نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی تدفین مادربزرگ - گابریل گارسیا مارکز
4.1
228 رای
مرتبسازی: جدیدترین
بهاره
۱۴۰۳/۱/۱۲
00
به جرات میشه گفت یکی از بهترین اثار مارکز محسوب میشه، یکسری از کامنتها از ترجمه کتاب ایراد گرفتن ولی ساختار نوشتاری مارکز همینه، کمی سنگین مینویسه و این ربطی به مترجم نداره، در دیگر آثارش هم همین خصوصیت دیده میشه.
نمی دانم چرا برخلاف انچه که از نویسنده انتظار داشتم نتوانستم آن ارتباطی که باید با داستان برقرار کنم. این کتاب شامل داستانهایی هست که در نقاطی با هم اشتراک و تلاقی دارند اما انچه که برای من ناخوشنوندی را به ارمغان اورد فضای سرد و بی روح به تصویر کشیدهی مارکز هست و این که در انتها بیشتر روایت سرنوشت انسانهایی هست که در فقر و بدبختی و تفکرات خود غوطه ورند و چیزی به من از باب مضمون نداد ❤️♥️♥️
وای گابریل گارسیا مرکز عجب کتاب جالبی نوشته، لحضه به لحظه آن لذت بخش، البته باید تشکر کرد از آقای قاسم صنعوی، داستان مادربزرگ جذاب دیکتاتور، اون مادربزرگ که همش دو هفته مانده به پایان زندگی، زندگی که خیلی جالب انگار امپراطوری شبیه به یک امپراطوری کوچک اما انگار واقعی، بیشتر شبیه استراتژی سیاسی تای رمان جذاب، مگه میشه این کتاب خواند و ازش لذت نبرد، مادربزرگی که با این سیاستهای خود تمام روستا در تملق خورش قرار داد، کشیشی که به فکر مادربزرگ آن شخصیت جذاب و دیکتاتور، پرواز پرندگان، افسوس برای مردمی که انتظار و منتظر مادربزرگ قصه ما هستند. واقعا کسانی که رمانها از همین قبیل را مطالعه میکنند، این اثر گارسیا مرکز حیف است مطالعه نشود امیدوارم واقعا لذت ببرید
گابریل گارسیا مارکز را با داستانهای بلند بیشتر میشناسید، اما چند داستان کوتاه یا مجموعه داستانهای او را از کتابراه پیشتر خواندم و شنیدم. تدفین مادربزرگ گابریل گارسیا مارکز، ریز به ظرافت کاراکترهایش هر جا که نویسنده خوشش آمده پرداخته است و در برخی قسمتهای داستان نیز کاراکترها بیهویت و شناساندن، رها شدهاند. اما این توصیفات خاص مارکز است و در نویسنده دیگری کمتر آن را میبینید. تدفین مادریزرگ، با نثری ساده نوشته شده است اما در درک و همراهی با تم داستان پیچیدگی دارد. داستانها از قشر متوسط و معمولی جامعه انتخاب شده است و بعضی از قصهها سرانجام مشخصی دارند اما در تمام روایات این انتهای گویا وجود ندارد و پایان باز نیز دارد.
این کتاب مجموعه داستانهای کوتاه که در یک فضای مشترک هستند را روایت میکند. قلم مارکز خاصه از این جهت که شخصیتها و فضای داستان معمولا رئال نیستند و همین ویژگی سبکش رو متفاوت کرده. معمولا ترجمههای این سبکها خیلی خوب از آب در نمیاد و این کتاب هم تقریبا همین مشکل رو داره. گوینده، کتاب رو خوب روایت کرده.
مجموعه داستان بسیار دلچسبی بود. داستانها در دهکده ماکوندو یعنی همان ده آرمانی رمان صد سال تنهایی میگذشت ولی این مجموعه به مراتب ساده تر و قابل فهم تر از رمان صد سال تنهایی است و برای شروع خواندن آثار جانب مارکز توصیه میشود علاقمندان از این مجموعه کوچک و دل انگیز شروع کنند. صدا و بیان راوی عالی بود. با سپاس از کتابراه
پیش از گوش دادن به کتاب تصورم این بود که با یک رمان مواجه هستم در حالی که داستانهای کوتاه کوتاه بود که بنده فقط داستانهای خواب نیمروز سه شنبه و در این دهکده دزدی وجود ندارد و بعد از ظهر شگفت بالتاثار پسندیدم و بقیه داستانها به نظرم کمى گنگ بود به خصوص اون داستانی که پرندهها میمردند و اصلا نتونستم با بقیه داستانها ارتباط برقرار کنم خصوصا زمانى که اسم گابریل گارسیا به میان باشد انتظار آدم بالا میرود
با سلام
این کتاب هم مثل نوشتههای دیگر ماکز خیلی روان وسادست اما احساس میکنم مترجم کمی کلمات سنگین بکار برده که البته شاید در متن اصلی هم کلمات به همین گونه بودن. مارکز معمولا در کتابهاش از اسامی تقریبا یکسانی استفاده میکنه و همچنین به بعضی از سنتهای قدیمی همیشه اشاره میکنه مثل همین سنت ازدواجهای همخونها و به قول اسلام محارم با یکدیگر و از این اشارهها لذت میبرم چون میشه فضای اون زمان رو با توجه به فضای سنتها درک کرد. وقتی نمیتونیم در جایی و در زمانی حضور داشته باشیم، خوندن درباره اش، ما رو میبره به همون جا و همون زمان. برای همین از خوندن داستانهای مربوط به زمانهای قدیم و کشورهای دیگه لذت میبرم. داستان آخر (تدفین مادربزرگ) خیلی تاثیرگذار بود. بعد از اون داستانهای اول، فکر نمیکردم آخرش به این نقطه برسه. واقعا لذت بردم. کتاب خوبی بود.
این کتاب هم مثل نوشتههای دیگر ماکز خیلی روان وسادست اما احساس میکنم مترجم کمی کلمات سنگین بکار برده که البته شاید در متن اصلی هم کلمات به همین گونه بودن. مارکز معمولا در کتابهاش از اسامی تقریبا یکسانی استفاده میکنه و همچنین به بعضی از سنتهای قدیمی همیشه اشاره میکنه مثل همین سنت ازدواجهای همخونها و به قول اسلام محارم با یکدیگر و از این اشارهها لذت میبرم چون میشه فضای اون زمان رو با توجه به فضای سنتها درک کرد. وقتی نمیتونیم در جایی و در زمانی حضور داشته باشیم، خوندن درباره اش، ما رو میبره به همون جا و همون زمان. برای همین از خوندن داستانهای مربوط به زمانهای قدیم و کشورهای دیگه لذت میبرم. داستان آخر (تدفین مادربزرگ) خیلی تاثیرگذار بود. بعد از اون داستانهای اول، فکر نمیکردم آخرش به این نقطه برسه. واقعا لذت بردم. کتاب خوبی بود.
سبک نگارشش مثل صدسال تنهاییه و حتی به شخصیتها و محیطش اشاره هم شده اما برای من جذابیت خیلی زیادی در حد صدسال تنهایی نداشت. البته بعضی داستانهاش جالب بود و در اصل اشارههای سیاسی داشت ولی بازم در اون حد نبودن که بگی واو. اگه دلتون برای قلم مارکز تنگ شده گزینه بدی نیست ولی در کل چیزی نیست که بخوام پیشنهادش کنم.
هر نویسندهی خوبی ممکن است آثار ضعیفی هم داشته باشد اما مارکز از آن جمله نویسندگان است که قدرت قلمش بینظیری دارد. مجموعه تدفین مادربزرگ مجموعهای از داستانهای کوتاه و جذاب است که مخاطب را تا آخرین لحظه در تعلیق نگاه میدارد. شنیدن این کتاب را به همه پیشنهاد میدهم از گوینده خوب این اثر نیز کمال تشکر را دارم.
آشنا نبودن با فرهنگ و تمدن کشور و یا قومی باعث میشه که شاید نتونیم با اون کتاب، اون ارتباط عالی رو پیدا کنیم ولی در اینکه این کتاب واقعی و اسامی واقعی و داستانی واقعی بود هم، همین بس که جایگاه انسانها بنا به شرایط زمان تغییر پذیر هستند و اگر آن شخص، جزو ردههای بالای سیاسی و اجتماعی جامعه هم باشند، پس با مرگ آن کس، قوانین و دیدگاهها هم قابل تغییر.. در کل کتاب بدی نبود، ولی هر کسی هم فکر نکنم با آن ارتباط بگیره..
و در آخر اینکه همه چیز و همه کس فنا پذیر و تغییر پذیر هستند و چ بهتر که با یاد آوری مردم، باعث خنده بر روی لبهایش شویم نه خشم و غضب بر روح و روان ایشان 🙏🌹
و در آخر اینکه همه چیز و همه کس فنا پذیر و تغییر پذیر هستند و چ بهتر که با یاد آوری مردم، باعث خنده بر روی لبهایش شویم نه خشم و غضب بر روح و روان ایشان 🙏🌹
کتاب صوتی تدفین مادربزرگ از گارسیا مارکز ظاهرا چند داستان کوتاهه اما در حقیقت بهم مرتبط وشخصیتهای داستانهاش هرکدام در داستانهای دیگه نقش فرعی دارند. جالبه بدونید بعد از این کتاب تصادفا کتاب صد سال تنهایی رو دوباره خوندم و در کمال تعجب متوجه شدم به بعضی داستانهای ذکر شده در این کتاب در اونجا هم اشاره شده مثلا وقتی قهرمان اصلی میمیره و مراسم تدفین انجام میشه نویسنده اشاره میکنه فقط ١٠٠ سال بعد تدفین مادربزرگ باشکوه تر از اون در ماکوندو برگزار میشه، علاوه بر این در کتاب ساعت شوم، مارکز شخصیتی بنام پدر آنخل رو معرفی میکنه و انگار هم در این کتاب و هم در کتاب صد سال تنهایی از پدر آنخل نامبرده میشه و این سه کتاب به طور نامحسوسی بهم مرتبط هستند.
این کتاب در بارهی چندتا داستان بود که بعدا متوجه میشدی همه افراد فک کنم ماله یه دهکده بودن و شخصیتهای داستانها به هم ربط داشتن
من داستان این دهکده دزدی ندارد و خیلی دوست داشتم
داستانها روان بودن ولی پی بردن به داستان واسم سخت بود یه جورایی واسم پیچیده بود
فک کنماخر داستانها باز بود
چون من اصلا نفهمیدم چرا باید از اسمون پرنده بیوفته تو خونه و بمیره و بعدشمانداختن گردن یه یهودی
ولی این دهکده دزدی ندارد و دوست داشتم و داستان اول خیلی ناراحت کننده و جالب بود به نظرم زنی که رفته بود سر قبره پسرش که برا دزدی رفته و اونو کشتن
از جایی دلم گرفت که گف هر لقمهی نونی که میخوردم یادم میومد که پسرمچقد مشت و لگد خورده تویه رینگ و اونجایی که میگفت تمام دندون هاشو مجبور شد بکشه
بخاطرخواهر و مادرش که براشون لقمهی نونی بیاره
صدایه گوینده به نظرم عالی بود
میتونست یه نفره صدایه پیر زن دختر جوان یا زن میانسال و در بیاره
ممنونم از کتابراه
من داستان این دهکده دزدی ندارد و خیلی دوست داشتم
داستانها روان بودن ولی پی بردن به داستان واسم سخت بود یه جورایی واسم پیچیده بود
فک کنماخر داستانها باز بود
چون من اصلا نفهمیدم چرا باید از اسمون پرنده بیوفته تو خونه و بمیره و بعدشمانداختن گردن یه یهودی
ولی این دهکده دزدی ندارد و دوست داشتم و داستان اول خیلی ناراحت کننده و جالب بود به نظرم زنی که رفته بود سر قبره پسرش که برا دزدی رفته و اونو کشتن
از جایی دلم گرفت که گف هر لقمهی نونی که میخوردم یادم میومد که پسرمچقد مشت و لگد خورده تویه رینگ و اونجایی که میگفت تمام دندون هاشو مجبور شد بکشه
بخاطرخواهر و مادرش که براشون لقمهی نونی بیاره
صدایه گوینده به نظرم عالی بود
میتونست یه نفره صدایه پیر زن دختر جوان یا زن میانسال و در بیاره
ممنونم از کتابراه