نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی شیطان و دوشیزه پریم - پائولو کوئیلو
4.4
598 رای
مرتبسازی: جدیدترین
پرستو پرویزی
۱۴۰۳/۲/۱۸
00
هم کتاب خوبی بود همه خیلی عالی به کتاب صوتی تبدیل شده است.
کتاب خیلی خوبی پر محتواست و باید با دقت بهش گوش کنی مخصوصا اون قسمت داستان که درباره یکی که آرزو میکنه که دست به هر چی میزنه طلا بشه و در نهایت در تنهایی و گرسنگی میمیره حکایت خیلی از آدم هاست و میخواد بگه که حتی برای آرزوهایی که میکنید دقت کنید ممکنه در ظاهر عالی باشه ولی نتیجه معکوس داشته باشه به نظرم این کتاب ارزش خوندن و گوش دادن داره
همراه شیطان می شوید؟ سوال مهم این کتاب از زبان غریبه ای مطرح می شود که همه ی هست و نیست خویش را از دست داده اما همچنان بسیار ثروتمند است ولی بزرگ ترین دارایی اش را از دست داده و سرگردان همراه با شیطانی به دنبال جواب میگردد. آیا کسی حاضر است بخاطر ۱۰ شمش طلا آدمی را بکشد؟ آیا مردم بی آزار روستایی دور افتاده همانطور که هستند می نمایند؟ داستان همه ی افراد را دچار دگرگونی می کند، گاه چهره ی افرادی را تغییر می کند که سال ها ادعای مهربانی و بزرگی داشتند و گاه چهره معصومی فداکار را دگرگون. در این ماجرا نبرد خیر و شر متفاوت پدیدار می شود و شخصیت های داستان را درگیر مسئله ای می کند که سال هاست از آن دور بوده اند، امکان انجام پلیدی و گناه، مردمانی که به اخلاقیات خود می بالند با وسوسه وجودی همراه می شوند، کسانی که با سفسطه و سیاست سیاه را سپید و پلیدی را نعمت می دانند. پائولو کوئیلو نویسنده ای با ذهن و فکری متفاوت از نویسندگان روزگار خود داستانی را روایت می کند که خواننده را به تفکر وا می دارد، انتخاب های انسان را به چالش می کشد و جرأت خواننده همدل (کسی که خود را به جای شخصیت اصلی داستان می گذارد) را به چالش می کشد. در این داستان در کنار موضوع اصلی به مسئله ی سنت و مدرنیته نیز پرداخته می شود، که چه عیوبی در پایبند بودن به سنت، زندگی ساده و عدم تغییر وجود دارد و همچنین چه مصائب و مشکلاتی انسان امروزی را در این دو مکان دنبال می کند. می توان نام این اثر را شیطان و فرشته نیز گذاشت اما سوال این جاست فرشته کیست؟ شیطان کیست؟ سپهر ناصری - میر
با وجود اینکه یکی از نویسندههای مورد علاقم هست و تقریبا نیمی از کتاب هاشو خریدم و خوندم، باید بگم این کتاب با وجود موضوع زنده و ملموسی که داشت و باعث میشد که خواننده به فکر عمیقی دربارهی مقولهی خیر و شر فرو بره و در زندگی و خاطرات خودش این مفهوم رو جست و جو کنه، هیچ پیچیدگی گفتاری نداشت و خط داستانی کتاب خیلی ساده و بدون دردسر بود، هیچ پیچیدگی داستانی و هیجانی در کار نبود و خیلی ساده و گاهی به دور از حوصله میشد. با وجود این یاد جملهای از نیچه افتادمکه میگفت فکر کن خدا مرده، باز هم همین انسانی یا تغییر میکنی!؟
در کل کتابهای پائولو باعث میشه موضوع داستان رو در زندگی خودت جست و جو کنی
در کل کتابهای پائولو باعث میشه موضوع داستان رو در زندگی خودت جست و جو کنی
کتاب راجب اهالی دهکده ویسکوزه. ویسکوز دهکده ایه که مدت هاست توی اون جرم و جنایتی رخ نداده و دهکده کاملا عاری از هرنوع اعمال شیطانیه و مردم روستا دلایل خودشونو برای اینکه هیچ جرمی انجام نمیدن دارن. اوضاع به همین منوال ادامه داره تا اینکه یه روز فردی وارد روستا میشه که تقریبا روحش توسط شیطان تسخیر شده و تقریبا نمادی از شیطان محسوب میشه. هدف مرد غریبه داستان اینه که جرم و جنایت رو وارد ویسکوز کنه و برای اجرای این نقشهاش به سراغ دوشیزه پریم میره تا با نشون دادن چند شمش طلا اونو وادار کنه تا تو این نبرد وسیلهای برای رسیدن شیطان به خواسته هاش باشه. دلیل عمده اینکه اهالی ویسکوز هیچوقت جنایتی انجام نمیدن ترس اهالی هستنش که از زمانهای دور توی وجود اونا نهادینه شده و الان تقریبا ترک این عادت و ترس براشون غیرممکنه. توی قسمتهای زیادی از کتاب دوشیزه پریم اظهار میکنه که اگه به دلیل ترس از انجام دادن گناه دوری میکنی در واقع انسان پاک و خوبی نیستی بلکه انسان بزدلی هستی. ولی مشخصا بدون حضور ترس هیچ شخصی توی جامعه پاک و بی گناه زندگی نمیکنه.
صادقانه بگم کتاب توی رسوندن هیچ پیامی موفق نبوده. در انتها شاید داستان به پایان رسیده باشه ولی از نظر من در انتهای داستان نه خیر برنده بود و نه شر. البته شاید همین پیام کتاب باشه که نه خیر و نه شر پیروز نهایی نیستن و همیشه این دو با هم هستن.
شاید کتاب توی رسوندن پیامش خوب عمل نکرده باشه ولی داستان جالبی رو روایت کرده و روستای ویسکوز سرگذشت جالبی داره که ارزش شنیدن و توجه رو داره.
صادقانه بگم کتاب توی رسوندن هیچ پیامی موفق نبوده. در انتها شاید داستان به پایان رسیده باشه ولی از نظر من در انتهای داستان نه خیر برنده بود و نه شر. البته شاید همین پیام کتاب باشه که نه خیر و نه شر پیروز نهایی نیستن و همیشه این دو با هم هستن.
شاید کتاب توی رسوندن پیامش خوب عمل نکرده باشه ولی داستان جالبی رو روایت کرده و روستای ویسکوز سرگذشت جالبی داره که ارزش شنیدن و توجه رو داره.
بهترین کتاب پائولوکوئیلو کتاب کیمیاگر هست و هیچ کدام از کتابهای دیگهاش به زیبایی کیمیاگر نیستند. کتاب شیطان و دوشیزه پریم شاید جاهایی خسته کننده بشه اما پیام زیبایی داره در واقع پیام داستان اینه که شرایط زندگی شخصیت انسانها رو میسازند و ما نمیتونیم به راحتی دیگران رو قضاوت کنیم چراکه اگر در شرایطی متفاوت زندگی میکردند انسان بهتری میشدند. و سختیهای زندگی اونا رو به چنین انسانی تبدیل کرده
و اما شیطان و دوشیزه پریم...
از خود کتاب شروع کنم و متنی که کوییلیو نوشته. با وجود حجم زیاد استفاده از تخیلات در متن (مثلا اینکه برتا ارواح رومیبینه یا آگاهی نسبی ارواح از وقایع) کوییلیو نتونسته اونحالت کشش معنوی روح به دنبال کردن خط سیر وقایع رو در خواننده ایجاد کنه. دقیقا برعکس کیمیاگر که حتی با خوندن استعاری ترینمفاهیم حسمیکنی وسط ماجرایی و اصلا شاید ماجرای زندگیخودته که داره تعریف میشه. به شخصه حسمیکنم هرجا که ارتباط اتفاقات درست تفهیم نشده، یه حکایت و روایتی از آحاب و قوم سلت ساخته شده. نه اینکه به خاطر بیان اون حکایت یا آموزه سیر داستان ایجاد شده باشه.
در انتهای داستان اینجور برداشت میشه که خوبیپیروزشده اما عملا این نتیجه گیری با متن در تناقضه.
در متن داستان، کوییلیو بیان میکنه که عمدتا خوببودنها به خاطر ترس هاست نه انتخاب ها. در پایان داستان هم مردم ویسکوز بیشتر از ترس اینکه نمیتونن طلاها رو به پول تبدیل کنن دست از جنایت میکشن. استدلالهای شانتال هم تکیهای بر خوبیودوری از شر نداره که بخواد باعث بشه نور خوبیباز در مرد غریبه شعله ور بشه.
خود شانتال به نظرم هرگز ویژگیهای قهرمان این داستان رونداره. شانتال با مرد قرار میزاره که حتی اگر مردم جنایت نکردن برنده باشن، ولی گویا خود کوییلیو هم این شرط بندی شانتال ومرد غریبه رودر انتهای داستان فراموش کرده!
در انتهای داستان وقتی مرد غریبه میگه این شمشهای مردم تو، شانتال تمامشمشها روبرمیداره و میگه اینها برای منه. مرد هم مالکیت همهی اونها رو به شانتال منتقل میکنه!
در تمام طول گوشدادن به کتاب منتظر یه پایان خوبوشاید باشکوه بودم ولی با پایان نامفهومو پر تناقضی که خوندم تقریبا سورپرایز شدم!
از خود کتاب شروع کنم و متنی که کوییلیو نوشته. با وجود حجم زیاد استفاده از تخیلات در متن (مثلا اینکه برتا ارواح رومیبینه یا آگاهی نسبی ارواح از وقایع) کوییلیو نتونسته اونحالت کشش معنوی روح به دنبال کردن خط سیر وقایع رو در خواننده ایجاد کنه. دقیقا برعکس کیمیاگر که حتی با خوندن استعاری ترینمفاهیم حسمیکنی وسط ماجرایی و اصلا شاید ماجرای زندگیخودته که داره تعریف میشه. به شخصه حسمیکنم هرجا که ارتباط اتفاقات درست تفهیم نشده، یه حکایت و روایتی از آحاب و قوم سلت ساخته شده. نه اینکه به خاطر بیان اون حکایت یا آموزه سیر داستان ایجاد شده باشه.
در انتهای داستان اینجور برداشت میشه که خوبیپیروزشده اما عملا این نتیجه گیری با متن در تناقضه.
در متن داستان، کوییلیو بیان میکنه که عمدتا خوببودنها به خاطر ترس هاست نه انتخاب ها. در پایان داستان هم مردم ویسکوز بیشتر از ترس اینکه نمیتونن طلاها رو به پول تبدیل کنن دست از جنایت میکشن. استدلالهای شانتال هم تکیهای بر خوبیودوری از شر نداره که بخواد باعث بشه نور خوبیباز در مرد غریبه شعله ور بشه.
خود شانتال به نظرم هرگز ویژگیهای قهرمان این داستان رونداره. شانتال با مرد قرار میزاره که حتی اگر مردم جنایت نکردن برنده باشن، ولی گویا خود کوییلیو هم این شرط بندی شانتال ومرد غریبه رودر انتهای داستان فراموش کرده!
در انتهای داستان وقتی مرد غریبه میگه این شمشهای مردم تو، شانتال تمامشمشها روبرمیداره و میگه اینها برای منه. مرد هم مالکیت همهی اونها رو به شانتال منتقل میکنه!
در تمام طول گوشدادن به کتاب منتظر یه پایان خوبوشاید باشکوه بودم ولی با پایان نامفهومو پر تناقضی که خوندم تقریبا سورپرایز شدم!
سلام دوستان عزیز کتابراه با شنیدن این داستان باید بگم کمی نا امید شدم چون کتاب کیمیاگری رو با این کتاب مقایسه کردم و در واقع منتظر یک کتاب جذاب و داستان پر مفهومی مثل کیمیاگر بودم اما........ انتهای داستان هم جالب نبود و قابل پیش بینی بود متاسفانه....... البته خیلی لذت نبردم از صدای خانم گوینده
کتاب با توصیفاتی بسیار زیبا و قابل لمس برای خواننده که به زیبای هر چه تمامتر به توصیف فرشته و شیطانی که درون هر انسانی وجود دارد پرداخته و یاداور میشود که هیچ یک از ما از وسوسههای شیطانی خود در امان نیستیم مگر آنکه آن را با فرشته درون خود محار کنیم در این صورت شیطان بر ما تسلط پیدا کرده و ما نابود خواهیم شد!
کتب پائولو کوئیلو همیشه درون مایههای فلسفی دارن و این موضوع باعث میشه جذاب تر بشن. در این کتابم تقابل بین خوبی و بدی رو به زیبایی به تصویر کشیدهاینکه ادما لزوما خوب یا بد نیستن هیچی مطلقا سیاه یا سفید نیست بلکه بر حسب شرایط و انتخابای خودمونه که سیاه یا سفید میشیم عملا خوب و بد بودن درون همه ما هست فقط مهم اینه که کدوم رو پرورش بدیم با افکار و کارهامو کدوم رو تغذیه کنیمخوبی رو یا بدی رو؟؟ در مجموع داستان در عین سادگی به مفاهیم وجودی انسان اشاره داره و قوه تفکر و تصمیم گیری ما که ما رو تبدیل به مخلوق برتر کرده. صدای گوینده بی نظیر بود. حتما بشنوید و لذت ببرید
کتاب خوبی بود و روایت هیجان انگیزی رو روایت میکرد اینکه شر و خیر در مقابل هم هستند و چه کسی پیروز میدان خواهد بود..
صدای گوینده و موسیقی استفاده شده مناسب و حس داستان وار و هیجان به داستان اضافه میکرد و تصور ماجرا راحت تر میشد.
آثار پائولو کوئیلو در کنار نقدهایی که میتوان بهش وارد کرد، جالب و قوی هستند و در عین حال که روایت داستان وار سادهای را بیان میکنه بعضا جملات پر مفهوم و عمیقی رو هم قید میکنه که این اصلیترین دلیل علاقه من به آثار پائولو کوئیلو هست.
صدای گوینده و موسیقی استفاده شده مناسب و حس داستان وار و هیجان به داستان اضافه میکرد و تصور ماجرا راحت تر میشد.
آثار پائولو کوئیلو در کنار نقدهایی که میتوان بهش وارد کرد، جالب و قوی هستند و در عین حال که روایت داستان وار سادهای را بیان میکنه بعضا جملات پر مفهوم و عمیقی رو هم قید میکنه که این اصلیترین دلیل علاقه من به آثار پائولو کوئیلو هست.
درود فراوان
خوبیها و گوگولی مگگولی هارو اغلب همه بهش اشاره میکنن و همه دوست دارن همین قسمت خوب و قشنگ قصه رو ببینن، و این تنها دررمورد کتاب و کتاب خوانی نیست و در تمام ابعاد زندگی این موضوع وجود داره و به همین دلیل من بیشتر سعی میکنم اول با دید نقادانه و شکاکانه به بیشتر ابعاد و جریانات زندگی نظر بندازم و در رابطه باهاشون نظر بدم. که کتاب هم از این دایره خارج نیست و این حقیر سعی میکنم به تمام کتابهایی که میخونم یا گوش میدم نگاهی منتقدانه داشته باشم.
در رابطع با این کتاب هم به نظرم نویسنده نتونسته خیلی خوب و ساده و گیرا موضوع خیر و شر رو به تصویر بکشه و به مخاطبش ارائه بده.
به نظرم این داستانی ک نویسنده سعی داره با استفاده ازش موضوع (خیر و شر) (روشنی و تاریکی) (نیک و بد) خیلی انتخاب خوبی نبوده و نیست و نتونسته خیلی خوب این موضوع رو ارائه بده، یعنی نتونسته به زبان ساده اون رو بیان کنه که مخاطب بتونه راحت اون رو درک کنه و خیلی مبحث رو پیچیده میکنه و در کل هم خیلی به اون هدفش ک برتری خیر بر شر هست نرسیده، در صورتی که میتونست خیلی داستانها، افسانهها و قصههای شیرین تر و روشن تری رو استفاده کنه ک بتونن هم جامع تر و هم ساده تر این هدف نویسنده رو در ذهن مخاطب به تصویر بکشن.
در آخر هم سپاس از کتابراه عزیز 🌷😊
خوبیها و گوگولی مگگولی هارو اغلب همه بهش اشاره میکنن و همه دوست دارن همین قسمت خوب و قشنگ قصه رو ببینن، و این تنها دررمورد کتاب و کتاب خوانی نیست و در تمام ابعاد زندگی این موضوع وجود داره و به همین دلیل من بیشتر سعی میکنم اول با دید نقادانه و شکاکانه به بیشتر ابعاد و جریانات زندگی نظر بندازم و در رابطه باهاشون نظر بدم. که کتاب هم از این دایره خارج نیست و این حقیر سعی میکنم به تمام کتابهایی که میخونم یا گوش میدم نگاهی منتقدانه داشته باشم.
در رابطع با این کتاب هم به نظرم نویسنده نتونسته خیلی خوب و ساده و گیرا موضوع خیر و شر رو به تصویر بکشه و به مخاطبش ارائه بده.
به نظرم این داستانی ک نویسنده سعی داره با استفاده ازش موضوع (خیر و شر) (روشنی و تاریکی) (نیک و بد) خیلی انتخاب خوبی نبوده و نیست و نتونسته خیلی خوب این موضوع رو ارائه بده، یعنی نتونسته به زبان ساده اون رو بیان کنه که مخاطب بتونه راحت اون رو درک کنه و خیلی مبحث رو پیچیده میکنه و در کل هم خیلی به اون هدفش ک برتری خیر بر شر هست نرسیده، در صورتی که میتونست خیلی داستانها، افسانهها و قصههای شیرین تر و روشن تری رو استفاده کنه ک بتونن هم جامع تر و هم ساده تر این هدف نویسنده رو در ذهن مخاطب به تصویر بکشن.
در آخر هم سپاس از کتابراه عزیز 🌷😊
من نسخه چاپی این کتاب رو هم داشتم و زمانی که شرایط مطالعه نبود به نسخه صوتی اون گوش میدادم.
برام خیلی جالب بود که نسخه صوتی بیشتر از نسخه چاپی جذبم میکرد! مهارت گوینده کتاب مثال زدنیه و ترجمهای که از آن روایت شده بسیار روانه.
راجع به کتاب هم که حرف زیادی نمیشه زد و فقط میشه گفت یکی از بهترین و آموزندهترین کتاب هاییه که هر کس توی زندگیش مطالعه میکنه.
با تشکر فراوان از کتابراه و گوینده عالی داستان
برام خیلی جالب بود که نسخه صوتی بیشتر از نسخه چاپی جذبم میکرد! مهارت گوینده کتاب مثال زدنیه و ترجمهای که از آن روایت شده بسیار روانه.
راجع به کتاب هم که حرف زیادی نمیشه زد و فقط میشه گفت یکی از بهترین و آموزندهترین کتاب هاییه که هر کس توی زندگیش مطالعه میکنه.
با تشکر فراوان از کتابراه و گوینده عالی داستان