نقد، بررسی و نظرات کتاب همسری در طبقه بالا - ریچل هاوکینز
4.1
463 رای
مرتبسازی: جدیدترین
جالب و سرگرم کننده بود، ولی به شخصه چیز آموزندهای توش پیدا نکردم، جز این که هر کس در نهایت به همون چیزی که دنبالش هست، دست پیدا میکنه.
روند داستان خوب بود و غیرقابل حدس که تا حدودی من رو به یاد داستانهای معمایی و جنایی ماری هیگینز کلارک انداخت و البته روند درام و رمانتیک داستان شبیه جین ایر بود. با این تفاوت که در زمان حال اتفاق میفته.
روند داستان خوب بود و غیرقابل حدس که تا حدودی من رو به یاد داستانهای معمایی و جنایی ماری هیگینز کلارک انداخت و البته روند درام و رمانتیک داستان شبیه جین ایر بود. با این تفاوت که در زمان حال اتفاق میفته.
ترجمه کتاب خوب بود و سانسور هم خیلی به چشم نمیومد خیلی روون بود در رابطه با داستان هم باید بگم که تعلیق خوبی داشت ضرباهنگ خوبی داشت و خستت نمیکرد یعنی وقتی که یکم داشت یکنواخت میشد یهو یه اتفاق جال میوفتاد که خوب بود اما موضوع چندان جدیدی نبود و تقریبا میشد حدس زد و یجورایی کلیشهای بود. من رو خیلی زیاد یاد یکی از کتابای از روث ور انداخت. از تاکید روی تجارب بد و مخرب کودکی و والدین بد هم داخل داستان خیلی خوشم اومد در کل کتاب خوبیه برای اوقات فراغت
روال ابتدایی داستان کند و بعضا غیر جذاب بود اما هرچه به انتها میرسید بهتر میشد. پایان داستان سریع تر از حد انتظار اتفاق افتاد. در مجموع به شخصیتهای غیر اصلی داستان بیشتر از کاراکترهای اصلی پرداخته شده بود و نهایتا هم راز و گذشته جین و گذشته ادی برای مخاطب مبهم باقی ماند
اما این رمان در کل قابلیت جذب مخاطب تا انتها را داراست
اما این رمان در کل قابلیت جذب مخاطب تا انتها را داراست
بئا روی ساحل مینشیند، زیر نور آفتاب لبخند میزند و موهای براقش از روی صورتش کنار میروند. ادی در کنارش است. نه آنقدر خوشتیپ که زمانی بود.
بئا را میبینم که دست او را میگیرد، به انگشتهایش نگاه میکند دست پوشیده از زخم و برجستگیهای قرمزی که پوستش را شیارشیار کردهاند دور دست بئا حلقه میشود.
بئا به او میگوید حالا، با همیم. فقط همین اهمیت دارد
بئا را میبینم که دست او را میگیرد، به انگشتهایش نگاه میکند دست پوشیده از زخم و برجستگیهای قرمزی که پوستش را شیارشیار کردهاند دور دست بئا حلقه میشود.
بئا به او میگوید حالا، با همیم. فقط همین اهمیت دارد
حین خوندنش منتظر بودم اتفاقای جالبی بیافته، همینطور هم بود، اما فقط تا یک بخش خاص از کتاب. اگر در معنای کتاب دقت کنیم، دختر تمایل زیادی به پول، مقام و حتی دزدی داشت. نهایتاً هم صرفاً به همینها رسید. آخرش رو شخصاً نپسندیدم و میشد جالب تر تمام بشه یا حداقل تشخیصش رو به عهدهی خودمون نذارن😅ولی نویسنده سعی داشت بفهمونه با گول زدن بقیه یا دروغ گفتن و زود قضاوت کردن زندگی نکنید. خیلی چیزها درواقعیت به گونهای هستن، که نمیشه از ظاهر قضاوتشون کرد...
میخواست بگه هیچکس خوب مطلق، و بی عیب و نقص نیست. دقیقاً خیلی افراد هستن که نزدیک به شمان ولی کمر همت بر نابودیتون میبندن، حتی اگر صمیمیترین دوستانتون باشن!
بله... کتاب درس عبرت زیاد داشت اما نه کاملاً واضح. قسمتهای بزرگسال کتاب رو تا حدی در لفافه بیان کرده به امید اینکه تینیجها و بچهها متوجه نشن چه اتفاقی افتاد، ولی با توجه به جامعهی فعلی، من فکر میکنم این کتاب تقریبا بزرگساله و مناسب درجه سنی پایین نیست. در کل نه پیشنهاد میکنم بخونید، نه میگم نخونید
اگر به رمان خوندن علاقه دارید و ذهنتون درگیر وسواس و تشویش نمیشه، مطالعه کنید
ممنونم کتابراه🌹
میخواست بگه هیچکس خوب مطلق، و بی عیب و نقص نیست. دقیقاً خیلی افراد هستن که نزدیک به شمان ولی کمر همت بر نابودیتون میبندن، حتی اگر صمیمیترین دوستانتون باشن!
بله... کتاب درس عبرت زیاد داشت اما نه کاملاً واضح. قسمتهای بزرگسال کتاب رو تا حدی در لفافه بیان کرده به امید اینکه تینیجها و بچهها متوجه نشن چه اتفاقی افتاد، ولی با توجه به جامعهی فعلی، من فکر میکنم این کتاب تقریبا بزرگساله و مناسب درجه سنی پایین نیست. در کل نه پیشنهاد میکنم بخونید، نه میگم نخونید
اگر به رمان خوندن علاقه دارید و ذهنتون درگیر وسواس و تشویش نمیشه، مطالعه کنید
ممنونم کتابراه🌹
این کتاب اوایل من رو گیج و همچنین نسبت به کارکترهای اصلی مشکوک میشدم اما داستان جالبی برای من بود و خیلی زیبا و زندگی بخش اتمام یافت
اینکه ادی توانسته بود شخصی مثل جین را پیدا کند تا مدتی از زندگی ث روزمرهاش را در کمال آرامش و لذت در کنار او بگذراند من را بسیار خوشحال کرد. چرا که بودن با بئا کسی که ذات و پندار حقیقاش را پیش دوستان و همسر و طرفدارانش محدود کرد او و همچنین منی که خواننده این کتاب بودهام را اذیت میکرد ولی با اینکه جین هم برای داشتن ادی تلاشهای غلط اما پر از هدف برای رسیدن بهش کرد اما بئا خیلی ساده عاشق او شد چرا که نمیخواست کسی از رازها و همچنین دروغهایی که برای خودش درست کرده بود خبر دار شوند پس بنظر من داستان جین خیلی با سختیهایی که ادی هم داشته بود مطابقت داشت و بنظر همین نکتههای ریزی که درباره زندگی گذشته ادی و جین دیدیم دلیل خوبی برای بودن اون دو با یکدیگر است
ولی اگر ادی زنده میماند و جین و ادی هردو باهم به زندگی کردن ادامه میدادند قشنگ تر میشد ولی خب از طرفی هم اون موقع یجورایی ادی گناهکار میشد
پس همون بهتر که مرد)؛
ممنون از کتابراه عزیز که به من اختیار خرید را دادند
اینکه ادی توانسته بود شخصی مثل جین را پیدا کند تا مدتی از زندگی ث روزمرهاش را در کمال آرامش و لذت در کنار او بگذراند من را بسیار خوشحال کرد. چرا که بودن با بئا کسی که ذات و پندار حقیقاش را پیش دوستان و همسر و طرفدارانش محدود کرد او و همچنین منی که خواننده این کتاب بودهام را اذیت میکرد ولی با اینکه جین هم برای داشتن ادی تلاشهای غلط اما پر از هدف برای رسیدن بهش کرد اما بئا خیلی ساده عاشق او شد چرا که نمیخواست کسی از رازها و همچنین دروغهایی که برای خودش درست کرده بود خبر دار شوند پس بنظر من داستان جین خیلی با سختیهایی که ادی هم داشته بود مطابقت داشت و بنظر همین نکتههای ریزی که درباره زندگی گذشته ادی و جین دیدیم دلیل خوبی برای بودن اون دو با یکدیگر است
ولی اگر ادی زنده میماند و جین و ادی هردو باهم به زندگی کردن ادامه میدادند قشنگ تر میشد ولی خب از طرفی هم اون موقع یجورایی ادی گناهکار میشد
پس همون بهتر که مرد)؛
ممنون از کتابراه عزیز که به من اختیار خرید را دادند
کتاب همسری در طبقهی بالا داستانی رازآلود و نفس گیر و پر از هیجان جاه طلبی و عشق و جنایت و رازهایی عجیب و تکان دهنده در آن وجود دارد.
البته میزان هیجان این کتاب برای من که دومین بار بود کتاب هیجان انگیز مطالعه میکردم زیاد بود شاید برای خیلیها معمولی باشه.
در مقایسه با کتاب زنی در کابین ۱۰ هیجان کمتری داشت ولی باز هم ارزش خوندن داشت.
ترجمهی روان و خوبی داشت.
داستان راجع به دختری فقیر و بی خانمان هست که وارد زندگی افراد مرفه میشه که هیچ شناختی از آنها نداره..
جایی که در آن رازهای عجیب و تکان دهندهای وجود دارد.
البته میزان هیجان این کتاب برای من که دومین بار بود کتاب هیجان انگیز مطالعه میکردم زیاد بود شاید برای خیلیها معمولی باشه.
در مقایسه با کتاب زنی در کابین ۱۰ هیجان کمتری داشت ولی باز هم ارزش خوندن داشت.
ترجمهی روان و خوبی داشت.
داستان راجع به دختری فقیر و بی خانمان هست که وارد زندگی افراد مرفه میشه که هیچ شناختی از آنها نداره..
جایی که در آن رازهای عجیب و تکان دهندهای وجود دارد.
بنظرم اوایل داستان بهتر بود و جذابیت بیشتری داشت کم کم جذابیتش کم شد و روند کسل کنندهای پیدا کرد و تا آخر همینطور ادامه داشت طوری که من توصیفات اضافی را نمیخوندم یعنی در اون حدی نبود که خواننده رو درگیر کنه و نخوندنشون خواننده رو از مسیر اصلی داستان دور نمیکرد، حالت رمز آلود داستان را دوست داشتم ولی اینکه در آخر داستان پایانِ بازی داشت و هیچ کدام از روایتهای بطن داستان نهایتا به سرانجام درستی نرسید دوست نداشتم، مرسی از کتابراه و همه عوامل کتابراه🙏🏻🌺
وقتی شروع به خواندنش کردم انتظار غافلگیری بیشتری داشتم ولی با اینکه نویسنده از پس توصیف فضاها آدمها خوب برآمده بود و به خوبی احساس غرور تحقیر و یا حتی رفتارهای خاله زنکی و سطح پایین دیگر زنان را به نگارش درآورده بود ولی کل داستان از باورپذیری کمتری برخوردار بود چگونه ممکنه انسانی بدون عذاب وجدان دوست و حتی مادرش را بکشد و همچنان به زندگی عادی خودش برگردد فکر میکردم کتاب معمایی تر باشه
ولی داستانی نیست که بشه گفت آدم رو سر وجد میاره! در کل بد نبود