نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی عاقل‌ها قاتلم کردند - مهدی عبدالله پور

مرتب‌سازی: جدیدترین
Alai ZAKARİA
۱۴۰۳/۱/۱۳
بعضی کتاب‌ها هستند که نمی‌شه ازشون بگذرید ثل همین کتاب عاقله‌ها قاتلم کردند واقعاً جالبه
F-E
۱۴۰۳/۱/۱۳
کتاب عاقل‌ها قاتلم کردند درباره نگرش متفاوت دختر بچه‌ای نسبت به دنیای اطرافش است. کودکی‌ای که به خاطر بیماری‌ای که دارد نسبت به هرچیزی حساس است و نمی‌تواند در جامعه زندگی کند چون تراشیدن مداد و چیزهای کوچک دیگر را قتل می‌نامید و هنگامی که والدینش او را برای درمان پیش روانپزشکی بردند معتقد بود عاقل‌ها قاتلم کردند
قسمت‌های صحبت‌های دختر بچه خیلی جالب بود پیشنهاد می‌کنم کتابش را گوش بدهید.
mardi
۱۴۰۳/۱/۱۰
باسلام کتاب ازدیدگاه یک دختر بچه که طور دیگری همه چیز را می‌دید و نگاه متفاوت به جهان و اتفاقات اطراف رویاپرداز بودن نویسنده نشان می‌دهد. در پایان داستان نتیجه بسیار زیبایی گرفته می‌شود این که انسان‌ها هرکاری که خودشان با عقل خودشان درست می‌پندارند انجام می‌دهند و به دیدگاه‌های متفاوت هرچند برای یک دختر بچه اهمیت نمی‌دهند. با تشکر از نویسنده، گوینده و عوامل کتابراه
hashemi hashemi
۱۴۰۳/۱/۱۰
جالب بود. کتاب از تشبیهات زیبا استفاده کرده بود و به خوبی این بیماری رو به نمایش گذاشته بود
کسری حسن زاده
۱۴۰۲/۱۲/۲۶
کتاب مضمون خوبی داشت و در اصل به این اشاره کرده بود که ناراحتی و رنج‌هایی که ما تصور میکنیم که ممکن است به ما آسیبی به اندازه قتل برساند، در اصل میتواند مانند تراشیدن خودکار یا نوشتن با خودکار باشد که با تسلط بر آرامش ذهنی میتوانیم این احساسات بیخود را از بین برده و زندگی شادتری در مقابل خود و دیگران داشته باشیم گرچه افکار منفی هنوز هم در ذهن ماست و آن هم با مرور زمان در مدت کوتاهی از بین رفت
علی اصغر پلنگی
۱۴۰۲/۱۲/۸
واقعا به درد نخور حتی برای من. آخه چرا؟ من واقعا نویسنده‌ی آیپد کتاب رو دیدم یعنی این بچه ۶،۷ ساله تا حالا تو عمرش مرغ و ماهی نخورده؟
یا حتی شیر؟ لااقل می‌تونست بگه که «روزی که بیدار شدم احساس عجیبی داشتم نسبت به دنیا و...». در کل شروع و پا یان خوبی نداشت.به نظر من البته ولی در کل حیف نتم که هدر رفت.
کیوان کاظمی
۱۴۰۲/۱۱/۲۸
دید متفاوتی نسبت به اشیاء بود تناسب بچه و موضوع رو نپسندیدم.
سارینا
۱۴۰۲/۱۱/۲۶
خیلی خوب بود و لذت بخش من که کتابخونم از کتاب‌های صوتی خوشم نمیاد ولی این خیلی خوبع به همع پیشنهاد میکنم
خالد بارانی
۱۴۰۲/۱۱/۵
داستان متفاوت بود ولی زیاد دوست نداشتم دختر بچه‌ای که همه کار‌های روزمره رو از دید جنایتی میدید و برای همه چیز تصور میکرد زنده‌اند و کار‌های ساده اطرافیانش رو با دید جنایتی مقایسه میکرد بعد از دکتر و قرص‌ها بهتر شد هرچند در ذهنس هنوز آن بیماری وجود داشت فقط یاد گرفته بود دیگه بروز نده
کلا داستان بدی نبود
گویندگان عالی بودن سه ستاره واسه گویندگان بود
سارا مالداری
۱۴۰۲/۱۰/۵
بی معنی بود حیف وقت
حامد چراغی
۱۴۰۲/۹/۱۷
اعصاب خردکن بود برام
ندا مفرد
۱۴۰۲/۹/۶
بد نبود ولی خوانش خوب بود
Haniehh
۱۴۰۲/۸/۲۲
کتاب خوبیه پیشنهاد میشه بخونینش
پروانه اکبری_نویسنده
۱۴۰۲/۷/۲۹
شخصیت داستان دید متفاوتی نسبت به کوچکترین اتفاقات اطراف داشت، همین برام جالب بود
سمیرا ابراهیم پور
۱۴۰۲/۷/۱۴
کتاب صوتی عاقل‌ها قاتلم کردند داستان دختر بچه‌ای است که نگرشی متفاوت به حوادث و اشیای پیرامونش دارد. او اشیارا زنده و دارای درک و احساس میداند. بنظر او وقتی خیاط سوزن را نخ میکند دارد سوزن را به دار می‌اویزد و یا وقتی مدادی تراشیده میشود دارند پوست مداد را میکنند و ان را رجر میدهند و... راوی کتاب که کودکی بنام فرشته است میگوید که با واژه‌های قتل و مرگ و کشتار بیگانه نیست و ان را در فیلم‌هایی که پدر و مادرش نگاه میکنند دیده است. در انتها با جلسات مکرر روان درمانی کودک میتواند احساسات خود را کنترل کند اما نگرش او تغییر نیافته و او ادعا میکند که بزرگترها که عاقل هستند اورا قاتل یعنی بی درک و احساس کردند و نام کتاب نیز برگرفته از این بخش داستان میباشد. بنظر من نویسنده در این کتاب به تاثیر منفی تماشای فیلم‌هایی با موضوعات خشن و نامناسب توسط کودکان که مناسب سنشان نیست تقابل بین عقل و احساس و توان کنترل احساسات و هیجانات توسط عقل در سنین بالاتر پرداخته اما متن داستان چندان جذاب نیست و نوع گویندگی جذابیت داستان را به طور کامل از بین برده.
اعظم منصوری
۱۴۰۲/۷/۱۳
حاوی اسپویل
کتاب صوتی عاقلها قاتلم کردند درباره‌ی دختر کوچکی بنام نازنین است که روان پریش است و با سن کمش دائما از قتل و شکنجه حرف میزند و از معلم و مدیر و حتی پدر و مادرش هم میترسد زیرا آن‌ها با تراشیدن مداد باعث شکنجه‌ی مداد و با نقاشی کشیدن با خودکار باعث قتل خودکار و.... میشوند من نمیدانم آیا نازنین تا قبل از رفتن به مدرسه از مداد و مداد رنگی استفاده نکرده است یا مادرش تا به حال از چای کیسه‌ای استفاده نکرده بوده که یک مرتبه همه‌ی این کارها باعث آسیبهای روحی نازنین شده است پس او چگونه میوه میخورد و با چاقو پوست میوه را میکند و آن را تکه تکه میکند و میخورد؟ به نظر من داستان عجیب و دور از ذهن است.
با آرزوی موفقیت برای نویسنده‌ی محترم و تشکر از کتابراه
مهدی عزتی
۱۴۰۲/۶/۲۷
صدای گوینده خیلی خوب بود و داستان هرچند بچه گانه بود ولی جالب بود و توصیه میکنم بخونید ممنون
سارا اکبریان
۱۴۰۲/۶/۲۰
مانند اغلب آثار ننتشر شده این موسسه محتوای عمیقی نداشت و کاملا سطحی بود ولی چون قرار نیست زیاد وقت شما را بگیرید میتوانید گوش کرده و تامل کنید.
سارا ارج
۱۴۰۲/۶/۱۱
من از فلسفه اطلاعی ندارم اما بیشتر دوست دارم ببینم کتاب‌های دیگه‌ی این نویسنده چطوره... جذاب بود برای من اینکه تراش کردن رو به شکنجه مداد تشبیه کرد و دیگر تشبیه ها. اما تا جایی نتوانستم ملموس باشم با نوشته... و صدا هم اونجایی که میگه من ۱۵ سالمه.. باحال بود
محمدرضا
۱۴۰۲/۶/۷
در کل داستان خوبی بود و نویسنده قلم روانی داشت اما تفکرات شخصیت اصلی داستان با سنش مغایرت داشتند و همین مورد ذهن شنونده را مشوش میسازد.
یگانه عظیمی
۱۴۰۲/۶/۳
کتاب صوتی عاقل‌ها قاتلم کردند اثر مهدی عبدالله پور عزیز در کل داستان قابل قبولی بود. تفکرات نویسنده درباره کارهای روزمره انسان‌ها جالب بود. اما اشکالاتی داشت:
اول اینکه برخی جملات را در طول داستان مدام تکرار می‌کردند که موجب زیبایی نشده بود. و جملات کوتاه بود و تکرار افعال باعث ضعیفی قلم میشد.
پایدار باشید.
علی رضا صیامی
۱۴۰۲/۵/۱۶
بحث بین عقل وجهل در فلسفه همیشه داغ بوده و نویسنده از این سوژه استفاده کرده و اینکه از زبان یک کودک داستان بیان میشود خیلی جالب است اینکه بعضی مواقع خوب شدن جسم برابر با مریض شدن روح است وآدمهایی که فکر میکنند سالم هستند در واقع مریض هستند در جامعه زیاد به چشم میخورد در هر من از کتاب خوشم آمد امیدوارم آثار بیشتری از این نویسنده بخوانم
Aynaz
۱۴۰۲/۵/۱۵
داستان بدی داشت... در واقع فقط باید به بچه توصیح میدادن. توصیفم از داستان اینه که نویسنده فقط سعی داشته یه بچه که مشکلی نداره و فقط از یه موضوع چیزی نمیدونه رو دیوانه جلوه بده...
Saha. G
۱۴۰۲/۵/۸
داستان جالبی نداشت، خیلی بچگونه و ساده بود. درس خاصی هم نمیشه ازش گرفت. با تشکر از زحمات نویسنده اما واقعا ارزش خوندن نداشت.
پریسا
۱۴۰۲/۴/۲۹
داستان دختر بچه‌ای که تمام فکر و ذکرش شده قتل و اعدام و شکنجه و با تخیلات کودکانه و هوش بالاش همه‌ی اتفاقات اطرافش رو به قتل و شکنجه ربط میده و دچار حملات وحشت میشه، من تا حدی تونستم درکش کنم، روح لطیف بچه رو پدر و مادر ناآگاه با دیدن فیلم‌های اعدام و شکنجه خدشه دار کردن و این کودک هیچ وقت درمان رو نپذیرفت، متاسف شدم خیلی
فرییا جمالی
۱۴۰۲/۴/۲۶
من خیلی خوشم اومد راوی داستان هم خیلی خوب تعریف کرد. موضوع جدیدی بود و فک کنم جالب بیان شده بود. از زبان یک کودک هفت ساله.
زهرا موسوی
۱۴۰۲/۴/۱۲
بشدت بی محتوا و بی سر و ته
سمیه شفیعی
۱۴۰۲/۴/۵
من اصلا از کتاب خوشم نیومد
نگین نادری
۱۴۰۲/۳/۲۶
خوب بود از کسی که این کتاب رو میخوند خیلی خوشم اومد ممنونم از تمام کسایی که واسه‌ی کتاب‌های صوتی این قدر زحمت میکشن
فرزانه
۱۴۰۲/۳/۱۹
از اینکه فیلم یا داستانی پیامش و خیلی صریح بگه خیلی بدم میاد اونم با تکرار زیاد... صدا و لهجه کتابخوان‌ها رو هم دوست نداشتم. ولی در حدی بود که بیست دقیقه‌ای بتونم تحمل کنم ببینم چی میشه
آتنا
۱۴۰۲/۳/۱۵
داستان در قالب کودک و دیوانه بیان شد یعنی دو صفتی که از نظر به قول نویسنده (عاقل ها) صفت‌های نا اگاه و ابلهی هستن در صورتی که واقعا خیلی نکته هارو میشه ازشون یاد گرفت تو این داستان نکات قابل تامل زیادی گفته شد منتها عاقل‌ها احتمالا متوجه نمیشن!
همچنین انگار نویسنده از موضوع شکنجه مداد تراش و سوزن و اشک دوش و... در اصل نیت دیگه‌ای برای فهموندن چیزی داره
معصومه
۱۴۰۲/۲/۲۱
همیشه تفاوت دیدگاه میتونه‌ی داستان خوب بسازه دمتون گرم
سمیه نوری
۱۴۰۲/۲/۱۹
اصلا جالب نبودبسیار بی معنی
مصطفی جعفری
۱۴۰۲/۲/۱۱
نخوانید!!!! این کتاب ماتریکس است
کمیل حسینی رضا
۱۴۰۲/۲/۵
عاقل هام گاهی خطا نابخشوندگی می‌کنن
علی رضا
۱۴۰۲/۲/۴
اصل داستان خوب بود و به والدین اخطار میده که مراقب کودکانشان باشند. ولی کودک در‌ای سن بعید میدونم اینقدر حساس باشد که پوست مداد و خون خودکار افکارش را به هم بریزه. اگر در سنین بالاتر دچار فوبیا بشود ممکن هست. البته این نظر من هست.
علیرضا رجبیان
۱۴۰۲/۱/۳۰
کتاب خوبی بود کوتاه ومختصر، شاید نویسنده با هدف هشدار به والدین مطالبی رو به رشته تحریر دراورده، از این رو تا حدودی به هدفش رسیده بود چون من احساس کردم احتمالا رفتار کودک بخاطر دیدن فیلم‌های ترسناک همراه والدین به چنین فوبیایی مبتلا شده بود،
ولی احساسات کودکانه بسیار زیبا به رشته تحریر درامده بودند، که بنوبه خود کم نظیر بود
شهین محمدی
۱۴۰۲/۱/۲۴
محتوای کتاب خیلی عالی بود و مصداق این مثال معروف است (خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو)! یا (به شهر کورها داخل شدی بایدکور شوی)!
نیرین
۱۴۰۲/۱/۲۳
خوب بود، اولش خوب به نظر نمیاد باید تا انتها گوش کرد
علی وحیدی
۱۴۰۲/۱/۲۲
کم عمق بود. ولی جای کار دارد
Hadi_O
۱۴۰۲/۱/۱۹
خب، داستان تقریبا جالبیه و اینکه باید به مفهوم داستان توجه کنیم و متن ظاهری شاید غیر منطقی به نظر برسه.......
افسون
۱۴۰۲/۱/۷
سلام داستان در مورد دختربچه‌ای است که با برداشت کودکانه در مورد اشیائ مثل جانداران رفتار کند وبا دیدن ناراحت می‌شود و پدر و مادرش سعی دارند او را درمان کنند
راضیه علیمرادی
۱۴۰۲/۱/۳
داستان جالبی بود. تا حالا از این منظر به اتفاقات روزمره اطرافم نگاه نکرده بودم.
جملات داخل داستان، به همان اندازه که ساده بیان شده بودن به همان اندازه هم ایهام داشتن و...
علی مهری
۱۴۰۱/۱۲/۲۸
داستانش کمی تخیلی بود و مناسب سن کودکان و برا پسرام تعریف کردم و همش تکرار می‌کردن صحنه‌ها رو، کلی تو خونه می‌خندیم ممنون
س.م
۱۴۰۱/۱۲/۲۷
من کتاب رو موضوعشو دوست داشتم نگاهش جالب بود
اما صدای گوینده تو سن ۱۵ سالگی چرا اینقدر مسخره و مصنوعی شده بود 🤭
مهدی صابریان
۱۴۰۱/۱۲/۱۷
داستان روانشناختی را خیلی دوست دارم و متاسفانه در ادبیات ایران نمونه‌های کمی هست و این داستان تلاش خوبی بود
یا صاحب الزمان
۱۴۰۱/۱۲/۶
درباره عقل و بی عقلی
شکوفه امیری
۱۴۰۱/۱۱/۲۵
درود، کتاب صوتی عاقل‌ها قاتلم کردند، خلق شده توسط مهدی عبدالله پور
به نظرم آقای عبدالله پور بین قلب و عقل رابطه دیوانگی و عاقلی گذاشت، گاهی بین قلب و ذهن ما تفاوت بسیار زیادی است قلب ما می‌تواند درد‌ها را حس کند ولی عقل درست‌ترین آگاهی را به ما می‌رساند در اینجا اگر چه کودک عاقل شد حتی در نوجوانی هم نتوانست از درد کشیدن بقیه چشم پوشی کند
انسان‌ها خیلی جاها بی دلیل آزار میدهند و به خودشان حق می‌دهند، در صورتی که با تمام بی رحمی این درد را بر کسی دیگر فرود می‌آورند و حس عاقل بودن می‌کنند، اگر کسی با آن‌ها هم عقیده نباشد، او را جدا از خود می‌کنند یا می‌خواهند مثل خودشان بشود، در صورتی که افکار شخص مانند خودشان شد، دست از سرش برمیدارند، شخص عادت می‌کند، مانند آن‌ها شود، در صورتی که همیشه همان شخصی است که باید باشد
منیژه پورمحمدی
۱۴۰۱/۱۱/۲۴
داستان ضعیفی بود. اینکه هرکس چیزی که می‌نویسد بنام کتاب ثبت شود خیلی خوب نیست. باید حسابی توجه کنند که به چه مطالبی اجازه ثبت داده می‌شود. از این کتاب تنها چیزی که دستگیرم شد این بود که پدر ومادر جلوی بچه‌ها فیلم‌های ترسناک نبینند. میشد طور دیگری هم این را گفت. ولی اینجا خیلی بی‌معنی بیان شد. اصلا از داستان خوشم نیامد. روانپریش
Massi ,Ebi
۱۴۰۱/۱۱/۱۷
لفظ‌ها و تعبیرهایی که به کار رفته بود جالب بود. اینکه از یه اتفاق ساده مثل تراشیدن مداد به قتل تعبیر شده بود خوشم اومد.
1 2 >>