نقد، بررسی و نظرات کتاب زندگی دروغین آدم بزرگها - النا فرانته
4.1
181 رای
مرتبسازی: جدیدترین
معصومه اکرمی
۱۴۰۲/۵/۲۰
11
با خوندن این کتاب فهمیدم حرفهای بزرگان ما که میگن باید فاصله هارو حفظ کرد و اینکه همه چیه رفتار زن و شوهر نباید اینقدر ظاهر باشه یه کمی حجب و حیا باشه کاملاً درسته باید قدر خودمون رو بدونیم از بزرگترهای خودمون درس بگیریم متاسفانه جامعه ما داره جا پای بی اعتقادها میزاره
کتاب راجع به یک دختر نوجوان هست و تاثیراتی که صحبتهای والدین میتونه روی شخصیت دادن و یا تخریب شخصیت فرزندان داشته باشه. ولی صحبتهای مثبت هجده زیادی داخلش بود که به صورت تلویحی و یا در لفافه اشاره شده بود به رابطه جنسی یا رابطه با همجنس؛ که به نظرم لزومی ندارهی کتاب نوجوان در این باره صحبت کنه چون اگه نوجوان هم چیزی ندونه بیشتر چشم و گوشش باز میشه در حالی که دوره نوجوانی دوره پرداختن و تامین نیاز جنسی نیست و بچهها باید توی فاز دیگهای باشن. توقع نداشتم اینجوری تموم بشه اونم با رابطه جنسی اونم با پسری که اصلا جووانا دوستش نداشت پایانش بیخود بود واقعا.
کتاب خوبیه، قابل تامل، به عنوان یک مادر من رو به فکر انداخت، جادوی کلمات، شاید اگر جملهی "چقدر خوشگلی" رو به جای پسری جوان، پدر دختر میگفت، سرنوشت دخترک چیز دیگری میشد.. قبل از اینکه فرزندانمون رو تربیت کنیم باید خودمون رو تربیت کنیم... و در مورد سردرگمی دختر، کمی ما رو به دوران پر از سوالهای بی جواب نوجوانی مان میبردو نیاز شدید یک نوجوان به کسی که درکش کنه و در کنار ترس هاش باشه ممنون از کتابراه
پر از ذهن و افکار آشفته و دروغ و خیانت و سردرگمی است. آدمهایی که تکلیف خودشون رو نمیدونند. آدمهای بزرگی که کارهای دیگران رو غیر اخلاقی میدونند و خودشون دقیقا همون کار رو انجام میدند. داستان پر از خیانت بود. دو جفت دوست که زن این یکی با شوهر اون یکی و برعکس. عمهای عاشق مرد متاهل و دارای بچه میشه و اون مرد هنگام مرگ مادرزنش دستبندش رو میدزده و به معشوقه خود (عمه) هدیه میده. عمه هم اونو به برادزداه خود یاهر کسی که دوست داشته باشه و به او نزدیک باشه از نظر اخلاقی و رفتاری هدیه میده و این دستبند میتونه نشونه عشق یا بیشتر نشونه خیانت باشه که به هر کسی که هدیه داده شد اوضاع زندگیش مثل عمه اسفناک شد. جووانا که در آخر تن به کاری غیر اخلاقی میده و در نهایت برای خوب و سالم زندگی کردن به شهر دیگهای میره. به نظرم ارزش خوندن نداره. ترجمه خووبی نداشت متاسفانه!
داستان خوب شروع شده بود، با افکار و احساسات یه نوجوان آدم رو آشنا میکرد، به خوبی هم نشون داد که پدر و مادرهایی که ادعای خوب بودن میکنند اما کار اشتباه انجام میدن چقدر به بچه هاشون آسیب میزنند و چقدر خوب نشون داد یه نوجوان همواره دوست داره یکی رو بت کنه. و خیلی خوب تاثیرات جملات رو روی نوجوان نشون داده، اما متاسفانه آخر داستان ناقص تموم شد. این همه کتاب خوندن و روبرتو، تاثیری که باید بگذارند، نگذاشته بودن و به نظرم جووانا هنوز گیج و سردر گم بود و به نتیجهای نرسید. در کل هم میخواست بیان کنه، ذات مهم تر از تربیته. ترجمه خوب بود اما چند اشکال نگارشی داشت و جمله را نمیشد فهمید، مثل ازش او پرسید، سیب آدم برجستهاش نگاه میکردم، بلافاصله جواب داد (دادم) در حالی که به اندازه پول کافی نداریم. (اگه ویرگول استفاده میشد، جمله بهتر میشد) به م (بهم یا به من) پیشنهاد میداد. نشمه کلمه معمولی نیست که دو نوجوان تو مکالماتشون استفاده کنند یا به جای طریق میشد کلمه راه یا روش استفاده کرد. در مکالمات دونفره بهتر بود هر شخص علامتی داشت که مشخص میشد کی داره صحبت میکنهدر کل کتابی هست که پدر و مادرهایی که نوجوان دارن توصیه میکنم حتما بخونن. اما برای نوجوانها مناسب نیست چون به نظرم سردر گم شون میکنه
داستان درون مایهای قوی و جالب توجهای دارد، دربارهی دختری نوجوان است که نسبت به آدمها و جهان پیرامونش بسیار ریز بین و دقیق است روحیات و موقعیتها را بخوبی درک و آنالیز میکند، تمام آنچه میشنود و اطرافیان بیان میکنند بی کم و کاست بخاطر دارد و میگوید. به عقیدهی من چنین دختری در این مقطع سنی با این درجه بینش، دقت و دانایی وجود ندارد و بهتر بود نویسندهی محترم غلو و تا این حد شخصیت دختری را خلق نمیکرد باعث شده داستان غیرقابل باور بنظربرسد. با تشکر
سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده عزیز و مترجم گرامی و کتابراه
زمان زیادی از تمام کردن این کتاب نمیگذرد فقط میتوانم بگم ذهنم عجیب درگیر شده است و احتمالا تا چند ساعت دیگر هم این درگیری ذهن با من میماند دوست دارم در مورد انگیزه و کار جووانا با کسی بحث کنم حتی دوست دارم الان نویسنده این کتاب روبه رویم بود و هدف اصلی جووانا را میفهمیدم.... کتاب خوبی است موضوعی داره که شناخته شده است و مشکلات نوجوانان را ب خوبی بیان میکند
جووانا دختری است که ناخواسته میشنود که پدرش میگوید داره شبیه عمهاش میشود عمهای که از نظر پدر و مادرش بسیار منفور است. واین حرف میشود شروع این داستان و آشنا شدن با افراد بسیاری که زندگیش را تغییر میدهد و مردی به نام روبرتو و دیگر اینکه در آخر داستان ابهام بود مثل اینکه روبرتو و نامزدش چی شدن و.... و این نشان دهنده واقعی بودن داستان است.
ممنون
زمان زیادی از تمام کردن این کتاب نمیگذرد فقط میتوانم بگم ذهنم عجیب درگیر شده است و احتمالا تا چند ساعت دیگر هم این درگیری ذهن با من میماند دوست دارم در مورد انگیزه و کار جووانا با کسی بحث کنم حتی دوست دارم الان نویسنده این کتاب روبه رویم بود و هدف اصلی جووانا را میفهمیدم.... کتاب خوبی است موضوعی داره که شناخته شده است و مشکلات نوجوانان را ب خوبی بیان میکند
جووانا دختری است که ناخواسته میشنود که پدرش میگوید داره شبیه عمهاش میشود عمهای که از نظر پدر و مادرش بسیار منفور است. واین حرف میشود شروع این داستان و آشنا شدن با افراد بسیاری که زندگیش را تغییر میدهد و مردی به نام روبرتو و دیگر اینکه در آخر داستان ابهام بود مثل اینکه روبرتو و نامزدش چی شدن و.... و این نشان دهنده واقعی بودن داستان است.
ممنون
کتاب خوب وموضوع شیرینی داره صوتی بود بهتر بود بعضی جاها ترجمهاش اشتباهه ولی متوجه میشید داستان در مورد دختری است که ناخواسته حرف پدرش رو میشنوه که پدرش میگه این دختر شبیه عمهاش شده و در مورد عمه ندیدهاش تحقیق میکنه وباهاش قرار ملاقات میزاره وزنی رک کمی بی ادب صحبت میکنه و متوجه شده عمه قصد داشت با کسی که سه بچه داشته ازدواج کنه ولی پدرش اجازه نداده وکدورتها اوج گرفته و به قهر وکینه تبدیل شده کتاب خوبیه ارزش خوندن داره