نقد، بررسی و نظرات کتاب برگ باد - گابریل گارسیا مارکز
4.3
370 رای
مرتبسازی: جدیدترین
ali mahroghi
۱۴۰۲/۱/۲۵
10
کتاب برگ باد کتابی با یک نگرش تلخ و تاریک به گوشهای از تاریخچه شهر ماکاندوست. یک اتفاق ساده که خاکسپاری دکتری مرده ست رو واکاوی میکنه و این مرگ رو از زاویه دید سه نفر نگاه میکنه. بی نهایت سوال در این کتاب بی پاسخ میمونه و پایان باز کتاب هم به نظر من چندان جذاب نیست. نقطه قوت کتاب قلم بسیار زیبای پائولو کوئیلو و البته کوتاه بودن داستانه. خواننده شاید دوست داشته باشه لااقل تکلیف بعضی از معماها داده بشن اما متاسفانه اکثر اونها بی پاسخ میمونند. در پایان خوندن این کتاب رو به کسانی که چیز دیگهای واسه خوندن ندارن اما مثله من اعتیاد به مطالعه دارند پیشنهاد میکنم.
کتاب خوبی بود و سبک نگارشش نیز بسیار روان بود و البته این را میتوان از مهارت مترجم در ترجمه کردن دید
ولی از چند جهت ایراد داشت:
اول اینکه در سر فصلهای مشخص شده نگفته شده بود که هم اکنون چه کسی حرف میزند چون داستان سه تا راوی داشت که ناگهانی حرف میزدند و آدم گیج میشد و بعد از اندکی متوجه میشد که دیالوگها برای چه کسی است
ایراد دوم اینکه سادگی زیاد کتاب باعث شده بود کسل کننده شود
نویسنده هر چند زیاد سعی کرده بود که داستان معمایی باشد ولی باز هم جذابیت آنچنانی نداشت
گاها ابهامهایی به وجود میآمد که منتظر بودی رفع شوند ولی همچنان افزوده میشدند کتاب، کتابی با انتهای باز نبود که بتوانیم خودمان تکمیل کنیم بنابراین استفاده از اینگونه مسائل از جذابیت کتاب کاسته بود
ولی از چند جهت ایراد داشت:
اول اینکه در سر فصلهای مشخص شده نگفته شده بود که هم اکنون چه کسی حرف میزند چون داستان سه تا راوی داشت که ناگهانی حرف میزدند و آدم گیج میشد و بعد از اندکی متوجه میشد که دیالوگها برای چه کسی است
ایراد دوم اینکه سادگی زیاد کتاب باعث شده بود کسل کننده شود
نویسنده هر چند زیاد سعی کرده بود که داستان معمایی باشد ولی باز هم جذابیت آنچنانی نداشت
گاها ابهامهایی به وجود میآمد که منتظر بودی رفع شوند ولی همچنان افزوده میشدند کتاب، کتابی با انتهای باز نبود که بتوانیم خودمان تکمیل کنیم بنابراین استفاده از اینگونه مسائل از جذابیت کتاب کاسته بود
شاید بعضی از خوانندگان به این داستان امتیاز کامل بدهند...
اما بنظر من که 4 ستاره به این داستان بیشتر تعلق نمیگیرد!!
این داستان در همان دهکده سرهنگ بوئندیا در رمان صد سال تنهائی اتفاق میافتد و به دیدگاه هر جامعه و مخصوصا بعضی از افراد سرشناس به زندگی میپردازد
و دیگر اینکه اخلاق تا چه اندازه در خانوادههای قرن ۱۹ و اوایل قرن 20 ارزش و اعتبار دارد....
اما در هر صورت داستان زیبائی از احساسات جنسی و پایبندی به قول و قرار و مهمان نوازی به گونهای متعصبانه میباشد. ا
منکه لذت بردم.
اما بنظر من که 4 ستاره به این داستان بیشتر تعلق نمیگیرد!!
این داستان در همان دهکده سرهنگ بوئندیا در رمان صد سال تنهائی اتفاق میافتد و به دیدگاه هر جامعه و مخصوصا بعضی از افراد سرشناس به زندگی میپردازد
و دیگر اینکه اخلاق تا چه اندازه در خانوادههای قرن ۱۹ و اوایل قرن 20 ارزش و اعتبار دارد....
اما در هر صورت داستان زیبائی از احساسات جنسی و پایبندی به قول و قرار و مهمان نوازی به گونهای متعصبانه میباشد. ا
منکه لذت بردم.
کتاب در مورد فرهنگ و عقاید کلمبیای دههٔ ۴۰ میلادی است. که تو قرن بیستم در بعضی جامعهها مشاهده میشود، که چگونه با آبروی خانوادهای میتوانند بازی کنند. یا به کسی که تو لاک خودش است انواع تهمتها را بزنند. یا بچهای را در مجالس ترحیم یا مهمانیها که حضورش نیاز نیست و حتی برایش مضر است شرکت میدهند. (برداشتم از برک باد، اگر خیلی شخصی کنم اینکه امتیازاتی که از طرف شخص یا شرکت و... برایمان داده میشود اگر با درایت و آینده نگری برخورد نکنیم زود از دست خواهیم داد. چون همه در پی منفعت خود هستند وقتی کارشان تمام شد. پشت سر خود نگاه نکرده میروند. بخصوص شرکتهای پیمانکار) در آخر اینکه وقتی محل زندگی یا کسب و کارمان از رونق افتاد بایستی جرات کنیم برای یافتن محل مناسب ترک دیار کنیم و به نشانهها یا یادگاریهای پدرانمان وابسته نباشیم.