نقد، بررسی و نظرات کتاب زندگی دروغین آدم‌ بزرگ‌ها - النا فرانته

مرتب‌سازی: جدیدترین
حمید میرباقری
۱۴۰۳/۲/۲
به نظر شخصی من کتاب‌هایی که شروع خوبی دارن هرچه قدر هم که افت داشته باشن خوندنشون لذت بخشه و خسته کننده نیست
سه فصل اول کتاب با چنان ریتم بینظیر و گیرایی شروع کرد که با اون شخصیت پردازی‌های فوق العاده احساس کردم با یک کتاب روانشناسی روابط کودک و خانواده و جامعه روبرو شدم ولی در ادامه روند داستان افت محسوسی به لحاظ ریتم داشت و عملا به یک روال زندگی عادی نوجوون‌ها تبدیل شد که به نظرم چیز خاصی به من اضافه نمیکرد
در مورد مترجم هم باید بگم که یکمقدار از بیان یک سری واژه‌ها جهت سانسور ترسیده بود در حالی که خیلی واضحتر و ملموس تر میتونست صحبت کنه که اتفاقا در جاهایی از داستان به نظرم اون ذوق مترجم رو لازم داشتیم که متاسفانه کم بود در کتاب
Hasti
۱۴۰۳/۱/۲۲
النا فرانته از نویسنده‌های مورد علاقه منه. اون احساسات و افکار شخصیت‌هارو به بهترین شکل ممکن توصیف می‌کنه. با خوندن این کتاب دوران نوجوونیم رو به یاد آوردم. به یاد آوردم که چه احساسات متناقضی در من جریان داشت و امواج خیر و شر چطور در وجودم طغیان می‌کرد. این بهترین کتابی نیست که از این نویسنده خوندم ولی از خوندنش لذت بردم و پیشنهاد می‌کنم.
شهسواری
۱۴۰۳/۱/۱۲
کتابی مناسب جهت آشنایی با واقعیت‌های پنهانی که ما از آن خبر نداریم و فکر میکنیم دیگران مشکلات بزرگ ندارند و اگر مثل اونا بشیم خوش به حالمون میشه در صورتی که آدم بزرگ‌ها هم مشکلات خاص و بزرگ خودشان رو دارند
سمیه خرمی
۱۴۰۳/۱/۱۰
خوب بودفقط‌ای کاش پایان بهتری داشت.
مانیا اصغری
۱۴۰۳/۱/۱۰
بحران نوجوانی و فکر و خیالایی که حداقل یک بار هم که شده ما تو زندگی با اونها مواجه شدیم
🌱Hany Joon🌱
۱۴۰۳/۱/۹
کتاب خیلی خوبی برای جوونا و مخصوصا نوجووناست و نشون میداد یه خونواده ه چقدم خیرخواه بچشون باشن ولی به روش نادرست تربیتش کنن و با حرفای دروغ سعی در کنترلش داشته باشن چقد میتونه برای نوجوون مخرب باشه و این اثرات تا بزرگی در اون بچه‌ها میمونه و روحشون خبر نداره از کجا ضربه خوردن
نفس همتی
۱۴۰۳/۱/۷
این کتاب مارو یاد نوجوانیمون میندازه و چالش هایی که داشتیم واقعا ما رو میبره به اون زمان
نگار قریشی زاده
۱۴۰۳/۱/۳
از دختری به نام جوونا صحبت میکنه که مادر پدرش میگن داره شبیه عمه‌اش میشه کتلب خوبی برای مخصوصا نوجوانهاست چون مشکلات اونهارو در خاوواده بیان میکنه پیشنهاد میکنم بخونیدش
akbar saeid
۱۴۰۳/۱/۳
این کتاب مارو به دنیا و درون نوجوان‌ها می‌بره و مارو با مشکلات و خطر‌های دوره نوجوانی آشنا میکنه پیشنهادش می‌کنم مخصوصا اگه جوان هستید
قاسم پورظهیری
۱۴۰۲/۱۲/۱۷
یک روانشناسی بسیار خوب از نوجوانان. بخصوص دخترها. به عنوان یه معلم برام خیلی مفید بود. فقط دقت داشته باشید با فرهنگ ما سازگار نیست. توصیه می‌کنم برای کسانی که به روانشناسی شخصیت‌ها علاقه دارند
سارا رحمتی
۱۴۰۲/۱۱/۲۲
خیلی خوشم نیامد داستان شور و هیجانی نداشت یک دختر نوجوان درباره اتفاقات و افکاری که در چند سال داشته صحبت کرده
kamal rahmani
۱۴۰۲/۱۱/۱۹
زیاد نپسندیدم، کتابی نبود که مرا به دنبال خودش بکشد
M.H
۱۴۰۲/۱۰/۲۳
کتاب خیلی خوب شروع میشه و تا اواسط داستان هم خوب پیش میره ولی جذابیت داستان از اواسطش تموم میشه و پایانش رو هم اصلا دوست نداشتم، به نظرم این کتاب بیشتر به درد جوان ترها می‌خوره و در کل برای من کشش و جذابیتی نداشت البته امیدوارم جوانان هم با خوندن این کتاب راه درست رو انتخاب کنن نه مثل پایان این داستان. و اینکه طلاق و جدایی والدین چه اثرات جبران ناپذیری روی زندگی بچه‌ها داره.
رویا
۱۴۰۲/۱۰/۱۴
داستان زندگی دختری به نام جووانا را روایت می‌کند که در کشمکش جنبه‌های گوناگون عاطفی و ارتباطی قرار گرفته و در روابط خود با والدین و حتی دوستانش و همچنین درک بلوغ، نوجوانی و فهم دنیای متناقض و گاهی دروغین آدم‌بزرگ‌ها دچار چالش شده است.
فرانته با هنرمندی و با ظرافت خاصی درباره‌ی چالش‌های دوران بلوغ، تغییرات فیزیکی و ظاهری، اهمیت رفتار والدین با نوجوانان و حساسیت‌های منحصربه‌فرد دختران در این دوران صحبت می‌کند.
نازنین شریفی
۱۴۰۲/۹/۱۸
بااینکه مطالب هرز و غیر اخلاقی داشت ولی برای والدینی که دختر نوجوان دارند مناسب هست
چگونگی رویارویی فرزندان با اشتباهات پدر و مادر و همچنین آسیبهای جبران ناپذیر بچه‌ها از خیانت و بی قیدی بزرگترها به خوبی شرح داده شده
javidan
۱۴۰۲/۹/۹
سلام.. کتاب متنی و تهیه کردم تفاوت و شباهتهای مرد و زن از هر لحاظ گفته شده به نظرم روانشناسان و افرادیکه با دختران و پسران سن بلوغ در ارتباط هستند حتما چنین کتابهایی و مطالعه کنند
saideh khatami
۱۴۰۲/۹/۷
کتاب هیجان انگیز یا شادی نیست، به نوعی تراژدی بود به نظرم.. ولی من رو خیلی همراه خودش کرد و به فکر فرو برد. نکته‌ی تکان دهنده‌اش برای شخص من، نوع قضاوت شخصیت‌ها نسبت به همدیگر بود، فقط در ظاهر متفاوت، در باطن همان ضعف‌ها و مشکلات
مهتاب کارشناس
۱۴۰۲/۸/۲۵
داستان در ابتدا با ریتمی تند و پرشتاب پیش می‌رود, سپس با کم کردن سرعت به جایی می‌رسد که خواننده متوجه توقف سرعت داستان می‌شود. درست همانطور که دوره بلوغ و سپس بزرگسالی اتفاق می‌افتد.
زبان النا فرانته در داستان, پرکشش, خشن و حتی گاهی آزار دهنده می‌شود ولی این ویژگی اجتناب ناپذیرداستان پردازی اوست.
گذر از نوجوانی, اهمیت خانواده و دوستان, ریشه‌ها و زادگاه دستمایه‌های کتاب زندگی پر دروغ آدم بزرگهاست.
مصطفی سیاحی
۱۴۰۲/۸/۱۸
شاید یکی از خصلت بیشتر آدم‌ها حسرت و غبطه و شاید فراتر از آن نگاه غیر آگاهانه به زندگی آدم‌های که زندگی اشرافی دارند و...
بذری در خاک
۱۴۰۲/۸/۱۴
یک فراز و نشیب واقعی داستان خیلی موج داشت و باید بگم اولاش خیلی کتاب جذابی بود ولی از نظر یک نوجوان با تایپInfp در اخراش خیلی از افسرگی استفاده شده بود و تو متن داستان یک کلیشه شده بود و جذابیتش از بین میرفت ولی داستان اولاش قوی بود و میشه بهش گفت داستان خوبی بود!
📚هستی لک 📚
۱۴۰۲/۸/۱۳
اینکه هیچ توقعی نداشته باشید بدین معنی است که دارید در لحظه زندگی می‌کنید. نه نگران آینده‌اید و نه سعی می‌کنید گذشته را فراموش کنید، بلکه به‌ سادگی هر موقعیتی را که برایتان پیش می‌آید با آغوش باز می‌پذیرید.
اینکه همه چیز را بپذیرید به این معنی نیست که آن‌ها را قبول دارید یا هیچ مشکلی با آن‌ها ندارید، بلکه بدین معنی است که همه چیز را از آن خود می‌کنید و مسئولیت آن‌ها را بر عهده می‌گیرید.
فراموش نکنید که با داشتن مالکیت و بر عهده گرفتن مسئولیت هر چیزی همیشه می‌توانید تغییرش دهید. گاهی اوقات تنها راه موثر حل مشکلاتتان این است که مالکیتشان را در دست بگیرید و آن‌ها را از آن خود کنید.
یزدان حنیفه
۱۴۰۲/۸/۱۲
بیان شیوا دل انگیز تاثیرگذار پرشور و هیجان انگیز
Azita Latifian
۱۴۰۲/۸/۱۰
کتاب خوبی بود، نکته‌های قابل تاملی داشت که بعد از خوندن کتاب تا مدتها با خدوت مرورشون میکنی.
Princess
۱۴۰۲/۸/۶
سبک نوشتنش رو خیلی دوست دارم توصیفاتش از دنیای درون و بیرون به اندازه اس و سرعت روایتش مناسبه، تند و کند نیست درباره دختری نوجوونه که همزمان درگیر تغییرات سن بلوغ، مشکلات خانوادگی، افت تحصیلی و... میشه، اولش کنترل همه چیز از دستش خارج میشه و خودش هم بیشتر سعی میکنه ناهنجار باشه، ولی بعد خودش رو به روال عادی برمیگردونه رمان آرومیه و اتفاقات عجیب و غریب و پایان غیرقابل انتظار نداره.
داستان دختر نوجوانی هست که تک فرزنده. مادرش به پدرش خیانت میکنه و پدرش به مادرش اونم با دوست صمیمی مامانش بعد پدر و مادرش از هم جدا میشن. دختره افت تحصیلی پیدا میکنه و خودشم هم به راه‌های عجیبی کشیده میشه. که خودتون باید داخل کتاب بخونید.
پیشنهاد میکنم
ممنون از کتابراه
محمودی
۱۴۰۲/۸/۶
خوب بود ولی کامل نبود، هدف از نوشتن این داستان تا اینجا این بود که عمه و عمویش آشتی کنند؟. یک جورایی احتیاج به ادامه داره،،
طیبه امیری
۱۴۰۲/۷/۲۹
عالی بود.. بعد از سالها اولین کتابی بود که تموم کردم.. فقط کاش کمتر سانسور داشت.. باید خیلی باهوش باشی تا بتونی قضایا رو به هم ربط بدی
ام البنین زمانی
۱۴۰۲/۷/۱۹
این داستان، داستان واقعی بسیاری از ما آدم هاست... زندگی‌هایی غیرواقعی و دروغین... عشق‌های ظاهری و حرف و عمل‌هایی مخالف هم...
امیدوارم حرف و رفتارمان یکی باشد و خود حقیقی مان باشیم
A Am
۱۴۰۲/۷/۱۷
داستان جالبی داره که درمورد گذروندن روزای نوجوانی و یه دختره و اتفاقاتی که واسش میوفته و البته با پایان باز تموم میشه
سینا
۱۴۰۲/۷/۱۵
رمانی پیچیده و پر از ابهام در عین حال زیبا و گیرا
م ، ف
۱۴۰۲/۷/۶
کتاب بیان بسیار دقیق از ناهنجاری تنش و حساسیت‌های دوران نوجوانیه، هر رفتار و هر حرف بنظر بی اهمیت در روح و روان نوجوان تاثیر داره آخر داستان باز بود و بر عهده خواننده گذاشته شده نتیجه گیری. چون سرنوشت روبرتو و جولیانا و تصمیم نهایی که جووانا گرفت مبهم بود برای پدر و مادر‌ها توصیه میکنم حتما بخونن چون ذهن نوجوان رو بخوبی براشون تحلیل می‌کنه
Joody Irani
۱۴۰۲/۷/۲
آخر داستان غیر قابل پیش بینی و تصور بود توصیفات نویسنده از احوال درونی شخصیت‌ها خوب بودند و شخصیت‌ها را خوب آنالیز کرده بود
هاجر عباسی
۱۴۰۲/۶/۳۱
نتوانستم با کتاب ارتباط پیداکنم نیمه کار رهایش کردم تا شاید وقتی دیگر شاید
Behshad
۱۴۰۲/۶/۳۱
اول کتاب خیلی با هیجان شروع شد ولی اخرش رو نفهمیدم. یه سری چیزا هم با عقل جور در نمیومد کلا. چیز انچنان خاصی هم یاد نگرفتم جز این که در مقابل سختی‌ها فقط باید تسلیم شد.
E
۱۴۰۲/۶/۳۰
این داستان اگر واقعی باشد نمیشود ازش ایراد گرفت آدم بزرگ‌ها کودک‌هایی هستند که پوست آدم بزرگ به تن کرده‌اند و این با گذشت زمان انجام میگیره اگر یک کودک همه چیز را بداند نامش کودک نیست ومیشود او را نوجوان خطاب کرد اگر پدر و مادر از هم جدا شوند نوجوان هم از خیلی چیز‌ها جدا میشود از مهر پدر و مادر، از دوستانش، از درس و... زندگی جووانا اینگونه بود و دوستانش هم اینگونه شدند شاید بعد از خواندن این کتاب به دست نوجوان، وی فکر کند تنها نیست واین خصوصیت پا گذاشتن به دنیاییست که برعکس کودکی راه برگشتی از اشتباهات نیست.
فاطمه
۱۴۰۲/۶/۲۵
شروع داستان خوب بود و انقدر توقع رو بالابردن که من نتونستم‌ روند پیش روی رو دوست داشته باشم توقع خیلی بیشتری از این نویسنده و نشر داشتم و خب شاید همین توقع باعث شد ازش خوشم نیاد.
Elimhz
۱۴۰۲/۶/۲۵
کتاب خوبی بود ولی ترجمه خیلی خوب نبود بعضی جملات بد ترجمه شده بود و متوجه مفهوم جمله نمیشدم آخر داستان مبهم و ناقص تموم شد و برام سوال ایجاد شد که چرا جوانا آخر داستان یکدفعه تصمیم میگیره شماره‌ی رزاریو رو بگیره و به دیدنش بره بر خلاف قبل که اکراه داشت با رزاریو باشه یا چرا تصمیم میگیره بره ونیز پیش تونینو...
ولی در کل ارزش خواندن و وقت گذاشتن داره
Gholizade
۱۴۰۲/۶/۲۲
من خوندن این کتاب رو به پدر و مادر‌ها پیشنهاد میکنم تا بفهمن در سر نوجوون اونا چی میگذره و چقدر روحیه حساس و شکننده‌ای دارنتا بدونن کوچک‌ترین چیز‌ها میتونه توی رفتار و گفتار و تصمیمات یک نوجوون تاثیرات شدیدی بذاره. این کتاب بخوبی تونسته بگه که دوران نوجوانی واقعا واقعا واقعا دوران بحرانی زندگی و باید توی این زمان پدر و مادر بیشترین توجه رو به بچه بکنن تا اینده بچه تحت شعاع عادت‌ها و شخصیت بدی که ممکنه در این دوران بوجود بیاد قرار نگیره. از نویسنده خیلی ممنونم بابت نوشتن این کتاب. سپاسگزارم.
زهرا شریفی
۱۴۰۲/۶/۲۲
حس خوبی ازش نگرفتم خیلی کلماتش انرژی منفی داشت و جذابیتی برای خواندن ادامه کتاب در من ایجاد نکرد
نازی روستایی
۱۴۰۲/۶/۲۰
سلام خدمت همه کتاب خوان‌های عزیز کتاب خوبی بود و چون داستانی در روایت یک نوجوان هست که پا به دنیای بزرگسالی میگذارد این کتاب را بسیار جذاب کرده است اما از آن جایی که جووانا بعد از اینکه با روبرتو آشنا می‌شود عاقل تر و بزرگ تر میشود اصلا توقع نداشتم آخر داستان این گونه تمام شود زیرا کاری که جووانا در آخر داستان کرد به نسبت تصمیم گیری‌های قبلی‌اش کمی غیر منطقی و مسخره بود اما در کل داستان خوبی بود و مزر بین بدی و خوبی را خیلی خوب از هم جدا میکند و برای جوان‌هایی که میان تنش‌های زندگی گرفتار شده‌اند بسیار مفید خواهد بود و راهنمایی است که چگونه از پس مشکلات بر بیایم
زهرا نقی نسب
۱۴۰۲/۶/۱۳
کل موضوع داستان جالب بود ولی روایت داستان از نظر من کشدار بود. این سلیقه و نظر شخصی منه خیلی تعریف و توصیف دوست ندارم
سیدفخرالدین جوادیان
۱۴۰۲/۶/۱۰
اول کتاب خوب پیش رفت ولی به تدریج شخصیت‌های مختلف وارد داستان شدند که وسط کار رها شدند به نظرم زیاد جالب نبود
Monahoseiny
۱۴۰۲/۶/۷
جالب بود در مورد ایتالیا و فرهنگش مطالب جالبی داشت
مصطفی عزتی راد
۱۴۰۲/۶/۶
واقعا دنیای بچگی با اونهمه صداقت و بی آلایشی، خیلی جای بهتری از دنیای بزرگسالیه با اینهمه دروغ، ریاکاری، صدچهرگی، بازیگری، حسادت، قضاوت، غرور و تکبر
نرگس میرحسینی
۱۴۰۲/۶/۲
این کتاب برام جالب بود روند پیچیده و جذابی داشت که خواننده رو ترغیب می‌کنه تا پایان داستان رو بخونه و نتیجه پایانی‌اش هم تأمل برانگیز بود.
کیومرث صدیق وزیری
۱۴۰۲/۶/۲
نویسنده درتشریح حالات نوجوانان تا حدودی موفق بوده ولی تمامی پختگی‌ها از ذهن یک دختربچه ۱۳ ساله دور از واقعیت است و در طول خواندن کتاب بر ذهن خواننده سنگینی می‌کند. شاید اگر به صورت سوم شخص بیان میشد پذیرفتنی تر بود. نویسنده به تدریج عده زیادی را وارد داستان می‌کند ولی در انتهای کتاب همگی را بلاتکلیف رها کرده است.
ابوالفضل حیدری
۱۴۰۲/۵/۲۸
اولاش داستان خیلی خوب داشت پیش میرفت اما نمیدونم چرا و چطور نویسنده در عرض چند ثانیه داستان رو متوقف کرده و اون رو به دست پایان سپرد
باید جوری پایانش میداد که خواننده بتونه توی ذهنش ادامشو تفسیر کنه
م ن
۱۴۰۲/۵/۲۵
راستش ترجمه کتاب خوب نبود و جمله بندی‌ها غلط بود. خود داستان کشش داشت ولی با فرهنگ ما اصلا جور در نمیومد ولی خب یه سری نقطه اشتراکاتی هم داشت درکل مورد علاقه من نبود. مخصوصا کاری که در آخر جوانا با خودش کرد واقعا یعنی چی الان دیگه بزرگ شد؟ اونم با کسی که شخصیت منفوری بود و دوسش نداشت؟؟؟؟ چقدرم به توصیه عمه ش گوش داد و قدر خودشو دونست.
الهام کاظمی
۱۴۰۲/۵/۲۳
ادبیات بسیار ضعیفی داشت. اول داستان فکر میکنی خیلی اموزنده و جذاب هست درصورتیکه اینطور نیست و خیلی نامفهوم و بی ارزش هست
Nazanin zahra
۱۴۰۲/۵/۲۲
تغییر چشمگیر مسیر زندگی یک شخص در اثر شنیدن تنها یک جمله، زیادی در این داستان پر رنگ شده. حتی اگر اون شخص در دوران نوجوانی و بلوغ باشه. تناقضات زیادی در رفتارهای والدین جوانا وجود داره. انگار از یک مقطعی به بعد کلا دو آدم متفاوت می‌شن. تو گویی اینها اصلا بالغ نبودن. آخر مشخص و روشنی هم نداشت مثل یک بیوگرافی نصفه و نیمه. روبرتو بالاخره یک مرد با اخلاق بود یا یکی مثل خیلی مردان دیگه در زندگی جوانا؟ حرکت آخر دختر جوان در انتهای داستان و ماجراش با روزاریو چه معنایی داشت دقیقا؟ مثلا نشانه‌ای از آزادی بود؟ ترجمه بعضی جملات مشکل داشت. در کل نپسندیدم گرچه نکات آموزنده‌ای هم داشت
معصومه اکرمی
۱۴۰۲/۵/۲۰
با خوندن این کتاب فهمیدم حرفهای بزرگان ما که میگن باید فاصله هارو حفظ کرد و اینکه همه چیه رفتار زن و شوهر نباید اینقدر ظاهر باشه یه کمی حجب و حیا باشه کاملاً درسته باید قدر خودمون رو بدونیم از بزرگ‌ترهای خودمون درس بگیریم متاسفانه جامعه ما داره جا پای بی اعتقادها میزاره
1 2 >>