نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی خانه ادریسی‌ها - غزاله علیزاده

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
محمود اژدری
۱۴۰۲/۸/۶
سلام به همه کتابخوانهای عزیز کتاب خانه ادریسی‌ها، یک کتاب خوب از نویسنده‌ای خوب و نام آشنا بنام غراله علیزاده. این کتاب به پیشنهاد دوستان بود ولی در آخر فهمیدم قلم این نویسنده از بهترین هاست و وقتی در مورئ ایشون خوندم از زندگی ایشان بسیار ناراخت شدم و خیلی تاسف خوردن نویسنده توانایی مثل ایشون باید خودکشی کنه و از بین ما بره وحتی نتونه جایزه‌ای که به اثرش تعلق میگیره را خودش دریافت کنه. کتاب خانه ادریسی‌ها رمان خاطرات خانواده‌ای است که در دوران حکومت کمونیست‌ها در روسیه فعلی و کشورهای مشترک المنافع و قفقاز است. داستانی با افت و خیزهای عالی و رویدادی بسیار جذاب از تسخیر که خانه با همه خاطرات افرادی که در آن مانده است. از خانم ادریسی بزرگ گرفته تا لقا خانم و وهاب که همه در این داستان نقشی بسایر عالی ایفا می‌کنند. از سرخ شدن گونه‌های خانم لقا دختر میانسال صاحب خانه تا بالا گرفتن عشق قدیمی خانم ادریسی بزرگ و معشوق سالها از دست رفته اونها و آقای وهاب که با جواب دادن‌ها و شب بیخوابی‌ها و عشق نا کام به عمه خودش رحیلا و همه ماجراهای ورود آتشکارها به خانه آن‌ها و غصب خانه اجدادی و حتی به تمسخر گرفتن خاطرات سالهای گذشته آنها. این داستان با روح شما پیوند میخوره و مدتی که آن را مطالعه میکنید در نسوج شما رخنه میکنه. من که لذت بردم امید شما هم از مطالعه آن لذت ببرید. نسخه چاپی این کتاب به همت انتشارات توس و نسخه صوتی آن به همت رایدو گوشه چاپ و تهیه شده است با صدای خانم سلمی الهی که متاسفانه من صدای ایشون رو برای اینکار دوست نداشتم ولی جای تقدیر داره. سپاس از همراهی شما
همایون شیوایی
۱۴۰۲/۲/۲۴
خانه ادریسی ها
آفرین به خانوم غزاله علیزاده و «خانه ادریسی‌ها» که شاید بتوان گفت که یکی از ده بهترین داستان‌های سور ئالیست و پر از ماجراهای عجیب و دور از ذهن در فضائی اثیری که نمیتواند واقعیت داشته باشد، ولی دارد! فقط کافیست فضای داستان را بجای عشق آباد (که در حقیقت پایتخت تاجیکستان است و شاید نویسنده بخاطر نزدیکی فرهنگ ایرانی و تاجیک اسم این شهر خیالی را عشق آباد گذاشته) را یکی از شهر‌های ایران فرض کنیم. داستان‌های هر کدام از قهرمانان داستان بسیار به واقعیت نزدیک است، و‌خانه ادریسی‌ها نه تنها انتقاد از جامعهٔ طبقاتی گذشته و بی عدالتی هایش هست بلکه نقد و گلایه‌ای است از حکومت تازه به قدرت رسیده که بدون مدیریت و تجربه کار گروهی قدرت مطلقه خود را بجان شهروندان انداخته و میخواهد تمام کمبود‌ها و‌ محرومیتهای گذشته را یکجا بگردن خانه ادریسی‌ها گذاشته، و با ازبین بردن این خانه (وطن) و فقط برای انتقام، تاریخ و فرهنگ آنرا از بین ببرد، که در آخر کتاب، خانه برجای مانده ولی مشتی گوسفند و گاو ساکن خانه ادریسی‌ها شده‌اند. و آخر اینکه،
«رگبار، غبارهایِ طناب‌های رخت را میشست» جملهٔ ساده‌ای هست ولی مثل کتاب مرموز، پیچیده ولی بسیار شفاف است! رگبار، کنایه از قدرت تازه بدوران رسیده، و غبار تاریخچه، و طناب‌های رخت بسادگی کنایه از نسل قبل، که حالا حتی نمیتوانند آویزان باشند. کتاب خوانی خانوم سلمی الهی سرشار از زیر و بم‌های بموقع و گویش‌های مختلف کمک به درک و نزدیکی بیشتر به کاراکترها یا قهرمانان داستان هست، و بهمین دلیل گذشته از خواندن خیلی بهتر هست که کتاب را گوش هم بدهیم!
بهاره محمدی اسفه
۱۴۰۲/۲/۱
در یک کلمه شگفت زده شدم. می‌دانستم قرار است اثر خوبی را بشنوم ولی فکر نمی‌کردم تا این حد لذت ببرم. مدتها بود دلم یک رمان ایرانی خوب می‌خواست و خانه ادریسی‌ها عالی بود.
ابتدا از گوینده شروع میکنم. صدای خانم الهی شاید در ابتدا به نظر نامانوس بیاید ولی به مرور ‌که گوش به آن عادت کرد بسیار گوش نواز میشد و کم کم که قصه پیش می‌رفت حس می‌کردم شاید این بهترین انتخاب برای این رمان خاص باشد.
خانه ادریسی‌ها، خانه‌ای است در ناکجا. در شهر خیالی عشق آباد که معلوم نیست در کدام کشور است ولی گویا از کشورهای شوروی سابق است اما در عین حال با وجود برخی اسامی روسی، قصه به شدت ایرانیست.
داستان انقلاب طبقات فرودست و به قدرت رسیدنشان اما این قدرت عاقبت خوشی ندارد و حکومت آتش درنده تر از حکومت سابق است و این انقلاب فرزندان خویش را می‌خورد (شوکت و قباد و...) و به دو رویان حیله گر (حدادیان و موید) پر و بال می‌دهد و بدین سان، مبارزه ادامه دارد و آتش کوه خاموشی نمی‌گیرد.
توصیف‌های نویسنده از محیط شاید کمی خسته کننده باشد ولی به درک بهتر فضای داستان کمک می‌کند. شخصیت پردازی عالی است و کاراکتر‌ها چنان زنده‌اند که گویی داری فیلم می‌بینی. بیشتر شخصیت‌ها گذشته‌ای دارند که دلیل روزگار امروزشان است و همانگونه که ساکنان خانه ادریسی‌ها کم کم با قهرمان‌ها انس می‌گیرند ما نیز نرم نرم دوستشان خواهیم داشت.
توصیفات نویسنده از ویژگی‌های ظاهری هر شخصیت به گونه‌ای است که گویی آن عضو بدن خود فردی مستقل است.
جذاب‌ترین فرد داستان به نظرم شوکت بود که با صدا پردازی خاص خانم الهی در عین سرسخت و زخمت بودن بسیار شیرین بود.
در انتها باید بگویم این رمان هم مانند قلعه حیوانات داستان انقلابی بود که به انحراف کشیده شد.
سپاس
سهیلا محبعلی
۱۴۰۲/۶/۱۲
بسیار بسیار کتاب جالب و دوست داشتنیی هست انگار شنونده خودش هم عضوی از اعضای خانه ادریسی‌ها میشود انقدر همه موضوعات واقعی بنظر میاید که بشدت باهریک از اعضائ درون خانه انسان همزاد پنداری میکند به شخصه اصلا دوست نداشتم کتاب به اتمام برسه ودوست داشتم همواره دراین خانه بمانم وچقدر زیبا تغییر تدریجی ادمها را دراین کتاب میبینیم و امیختگی طبقات مختلف جامعه باهم من بشدت شنیدن این کتاب را به همگان توصیه میکنم باتشکر از کتابراه بابت انتخاب کتاب همینطورگوینده و موسیقی همه چیز عالی بود
رابعه نظرپور همدانی
۱۴۰۲/۷/۱۶
چه قلم و تخیل قوی و چه دایره لغات وسیعی خیلی لذت بردم
به قول خود نویسنده "قدرت تطبیق" آدمها با شرایط بود شخصیت‌ها به مرور و نرم نرمک عوض شدن بیشتر از همه لقا یا شوکت که در ابتدا موجودی چندش آور بود بامزه و دوست داشتنی شد واقعا نویسنده با فوتش ادبیات را زخمی کرد سی سال پیش انقدر حرفه‌ای بنویسی واقعا جای تقدیر داره ممنون از دخترشون که خوانش کتاب را انجام دادن عاشق صدای شوکت بودم چقدر به شخصیتش میومد.
Fer Elh
۱۴۰۳/۱/۳
خیلی عالی بود. به کتاب خوان‌های عزیز پیشنهاد میکنم. داستان در مورد خانواده اشرافی در زمان شروع حکومت کمونیستها در روسیه شروع میشه و در ادامه با ورود گروهی به خانه و اتفاقاتی جدید شکل و غالب افراد خانواده تغییر میکند. بخش جالب این داستان از نظر من این بود که سردمداران انقلاب خودشون جز مخالفین شدند. حیف از چنین نویسنده‌ای که زندگی کوتاهی داشته. بسیار قلم شیرین و گیرایی داشتن. روحشون شاد.
بیتا بقالان
۱۴۰۲/۱۲/۳
با سلام
نثر بسیار جذابی بود بعضی کلمات استفاده شده به نظرم قدیمی بودند که گاهی مجبور میشدم معنی کلمه رو سرچ کنم. در عین شور زندگی که در کتاب بود حس حزن را هم القا میکرد. پایان کتاب خیلی غم داشت که توقعش رو نداشتم
به نظرم راوی کتاب دختر خانم علیزاده بودند و یا شاید تشابه اسم و فامیلی بود. ولی اگر واقعا دخترشون بودند کار جالبی بود
ممنون از کتابراه عزیز
مهسا .ر
۱۴۰۲/۳/۳۱
شخصیت‌ها زنده و پویا بود و مثل فیلم جلوی چشم ادم نقش بازی میکردند، نویسنده مرام کمونیستی مورد نقد قرار داده و مرام اشتراکی رو در نوع خودش بی عدالتی به حساب اورده، در حالیکه این مرام تمام فرهنگ و زیبایی‌ها را از بین میبرد حتی ان خلوص اهداف اشخاصی مثل قباد و شوکت باقی نمیماند و در انتها افراد ریاکار و فرصت طلب به قدرت میرسند. داستان قوی و خوانش هم جذاب بود
اعظم بیگلو
۱۴۰۲/۳/۱۱
کتابی واقع گرا وادبی که دوطبقه مرفه و مشقت دیده که ناخواسته بواسطه انقلاب در یک عمارت زندگی میکنند، جملاتی زیبا وادبی که محسور کننده است، با موسیقی حزن انگیز و گویندگی خوب، تمامی شخصیت‌ها را دوست داشتم بخصوص قهرمان شوکت
و وهاب، از رادیو گوشه ممنون
زهره آزادی
۱۴۰۲/۱۱/۳
با این که گاهی حس میکردم خسته کننده میشه و توضیحات زیادی راجع به محیط اطراف داستان و افراد ان داشت ولی به طرز اعجاب انگیزی آرامش بخش و دوست داشتنی بود. در ضمن صدای خانم سلمی الهی فوق العاده به ژانر داستان می‌خورد و عالی بود.
شقایق شفیع پور
۱۴۰۱/۱۲/۲۷
غزاله علیزاده همیشه برای من مبهم و در عین حال جذاب بوده. خانه ادریسی‌ها پر از نماد و پر از تضاد بود. راوی، سلمی الهی، صدای بسیار پر قدرت و گیرایی داره که بهترین گزینه برای خوانش این اثر مهم از ادبیات معاصر ایرانه.
شیما مسجدی
۱۴۰۱/۱۲/۱۷
متن و محتوای کتاب و دوست داشتم ولی صدای گوینده افتضاح بود و باعث سر درد و رها کردن کتاب میشد
دقت کنید در انتخاب صدا و گوینده، حیف از متن و‌ محتوای کتاب واقعا نمیتونم گوش بدم اینقدر که بعضی حروف رو مثل (ش) بد تلفظ میکنن و صدا دار
ساناز حاجی نژاد
۱۴۰۲/۸/۱۸
وقتی نظر دوستان رو خوندم کتاب رو خریدم و شروع به گوش دادن کردم اما برام عجیب هست نظر دوستان. یک متن خیلی یکنواخت بدون هیچ فراز و فرودی. بدون هیچ اتفاق شاخصی. و همینطور صدای راوی هم فوق العاده یکنواخت
Mehdi Tehrani
۱۴۰۳/۱/۲
چند با گوش کردم نویسنده مشخص نمیکنه مکان رو اسانس ایرانی هستند ولی فضا کمونیستی هست ولی صدا و گویش خواننده کتاب بینظیره
مژگان برکوکرام
۱۴۰۲/۱۲/۱۴
بعداز سال ها اولین کتاب ایرانی بود که از خواندنش لذت بردم و باعث افتخار بود که با صدای دختر نویسنده باشد شدیدا توصیه میکنم.
ثنا ولی
۱۴۰۲/۷/۲۹
یکی از بهترین رمان هاییه که خوندم؛ تصویر سازی در کتاب فوق العاده اس؛ خواننده‌ها کارش و صداش فوق العاده اس 🌻🌻
پرستو
۱۴۰۲/۷/۲۱
نمونه کامل ادبیات فارسی
بسیار فضاسازی زیبایی داشت و هرچی از قلم زیبا بگم کم گفتم
سید محمود قماشی
۱۴۰۲/۶/۱۹
خیلی در هم و بر هم بود هر چی سعی کردم نتونستم تا اخر گوش کنم کششی برای ادامه نداشت
مژگان حیدرپور
۱۴۰۲/۶/۹
داستان خیلی کند بود نتونستم ارتباط بگیرم اما توضیحات واضح بود، میشد تصویر سازی کرد
Leila Arefi Arefi
۱۴۰۲/۴/۲۳
داستان علی الرغم جذاب نبودن صدای راوی، کشش خوبی دارد و جز داستانهای خوب ایرانی میتوان حساب کرد.
نرگس پاک نیت
۱۴۰۲/۳/۲۵
شنیدن این کتاب با صدای خانم سلمی الهی دختر خانم غزاله علیزاده بسیار دلنشین و تاثیر گذار بود
ایران ایرانی
۱۴۰۱/۱۱/۳۰
یکی از شاهکارهای ادبی ایران است
کسی میداند خواننده‌ای که بین قطعات میخواند اسمش چیه؟
مینا4054
۱۴۰۳/۱/۱۲
این کتاب غرق بود در دردها وتنهایی‌هایی که هر کس به شکلی با آن زندگی می‌کر
کاترین نقیبیان
۱۴۰۲/۱۲/۷
خیلی دوست داشتم این کتاب رو خانم الهی عالی خواندند. کاش هنوز هم ادامه داشت.
همایون صادقی
۱۴۰۲/۲/۱۰
کتاب عالی
نویسنده یادش گرامی
گوینده دست مریزاد خسته نباشی عالی بود
m salimi
۱۴۰۲/۲/۹
اول فکر می‌کردم داستان ایرانیه اما روسی از غب در اومد. در کل بد نبود
Shahla Safaei
۱۴۰۲/۱/۱۰
بسیار زیبا بود عین فیلم میماند میشه همه چیز را مجسم کرد زیبا و روان
مریم جعفری
۱۴۰۲/۱۱/۲۱
خسته کننده بود. سوژه خاصی نداشت. نویسنده افسردگی شدید دارد
ماهگل
۱۴۰۲/۱۱/۹
یک رمان با قلم روان و بسیار دل نشین و نثر روایی خیالی
فراز فرنیا
۱۴۰۲/۶/۶
نتوانستم با داستان همراه شوم، نیمه کاره رها کردم
مریم مکاری نژاد
۱۴۰۱/۱۲/۱۱
دلیل اصلی که کتاب را تا انتها شنیدم صدای گوینده و ریتم درست کتابخوانی ایشان بود
مریم حاجی مهدی
۱۴۰۱/۱۱/۲۱
خاص و شنیدی گوش کردن به این کتاب بسیار لذت بخش بود
الهام صالحی
۱۴۰۲/۱/۶
از شنیدنش لذت بردم😍
رکسانا رضامند
۱۴۰۱/۱۲/۱۴
کتاب رو دوست داشتم مفهوم زیبایی داشت
هانیه ابوحمزه
۱۴۰۱/۱۲/۲۵
توقع جذاب‌تری داشتم