نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی مادر - ماکسیم گورکی
4.3
33 رای
مرتبسازی: جدیدترین
Mona abad
۱۴۰۲/۱۲/۱۳
00
نویسنده در زمانی که هم مسلک هایش مانیفستهای سیاسی مینوشتند، از زن، یک مادر، یک کتک خوردهای مینویسد که راهی به سوی آزادی خود و دلاوری خویش مییابد. الان ارزش پر آوازه بودن این داستان را دریافتم.
داستان درجه یک روسی، جذاب، گیرا و در اوج. گورکی خیلی دقیق و زیبا مبارزات و تلاشهای قشر ضعیف و زحمتکش جامعه را توصیف کرده و مادر یک کارگر جوان که در میانه داستان به مادر همه تبدیل شده مثل نگینی در میان نقشها میدرخشه. مادری که عمری تو سری خورده، سوادی نداره و به قول خودش خیلی از حرفها رو نمیفهمه، ولی چه زییا حرف میزنه و خیلی زود هر آدم جدیدی جذب این مادر میشود. همه جای داستان مادر است و بس.
برای مادران وطنم به امید پیروزی عشق و امید در برابر ظلم و استکبار در تمام دنیا با لحظه لحظه غم انگیز کتاب اشک ریختم و لذت بردم از اجرای عالی گوینده و این که انقلاب همیشه فرزندان خود را میبلعد. وچه حیف که افراد دیکتاتور و جنایتکاری مثل لنین و استالین انقلاب کارگران رو دزدیدند. مثل بقیه انقلاب ها
داستانهایی که شخصیت اولشون برای یه ارزش والا مبارزه و تلاش میکنه دیگه به نظر من نمیتونه مخاطبی رو که مانند برتراند راسل معتقده «هیچ باوری ارزش مردن نداره» تهییج کنه. این داستان برای کسانی که به داستانهای کلاسیک روسی علاقه دارند خوبه، البته نباید توقع رو در حد داستایوفسکی بالا برد. از شنیدنش پشیمون نیستم، اما به همه پیشنهادش نمیکنم.
ماکسیم گورکی یکی از نویسندگان بزرگ روس که میتوان آثارش را در کنار دیگر بزرگان روسیه همچون داستایوفسکی، چخوف، تولستوی و گوگول و تورگنیف و... قرار داد. رمان مادر از نظر بسیاری از صاحب نظران بزرگترین اثر اوست لیکن از نظر من که اکثر آثار این نویسنده بزرگ را خواندهام، رمان حجیم و بزرگ او با عنوان کلیم سامگین از بسیاری جهات بر این اثر برتری دارد. البته که مقایسه این آثار دشوار و قطعی نیست. این کتاب را در دوره نوجوانی و حدود سی سال قبل خواندم و بدیهی است که برداشتی سطحی از آن داشتم لیکن شنیدن آن این اثر بسیار لذت بخش بود و لذتی وافر بردم.
گوینده بسیار قوی و قابل توجه کتاب را خواندند که بسیار از هنرنمایی ایشان سپاسگزارم
گوینده بسیار قوی و قابل توجه کتاب را خواندند که بسیار از هنرنمایی ایشان سپاسگزارم
کتابی خوب با خطسیری آرام و جذاب که البته مشحون از کلیشهها و خطابههای سوسیالیسم روسیه انقلابی و تعلقات فکری گورکی جوان است. روایت مادر یک کارگر کارخانه که به سرعت از شخصیتی حاشیهای و عامی به محور داستان بدل میشود و به تدریج چون سایهای پررنگ از پسر غایبش، قهرمان داستان میشود. طبق معمول روایت و شخصیتپردازی چیرهدستانه آقای سلطانزاده به قدری گیراست که برخی جنبههای ملالآور و شعاری داستان را میتوان به راحتی ندیده گرفت.