نقد، بررسی و نظرات کتاب همسری در طبقه بالا - ریچل هاوکینز
4.1
462 رای
مرتبسازی: جدیدترین
حامد وهابی
۱۴۰۱/۴/۳۰
00
این کتاب برای سرگرمی و اوقات فراغت توصیه میشه
داستان زیبا و جذاب بود. روایتی چند نفره وهرکدام از زبان یکی از شخصیتهای اصلی. تلاش شخصیت اصلی داستان برای جامه عمل پوشاندن به رویاهاش والبته تجربه جدید ومتفاوتی از زندگی، باورود او به محله مرفه و دور از محل زندگیش رویاهای او برای تغییر سرنوشتش و البته مقایسههای دائم اون بین سبک زندگی که میبینه و شرایطی که خودش زندگی میکنه آغاز میشه که بسیار جالب و قابل تامل هست. رفته رفته پای او به زندگی یکی از ساکنین باز میشه و زندگی اون رو برای همیشه تحت تاثیر قرار میده، تلاش دائمی شخصیت جین برای فرار از گذشته ش خواننده رو متاثر میکنه والبته به فکر وامیداره که چطور زندگی گذشتهی یک فرد میتونه سایه تاریکی برای لحظه لحظه زندگیش باشه. گذشته از روایت جالب و روان داستان پایان کتاب بسیارغافلگیرکننده و غیرقابل پیش بینی هست که به جذابیت این اثر اضافه کرده. در پایان خواندن این کتاب خواندنی رو به همه علاقه مندان کتابهای معمایی و درام پیشنهاد میکنم.
من از جایی دیگه نتونستم گوشی زمین بگذارم
ولی یک سوالی به ذهنم رسید اگه بئا انقدر باهوش بود چرا اون به فکرش نرسید که آتش سوزی راه بندازه تا ادی نجاتش بده میتونست از جیب ادی فندکی چیزی کش بره ولی ادی یک دقیقهای به این راه فکر کرد
منم توقع داشتم بئا زنده باشه و یک جایی پیداش بشه
ولی یک سوالی به ذهنم رسید اگه بئا انقدر باهوش بود چرا اون به فکرش نرسید که آتش سوزی راه بندازه تا ادی نجاتش بده میتونست از جیب ادی فندکی چیزی کش بره ولی ادی یک دقیقهای به این راه فکر کرد
منم توقع داشتم بئا زنده باشه و یک جایی پیداش بشه
رمان به عنوان یه اثر معمایی کشش و جاذبه کافی داره که شما رو وادار کنه مدام بقیه رو بخونی تا از ماجرا سر در بیاری متن به اندازهای که نباید طولانی بود پر از واژهها و عبارات تکراری که با حذف شون به قصه آسیبی وارد نمیشد
توصیه میکنم این کتاب رو در وقتهای سوخته بخونید چون چندان ارزشی برای اختصاص دادن زمان مطالعه تون نداره
توصیه میکنم این کتاب رو در وقتهای سوخته بخونید چون چندان ارزشی برای اختصاص دادن زمان مطالعه تون نداره
خب... عالی بود، خیلی زیبا داستان رو پیچ داد، مثل یه رویای کودکانه؛ اما امیخته به واقعیت بود، از ترفند حقیقتِ امیخته به دروغش خوشم اومد، و خب... اینکه خشم شدید درون دارم باعث شد از اینکه دوتا یا چند تا ادم با خونسردی کشته شدند و بعدش به جای احساس بد، وحشت، گناه، حس ازادی و اسودگی جریان پیدا میکنه لذت بردم خیلی فوق العاده بود، این که چندتا راوی داره؛ و هر کدوم داستان خودشون رو روایت میکنند و مثل واقعیت اونا هم یه چیزایی فقط خیال پردازی میکنند و متصورند که کاملا درسته برام جالب بود، اوایل داستان اونجا که جین به گردوندن سگها مشغوله، واکنشش به لبخندها یا تحقیرها، بیاعتناییها... و یه چیز؛ اینکه خیلی راحت احساسات جین توی داستان از زبان خودش بیان میشد برام جذاب بود.
البته همونطور که گفتم به نظرم یه رویاپردازی کودکانه و جالب بود که مقداری با یک قلم ورزیده و ذهن ادم بزرگسال پخته شد، و داستان متفاوت و دلچسبی بود، چندان متوجه روند پیشروی داستان نشدم، هر چند اولاش مدام میخواستم بدونم کی تموم میشه ولی خیلی خوب پیش رفت.
البته همونطور که گفتم به نظرم یه رویاپردازی کودکانه و جالب بود که مقداری با یک قلم ورزیده و ذهن ادم بزرگسال پخته شد، و داستان متفاوت و دلچسبی بود، چندان متوجه روند پیشروی داستان نشدم، هر چند اولاش مدام میخواستم بدونم کی تموم میشه ولی خیلی خوب پیش رفت.
داستان متفاوتی بود
شروع معمولی و قابل پیشبینی ولی بعد از اینکه از نیمه گذشت تقریبا همه چیز عوض شد و پایان متفاوت
البته بیشتر از داستانهای اصیلی چون جینایر وام گرفته بود ولی به سبک ادبیات و فرهنگ مدرن غربی
روش زندگی و حوادث پیشآمده در داستان با سلیقه من همخوانی نداشت ولی از دید یک خواننده با فرهنگ غربی شاید قابل پذیرش باشد.
به هر حال به جوانترها هم پیشنهاد میکنم اگر رمان و داستانی برای پر کردن اوقات فراغت میخواهند بیشتر به سراغ داستانهایی چون جینایر.. ساندیتون... ربکا ورمانهایی بروند که به ابتذال و پوچی گرایش نداشته باشد. 🙏🙏
شروع معمولی و قابل پیشبینی ولی بعد از اینکه از نیمه گذشت تقریبا همه چیز عوض شد و پایان متفاوت
البته بیشتر از داستانهای اصیلی چون جینایر وام گرفته بود ولی به سبک ادبیات و فرهنگ مدرن غربی
روش زندگی و حوادث پیشآمده در داستان با سلیقه من همخوانی نداشت ولی از دید یک خواننده با فرهنگ غربی شاید قابل پذیرش باشد.
به هر حال به جوانترها هم پیشنهاد میکنم اگر رمان و داستانی برای پر کردن اوقات فراغت میخواهند بیشتر به سراغ داستانهایی چون جینایر.. ساندیتون... ربکا ورمانهایی بروند که به ابتذال و پوچی گرایش نداشته باشد. 🙏🙏
شخصیت پردازیش رو دوست نداشتم، شخصیتها معرفی سطحی دارند که ارتباط برقرار کردن و درکشون رو خوب پیش نمیبرد، موضوع جالبی داره ولی داستان پردازیش قوی نیست، یکسری آدم که از اسم اصلی خودشون و خانواده هاشون متواریاند و با این سطح از اعتماد و عزت نفس، به شدت راحت اعتماد میکنند، زندگی تشکیل میدهند
حاشیههای داستان بیشتر از ماجرا تن دارد که اغلب هم تکراری و خطی است
حاشیههای داستان بیشتر از ماجرا تن دارد که اغلب هم تکراری و خطی است