نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی آئورا - کارلوس فوئنتس

🍁اولین کتابی بود که از این نویسنده میخوندم. و همیشه، زمان اولین‌ها از هر نویسنده‌ای میرم دنبال به شناخت کلی از نویسنده؛ فوئنتس نویسنده‌ای پانامایی هست که به علت دیپلماتیک بودن پدرش زمان کودکی‌شو‌ توی مکزیک بزرگ شده و خودش هم دیپلمات شده! پس دید سیاسی قطعا توی‌ قلمش هست.
راوی ‌کتاب پسری به اسم ‘فیلیپه مونترو’ هست که فارغ التحصیل تاریخ، توی‌ فرانسه ست. با یه آگهی کاری به خانه‌ای میره که صاحبش یه زن پیری به اسم خانوم کونسوئلو ست که میخواد دست نوشته‌های شوهر ژنرال اشو به کتاب تبدیل کنه. این زن برادرزاده‌ای زیبا و‌جوان به اسم آئورا داره که راوی عاشق اون میشه.
نویسنده داستان رو با سبک رئالیسم شروع میکنه، در ادامه رئالیسم جادویی رو توی سمبل سازی و یا توصیف‌های راوی میبینیم و همینطور یه جاهایی هم توی وهم و خیال راوی، سورئالیسم رو میبینیم!!
کتاب دراصل مای مخاطب رو به درک چندبعدی از ترس و نفرت، عشق و سکس، خشونت و تاریخ، فضایی گوتیک و در نهایت جاودانگی سوق میده!
یه چیزی که برام‌جالب‌بود، اینه که کتاب درظاهر تم عشقی و هوس داره، ولی دراصل به مواردی مثل جنگ فرانسه ‌مکزیک، عقاید مذهبی، زندگی ‌و میل به جوانی رو ‌ میشه دید. پایان شکه کننده‌ای داشت! کتابی بود زیبا، با نگاهی به تاریخ، و داشتن تخیل ادبی با قلمی ساده و روان!

کتاب روایت خوبی دارد. اولش تعجب کردم که چرا آقای رضوانی از جایگاه اول شخص داستان را روایت نمی‌کند و از سوم شخص استفاده می‌کند. ولی پایان داستان موضوع را برایم حل کرد. داستان درون فضای تاریک یک خانه قدیمی در جریان است و همین تاریکی بر ذهن خواننده داستان هم حاکم می‌شود و مثل اینکه با گذشت زمان آن فضای تاریک از درون روشن می‌شود. در کل جالب بود البته به شرط اینکه یک کم انتزاعی به داستان گوش کنید.

نوع خوانش خسته کننده و ناملموس با یک کتاب رئالیسم جادویی مثل آئورا بود، صدای گوینده در حد خوانش یک صفحه قابل تحمل بود، نوع تم و سبک صدای گوینده به درد این داستان نمیخوره، در این کتاب باید مثل کتاب مرشد و مارگاریتا که حامد فعال عالی روایت کرد و باعث شد من دو بار گوش بدم از صدای استاندارد این سبک استفاده بشه، این نکته رو هم توجه کنید صدای داستان اکثر در خودرو گوش داده میشه

به کسانی که با ادبیات سورئالیستی و نمادپردازی حال میکنند توصیه میکنم نویسنده با روشی به ظاهر ساده، ما را به سفری به اعماق حسرت‌ها و آرزوهای محال بشری، آسیب‌های ناشی از آن‌ها می‌کشاند و نتیجه را به خواننده وا میگذارد

داستان آئورا
در مورد مردی است که در استخدام یک خانم پیر در می‌آید برای نوشتن خاطرات همسرش که ناگهان مرد در پایان داستان با همبستر شدن با آن پیر زن شما را با مسئله مهمتری مواجه می‌کند.
داستان کوتاه جالبی است.

بی سر و ته اگر فیلم بود جذاب میشد اما در کتاب آن هم صوتی ذهنی بسیار سه بعدی نیاز بود برای همگام سازی آنچه میشنیدم و آنچه تصویر میکردم در ذهن

واقعا کتاب قشنگی بود
ترجمه خوب و خوانش آقای رضوانی هم مثل همیشه عالی
نوع روایت هم بسیار جالب و جدید بود

داستان کوتاه و تا حدی جالب بود
صرفا در جستجوی آقای تایماز رضوانی به این کتاب رسیدم، تجربه بدی نبود
ممنون

به هیچ عنوان ارتباطی با موضوع نگرفتم تا اومدم تحلیلش کنم تموم شد

اصلا نفهمیدم چی بود. خیلی کوتاه و برای من بی مفهموم بود

از وسعت تفکر و دقت نویسنده قراره به وجد بیاید

بسیار متن ادبی و زیبا دارد. خواندنش برای یک بار ارزش دارد