نقد، بررسی و نظرات کتاب دلم مهتاب میخواهد - ندا سعادتی نسب
مرتبسازی: پیشفرض
واقعا به جرات میتونم بگم یکی از زیباترین داستانهایی که خوندم همین کتاب دلم مهتاب میخواهد هستش.... اولای داستان نویسنده به حدی زیبا داستان رو شروع کرد و وقایع و محیط رو توصیف کرد که خواننده به شدت تحریک میشد که ادامه داستان رو بخونه و کتابو زمین نزاره. بیچاره طوبا به حدی تو زندگیش سختی کشید که واقعا بیشتر از اون ایندهی درخشانش حقش بود.... مهربونی همیشه به نفع ادمه و میتونم بگم که واقعا ادمها همیشه نون دلشون رو میخورن و طوبا به خاطر همهی خوبی هاش لیاقت زندگی قشنگش رو داشت. من واقعا از نویسنده عزیز این کتاب تشکر میکنم و بهشون خسته نباشید میگم. به شدت توصیه میکنم که حتما حتما این کتاب رو بخونید.
سلام، کتاب عالی برای خودباوری بود. این کتاب علاوه بر اینکه یه رمان عاشقانس، میگه که هر کسی با هر شکل و شمایلی که هست خودش رو دوست داشته باشه و خودش رو باور داشته باشه. میگه که زیبایی درون و اخلاق زیبا و متواضع بودن و مهربانی خیلی بهتر از صورت زیبا ولی با شخصیت زشته. کتابش عالی بود. پیشنهاد میکنم حتما مطالعه کنید. متن روانی داشت.
داستان زیبایی بود روان نوشته شده بود من رو یاد این جمله انداخت که میگوید سیرتت زیبا بگردان صورت زیبا چه سود؟ دراین داستان به ما یاد داد که اخلاق نیکو همیشه میمونه وارزش داره ولی زیبایی ظاهری عادی میشه وتکراریداستان خوب بود فقط به نظرم موضوع مهمانی واتفاقاتی که در تراس افتاد از جذابیت داستان کم کرد
.
کتاب خوبی بود و فضا سازی و شخصی پردازی هاش، مخصوصا اوایل کتاب خیلی کامل و قشنگ بود اما دو ایراد مهم به نظرم اومد، اول اینکه نویسنده در پایان کتاب خارج رفتن و ساکن یه کشور دیگه شدن رو آنچنان بزرگ و مهم و رویایی جلوه میده که وقتی میخواد نهایت خوشبختی و سعادتمندی یه آدم رو توصیف کنه، اون رو به خارج از کشور میفرسته! درحالیکه به جای این طرز فکر غلط ترجیح میدادم داستان جور دیگهای در داخل کشور ادامه پیدا میکرد! و ایراد دوم اینکه: چرا اینقدر کلیشهای و شعاری؟ آخرش یهو چی شد؟ یهو اون دخترک تو سری خور و ناموفق، تبدیل شد به موفقترین زن دنیا؟ و یهو از صفر رسید به صد؟! این خوبه که یه آدمناموفق، یهو شدیدا موفق بشه و کسی پیدا بشه که درون زیباش رو ببینه نه بیرونش رو، ولی دیگه این همه کلیشه و شعار هم حال آدم رو بهم میزد! کاش مثل اوایل کتاب کمی واقع گرایانه تر بود! و درضمن ما این رمان رو به خاطر عاشقانه بودنش خوندیم! کل کتاب عشقی وجود نداشت و یهو مثل یک فنر فشرده چند صفحه آخر به عشق اعتراف شد؟! این عشق باید زودتر از این حرفها بیرون زده میشد و درموردش بحث میشد، ولی در هر صورت از خوندن کتاب لذت بردم اما از اوایلش بیشتر و در آخر کاش از این همه کلیشه فاصله میگرفت!