نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی بر شانههای زخمی ایل - محمود عطایی
4
720 رای
مرتبسازی: جدیدترین
اول از همه از زحمات نویسنده وناشر وگرداورندگان این کتاب جالب وشنیدنی که رایگان بودنش هم دوصد چندان تشکر دارد قدر دانی میکنم.
از گویندهی اثر هم همینطور که با احساس دیالوگها رو منتقل میکرد وافکتها که جالب بودند.
اما نقدم به موضوع کتاب مربوط به اعتقاد به خرافات زیاد ونبودن هیچ پایگاه وجایگاه عقل ودانش است انگار داستان مردم ایل در صد سال گذشته است وپدری سنگدل که با جهل وغرورش فرزندانش را به نیستی میکشاند.. ارزو میکنم جهل ونادانی وغرور وتغصب جاهلیت از مردم یرزمینم ایران همواره دورباشد.
از گویندهی اثر هم همینطور که با احساس دیالوگها رو منتقل میکرد وافکتها که جالب بودند.
اما نقدم به موضوع کتاب مربوط به اعتقاد به خرافات زیاد ونبودن هیچ پایگاه وجایگاه عقل ودانش است انگار داستان مردم ایل در صد سال گذشته است وپدری سنگدل که با جهل وغرورش فرزندانش را به نیستی میکشاند.. ارزو میکنم جهل ونادانی وغرور وتغصب جاهلیت از مردم یرزمینم ایران همواره دورباشد.
از نظر داستان که اخرش کلا خوب نبود و بیشترین چیزی که خوشم نیومد افکتها بود، صدابردار کاملا ناشی بود افکتها اونقدر صداش زیاد بود که همسایمون صبح گله میکرد صدای خروس چی بود نصف شب از خونتون میومد اخر داستانم که پدر مهربان شد پدر قاتل اصلا باحال نبود ضمنا ادمای تو ایل و ادمهای احمق و نادون فرض کرده بودن اصلا هم اینجوری نیس اهل جادو جمبل نیستن در کل حال نکردم
سلام. ممنونم از نویسنده آقای عطایی.
البته امیدوارم نام شون رو صحیح نوشته باشم.
این کتاب بسیار ارزشمند است.
شنیدن اونو به همه توصیه میکنم.
از یک جهت میتوان به آن دل سپرد چون انسان را از زندگی شهرنشینی به دنیایی میبرد که یا از آن بی خبریم و در لایف استایل مون نیست و یا نوستالژیهای زادگاه و به دوران کودکی مونو یادآور میشه.
از جهت دیگر افکت گذاریهای مناسب و درست توانسته به طبیعت و فضاسازی ایجاد شده در داستان جانی دوباره ببخشد و تصاویری ملموس از آنچه روایت میشود را به گوش ما بدهد.
روایت داستان بسیار شیرین و با جان و دل کار شده و نشان میدهد راوی وقت خوبی برای این کتاب گذاشته.
فراموش نکنیم تولید چنین کتاب داستانهایی معمولا اتفاق نمیافتد و به قول دوست مون یک کلیدر بود
و فقط یک سو و شون.
پس به نظر میآید هم از ناشر باید تشکر کرد هم از تیمی که این کتاب را تولید کرده است.
هر کتابی در این سطح چه در قالب نوشتن چه کتاب صوتی باید حمایت گردد
تا بتوانیم برای آینگان تصویری از زندگی ایل در ایران داشته باشیم.
خاصه این کتاب که به رایگان و قطعا با هزینه زیاد استودیو و... انجام گردیده
باید در جهت انتشار هر چه بیشترش کوشید.
حتی بنده معتقدم اگر کسی خوشش نیاید هم متنی قابل دفاع
و کاری قابل شنیدن دارد که میتوان آن را به دوستان خود پیشنهاد کرد.
بهرحال در این وانفسا که کتابهایی تولید میگردد که بیشتر شبیه به کتاب سازی است، این کتاب ارزش معرفی بیشتری دارد. خصوصا اینکه هیج انتفاعی از آن برای کتابراه/ راوی/ آهنگساز/ استودیو ندارد.
این البته دلیل بر این هم نمیشود انتقاد و پیشنهادی نباشد چون داستانی گیرا و متفاوت نوشته شده است.
البته امیدوارم نام شون رو صحیح نوشته باشم.
این کتاب بسیار ارزشمند است.
شنیدن اونو به همه توصیه میکنم.
از یک جهت میتوان به آن دل سپرد چون انسان را از زندگی شهرنشینی به دنیایی میبرد که یا از آن بی خبریم و در لایف استایل مون نیست و یا نوستالژیهای زادگاه و به دوران کودکی مونو یادآور میشه.
از جهت دیگر افکت گذاریهای مناسب و درست توانسته به طبیعت و فضاسازی ایجاد شده در داستان جانی دوباره ببخشد و تصاویری ملموس از آنچه روایت میشود را به گوش ما بدهد.
روایت داستان بسیار شیرین و با جان و دل کار شده و نشان میدهد راوی وقت خوبی برای این کتاب گذاشته.
فراموش نکنیم تولید چنین کتاب داستانهایی معمولا اتفاق نمیافتد و به قول دوست مون یک کلیدر بود
و فقط یک سو و شون.
پس به نظر میآید هم از ناشر باید تشکر کرد هم از تیمی که این کتاب را تولید کرده است.
هر کتابی در این سطح چه در قالب نوشتن چه کتاب صوتی باید حمایت گردد
تا بتوانیم برای آینگان تصویری از زندگی ایل در ایران داشته باشیم.
خاصه این کتاب که به رایگان و قطعا با هزینه زیاد استودیو و... انجام گردیده
باید در جهت انتشار هر چه بیشترش کوشید.
حتی بنده معتقدم اگر کسی خوشش نیاید هم متنی قابل دفاع
و کاری قابل شنیدن دارد که میتوان آن را به دوستان خود پیشنهاد کرد.
بهرحال در این وانفسا که کتابهایی تولید میگردد که بیشتر شبیه به کتاب سازی است، این کتاب ارزش معرفی بیشتری دارد. خصوصا اینکه هیج انتفاعی از آن برای کتابراه/ راوی/ آهنگساز/ استودیو ندارد.
این البته دلیل بر این هم نمیشود انتقاد و پیشنهادی نباشد چون داستانی گیرا و متفاوت نوشته شده است.
درود بر همه عزیزانی که این کتاب صوتی را تولید کردهاند.
به نظرم ما به چنین کتابهای صوتی یا گویایی بیش ازینها نیاز داریم.
آشنایی همه مردم خصوصا جوانان با فرهنگ مردم ایل کاریست که ما را به اصل خویش باز میگرداند.
باید همه از چنین کارهای خوب و غیرانتفاعی حمایت کنیم.
طبیعتا اگر این کار با امکانات انتشاراتهای بزرگ منتشر شود بیش از پیش گل میکرد.
سپاس به خاطر یادآوری داشتهها و فرهنگ مان.
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
به نظرم ما به چنین کتابهای صوتی یا گویایی بیش ازینها نیاز داریم.
آشنایی همه مردم خصوصا جوانان با فرهنگ مردم ایل کاریست که ما را به اصل خویش باز میگرداند.
باید همه از چنین کارهای خوب و غیرانتفاعی حمایت کنیم.
طبیعتا اگر این کار با امکانات انتشاراتهای بزرگ منتشر شود بیش از پیش گل میکرد.
سپاس به خاطر یادآوری داشتهها و فرهنگ مان.
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
سلام و عرض ادب
وقتی کتاب صوتی را گوش میکردم احساس کردم که بیش از حد به مسائل خرافی مثل چشم و نظر و استفاده از دعا و ثنا در رفع بیماری توجه شده در حالی که در واقعیت اینطور نیست مردمان ایل و عشایر از فرهنگ و بینشی باز برخوردارن و چه بسا آدمهای خرافی در بین آنها کمتر از مردمان دیگه است برای همین از ادامه گوش کردن به کتاب منصرف شدم و چه بسا معتقدم کاری بهتر برای انجام دادن هست
وقتی کتاب صوتی را گوش میکردم احساس کردم که بیش از حد به مسائل خرافی مثل چشم و نظر و استفاده از دعا و ثنا در رفع بیماری توجه شده در حالی که در واقعیت اینطور نیست مردمان ایل و عشایر از فرهنگ و بینشی باز برخوردارن و چه بسا آدمهای خرافی در بین آنها کمتر از مردمان دیگه است برای همین از ادامه گوش کردن به کتاب منصرف شدم و چه بسا معتقدم کاری بهتر برای انجام دادن هست
یک داستان که انتهایی بسیار بی معنی داشت... میتوانست خیلی بهتر تمام شه که هم تعصبهای قدیمی و بی جا را نشان بده و هم سرگرم کننده باشه. مثل اینکه غریبه سال دیگه به دیدن آنها بیاید و زن وبجهاش هم با او باشند و حنا هم با دیدن انها پی به عشق یک طرفه خود میبرد و شوهرش وابسته تر میشد
.
.
به نظرمن اگه نخواهیم از کلمه افتضاح استفاده کنیم بسیاربد میتوان گفت. گوینده انگاربرای رفع تکلیف داستان میخواند. ودیگر اینکه داستان بیشتربه گوینده مرد میامد. تاصدای بی روح یک گوینده زن. گوینده صداش بیشتر به داستانهای کودکانه مینشست. ودیگر اینکه اگر داستان چند گوینده داشت بهتر مینمود. نویسند هم بسیار زیاد ازکلمهای پشت سرهم مانند سوارها امدند زنها هم بودجوانترها هم رسیدند وفعلهای تکراری زیاد دیگرکه شنونده را زیاد اذیت میکرد. و دقت کم نویسنده! درجایی گوینده گفت حکیمه وحنا به خانه رسیدند درصورتی که به سیاه چادر رسیدند صحیح میباشد. و در مرحله اخر صدا گذاری که ازهمه بدتر بود. کسی که مانند من با هدفن به داستان گوش بده متوجه میشه که صداهای میکس شده ازگوینده متن بسیارزیاد بلندتر بود که واقعا گوش رو اذیت میکرد. میکسهای تکراری زیاد وبسیار ضعیف که میشد خیلی جاها استفاده نشود. مانند گریه وشیون خانمها که انقدر بد بود که اگر استفاده نمیشد بهتر بود. وچند جای دیگرکه در مجلس شادی اهنگ سوزناک پخش میشد. و با میکس ضعیفی که چند جا در بزمهای ایل اهنگ ترکی قشقایی چندجا لری وچند جاهم کردی. که اصالت ایل درنظر شنونده مبهم به نظر میرسه. اخرداستان هردفعه پدر حنا یک بار شلیک میکرد که درصدا گذاری دوبار صدای شلیک پخش میشد. صدای پرندگان دشت که در میکس صداگذاری درجنگل بود. به نظرم صداگذاری توسط یک ادم غیرمتخصص انجام شده بود. ودراخرنکته مثبت... بااینکه پایان داستان تراژیک بود. مساءلی مانند خرافه و توسل به دعا وجادو جمبل به جای حل مشکل وتعصبهای مخرب ومرد سالارانه خوب نمایان بود. با ارزوی موفقیت وکارهای بهترنویسنده. به نقد نگاه سازندهای داشته باش. موفق باشی موضوع هم خوب بود
😍