نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی بر شانه‌های زخمی ایل - محمود عطایی

مرتب‌سازی: جدیدترین
فروغ السادات شهیدی
۱۴۰۳/۱/۱۳
داستان زندگی در ایل را به خوبی تفسیر و نمایان کرده سختی‌ها و مشکلات موجود را، ولی زیباتر از آن همکاری، همبستگی، همدلی ایلاتی‌ها بود که هیچکس را با مشکلاتش تنها نمیذاشتند و در واقع همه خانواده بوده و دلسوز همدیگه بودند اما پایان داستان مرد ایلاتی به خوبی تعصب مذهبی را و غیرت ایلاتی را با کشتن دختر و دامادش ظاهر ساخت.
بهیار شمس
۱۴۰۳/۱/۵
این یک کتاب داستان زیباست که اجرای خوب زمینه یک آرامش هست توصیه میکنم گوش کنید
Mhbb H
۱۴۰۳/۱/۱
زیبا بود
من از شنیدنش لذت بردم. به دلیل اینکه من هیچ اطلاعی از رسم و رسوم ایلیاتی‌های مهربان نداشتم، شنیدن این کتاب هم برام جنبه‌ی یادگیری داشت، هم لذت بردن از داستانِ مربوطه... و چقدر خوب میشد اگر ما به جای به کار بردنِ لفظ و هشتگ‌های "لطفا قضاوت نکنیم"، این رفتار پسندیده رو در وجودمون نهادینه کنیم....
متشکرم از تیم کتابراه
زیبارحیم ناز
۱۴۰۲/۱۱/۱۱
خیلی قشنگ بود پیشنهاد میکنم بخوانید
Mozhgan
۱۴۰۲/۱۰/۱۱
کتاب بر شانه‌های زخمی ایل روایت مردمان ایل را روایت میکند و اتفاقات خوشایند و ناخوشی که رخ میدهد بازگو میکند. داستان ژانر اجتماعی دارد.
مجیدناجی
۱۴۰۲/۱۰/۱۱
سلام خدمت دوستان این کتاب کمی از رنج و درد عشایر و ایلات وطن نازنینمون رو توصیف کرد. توصیه میکنم گوش کنید
اسما
۱۴۰۲/۱۰/۱۰
عالی بود من تجربه بودن با عشایر رو داشتم و واقعا به زیارت‌ها و دعا خوندن اعتقاد دارن تجربه نتیجه گرفتن هم داشتن ولی واقعا عشایر و کشتن عشایر فقط مهر و محبت و طبیعت البته خشم و کشتن همه جا هست...
ترانه لطفی
۱۴۰۲/۱۰/۳
عالی بود تصویرسازی فوق العاده قوی داشت و انگار همراه ایل زندگی کردم با حنا و خانوادش، با گریه هاش گریه‌ام می‌گرفت و انگار درطبیعت منطقه حضور داشتم. پیشنهاد میکنم
S. A
۱۴۰۲/۹/۷
با ادای احترام به نویسنده گرامی: نمی دانم پشت این داستان حقیقتی نهفته هست یا نه که اگر باشد بسیار بی رحمانه هست و اگرنه چرا نویسنده اینگونه داستان حنا را به پایان برد؟ آیا هنوز اینگونه خشونتها در مورد دختران درمیان ایلات وعشایر جاری ست؟ البته با توجه به اخبار سالهای اخیر بعید هم نیست.
آواز پرندگان، صدای خروسخوان و در کل ترنم طبیعت در داستان روح نواز بود وانسان را دچار شادی وشعفی درونی می‌کرد واز سوی دیگر جهل و خرافات و آویختن به دعا و غیره برای درمان درد‌ها واقعا غم انگیز بود. سرانجام شهریار که نتیجه نادانی ایل بود واقعا دل آدم را به درد می‌آورد.
عمه بلقیس خواهر عمه گلنسا هست اما هیچ مراوده‌ای در طول داستان بین آن‌ها نیست بلقیس با حنا جوری رفتار می‌کند که انگار گلنسا هیچ نسبتی با بلقیس ندارد.
ورود گلنسا به ایل هنگام عیادت از شهریارنشان دهنده این هست که او در این ایل زندگی نمی‌کند اما در طول داستان گلنسا همیشه حضور دارد.
بلقیس درد حنا را می‌فهمد اما مادر نه. داستان حنا مبهم است. یک عشق یک سویه رفت و آمدهای مرد غریبه، ازدواج سریع وبدون حضور پدر ویک پایان غم انگیز!
جریان مرگهای ناگهانی در ایل بسیار است اما مرگ عیاض مرگی مبهم و بدون علت بود که خواننده در چرایی آن می‌ماند. انگار نویسنده فقط می‌خواسته سیاهی را در سیاه چادرها به نمایش بگذارد.
راوی تقریبا بی احساس و بدون زیرو بم حکایت میکرد. مخصوصا در پایان داستان و در آن بحبوحه غم واقعا سردی لحن راوی بسیار قابل تامل بود.
صدای اسفندیار در پایان داستان صدایی نبود که برای خواننده مانوس باشد، انتظار یک صدای قوی می‌رفت.
موسیقی‌هایی که در زمانهای مختلف خوانده می‌شد
با فضای داستان همخوانی نداشت. در عروسی غمگین ودر عزا شاد!
پروانه اکبری_نویسنده
۱۴۰۲/۷/۲۹
با خوندن کتاب تونستم سختی های یه ایل رو تصویرسازی کنم، اینکه مرگ و میر در تایم کم داشتن جالب نبود افکتای صوتی خوب بودن، یه کم طولانی بود ولی در کل خوب بود
مونا فرخی
۱۴۰۲/۷/۲۴
بسیار زیبا، دلکش، غمگین و پایانی جگر سوز با صدای بسیار زیبایی که شما را جذب می‌کند برای ادامه شنیدن داستان هم لذت بردم و هم بسیار متأثر شدم
Roghayeh Bavi
۱۴۰۲/۷/۱۵
این همه شنیدم تهش بشه این؟
امین میرزاحسینی
۱۴۰۲/۷/۷
معرکه بود. واقعا استادانه و بی ریا نوشته شده‌. دم نویسنده گرم. متشکرم
asena.akbari
۱۴۰۲/۷/۵
بسیار کتاب شیرین و سنتی زیبا است
حسین رومنجانی
۱۴۰۲/۶/۲۲
از جملات کوتاه زیاد استفاده شده بود و به سرعت از مطلبی به مطلب دیگر و از سخنی به مبحثی دیگر تغییر میکنه، برای به رخ کشیدن سختی‌های ایل از فوت افراد زیاد استفاده شده، و این در جایی است که مرگ و میر جز سختی‌های تمام زندگی هاست یکی در شهر و امکانات با ماشین تصادف میکنه یکی هم به مرگ طبیعی در روستا. بهتر این بود که سختی هارو با دیدی دگر بیان میشد، و پدری که از اول خانواده دار و پر از احساسات تعریف شده بود، بزرگ ایل او را برای برخی مسائل باخود همراه می‌کرد، دختر جان گفتن از زبانش نمی‌افتاد، در آخر به قاتلی بی رحم، که غیر از پاره تنش، حتی به مهمان عزیزی که سختی‌های پسرش را بجان خریده بود هم رحم نکرد، مبدل شد، کمی غیر متعارف مینمود
صوفیا
۱۴۰۲/۵/۳۱
خیلی خوبه میشد اگه نویسنده مجموعه مستند ایرانگرد رو نگاه کنند تا ایراد داستان رو به خوبی درک کنن این مستند بسیار زیبا و بیان گر فرهنگ واقعی ایل میباشد
maryam mafakheri
۱۴۰۲/۵/۳۰
با تشکر از گوینده، دست اندر کاران و کتابراه، تا بخش‌های زیادی از کتاب در این فکر بودم که زمان داستان چه سالی است تا وقتی لفظ امنیه را شنیدم گفتم پس مربوط به اوایل قرن بیستم است ولی باز گاهی می‌گفتم نکند معاصر است ولی روی هم خوب بود.
سعیده نظامی پور
۱۴۰۲/۴/۲۵
فوق العاده بود با صداگذاری خیلی عالی که اون صحنه‌های ایل را بطور طبیعی متصور می‌کرد فقط اگر صدای گریه‌ها نبودن یا با تن پایین صداگذاری شده بودن خیلی بهتر بود
آتنا شیخی
۱۴۰۲/۴/۱۴
من خیلی لذت بردم
امید وارم بقیه هم همینطور باشن💙
مریم تنکابنی
۱۴۰۲/۳/۲۵
عالی بود تصویر سازی فوق العاده قوی داشت و انگار همراه ایل زندگی کردم با حنا و خانوادش، با گریه هاش گریه‌ام می‌گرفت و انگار درطبیعت منطقه حضور داشتم
سمیه شفیعی
۱۴۰۲/۳/۴
کتاب بر شانه‌های زخمی ایل بیشتر شبیه سوگنامه بود اما لحظات شیرین هم داشت.
بعد از شنیدن این کتاب فهمیدم منی که در این دهه زندگی میکنن چقدر تنها هستم
مژگان نادری
۱۴۰۲/۲/۲۷
داستان نسبتا خوب بود و گوینده هم خوب بود ولی اشکال بزرگ در صداهای محیط بود گریه‌ها بسیار بد و مصنوعی صداها بسیار بلندتر از گوینده بطوری که آرامشو از شنونده میگیره. موسیقی‌ها کر کننده
هانیه فراقیان
۱۴۰۲/۲/۲۷
کتابی بود که خیلی ساده آدم رو با زندگی ایلیاتی‌ها آشنا میکرد من که تا آخر گوش دادم و در ضمن موسیقی متن به نظرم قوی بود
hashemi hashemi
۱۴۰۲/۲/۲۳
چند بار اومدم گوش کنم اما سبک روایت و خود داستان برام اعصاب خورد کن بود و ادامه ندادم. فکر میکنم از دلایل مهمش سبک زندگی متفاوت عشایر باشه و اینکه من خانم هستم و این نگاه به زن برام خیلی آزار دهنده بود و نخواستم ادامه بدم
zahra ashrafpouri
۱۴۰۲/۲/۵
سلام فقط میتونم بگم یه موضوع خوب با نویسندگی ضعیف و اجرای ضعیف تر. حیف و صد حیف
سمیرا ن
۱۴۰۲/۱/۲۷
با تشکر از همه کسانی که برای این کتاب زحمت کشیدن، شنیدن این کتاب بسیار لذت بخش بود و انسان رو به تامل وامیداشت، از توصیفات زیبا، راوی خوش صدا، موضوع دلنشین این کتاب که بگذریم، تلنگری که برای همه نیازه، اینکه مرز بین انسانیت و پستی بسیار باریکه، کسی که برای همه دوست و آشنایان مثل پدری دلسوز و فداکار بود ولی نهایتا برای دخترش و حتی فردی غریبه و بی گناه تبدیل به قاتلی بی احساس میشه که غرق تعصبات و خودخواهی‌های خودش میشه. غم انگیز ولی تاثیرگذار...
مریم مهدوی
۱۴۰۲/۱/۲۵
مخصوص کسانی گه از رمان طبیعی و پرداخته شده به زوایای کوچک لذت میبرن
لیلی لنگی
۱۴۰۲/۱/۲۲
من تا حالا هیچ کتاب یا فیلمی راجع به ایل و عشایر نخونده و ندیده بودم
واقعا نویسنده جوری داستان رو بیان کرده بود که آدم خودش رو در اون فضا احساس میکرد و صدای راوی به قدری آرامش بخش بود که انسان رو سرشار ازاون حال و هوا میکرد و اون صداگذاری ها (شیهه اسب، صدای کلاغ، کل کشیدن‌ها و....) بیشتر آدم رو تحت تاثیر قرار میداد. واقعا زیبا. قلمتان مانا
علی حیدری
۱۴۰۲/۱/۱۲
سلام با تشکر از نویسنده من دقیقا سال گذشته کتاب رو گوش دادم بااحترام به همه عوامل تولید زیاد دلچسب نبود نسبت به کتابهایی که گوش دادم. توصیه میکنم کتاب قلعه حیوانات. نوشته جورج الور. که نسخه صوتی هم داره بهترین کتابی که من تاحالا گوش دادم حتما گوش بدین البته رایگان نیست ولی ارزشش رو داره. وقتی گوش میکنی به داستان، غرق میشی توش. کتاب بعدی هم داش اکل حتما گوش بدین
فرید رحمتی
۱۴۰۲/۱/۱۱
یک کتاب صوتی بی نظیر و لذت بخش
من صوتیشو گوش دادم
عالی بود
ترابی
۱۴۰۲/۱/۳
سلام بسیار دلنشین و عالی
الهه رضایی
۱۴۰۲/۱/۲
کتاب صوتی بر شانه‌های زخمی ایل عالی است، با خیلی از صحنه هاش گریه کردم.
Omid
۱۴۰۱/۱۲/۲۵
داستان خوبی بود ولی اگه اخرش خوب تموم میشد قشنگ تر بود اخرش غمگین بود
طیبه شوندی
۱۴۰۱/۱۲/۱۷
من این کتاب رو دوست داشتم مخصوصا صدای راوی و موسیقی متنش عالی بود
حسین اصغری
۱۴۰۱/۱۲/۱۴
کتابی در سطح متوسط از لحاظ عمق نگارش است ‌. به نظر من صدای گوینده مناسب این متن نبود. افکتور بسیار ضعیف عمل میکرد، مثلا هنگامی که گفته میشد آتش، چند ثانیه صدای سوختن هیزم میامد و صدای گوینده قطع میشد و موارد زیادی از این دست که تمرکز و پیوستگی شنونده را از بین میبرد.
azadeh dezhkam
۱۴۰۱/۱۲/۱۳
متاثر از پایان غم انگیز..... خیلی دوسش داشتم متنی قوی داشت
نرگس صادقی
۱۴۰۱/۱۲/۱۲
داستانی جالب بود که زندگی وسختی و موسیقی عشایر و مخصوصا زن رو به تصویر کشید یاد داستان خسرو وشیرین و... افتادم
Arash
۱۴۰۱/۱۲/۶
خوب بود بد نبود و زیادی کتاب ساختنش
MAHMOUD.ZAMZAM
۱۴۰۱/۱۲/۱
از نظر من، نویسنده دیدگاه خوبی از عشایر و زندگی ایلیاتی نداشته و همچنین در قسمت خلاصه داستان نوشته شده که در مورد زندگی عشایر بختیاریست در صورتی که داستان در مورد طایفه محترم عرب هستش، در کل بسیار ضعیف میباشد
Mehdi
۱۴۰۱/۱۱/۲۷
جالب بود
در حین گوش دادن به داستان با بعضی از خصوصیات و رفتار‌های این عشایر اشنایی بهتری پیدا کردم
مریم اسکندری
۱۴۰۱/۱۱/۱۹
یکی از داستان‌هایی ک هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه. تا حالا ۳بار گوش دادم و هر دفعه برام تازگی داشته
یاسر کارگر
۱۴۰۱/۱۱/۱۸
علی رغم بیان رسوم و آیین‌های عشایر، چندان جالب نبود به نظرم. می‌توانست بهتر نوشته باشه و البته برای من ناشر این کار، محل سوال هست که با انتشار این اثر قصد بیان مضرات خرافه گری و نقض حقوق زنان را دارد یا صرفا تاکید و حمایت می‌کند؟!
پریسا کافی
۱۴۰۱/۱۱/۱۸
به خاطر صدای خروس‌ها دیگه ادامشو گوش ندادم چون خیلی بلند بود و از اتاقم همش صدای مرغ‌و خروس تو خونه میپیچید 😅
حمیدرضا حضرتی
۱۴۰۱/۱۱/۵
اولاً دندون اسب پیشکشی را نمی‌شمارند. همین که کتاب راه این داستان مفصل طولانی و زیبا رو با خوانشی بسیار خوب و صدایی مناسب، رایگان گذاشته ارزشمند و قابل تقدیر هست.
دومین نکته که توجه من را جلب کرد این بود که تمدن در مدت کوتاه صد سال چقدر زندگی بشر رو ارتقا داده.
و بعد هم من یاد محمد بهمن بیگی و همینطور رضاشاه افتادم روح شون شاد.
فقط کاش کمی صدای افکت‌ها کوتاه تر بود.
محمد بوته خاک
۱۴۰۱/۱۱/۴
کتاب کاملا روان و قابل فهم بود
بیژن ملایی
۱۴۰۱/۱۱/۱
سلام کتاب خوبی بود تشکر از نویسنده. ولی اونجایی که شهریار برادر حنارو واسه معالجه برده بودند خیلی وقت معالجه طولانی شد و جزعیات تکراری زیادی هم داشت و من شخصا در آخر داستان از بی رحمی پدر حنا نسبت به قتل دختر و دامادش خیلی ناراحت شدم‌ای کاش پایان خوشی تو داستان می‌بود
عاطفه باغجری
۱۴۰۱/۱۱/۱
به قدری زندگی و رسم رسومات عشایر رو زیبا به تصویر کشیده که مات و مبهوت می‌مانی 🙏 عالی بود ممنونم از اینهمه لطافت
فقط تنها نکته بنظرم از افکت‌های باران و غروب و خروسخوان و صدای آتش زیاد استفاده شده بود که باز هم در کنار داستان زیبا مورد خاصی بنظر نمیرسید.
Leila Ahmadi
۱۴۰۱/۱۱/۱
فصل دومش برای من صدا نداره
روسانا رحیم زاده
۱۴۰۱/۱۰/۲۱
ای کاش گوینده شیوایی کلام و لحن زیبای بختیاری رو حفظ می‌کرد 🌺
masomeh karimi
۱۴۰۱/۱۰/۱۳
یه ذره اغراق آمیز بود اما ناگفته نمونه که جذاب هم بود
1 2 3 4 5 6 >>