نقد، بررسی و نظرات کتاب اشیاء کمیاب - کتلین تسارو
4.4
205 رای
مرتبسازی: جدیدترین
ALI REZAEI
۱۴۰۳/۱/۱۸
00
عالی بود این کتاب یکی از بهترین کتابهایی بود که شنیدهام داستان آن به شدت نو و خلاقانه طراحی شده بود و توانست بین اجزای مختلف آن انسجام و ارتباط تشکیل شود. در ابتدا توصیفهای زیبا و همچنین طنز نرمی را شاهد بودیم که به شدت هوشمندانه بودند همچنین لفظ بازی و بازی با کلمات آن خیلی خوب بود در اواسط هم که شاهد رویارویی حوا با آدم بودیم که به شدت عاشقانه و احساسی بود که توانست حس قلبی نویسنده را نسب به این موضوع به خوبی بازتاب بدهد فقط در کمتر جایی میتوان دید که کلمات و اصطلاحات همدیگر را نقض کنند و هماهنگی افت میکرد اما درکل پکیج خوبی ارائه شد گویندگی هم که به شدت با احساس و ادراک بیان شد و توانست پیش از بیش مارا ب فیض برساند موارد مثبت انسجام بین محتوا احساسی و عاشقانه بودن گویندگی عالی منفی گاها بین کلمات نا هماهنگی پیش میامد در اخر هم از پرسنل کتابراه تشکر میکنم
این کتاب حال و هوای کلاسیک دارد و ویژگیهای روان شناسانه در خود جای داده است. کتلین تسارو با مهارت چند ماجرا را به هم ارتباط داده و باعث ایجاد پیچیدگی لذت بخش برای خواننده شده است. داستان از دختر توانا و فقیری میگوید که در دوره ممنوعیت الکل در آمریکا مهاجر است و برای زندگی خود تلاش میکند ولی میلش به انجام کارهای غیرقانونی مثل مصرف الکل او را دچار دردسر میسازد.
این کتاب داستان دختری که به تنهایی توسط مادری مبادی آداب بزرگ شده و به کلاسهای منشی گره رفته، وقتی به شهری بزرگ برای کار میرود، مجبور به کارهای سطح پایین میشود، ولی برای خوشایند مادرش به دروغ خودرا منشی یک مرد پولدار وخاک مینامد که ساعات کاری غیر معمول دارد، ولی سرنوشت اورا به جایی دیگر میبرد....
دست نویسنده و مترجم محترم درد نکند. کتاب از تبعیض طبقاتی حکایت دارد. و زندگی چند قشر مانند: (صاحبان معادن، تاجر الماس، نانوا، کاشف و فروشنده عتیقه، خیاط، منشی فروشگاه، بوکسور و...) را به تصویر کشیده و رازهای داخلی هر خانواده را به خوبی افشا کرده و نحوه دید اقشار پولدار، بی پول، کم پول، متوسط را نسبت به هم و دیگر طبفات را توصیف کرده. از آسیبهای روحی و جسمی، نتیجه تقلید یا حسرت خوردن به زندگی طبقات دیگر بحث شده. از زندگی پوچ و خالی از عاطفه و کشمشهای داخلی نمونهای از خانوادههای مولتی ثروتمندان صحبت کرده. و اشارهای نیز به طبقهٔ سیاستمداران و دولتمردان کرده که چگونه با تشکیلات مخفی و ارتباط خانوادگی و ازدواجهای مصلحتی سعی در حفظ طبقه خود هستند تا از نفوذ مردم عادی، هرچند خیلی باسواد و باهوش، جلوگیری میکنند. و زندگی می، دختر زیبای مو قرمز با عبور از داخل زندگیها و لمس واقعیتها، یادآور نصیحتهای والدین است که حسرت زندگی مردم را نخوریم و به هیچ بهایی خود واقعی مان را فراموش یا دستکاری نکنیم. مثل: صورت سبزه و چشما مشکی خوشگل با موهای زرد طلای عاریه ای، واقعاً چقدر زشت میشود. حالا همین را با موی سیاه شفق مجسم کن. خدایی زیبا نیست. موفق باشین
سلام. موضوع در مورد دختری با نام میو هست که به دوست پسر خود را برای پیشرفت و ساختن آینده ول میکند و به نیویورک میرود اونجا با فساد اخلاقی روبه رو میشود و مجبور میشود مدتی در بیمارستان بستری شود که در آن جا با دختری به نام دایانا آشنا میشود که از خانوادهای مرفه است.
در مورد داستان، احساس میکنم نام کتاب با موضوع همخوانی ندارد چون قبل از اینکه کتاب شروع کنم فکر میکردم که قراره در موضوع به وسیله پیدا شود و شروع داستان مثلاً وقتی که میو گردنبند مروارید را بر گردنش انداخت و به گذشته رفت فکر کردم داستان در باره صاحب آن گردنبند است اما وقتی که دوباره به حال برگشت و ماجرای خود میو در بیمارستان بود موجب سردرگمیام شد به هرحال داستان خوبی بود اما در ابتدا کشش زیادی برای خواندن آن نداشتم که چند روزی آنرا نصفه کاره رها کردم و بعد آنرا خواندم اما در میانه داستان این فکر به ذهنم رسید که اگر سریالی با این موضوع ساخته میشد واقعا خوب بود.
ممنون کتابراه
در مورد داستان، احساس میکنم نام کتاب با موضوع همخوانی ندارد چون قبل از اینکه کتاب شروع کنم فکر میکردم که قراره در موضوع به وسیله پیدا شود و شروع داستان مثلاً وقتی که میو گردنبند مروارید را بر گردنش انداخت و به گذشته رفت فکر کردم داستان در باره صاحب آن گردنبند است اما وقتی که دوباره به حال برگشت و ماجرای خود میو در بیمارستان بود موجب سردرگمیام شد به هرحال داستان خوبی بود اما در ابتدا کشش زیادی برای خواندن آن نداشتم که چند روزی آنرا نصفه کاره رها کردم و بعد آنرا خواندم اما در میانه داستان این فکر به ذهنم رسید که اگر سریالی با این موضوع ساخته میشد واقعا خوب بود.
ممنون کتابراه
داستان سرایی خوب و روان بر اساس القای حس شخصیت داستان بر بیننده که به عنوان یک مهاجر خارجی در یک جامعه نژاد پرست بود، را میتوان از نقاط قوت کتاب حساب کرد. ولی ایجاد ابهام و رها کردن بدون پرداختن بیشتر روی شخصیتهای فرعی که قابلیت روانتر کردن داستان رو داشتن مانند دوست شخصیت داستان که بی دلیل به یکجای نامشخص رفت، زیاد به دل ننشست.
داستانه خیلی خوبیه منو بدجور وسوسه به سیگار و الکل کرد فقط نمیدونم یه جاهایش سانسور شده بود یا واقعا نویسنده اصلی داستان رو کامل باز نکرده بود؟ دوتا ستاره دادم چون از اول داستان به تمامه جزئیاته ریز و درشت مثله رنگه لباس و کفش و چگونه غذا خوردن پرداخته شده بود ولی این صفحه آخر یهو داستان رو تموم کرد انگار با عجله داستان رو خلاصه کرده
کتاب رمان زیبایی که اطلاعات خوبی راجع به عتیقهها و اساطیر میده در میانهی کشمکشهای درونی و بیرونی قهرمان داستان، شما مدام خودتون رو با شخصیتها ممکنه مقایسه کنید و فکر کنید میتونید بهترین تصمیم رو بگیرید توی اون موقعیت اما خب، اتفاقی که میفته غیر از اینه
ترجمه و تایپ کتاب خوبه و من گاهی در بعضی قسمتها مشتاقانه ادامه میدادم و در بعضی قسمتها که توصیف و توضیح زیادی داشت، سریع میگذروندم. در کل کتاب خوبیه.
ترجمه و تایپ کتاب خوبه و من گاهی در بعضی قسمتها مشتاقانه ادامه میدادم و در بعضی قسمتها که توصیف و توضیح زیادی داشت، سریع میگذروندم. در کل کتاب خوبیه.
ترجمه روان و مناسب بود و سیر داستان منطقی بود بهتر بود پرشهای زمانی یکم بیشتر نظم میداشتن گیج کننده بودن یکم داستان در مورد دختریه که مهاجر هست و با مادرش زندگی میکنه که یک شغل توی عتیقه فروشی داره. گذرهایی به گذشته داره که برام جالب بودن و ایکاش یکم بیشتر درمورد روحیات انسانی و سردرگمیای که شخصیت داستان داره واضح تر صحبت میشد و راهکار برای این حالت ارائه میشد. در کل داستان سرگرم کنندهای بود. ممنون از کتابراه.
داستان خوب و نسبتا طولانی فوق در مورد زندگی یک دختر مهاجر است که با مادر خود در یک محله فقیرنشین زندگی میکند. دختر در گذشته و حال نیز درگیر یکسری انحرافات (روابط متعدد با مردان و زیاده روی در مصرف الکل) و نیز نوعی سردرگمی در زندگی است. این دختر در یک عتیقه فروشی کار میکند و بر همین اساس نویسنده اطلاعات خوبی در زمینه آثار تاریخی و هنری ارائه میدهد که مفید هستند. علاوه بر آن نیز عتیقه فروش هم که انسان دنیا دیدهای است جملات و نکات فلسفی خوبی ارائه میدهد که معنادار و مفید هستند. در کل مسیر داستان در جهت زندگی گذشته و حال دختر و اشتباهات اوست که به مرور و در یک سیر منطقی تحولی در او شکل میگیرد که نکته مثبت داستان است، ضمن اینکه پایان شتاب زدهای نداشته و خوب و معقول است. به نظر من با توجه به اینکه داستان هیجان خاصی نداشت بهتر بود به عشق دختر و عتیقه فروش بیشتر پرداخته میشد و داستان کمی رمانتیک تر و گیراتر میشد. علاوه بر این بهتر بود کمی به گذشته مادر دختر و خصوصا پدر او اشاره میشد چون میتوانست به ریشه یابی مشکلات روحی و روانی او کمک کند. همچنین در طول داستان دختر دچار نوعی سردرگمی در زمینه معنای زندگی است که بهتر بود نویسنده در این زمینه راهکارهایی را ارائه میداد و در این حالت از دید روانشناسی و خوشناسی هم این اثر میتوانست آموزنده باشد. در کل داستان خوب و گیرا و باور پذیر بود ولی در برخی جاها یک دفعه تغییر میکرد و وقایع دیگری را روایت میکرد که تا حدودی باعث سر درگمی بود.
در ابتدا داستان کمی کند پیش میرفت و مثل شرح حال نویسی بود ولی بعد دیدم تمام آن جزئیات بیهوده نبوده و نقشی در پایان داستان و تصمیم گیری و قضاوت مهرههای اصلی داستان داشته است کتاب را دوست داشتم و فقط کاش در بخش اول که میبه گذشته میاندیشد تصویری بهتر و کاملتر از او در آینده بود دوست داشتم ببینم که نهایتا عاقبت به خیر شده.
از اول هم از شخصیت وین شاو خیلی خوشم نیامد حتی با اینکه تا نیمی از کتاب اصلا نیست.
از اول هم از شخصیت وین شاو خیلی خوشم نیامد حتی با اینکه تا نیمی از کتاب اصلا نیست.