییا جمالی
۱۴۰۲/۸/۷
داستان بسیار خوب و به جایی بود. واقعی و بسیار روشن. لمس اینگونه زندگی‌های نکبت بار و پر از عذاب از طرف زنان ایرانی هنوز هم ادامه داره. هنوز هم مردان نامردی هستند که از مرد بودن فقط ظاهرشو دارن و در عمق وجودشان پست‌ترین و رذل‌ترین موجودات رو نشون میدن. اگر من به جای صفورا بودم همون اول که این موجود نکبت بار رو جلوی چشام می‌دیدم تف میکردم تو صورتش و پرتش میکردم بیرون شاید هم در جا میکشتمش.
اعظم صالحی
۱۴۰۰/۲/۲۴
داستان، دردهای زنان جامعه رابه خوبی نشان داده است، زنانی که بسیار خوب می دانندکه از زندگی زناشویی تنها، مسیولیتش را به دوش میکشند، نه ازعشق خبری است، نه ازاحترام، ولی بازهم بخاطر فرزندانشان ادامه میدهند، سختی می کشند، امالب بازنمی کنند، امایک تندیس زیباوقتی شکل میگیرد، که ضربات سخت چکش را تحمل کند، این سختیهازنان و مادران سرزمین مارابسیارقوی میکند، آفرین برزنان غیور.
م ف
۱۴۰۲/۹/۱۲
داستان جالی بود. خاطرات درماندگیهای یک زن. زنی که دیگر درمانده نیست. خوشم اومد. راوی هم خیلی خوب قصه را خواند.
اما به نظر من صدای راوی برای نقشی که میخواند بسیار جوان بود. من اول فکر کردم شخصیت اصلی داستان که خاطرلتش را بازگو میکند، جوان است، اما از صحبتهایش که گفت دخترها را شوهر داده معلوم میشود حد اقل میانسال است و این با صدای راوی هماهنگی نداشت.
صدیقه فتحی
۱۴۰۰/۱۲/۶
کتاب عجیبی بود
واقعا آنچه که دوست داریم به یک نفر بگیم و آنچه که موفق میشیم به زبون بیاریم چقدر باهم فاصله داره
در یک زندگی و در قبال فرزندان احساس مسئولیت زنان واقعا قابل تحسین هست مخصوصا در چنین زندگی‌های بی سروسامانی که مردان نه تنها یار و یاور زن نیستند بلکه مایه دردسر زندگی هم می‌شوند نقش زنان خیلی پررنگ به نظر می‌رسد
صفورا امیری
۱۴۰۰/۳/۳۰
داستان خوبی بود زندگی صفورا رو و قوی شدن اون رو در قالب نجواهای خودش خیلی ماهرانه بیان کرده آدم در گفتگوی صفورا با خودش متوجه کل داستان میشود ارزش شنیدن دارد این داستان گوینده عزیز هم بد نبود کمی توجه به زیروبم و تن صدا و هماهنگی آن با حزن و شادی داستان کار و عالی میکرد
maryam mafakheri
۱۴۰۲/۱۰/۲۵
با تشکر از کتابراه عزیز که با هدیه ای، کتاب" سیاه و صورتی" سر کار خانم نرگس حسینی نژاد، داستان نویس خوش آتیه را شناختم ایشان متولد ۶۰ و دیپلم ادبیات هستند. از کتاب لذت بردم، نگارش کتاب زیبا است اجرا هم بسیار خوب بود با تشکر از همه پدیدآورندگان این کتاب شنیداری.
سمیرا ابراهیم پور
۱۴۰۱/۱/۶
کتاب خوبیه. یکی از واقعیت‌های تلخ جامعه رو بیان میکنه. داستان زنی ضعیف و زجر کشیده که شوهری معتاد و الکی و عیاش داره. زنی که با وجود تمام سختی‌ها به بهترین شکل نقش یک مادر رو ایفا میکنه. صدای گوینده و بیانش اصلا دلنشین نیست و حس داستان رو نابود میکنه.
Kimia Omidvar
۱۴۰۰/۱۲/۱
کتاب جالبیه در واقع درد دلهای یک زن مظلوم و زجر کشیده رو بیان میکنه.. ولی ارزش گوش دادن نداشت کاش کتابشو خونده بودم... راوی زیاد مسلط نبود تکلیفش با خودش معلوم نبود که کتابی حرف بزنه یا عامیانه... نکته‌ی بعدی ادبیات داستان بود که خیلی مودبانه نبود...
fari jafari
۱۴۰۰/۳/۱
درود و خسته نباشید... واقعیت تلخی از جامعه کماکان تو اغلب خانواده هاپابرجاست. و شخصیت زن مستقل قصه قابل تحسینه. راوی قصه صدای رسا و خوبی دارن. البته بیشتر در حال واگویه بود، تا مخاطبش ابرام قصه..... تشکر ویژه از کتابراه نازنین. منتظرقصه‌های گوهر بارتون هستیم. سایه شما مستدام
هما جهانگیری
۱۴۰۰/۲/۱۰
داستان غمگین و ناراحت کننده‌ای بود. چون خیلی کوتاهه به نظرم ارزش حداقل یک بار شنیدن رو داره و وختی زیادی ازتون نمیگیره. به شخصه صدای گوینده و طرز خوندش رو دوست نداشتم اما همونطور که گفتم ارزش یک بار شنیدن رو داره.
مریم آزادی
۱۴۰۲/۱۱/۱۶
آفرین به راوی داستان بسیار لطیف و مسلط بود و داستان حاکی از این هست که زنان ما چه بسیار توانسته‌اند بار زندگی و فرزندانشان رو به تنهایی به دوش بکشند و آن‌ها را به سرانجام برسانند اگر به خود اعتماد داشته باشند بهتر از مردها از پس زندگی دشوار و سخت بر می آیند
Fereshte Akbari
۱۴۰۲/۶/۲۸
بد نبود داستان زنی که از اسارت شوهر خائن زورگو بداخلاق راحت شده و حالا بعد سالها تونسته روبروش‌بشینه و هرچی توو دلش هست رو به زبون بیاره و زندگی‌ای رو که بعد جداشدن از شوهرش ساخته رو تعریف کنه. صدای گوینده عالی بود خیلی خوب اجرا میکرد. با تشکر از کتابراه
Sara Asadpour
۱۴۰۲/۴/۳۱
داستان از معضلات جامعه سخن میگوید. صدای راوی خیلی خوب بود. مادری که مشقت فراوانی دیده. و با کلی زحمت فرزندانش را بزرگ میکند. و تمام عامل این بدبختی‌ها بی‌بند و باری پدر خانواده است. مادری که شکایات و درد دلش را به زبان میاورد. داستان غم انگیزی بود.
شادی زارعی آذر
۱۴۰۲/۲/۱
راوی بسیار بسیار صدای بدی داشت، کاملا آماتور بود، به اندازه یک سر سوزن نه صدای این خانم به‌ دل میشینه و نه نحوه روایت ایشون!!!، البته داستان قابل تأملی داره و حقایق تلخ زندگی رو بیان میکنه که البته با همچین راوی، به سختی شاید بشه یک بار گوش بدی!!!
fatemeh
۱۴۰۲/۱/۲
نقدی که به کتاب وارد میکنم این است که بیان گوینده خودمانی بود ولی متن به صورت رسمی نوشته شده بود که ترکیب این دو به نظرم صورت جالبی نداشت و اینکه در کتاب بعضا از الفاظ نامناسبی استفاده شده بود که شاید به صورت ناخودآگاه در مخاطب عادی جلوه شود، تشکر از کتابراه
محمدرضا
۱۴۰۱/۵/۲
در این کتاب صوتی می‌آموزیم که باید به نکات مثبت زندگی توجه کنیم تا زندگی نیز برای ما مثبت و خوشایند باشد اما اگر به نکات منفی توجه کنیم زندگی هم مانند یک آهنربا اتفاقات منفی را به سمت ما میفرستد و بدون اینکه خودمان متوجه باشیم اتفاقات بد برایمان رخ میدهد.
H E
۱۴۰۰/۴/۲۷
درد و دل‌های این زن که پس از سال‌ها به زبان آورد و چه قدر این حرف هارا در دلش نگه داشت و سال‌ها درگیر شخصی نفهم بود که بعد از جدایی از آن با این که میدانست چه قدر باید تلاش کند تا بتواند مخارج خودش و بچه هایش را تامین کند اما از این جدایی بسیار خوش حال بود.
Smile Rakhshan
۱۴۰۰/۴/۲۱
داستان خیلی ملموس بود و در واقع یه زن با همه ظرافت و سادگیی که داره وقتی شکسته بشه قوی و جسور میشه دیگه نه از اون لطافت خبری هست و گذشت بیش از حدش، منو به فکر عمیق برد، اسم کتاب هم حاکی از لطافت و تبدیل شدنش به جسارت هستش👏🏼
بهروز داوطلب📚
۱۴۰۲/۷/۹
یعنی..... عشق کردم.
دمت گرم الحق که یک اثرفوق العاده وحرفه‌ای خلق کردی خانوم نویسنده
مرحبا وهزارافرین خانوم حسینی نژاد
دوستان این اثراین کتاب صوتی یک شاهکار است پیشنهادمیکنم حتما گوش کنید. ولذتشوببرید
ومثل همیشه ممنونم ازتموم تیم کتابراه
Afsoon
۱۴۰۱/۱۱/۶
داستان عالی، اجرا عالی، همه چی خوب بود، واقعا بعضی حقایق خیلی تلخ هستن، امیدوارم همه انسانها، مخصوصا زنهایی که در حقشون همیشه ظلم شده، یروزی بتونن حقشون رو از زندگی بگیرن، حتما دانلود کنید، واقعا مختصر و مفید حق مطلب رو ادا کرده بودن.
رضا حبیبی
۱۴۰۱/۱۰/۱۵
جالب بود
این کتاب رو وقتی چشمت رو ببندی و شب باشه به راحتی میتونی تصورش کنی و خیلی قشنگ ریز به ریز به چشم ببینی مخصوصا زمانی که ابرام کیشمیش مو زنده رو میپیچونه و اون هم کنار اون زنه کار خرابی میکنه، 🤭
در کل جالب بود خوشمان امد
Anirabbasi
۱۴۰۱/۷/۳۰
جالب و آموزنده بود البته من کلی به حال زنک داستان گریستم
چقد هستند از این بانوان در دیار ایران زمین که همیشه آسیب اینچنین همسران و باوای کهن گذشته رو یدک میکشند،
ای کاش همه کمی اندیشه کنیم. نترسیم و به خود بیشتر ایمان بیاوریم
عاطفه کاشانی
۱۴۰۰/۲/۱۹
عالی بود به زیبایی به تصویر کشید که یک زن وقتی تحت ظلم وستم قرار بگیره هر چند هم بی دست و پا ساده باشه می‌تونه از پس قویترین مردظالم هم بربیاد و زندگی شرافتمندانه برای خودش ‌فرزندانش فراهم کنه
م مسعودی
۱۴۰۰/۲/۱۴
داستان روان با اجرای خوب که البته مجری هنوز باید مطالعه و تمرین داشته باشد
در کُل ارزش شنیدن دارد و نویسنده سعی در القا این مطلب داشته که خودباوری میتواند ضعف را به قدرت تبدیل کند
زهرا شاکر
۱۴۰۱/۱۰/۱۷
کتابی قشنگ و غم انگیز بود. خیلی غصه خوردم برای این واقعیت تلخ که متاسفانه برای برخی بانوان وجود دارد.
خیلی خوب میشد با کتاب تصویر سازی کرد و جلو رفت که نشانه‌ی قدرت نویسنده است.
راوی داستان هم خوب بود.
ممنون از همگی
G.B
۱۴۰۱/۱۰/۹
عالی بود، کاملا درد اکثر زن‌ها رو بیان کرده بود، واقعا واقعا متشکرم خانم حسینی نژاد بابت خلق همچنین اثری واقعا اینکه این مطالب گفته شد لازم بود و من خیلی دوست داشتم این کتاب رو همچنین خوانش هم عالی بود
شهرام سعیدی
۱۴۰۰/۲/۲۷
حکایت تلخی از برخی واقعیات جامعه که متاسفانه شاهد آن هستیم.
استفاده از برخی الفاظ و کلمات در این اثر، اندکی از خط قرمز گذشته و ناپسند بود. نویسنده میتوانست همان مفهوم را مودبانه تر بیان نماید.
رویا
۱۴۰۲/۶/۳۰
خیلی داستان واقعی هست و زنان زیادی هستن که درگیر چنین مسائلی هستن و ما اکنون درد و دلهای تاسف بار شخصیت این داستان رو شنیدیم که... گویندگیش هم عالی و بی نقص همراه با آهنگی ملایم... ممنون از کتابراه.
هانیه سلیم زاده
۱۴۰۱/۷/۸
چهره همیشگی زن ایرانی که باید سختی بکشد و حق ازدواج بعد طلاق یا فوت همسر نداشتن چون باید به پای فرزندان خود میسوختن و میساختن. به سختی کار می‌کردن تا در نظر عوام متین و قدرتمند باشند.
آرامش راد
۱۴۰۱/۱/۱۸
داستان جالبی داشت و روایت‌های بسیار اشنا از زندگی زنان سرزمینم ک تحت هر شرایطی کارشان فقط سوختن و ساختن و دم نزدن بود
و در اخر چقدر کیف کردم از رهایی و لذت پرواز و به خود واقعی برگشتن
Sanaz Sabahi
۱۴۰۰/۱۰/۲۲
گوینده یکممم بدون حس داستان به این غمگینی رو بازگو میکنه و از نظر من واسه همچین موضوعی نباید صفورا ۲۰ دقیقه شو واسه هیچی هدر میداد تا توضیح بده:) اما در کل خوبه که به گوش بقیه برسه چنین روایت هایی
Mohanadreza Ghaemi
۱۴۰۰/۵/۱۲
واقعا نمیشه تو ماشین و مسافرت گوش کنی نباید اینقدر راجع به روابط زناشویی در محیطی که برای همه سنی در دسترس هست بدون اخطار قبلی و لحاظ طبقه بندی سنی بی پرده صحبت کرد
االهام فتح زاده
۱۴۰۰/۲/۲۹
از صدای گوینده خانم خوشم نیومد، چون باعثه از دست رفتن حس داستان میشد، اگر یکم لحن صداشون گرم بود بهتر بود، زیادی لحنشون کتابی بود، این نظر من بود، در کل داستان قشنگیه
Sepid A
۱۴۰۰/۲/۲۷
حرف دل برخی از زنان جامعه را که شوهرانشان درگیر اعتیاد هستند وباطن پاکی ندارند را گفته بود. اما متسفانه از الفاظ زشتی استفاده شده بود وصحنه‌هایی را تصویر کرده بود که مناسب نبود.
zari mahmoudikohi
۱۴۰۰/۲/۱۴
جالب بود. قصه نه چندان قدیمی از سرگذشت بانوان تنها و امیدوار و با اراده.... مادرانی که به خاطر فرزندان دست به همه کاری میزنند.... ولی داستان پایان مشخصی نداشت....
Ali Monfared
۱۴۰۲/۵/۱۶
با تشکر از کتابراه در گذشته به زنها در حد زیادی ظلم شده و این داستان، به زیبای تمام گویای این موضوع است. به این داستان کوتاه که لحظه‌ای اضافه گویی ندارد گوش دهید و لذت ببرید
لیلی ش
۱۴۰۱/۱۲/۸
به نظر میرسد نکته اصلی داستان این است که پله اول استقلال هر انسان دوست داشتن و احترام به خود، و حذف افراد منفی و مضر که با تحقیر، باعث تباه شدن عمر و زندگی میشوند است.
نسرین حسینی
۱۴۰۱/۸/۲۵
کتاب خیلی خوبی بود وقتی خوندم ناراحت شدم حقیقت جامعه رو به درستی گفته که باعث میشه بیشتر و عمیقا متوجه شویم که زنان بدون محبت و عشق هم زنده هستند فقط زندگی نمیکنند
طیبه احمدی
۱۴۰۱/۴/۱۰
خیلی خوب بود. مرسی از اینکه از نویسنده‌های جوان حمایت میکنید. داستان خوب و زیبایی بود. لذت بردم، انشاالله شاهد کارهاو موفقیت‌های بیشتر این نویسنده عزیز باشیم. باتشکر. یاعلی
kobi hossaine
۱۴۰۰/۱۲/۱۶
در صورت کلی خیلی کتاب دلنشینی بود برای زنان و دختران جهان که شجاعت به خرج بدند ناامید نشند و تلاش کنند از نویسنده متشکرم ولی کاش از کلمات ادبی تری برای توضیح موقعیت استفاده میشد.
1 2 3 4 5 >>