نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی عشق و اسلحه - جنیفر کلمنت

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
مجتبی اکرامی
۱۴۰۳/۱/۶
هدف من از این نوشته، شناخت اولیه کتاب و نویسنده کتابه. این می تونه انرژی اولیه جهت شروع خوندن و یا گوش دادن به این کتاب رو بهتون بده. به من این انرژی رو داد. جنیفر کلمنت که استاد روایت طردشدگان و حاشیه نشینان است در عشق و اسلحه راوی جوانی را بر می گزیند که با مادرش در یک اتومبیل کهنه در محوطه ی کنار کاروان ها اقامتی زندگی می کنند. مادر به فلوریدای آمریکا آمده و قرار بود فقط با این ماشین یک توقف کوتاه داشته باشد. اما توقف چهارده سال طول کشیده. دختر او راوی روابطشان با آدم هایی مانند خودشان است. طرد شدگانی که در آن محوطه ی بزرگ زندگی می کنند. جنیفر کلمنت، زاده ی 1960، شاعر و نویسنده مکزیکی است که تحصیلات خود را در رشته ی ادبیات در شهرهای پاریس و نیویورک به پایان رسانده و با نوشتن رمان «دعا برای ربوده شدگان» موفق به دریافت دکترای افتخاری انجمن استعدادهای ملی شده است. او پیش از این کتاب، رمان «داستانی واقعی برپایه دروغ» را نوشته که در فهرست اولیه جایزه ی ارنج جا دارد. کلمنت در جایی گفته است: «همیشه باور داشته ام که ادبیات می تواند دنیا را تغییر بدهد.» این نویسنده در حال حاضر در مکزیک زندگی می کند و رئیس انجمن پن این کشور است.
وحید
۱۴۰۳/۱/۸
با سلام خدمت کتابراهی‌های عزیزاین کتاب کتابیه که نقد‌ای زیادی بهش میشه کردولی اول از قسمت‌های جذاب کتاب بگم و بعد در مورد انتقادات قسمت‌هایی که مسائل عاشقانه خوب وصف میشه و عشق مادرانه به دختر توضیح و بیان خوب و اما تناقض اولا، زمان مدت کوتاه تبدیل میشه به 14 سال که به نظرم میشد اینو حذف کرددوم، تناقض مال وقتی هست که مادر فرزندش رو با مشکلات از بهزیستی میاره و بعدها که عاشق میشه به خاطر دیدن معشوقه خودش دخترش رو از ماشین بیرون میکنه و مسائل بعدی رو میشه در مورد این کتاب این طوری بیان کرد که یه کتاب خارجی اول باید با فرهنگ کشوری که این کتاب ترجمه میشه هم خوانی داشته باشه نه اینکه نوع تفکرات و زندگی‌ها زمین تا آسمان فرق دارن مثلا مگه میشه نسبت به اشتباهات فرزند بی تفاوت بودتو کشور ما همیشه تمام عملکرد فرزندان زیر نظر پدر مادر هست و اشتباهات بهشون تذکر داده میشه و موفقیت‌ها براشون پر اهمیت و جذابولی تو فرهنگ آمریکا شاید برخی مسائل عادی باشه که این نوع کتاب باعث بد آموزی میشه مثلا وقتی مادر متوجه سیگار کشیدن دخترش میشه خیلی بی تفاوت از کنارش رد می‌شه این قسمت و چند قسمت دیگه باعث میشه که این اشتباهات که تو فرهنگ غرب وجود داره به صورت نرم تو فرهنگ ما هم تزریق بشه و عادی سازی بشه قطعا هیچ پدر مادری از سیگار کشیدن و انحراف فرزندان خودش خوشحال نمیشه و سعی میکنه باهاش صحبت کنه و با نصیحت درست این مسئله رو حل کنه و خودش رو به بی تفاوتی نزنه من به شخصه این کتاب رو رد میکنم و حتی پیشنهاد میکنم که خونده نشه
م مسعودی
۱۴۰۳/۱/۸
در ابتدا با شنیدن صدای خانم اختر اعتمادی منتظر یک رمان با داستان پردازی خیلی قوی بودم زیرا ایشان به درستی از عهده اجرا برآمدند ولی در ادامه کمتر به خواسته ام رسیدم. قبول دارم که خانم جنیفر کلمنت نویسنده متبحری هستند ولی این داستان از نظر من انسجام لازم را نداشت. ابتدا مادر به گونه ای معرفی می شود که گویی برای آسایش فرزندش و این که به هر قیمتی از گرفتن حضانتش توسط بهزیستی ممانعت کند تلاش بسیار می کند ولی در ادامه چنین به نظر می رسد که از نظر تربیتی کاملا رها شده است. مگر می شود بوی سیگار مادر را نگران نکند و از دید او مخفی بماند. در ضمن داستان فقط گفته شد که توقف کوتاه مدت تبدیل به توقف ۱۴ ساله شد ولی هیچ توضیحی از نوع زندگی و نیازها و احتمالا خودداری مادر از نیاز به توجه داده نشد ولی یک دفعه با دیدن مردی عشق در یک نگاه به وجود آمد به گونه ای که دختر را مرتب از ماشین که همان منزل و پناهش بود بیرون می کرد و البته ویژگی خاصی از فرد مورد علاقه اش که باعث این همه شیفتگی بشود ذکر نشد. در کل احتمالا نویسنده آشفتگی و عدم تعادل جامعه هدف را مدنظر داشته ولی تماما نا امیدی و یاس و ابتذال؛ چیزی که روی دیگر سکه فرهنگ در جامعه غربی را نشان می دهد و فکر می کنم دریافت جوایز هم به دلیل بیان واقعیاتی که کمتر کسی افشا می کند می باشد ولی از نظر داستان پردازی بسیار ضعیف بود.
جان فورد
۱۴۰۳/۱/۷
کتاب عشق و اسلحه، زندگی غیر عادی مادر و دختری را در زمانی نه چندان دور از فضای حال حاضر آمریکا توصیف می کنه و برش هایی از زندگی مملو از ترسها، نگرانی ها، خشونت ها و در عین حال صحنه های لطیف و رمانتیک بین اون ها و اطرافیانشون ارائه میده. به نظر من آمریکا یا حداقل بخشی از مردم اون بدلیل کشتارها و جفاهایی که در حق سرخپوستان انجام دادند دچار کارما شده اند و نشانه های این واقعیت رو در فضای چنین کتابهایی - چه واقعی باشند و چه غیر واقعی - میشه دید. اگر واقعی باشند که جای بحث نیست و اگر در خارج رخ نداده باشند حکایت از زخمی و معذب بودن لایه ناخودآگاه جمعی و به قول یونگ "روح زمانه" مردم داره و هنرمندان و نویسندگان دارد که وجدان های بیدار جامعه اند این روح رو تجلی داده اند. من از مطالعه مبسوط چنین کتابهایی بدلیل تأثیر منفی فضای خشن آن بر حال خوبم، خیلی استقبال نمی کنم. اما از معرفی آن توسط کتابراه بهره بردم و پیامش را گرفتم و از این بابت از شما ممنونم.
javidan
۱۴۰۳/۲/۱۹
داستان دارای فراز ونشیب همراه با شخصیت وداستانهای هر شخصیت دقیقا مثل بازی سرنوشت برای هر فرد با بودن در مکان یکسان سرنوشت وهدف وارزوهای مختلف دارند برعکس چندین فصل اول که بسیار جذاب پر از هیجان بود انتهای داستان به شکل خلاصه و بسیار بی محتوی تمام شد. صرفا یک داستان جذاب با انتهایی بدون نقطه پایان. چالش عشق و مادری و مهر در کنار به باد رفتن ارزوها وامال در حقیقت داستان مادری که به واسطه عاشق شدن بیپناه وبدون سلاح با روحی اسیب دیده مجبور به تحمل ثمره عشق. با پدیدار شدن عشقی جدید ثمره عشق قبلی به باد تند سرنوشت سپرده میشه. سرگذشت زنی که هرگز زندگی نکرده وهرگز زندگی کردن عاشق شدن وتوانایی مقابل با بحران ونتونسته به فرزندش اموزش بده مادری که خودش در عشق غوطه ور ولی نه عشق به موجودی بی پناه در حقیقت مادر در کودکی خود مانده وهرگز بزرگ نشده زنی بدون تجربه خسته از ناملایمات و در حسرت یک اغوش
بیا دریا شویم
۱۴۰۳/۱/۷
شیوه ای جذاب و شگفت آور، داستان عشق و ماجراهای پرهیجان را روایت می کند. لوپز با توانایی روایت و توصیف شخصیت ها، خواننده را به دنیایی عمیق و پویایی می برد که در آن احساسات، روابط و مواجهه های زندگی به طور زیبا و واقعیت نما به تصویر کشیده می شوند. اما برای تجربه کامل اثر، ممکن است برخی از خوانندگان به نقدهایی مبتنی بر سلیقه شخصی در مورد روایت یا پیچیدگی داستان دست پیدا کنند. "عشق و اسلحه" از جنیفر لوپز یک رمان عاطفی و پرهیجان است که با شیوه ی دلنشین و جذاب خود، خواننده را به دنیایی از عشق، هیجان و ماجراهای پر از انگیزه می برد. لوپز با توانایی بالایی در توصیف شخصیت ها و ساختار داستان، توانسته است یک اثر شگفت آور و جذاب را ارائه دهد. این کتاب به خواننده احساساتی عمیق و تجربیاتی جذاب ارائه می دهد که ممکن است در زندگی واقعی ما همیشه به آن ها دسترسی نداشته باشیم. در مجموع، "عشق و اسلحه" یک انتخاب عالی برای علاقه مندان به داستان های عاشقانه و هیجان انگیز است.
محمد فراهانی
۱۴۰۳/۱/۱۹
ضمن سپاس از کتابراه بابت زحماتشون در خصوص کتاب باید بگم این اولین تجربه من از این نویسنده بود که متاسفانه تجربه خوبی نبود چرا که کتاب از دید من فاقد موضوع خاص و گیرایی لازم بود ضمن اینکه روند روایی داستان بسیار یکنواخت و خنثی بود و توضیحات اضافه نویسنده نیز در خصوص بعضی از موضوعات که تاثیری در روند داستان نداشت این کتاب را بیشتر کسالت بار می‌نمود من این کتاب رو بیشتر در حد یک فیلمنامه کوتاه برداشت میکنم در خصوص خوانش داستان ضمن احترام به بانوی خواننده داستان و سپاس از زحماتشون باید بگم ایشون برای روایت این کتاب با توجه به اینکه داستان به نقل از پرل دوازده ساله بود مناسب نمی‌نمود واین خود باعث عدم ارتباط حسی بیشتر یا داستان می‌شد در صورتی که می‌شد برای نقل آن از گوینده‌ای با صدایی به مراتب جوان تر که قابلیت تغییر تن صدا به یک دختر نوجوان را داشته باشد بهره برد.
همایون شیوایی
۱۴۰۳/۲/۶
آفرین بخوانش و آهنگ صدای خانوم اختر سرمدی که با صدای آرامبخش ایشان داستان جذاب و غمگین عشق و اسلحه را اجرا کردند. داستان این کتاب میتواند حقیقت باشد چرا که بخوبی نمایانگر زندگی بیش از ۲۰ درصد مردم آمریکا هست که بدون خانه هستند. با توجه به اینکه بیشتر از ۴۷ سال هست که در امریکا زندگی میکنم و هر روز زیر پل‌های بزرگراه‌ها صدها چادر خواب را میبینم، کتاب عشق و اسلحه داستان روایت غمگینی از بی خانه بودن را توصیف میکند، بخصوص اینکه خودم در زمان دانشجویی یکسال در ماشبن کرابسلر زندگی کرده ام. کتاب عشق و اسلحه ارزش دو بار گوش کردن را دارد. «دلم میخواد عاشق آینده‌ام بشوم» «مادر میگفت باز شروع کردن، دارن رودخانه را میکشند» «همه کساتی که در محوطه ما زندگی میکردند، یا چیزی میفروختند، یا قول چیزی را میدادند، یا در رؤیای جیزی بودند.» هیچکس به چیزی اعتقاد نداشت»
حامد صفری
۱۴۰۳/۱/۶
پیشنهاد میکنم متن کتاب رو بخونید. در مورد خود داستان هم باید گفت نویسنده کتاب یعنی کلمنت در عشق و اسلحه راوی نوجوانی را برمی‌گزیند که با مادرش در یک اتومبیل کهنه در محوطه‌ی کنار کاروان‌های اقامتی زندگی می‌کند. مادر به فلوریدای امریکا آمده و قرار بوده فقط با این ماشین یک توقف کوتاه داشته باشد، اما توقف چهارده سال طول کشیده. دختر او راوی روابط‌شان با آدم‌هایی مانند خودشان است. طردشدگانی که در آن محوطه‌ی بزرگ زندگی می‌کنند. از سویی در نزدیکی ماشین‌شان منطقه‌ای پر از تمساح وجود دارد که ثروتمندان با اسلحه برای شکارشان می‌آیند. این میان حضور یک مرد همه‌چیز را دگرگون می‌کند، مردی که می‌خواهد مقابل شر بایستد، مقابل اسلحه، و رمان تبدیل می‌شود به روایتی شگفت‌آور از عشق و خشم و میل به اسلحه
خداداد حیدری
۱۴۰۳/۱/۱۲
کتاب عشق و اسلحه روایت دختر جوانی است که با مادرش در یک خودرو زندگی می‌کنند به امریکا آمده‌اند و قرار بود فقط یک توقف کوتاه داشته باشن اما ۱۴ سال طول کشید این کتاب داستان انسان‌ها یی است که طرد شده‌اند و در حاشیه شهر زندگی می‌کنند داستان مسحور کننده درباره خانواده اجتماع خشونت و عشق که از دریچه نگاه دختر نوجوانی تیزبین بیان میشه کتاب روزنه‌ای کوچک باز می‌کند برای دیدن انسان‌هایی که هر روز زیر پس مانده‌های سمی فرهنگ اسلحه در آمریکا فرو می‌روند شاید آن‌ها فرزندان‌ فراموش شده باشند اما پس از خواندن کتاب هرگز انها را از یاد نخواهید برد این کتاب یک تراژدی غم انگیز تکان دهنده با چاشنی شیرینی از عشق پر است‌ از شخصیت‌هایی که تا مدت‌های طولانی پس از پایان کتاب در ذهن باقی می‌ماند
ژاسمن شاهنظری
۱۴۰۳/۱/۱۸
کتابهای کلمنت رو دوست دارم ولی عشق و اسلحه به نظرم بهتر از دعا برای ربوده شدگان بود و با ان ارتباط بیشتری برقرار کردم. مخصوصا صدای خانم اعتمادی داستان را جذاب تر میکرد. روایت زندگی خانه بدوشان و یا بیخانمانها تا مغز استخوان انسان نفوذ میکرد. کلمنت در کتابهایش بیشتر مسئله فقر و تبعیض را به نمایش میگذارد به گونه‌ای که حتی مجروح جنگی هم از ان مستثنی نیست. روابط انسان ها به خصوص انسان های فقیر در این کناب بخوبی دیده میشود. نکات بسیار خوبی در این کتاب بود و جمله بندی ها و تشبیهات و استعاره‌ها محشر بود. کلمنت احساسات ادمها رو خیلی زیبا و ظریف نقش میکند. از مطالعه ان خیلی لذت بردم. موسیقی هم عالی بود. ممنون از کتابراه.
‌هستی فتحی
۱۴۰۳/۱/۱۲
کتابی عالی، حتما بخونیدعشق و اسلحه داستانی است مسحورکننده دربارهٔ خانواده، اجتماع، خشونت و عشق که از دریچهٔ نگاه دختر نوجوان تیزبینی بیان می شود که خود به اجبار داستانی عجیب را زندگی می کند. کتاب روزنهٔ کوچکی باز می کند برای دیدن انسان هایی که هر روز تا زانو در پس مانده های سمی فرهنگ اسلحه در امریکا فرومی روند. آن ها شاید فرزندان فراموش شدهٔ امریکا باشند، اما پس از خواندن این رمان دیگر هرگز آن ها را از یاد نخواهید برد. تراژدی آرام کلمنت تکان دهنده است و غم انگیز با چاشنی شیرینی از عشق. داستان پُر است از شخصیت هایی که تا مدتی طولانی پس از پایان کتاب در ذهنتان باقی خواهند ماند. حتما پیشنهاد میشه که بخونید.
M R
۱۴۰۳/۱/۱۰
این کتاب به نوعی نقد و نکوهش حمل اسلحه و تبعات اون هست که به شکل داستان نقل شده. چون این موضوع در کشور ما رایج نیست شاید ارتباط برقرار کردن با اون برای ما سخت باشه ولی انصافا بسیار تاثیرگذار و قابل درک هست. قهرمان داستان شرح زندگی خودش رو که سالها همراه با مادرش و داخل یک اتوموبیل بوده تعریف میکنه و از جایی به بعد به دلیل سادگی و بی تجربگی این مادر و دختر، به نوعی در دام قاچاقچیان حمل اسحله میفتن و زندگی شون دستخوش تغییرات شدیدی میشه. از طرفی نویسنده دنیا رو از دریچه دید مادر ودختری ساده و زودباور روایت میکنه که خالی از لطف نیست. گوینده کتاب هم خیلی خوب و مسلط کتاب رو اجرا کردن.
مهناز کیان مهر
۱۴۰۳/۱/۷
داستان از دارای جذابیت و هیجان متوسط هست، محیط و موقعیت خوب بیان شده، اما به نظرم در بیان احساسات ضعیف عمل کرده و آن قدرها نمیشود فهمید شخصیت اصلی چه احساسی دارد. نویسنده به خوبی نشون داده، که چه طور افراد قربانی به راحتی در دام عشقی بی‌فرجام میفتن و در آخر نتیجه‌ای جز فاجعه نداره. جاهایی از داستان مبهم ماند، علت رفتار آقای هرگز برنگرد و همینطور رفتار مادر که چه طور یکدفعه از این رو به اون رو شد که اهمیتی به فرزندش ندهد. گوینده صداش خوب بود، اما به نظرم اگه از صدای جوانترین استفاده میشد، مناسب تر بود. در کل داستان متوسطی هست، اما خواندنش رو به همه کسانی که فرزند نوجوان دارند توصیه میکنم
کیومرث اردشیرزاده
۱۴۰۳/۱/۶
در نقد این کتاب، باید گفت که در این کتاب، با یکی از زیباترین و جذاب‌ترین کتاب‌های عصر معاصر روبه‌رو هستیم. مادر و دختری که علی‌رغم میل باطنی، زندگی به شدت عجیب و غریبی دارند که ممکن است از دور جالب به نظر آید؛ لکن در باطن، پر است از ترس و لرز ابدی. فرم روایی داستان به گونه‌ای است که مخاطب را به خوبی با خود همراه کرده به طوری که تا رسیدن به پایان داستان، حس کنجکاوی او فروکش نکند. در بطن این داستان، نقدهای ذکاوتمندانه‌ای نسبت به جامعه کنونی آمریکا و معضلات آن دیده می‌شود. در کلام نهایی، مواجهه با این اثر و رودر رویی با هوشمندی نویسنده به شدت توصیه می‌شود.
هانیه فراقیان
۱۴۰۳/۲/۱۵
چه کتاب قشنگی و کتاب خوان لذت خواندنش رو برایم صدچندان میکرد لحن کاملا مناسبی داشتند و توصیفات کامل نویسنده اززاون محل و دریاچه و به خصوص افراد دید واضحی به خواننده میداد. در کل کتاب خوبی بود و نقد خاصی نمیتونم ازش داشته باشم و جالب اینکه بیشتر شخصیت‌های کتاب نه سفید سفید و نه سیاه بودند و بیشتر شخصیت‌ها خاکستری بودند. فقط‌ای کاش مادر داستان به غیر از رویاپردازی قوی بودن و چگونگی ارتباط با افراد مختلف هم به دختر کوچک خود یاد میداد. و جمله آخر حاوی اسپول است اگر کتاب را تمام نکرده اید نخوانید: مرگ ایلای دلمو خیلی خنک کرد
گلناز عالیان
۱۴۰۳/۱/۲۵
درود بر کتابراه عزیز.. شروع داستان تا جایی که پرل با خانم مکزیکی همراه نشده بود خوب بود ولی بعد از آن و بخصوص با آن پایان گنگ و نامفهوم دیگر جذابیتی نداشت.. به نظرم میشد شخصیت پرل را پرورش داد و سالهای آینده زندگی او را به تصویر کشید.. با اینکه روایت خانم اعتمادی یکنواخت بود ولی با آن حس غریبگی نداشتم و برایم دوست داشتنی و روان بود. شخصیت خواننده مکزیکی آمریکایی بنام سلنا پرز که در داستان راجع به آن صحبت شده کاملا حقیقی است و فیلم زندگی و ترور ایشان با بازی جنیفر لوپز ساخته شده. بطورکلی کتاب را پیشنهاد نمیکنم. پاینده باشید
Eti Atshani
۱۴۰۳/۱/۱۱
کتاب، روایت داستان از دهان کودکی است، از اجتماع خاصی که در ماشین یا کاروان هستند، این روایت به گونه ای است که ما را داخل حس و حال و فرهنگ خود نمی برد، و ما وارد زندگی آن ها نمی شویم از دور نظاره میکنیم، اما حس خوبی نسبت به این گونه زندگی نداریم، انگار همه چیز و هر حرکتی مانند، تیر اندازی، کشتن، ول کردن و رفتن، حتی عاشق شدن، همینطور سر سری و بدون حس مسولیت انجام میشود و اینکار را نویسنده بدون دخالت و شخصیت سازی انجام میدهد دوستی نوشته بودند کتاب را نخوانید، اتفاقا باید خواند ودانست تا خوب را از بد تمیز داد با سپاس از شما
Jafar azimi
۱۴۰۳/۱/۲۵
قبلا در کتاب روانشناسی رشد با نویسندگی یک آمریکایی در مورد زندگی سخت مادران تک فرزند بی پدر خوانده بودم روایت این کتاب گویای این شرایط هست دخترانی که در یک رابطه جنسی بدون تعهد دارای فرزند شده بعدا دچار افسردگی شده و دلبستگی جز فرزند پیدا نمی کنند ولی در شرایط اقتصادی دشواری زندگی خود و فرزندشان را اداره می کنند نکته دیگر کتاب به نظرم اعتراض به حمل اسلحه و عواقب آن را گوشزد می کرد نکته مثبت کتاب پذیرش فرزندان بدون سرپرست توسط بعضی از خانواده ها بود که به نظرم بین ما این موضوع جا نیفتاده و کمرنگ هست
Khaterh Seif
۱۴۰۳/۲/۹
کتاب خوبی بود و صدای مسلط و دلنشین گوینده‌اش باعث شد که از آثار ماندگاری تو ذهنم باشه.... البته نوع زندگی که در این کتاب بهس پرداخته شده برای ما شاید کمی نا مآنوس باشد اما اگر گوشه‌ای از زندگی و گذشته ما، فقط گوشه‌ای از آن شبیه زندگی دخترک داستان باشد مطمئنا این کتاب برای شما بسیار دلنشین و بیاد ماندنی خواهد بود. کسانی که دغدغه شان، آسیب‌های اجتماعی است از خواندن این کتاب لذت خواهند برد. ممنونم از رادبو گوشه برای اجرای زیبای این کتاب. فقط ابکاش موسیفی متن کمتر خشن بو‌د. ممنونم
Nasir jadgal
۱۴۰۳/۱/۱۲
سلام به کتابراه و کتاب راهی ها رمان عشق و اسلحه از زبان دختر نوجوانی روایت می‌شود که با مادرش در یک اتومبیل کهنه در محوطه‌ی کنار کاروان‌های اقامتی زندگی می‌کند. مادر به فلوریدای امریکا آمده و قرار بوده فقط با این ماشین یک توقف کوتاه داشته باشد، اما توقف چهارده سال طول کشیده. دختر او راوی روابط‌شان با آدم‌هایی مانند خودشان است. طردشدگانی که در آن محوطه‌ی بزرگ زندگی می‌کنند. از سویی در نزدیکی ماشین‌شان منطقه‌ای پر از تمساح وجود دارد که ثروتمندان با اسلحه برای شکارشان می‌آیند و ادامه داستان...
نسرین پورغلامی
۱۴۰۳/۱/۶
عشق و اسلحه داستانیست دربارهٔ خانواده، اجتماع، خشونت و عشق از دید یک دختر کتاب پنجره کوچکی باز می کند برای دیدن انسان هایی که هر روز تا کمر در پس مانده های سمی فرهنگ اسلحه در امریکا فرو می روند. آن ها شاید فرزندان فراموش شدهٔ امریکا باشند، اما بعد از خواندن این رمان دیگر هرگز آن ها را فراموش نخواهید کرد تراژدی آرام کلمنت تکان دهنده است و غم انگیز با چاشنی شیرینی از عشق. داستان پُر است از شخصیت هایی که تا مدتی طولانی پس از پایان کتاب در ذهنتان باقی خواهند ماند.
الهه عباسی
۱۴۰۳/۲/۱
بادرود به کتابراهی‌های عزیز و تشکر از رادیو گوشه و خانم میچما سرمدی برای خوانش زیبای این اثر. داستان عشق واسلحه روایت جالبی از تضاد‌های زندگی ماست هر کدام از ما زمانی بین عشق وخشونت مجبور به انتخابی هستیم که خودمان میدانیم با ذات درونیمان درتضاد است این داستان روایتی از زندگی و عشق مادر و دختری است که در محیطی ناامن زندگی میکنند واسلحه انتخابی برای نگه داشتن عشق وامنیت در آن محیط زندگیست. موضوع داستان زیبا بود ولی با ساختار فکری جامعه ما در تضاد بود
رضی حقیقت
۱۴۰۳/۱/۲۹
ممنون از کتابراه عزیز که کتابی دیگه رو برا شنوندگان درنظر گرفتصدای دلنشین راوی عزیز ک این کتاب رو برای ما روایت کردند عالی بودکتابی ک بنظرم مشابه ش رو خیلی میشه ایت روزها دیدعشق مادرانه ب فرزند که با همه‌ی سختی‌ها بچه شو بزرگ میونه ولی از یه جایی به بعد خودش و احساسش براش تبدیل میشه به الویت و از فرزندش میگذرهبخاطر این موضوع نقدهای زیادی دیدم، ولی اگه یه کم واقع بینانه نگاه بشه، دور از واقعیت نیست و هیچ مادری رو بخاطر انتخابش نبایدسرزنش کنن
امیر مولا
۱۴۰۳/۱/۹
با عرض سلام و وقت بخیر در ابتدا از کتابراه ممنونم که این کتاب رو برای ایام نوروز بصورت رایگان در اختیار خوانندگان قرار داد. موضوع داستان که زندگی در یک ماشین با ان همه حواشی هسن برای من کاملا بدیع بود. عنوان داستان که عشق و اسلحه است برای داستان عنوان بسیار مناسبی است هر چند انگار عنوان انگلیسی آن Gun Love هست که به نظرم بایستی اسلحه عشق معنا شود. در هر صورت از گوش دادن به کتاب لذت بردم. داستان کشش خاصی برای جذب مخاطب داشت و واقعا ذهن رو درگیر می‌کرد.
سولماز گوهری نژاد
۱۴۰۳/۱/۲۵
با صدای گرم و دلنشین گوینده داستان جالب و غم انگیز و بسیار تأمل برانگیز را بشنوید، فرزندان تجاوز، فرزندان تولید مثل، فرزندان الکل، فرزندان اعتیاد، فرزندان طلاق، فرزندان بی فرهنگی. هنوز در فلسفه چرایی آن مانده‌ام، ما همچون چرخه گیاهان و جانوران نیستیم ما با اختیار متمایز شدیم ولی مدفون در خودخواهی هستیم، متنفرم از مردهای بی کنترل و زن‌های دامن زن به این بی عرضه‌های لعنتی، کاش جهان جای بهتری بود برای یک بار زندگی.
M
۱۴۰۳/۱/۷
رمان عشق و اسلحه یک داستان بسیار جذابه که معضلات اجتماعی رو به تصویر میکشه داستان بسیار روان و خلاقانه‌ است و تضاد‌های قشنگی تو کتاب هست وجود ترس و خشم در عین حال لطافت داستان که هر شنونده‌ای با خودش همراه میکنه. گوینده‌گی و بخش صوتی کار هم خیلی جذابه. خانم کلمنت نویسنده‌ی بسیار توانمندی‌ هستن. در کل پیشنهاد میکنم حد‌اقل یک بار بخونیدش‌.. در آخر از کتابراه تشکر میکنم که این کتاب رو رایگان در اختیارمون‌ قرار داد.
محمد مجتبی علی دادیان
۱۴۰۳/۲/۱۷
جنیفر کلمنت که استاد روایت طردشدگان و حاشیه نشینان است در عشق و اسلحه راوی جوانی را بر می‌گزیند که با مادرش در یک اتوموبیل کهنه در محوطه‌ی کنار کاروان‌ها اقامتی زندگی می‌کنند. مادر به فلوریدای آمریکا آمده و قرار بود فقط با این ماشین یک توقف کوتاه داشته باشد. اما توقف چهارده سال طول کشیده. دختر او راوی روابطشان با آدم‌هایی مانند خودشان است. طرد شدگانی که در آن محوطه‌ی بزرگ زندگی می‌کنند.
کتاب عشق و اسلحه
کیمیا پورکهن دین
۱۴۰۳/۱/۹
نویسنده وضع خشونت در سطوح مختلف جامعه امریکا وتاثیر ناهنجاری‌ها ونابسامانی‌ها موجود در جامعه توصیف می‌کند وزشتی جنگ و خرید وفروش اسلحه وتاثیر آن را بر سرنوشت تعدادی از افراد ان جامعه توصیف می‌کند زندگی دختر ومادری در ماشین برای مدتی بسیار طولانی جادبه اصلی کتاب است فقر وحاشیه نشینی ومعضلات وبدبختی‌های ناشی از آن که خیلی خوب بیان شده است البته ترجمه خوب وروانی هم دارد که به راحت تر خواندن ان کمک می‌کند.
فاطمه موسوی
۱۴۰۳/۱/۶
عشق و اسلحه داستانی است مسحورکننده دربارهٔ خانواده، اجتماع، خشونت و عشق که از دریچهٔ نگاه دختر نوجوان تیزبینی بیان می شود که خود به اجبار داستانی عجیب را زندگی می کند. کتاب روزنهٔ کوچکی باز می کند برای دیدن انسان هایی که هر روز تا زانو در پس مانده های سمی فرهنگ اسلحه در امریکا فرو می روند. آن ها شاید فرزندان فراموش شدهٔ امریکا باشند، اما پس از خواندن این رمان دیگر هرگز آن ها را از یاد نخواهید برد.
کاربر ک
۱۴۰۳/۱/۹
جنیفر کلمنت که استاد روایت طردشدگان و حاشیه نشینان است در عشق و اسلحه راوی جوانی را بر می‌گزیند که با مادرش در یک اتوموبیل کهنه در محوطه‌ی کنار کاروان‌ها اقامتی زندگی می‌کنند. مادر به فلوریدای آمریکا آمده و قرار بود فقط با این ماشین یک توقف کوتاه داشته باشد. اما توقف چهارده سال طول کشیده. دختر او راوی روابطشان با آدم‌هایی مانند خودشان است. طرد شدگانی که در آن محوطه‌ی بزرگ زندگی می‌کنند.
mohammad jaafaran
۱۴۰۳/۱/۲۷
در مورد کتاب جالب و شنیدنی بود.. عشق مادر به زندگی و بچه.. مکافات‌های بی‌خانمانی و در آخر دردسر عشق که مانند کتاب، تیر خلاص رو به زندگی مادر و دختر میزنه... دختر میمونه و آینده‌ای نامعلوم و گنگ... جمله معروف کتاب هم واقعا عالی بود، اگر خواستی بفهمی کی دوستت داره خودت رو به مریضی بزن.. راوی و صدای گیرای ایشون هم به جذاب‌تر شدن کتاب کمک شایانی داشت... موزیک متن هم خوب بود.. ممنون
Yasaman
۱۴۰۳/۱/۶
(هیچ‌وقت نمی‌فهمی شیطان کجا قایم شده. دروغ‌گوها همیشه خودشون رو کشیک یا شاعر نشون میدن. اون توی پاک‌ترین جاها پنهان میشه)
من با کتابراه عاشق کتاب صوتی شدم صدای راوی را دوست داشتم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر مکزیک در قالب رمان پیشنهاد می‌کنم داستان  غمگین اما جذاب است داستان زندگی یک دختر، که چهارده سال را در یک ماشین به همراه مادرش به سرآورده
رقیه حضرتی
۱۴۰۳/۱/۲۱
با سلام به کتاب راهی‌های عزیز، این کتاب را به کسانی پیشنهاد می‌کنم که بزرگسال هستند و هنوز کودک درونشان را زنده نگه داشتند، وبه کسانی که برای فراموش کردن درد به درد بزرگتر پناه می‌برند. اما در مورد موضوع کتاب، داستان پیرامون هر عنوانی می‌گردد بجز عشق چون کسی که عاشق است نباید و نمی‌تواند باعث رنجش معشوق خود باشد چه برسد به آن که آن را بکشد.
Zahra kia
۱۴۰۳/۱/۱۱
جنیفر کلمنت که در عشق و اسلحه راوی جوانی را بر می‌گزیند که با مادرش در یک اتوموبیل کهنه در محوطه‌ی کنار کاروان‌ها اقامتی زندگی می‌کنند. مادر به فلوریدای آمریکا آمده و قرار بود فقط با این ماشین یک توقف کوتاه داشته باشد. اما توقف چهارده سال طول کشیده. دختر او راوی روابطشان با آدم‌هایی مانند خودشان است. طرد شدگانی که در آن محوطه‌ی بزرگ زندگی می‌کنند.
Sin90
۱۴۰۳/۱/۸
از نظر من هم چنین داستان‌هایی میتونه نشونه‌ی کارمایی باشه که آمریکایی‌ها به خاطر ظلمشون در حق سرخ پوستها تجربه‌اش میکنن اما در مورد خود کتاب من خودم ترجیح میدم کتاب هایی رو بخونم یا گوش بدم که بهم انرژی مثبت بدن و حرف مفیدی برای گفتن داشته باشن اما این نوع کتاب ها که پر از تراژدی‌های غم بار و مشکلات عدیده هستن رو اصلا نمی‌پسندم به همین خاطر پیشنهادش نمیکنم
Leila Arefi Arefi
۱۴۰۳/۲/۱
کل داستان برام جذاب بود، حول محور زندگی مادرجوان و دختر زالش هست که داخل ماشینشون تو یه پارکینگ زندگی میکنن.
اینکه دختری بتونه از رقاه و آسایشی که خونه مادر و پدرش داشته چشم بپوشه و بخاطر نوزادش زندگی به این سختی رو تحمل کنه برام خیلی جالب بود و نشونه فداکاری ذاتی یه مادر هستش اما همیشه قدرت عشق میتونه بعضی چیزا رو عوض کنه.
مصطفی
۱۴۰۳/۱/۱۲
کتاب جالبی بود. داستان از نگاه یک دختر که مادرش زیاد به ایندش اهمیتی نداده روایت میشه. دختری که دستاویز اتفاقاتی میشه که هیچ نقشی در اون نداشته. اما در کل واسم جالب بود که یک انسان با همه‌ی درد هاش میتونه آروم زندگی کنه. اخر داستان این حس رو به ما میده که آینده فارق از اتفاقات گذشته میتونه روشن و آفتابی باشه. تشکر از کتابراه
Maryam Bagheri
۱۴۰۳/۱/۱۲
صدای گوینده حس آشنایی داره اما چون راوی داستان یک دختر کوچولو بود، ترجیح می دادم یه فرد جوونتر داستان رو میخوند. داستان، روایت یک زندگیه غیرعادی رو به شکل کاملا عادی روایت می گنه به گونه ای انگار هیچ چیز عجیبی وجود نداره... داستان در ایالات متحده اتفاق میفته بخاطر همین فضای داستان تا حدی نامانوسه...
علیرضا جمشیدبیک
۱۴۰۲/۲/۲۱
داستانی روان و زیبا. با این که داستانی غمناک بود ولی حال شنوده بد نمیشد.
منزجر کننده نبود. صحنه‌ها خیلی خوب توصیف شده. گوینده هم با بیانی خوب، روان و شیوا به کشش داستان خیلی کمک کرده. فرهنگ، سبک زندگی و معزلات جامعه‌ی آمریکا رو خیلی خوب معرفی میکند
نیلوفر حاج علی اکبری
۱۴۰۳/۲/۱۰
گویندگی خانم اعتمادی رو خیلی دوست داشتم اما متن کتاب رو اصلا نپسندیدم انگار کل داستان یکنواخت بود در کل زمان منتظر بودم یک اتفاق خوب بیفتد یا یک مسأله هیجانی، کلا داستان انگار هیچ اوج و فرودی نداشت و یکنواخت بود مثل اینکه دفترخاطرات یک نفر را بخوانی که هیچ تغییر و دگرگونی در زندگیش نیست.
رضا میری
۱۴۰۳/۱/۹
داستان روایتگر وقایع هیجان انگیز از زندگی یک دختر که چهارده سال را به همراه مادرش در یک اتومبیل فرسوده به سر برده روایتی شگفت انگیز از عشق، خشم و میل به اسلحه، البته با شناختی که خواننده از سوابق نویسندگی جذاب جنیفر کامنت دارد انتظار انسجام و پیوستگی بیشتری در روایت این داستان جالب را داشت.
amir p
۱۴۰۳/۱/۸
خیلی خوبه که تعداد نویسندگان تاپ جهان که زن هستند، هر سال بیشتر میشود. امیدوارم این اتفاق تو ایران هم بیفته و بانوان ایرانی راحت تر بتونن کارهاشون رو منتشر کنند. یه نکته جالب تر که تعداد کتاب‌ها و فیلم‌های مربوط به جوامع آخرالزمانی، دیستوپیا و سبک زندگی عجیب مانند این کتاب، زیادتر شده.
اکرم
۱۴۰۳/۱/۷
کمی دور از ذهن و غیرواقعی بود چگونه یک دختر بچه ۱۶، ۱۷ ساله میتونه به تنهایی زایمان کنه چگونه ۹ ماه بارداره و کسی متوجه نمیشه چگونه دو ماه در خانه با یک نوزاد زندگی میکنه و حتی یک نفر هم نمی‌فهمه و در آخر با یک ماشین تابلو فرار میکنه و نزدیکی خونه پدرش ساکن میشه و باز کسی نمی‌فهمه.....
بیژن
۱۴۰۳/۲/۵
این کتاب بسیار احساسی و با سبکی نوین نوشته شده بود که با درک جامعه آمریکایی و آن هم در پایین‌ترین طبقه جامعه شاید قابل فهم شود. به هر حال سبک جدیدی در خاطره نویسی و گویش از زبان اول شخص بود که جذابیت آنچنانی نداشت.
بهتر بود برای انتخاب گوینده از صدای جوانتری استفاده می‌شد.
مهرداد هرمزی
۱۴۰۳/۱/۱۹
با عرض سلام. این کتاب آدم می‌بره به یک دنیای متفاوت. حداقل برای من یک دنیا متفاوت بود چون که هرگز فکر نمی‌کردم، این جوری هم بشه زندگی کرد. در ضمن نویسنده کتاب همه ریزه کاری‌های فضای داستان رو جوری بیان میکنه که خواننده خودش رو در طول وقایع داستان حاضر می‌بینه.
Saba
۱۴۰۳/۱/۱۹
جنیفر کلمنت تو آثارش به مسائل اجتماعی می‌پردازه و در قالب داستانی پر کشش معضلات اجتماعی رو بیان میکنه که میشه گفت از نقاط قوت کارهاشه، عشق و اسلحه در کل کتاب متوسط رو به بالایی محسوب میشه ولی ضعف‌هایی داره مثل عدم انسجام، و منطق روایی داستان یه جاهایی زیر سوال میره
مریم فارسیانی
۱۴۰۳/۱/۱۳
درباره در این کتاب نمیشه نظری داد خوب یا بد بودنشوچون سلیقه‌ای هست توی توضیحات کتاب گفته شده مناسب کسانی که به داستانهای امریکایی... علاقه مند هستند مناسب هستمن خودم علاقه‌ای نداشتمینی داستانش منو نگرفت ولی این دلیل به بد یا خوب بودن داستان نیست ممنون از زحمات کتابراه عزیز
مژده خیرالهی
۱۴۰۳/۱/۱۱
داستان بسیار جذابی دارد به طوریکه شما از شنیدنش خسته نمی‌شوید. تصویر سازی هابه گونه ایست که می‌توانید در تصوراتتان محیط را دیده وهمراه شوید. اگر بخواهم در چند کلمه توصیفش کنم باید بگویم متفاوت و جذاببه همه علاقمندان کتابهای صوتی پیشنهاد می‌کنم این کتاب را بشنوند
زهره جواهرکلام
۱۴۰۳/۱/۱۰
داستان خیلی قشنگی بود، من لذت بردم. هم از لحاظ روایتی و هم از لحاظ ادبی خیلی جذاب بود. جزئیات صحنه‌ها و لحظه‌ها عالی بود، گوینده داستان هم صدای جذاب و دلنشینی داشت، بنظر من حتماً گوش کنید، بخصوص کسایی که اهل داستان نویسی هستن، بنظرم این کتاب می‌تونه خیلی مفید باشه
1 2 3 4 5 6 >>