نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی شیطان - لئو تولستوی
4.4
979 رای
مرتبسازی: جدیدترین
Amirtaher Shahri
۱۴۰۳/۲/۱۳
00
این اثر زیبا از نویسنده نامی روس لئو تولستوی یکی از بهترین آثار او بوده وبه شیوهای رسا و با نثر زیبا و منحصر به فرد نوشته شده و در عین زیبایی بسیار ساده و فصیح میباشد. حتما اهل کتاب باید از آثار تولستوی استفاده بکنند
مثل همه آثار نویسنده بزرگ تولستوی این کتاب هم عالی بود. بی کم و کاست روایتی زیبا از احساسات بشری با تمام ریزه کاری هایش در شرایطی مشابه. اشراف زادهای جوان در روستایی در روسیه زنی فداکار و شیفته همسر، مادر و مادر زنی غر غرو، پیشکار و کارگران روستایی گاهی دلسوز و گاهی فرصت طلب و عمویی بی قید و بند و تباه که حاصل زندگی فئودالی در روسیه تزاری است همه و همه میتوانند نمونههایی زنده در زندگانی تک تک ما داشته باشند و تولستوی با ظرافت هر چه تمامتر با جملاتی محدود نوری متمرکز بر مخفیترین پستوهای ذهنی آنان افکنده و باز مثل همیشه با خواندن داستانش به این فکر میکنم که ما چقدر دور و چقدر نزدیکیم به هم
قبل از هر چیز لازمه از راوی حرفه ای و فوق العاده که باعث دلنشین تر شدن و آموزنده تر شدن این اثر بی نظیر شده است تشکر کنم. این یک یقین و حقیقتی اثبات شده است که شیاطین در کمین اند، منتظر کوچک ترین لغزشی از سمت ما. خبر خوب این است که این ما هستیم که می توانیم آن ها را پشت درهای ایمان خود حبس داریم یا به آن ها فرصت قدرت نمایی بدهیم، اما باید بدانیم وقتی با دست خودمان درها را باز کردیم راه بازگشت بسیار باریک و لغزنده است. انتظاری جز این نبود که این فیلسوف بزرگ با قدرت ذهن و مهارت قلم ستودنی خودش به نیکی این موضوع را روایت کند. گناهی نابخشودنی که (متأسفانه) انگار روز به روز در جامعه ما پر رنگ تر می شود و کراهت آن فرو می ریزد. پایان داستان قدری نا امید کننده بود اما هیچ دستی بالاتر از دست خدا نیست. به قول عارف و شاعر بزرگ ایرانی: این درگه ما درگه نومیدی نیست، صد بار اگر توبه شکستی باز آ
داستایوفسکی با نوشتن این کتاب، به خوبی عواقب ساده اندیشی و توجیه کردن یک کاری که از اساس اشتباه هست رو نشون میده و به خواننده میفهمونه که کاری که به نظر زرنگی میاد یا کوچیک شمرده میشه، چطور میتونه فرد رو به ورطه نابودی کامل بکشونه. صدای گوینده هم عالی بود، با تشکر از زحمات بقیه دست اندرکاران...
یکی از کتابهای مربوط به دوران بعد از تحول تولستوی داستان کوتاهی درمورد اینه که چه طور شیطان در اینجا تمایل جنسی به تدریج یک زندگی و روان نرمال رو به نابودی میکشونه نکات مثبت کلا ترجمه های آقای حبیبی عالی هستن کتاب روسی خواستید بخونید ترجمه های آقای حبیبی عالیه متن تقریبا روان هست جذابیت هم داره در کل حجمی نداره که بخواد خسته تون کنه مفهوم جالب و آموزنده ای هم داره نکات منفی حداقل من چیزی ندیدم توصیه میکنم چون حجمی نداره و حیفه اثار این نویسنده بزرگ رو نخونید
خیلی جالب بود. همین الان تمومش کردم. هنوز به خاطر پایانش موهای تنم سیخه. وای اصلا نمیتونم توصیف کنم چه حالی دارم. در طول داستان انتظار داشتم در انتها یک واقعهٔ ناراحت کننده یا حداقل مجازات گونه رخ بده ولی اصلا این پایان رو تصور نمیکردم.
بزارید یکم آروم بشم بعد ان شاء الله میام نظرم رو ویرایش میکنم و بهتر توضیح میدم که این داستان رو بشنوید یا نه.
بزارید یکم آروم بشم بعد ان شاء الله میام نظرم رو ویرایش میکنم و بهتر توضیح میدم که این داستان رو بشنوید یا نه.
قبل از هرچیزی، تشکر از کتابراه بابت در اختیار قرار دادن این کتاب به کاربرانش، ترجمه و خوانش کتاب واقعا عالی بود. اما خود داستان، داستانی کوتاه و ساده و پیام محور بود که شنونده/ خواننده را تا آخر داستان نگه میداشت. فضاسازی کاملا به اندازه بود و افکار شخصیت اصلی ما را درگیر میکرد اما از اصل داستان دور نمیکرد. پیامی که بنده از این کتاب دریافت کردم، همان جملهای هست که کتاب با آن آغاز میشود.به نظر من، مقصود نویسنده هر گناهی بوده و صرفا چون روابط نامشروع قابل درک و بسیار ملموس برای تمام اقشار جامعه هست، آن را بیان کرده. به گمانم دلیل اینکه زن روستایی، از نظر شخصیت اصلی داستان (و احتمالا نویسنده) شیطان است به این دلیل است که او همواره هست و این خود فرد بود که هرگاه ذهن خود را درگیر اد میکرد حتی او را بیشتر میدید. زن هیچگاه پیش قدم نشد و خود را به او تحمیل نکرد اما همیشه از دور نشان میداد که راههای دیگری هست. راههایی که برخی از مردم روستا هم میدانستند و گاهی بیان میکردند که "انسان است دیگر، قدیس که نیست"
رویارویی خودآگاه و ناخودآگاه و یا وجدان و احساسات شهوانی در این کتاب به خوبی به نمایش درآمده.. داستانی تقریبا کوتاه که با دو پایان متفاوت و تراژدی به پایان میرسد. روایتی از انسانی درستکار که درگیر وسوسههایی میشود که بیشتر افراد نیز در زندگی درگیر آن میشوند و به خوبی میشود با آن همزاد پنداری کرد.. زیبایی اثر به خاطر نثر روان، ساده و به دور از اضافه گویی استدرگیری ذهن شخصیت اصلی با موضوع و افکار شخصی بسیار به واقعیت نزدیک و به درستی افکار یک انسان درستکار با وسوسهها بیان میشود.
سلام و احترام نویسنده به خوبی یکی از قویترین و عجیبترین امیال بشری را در قالب داستانی جالب و گیرا، وصف کرده است. همانا که بسیاری از انسانها، در زندان شهوت، در رنج و عذاب هستند؛ اما اصلا نمیدانند دلیل این همه رنجوری و تنش چیست. مولوی به زیبایی در قالب شعری اوج شادی را در دور کردن شهوت از خود بیان کرده و میگوید: رقص آن جا کن که خود را بشکنی پنبه را از ریش شهوت بر کنی.