معرفی و دانلود کتاب آن سوی دیوار

معرفی کتاب آن سوی دیوار

اگر از آن دسته بچه‌هایی هستید که بدتان نمی‌آید یک سرکی به هتلی قدیمی با طبقات مخفی و اشباح سرگردان و پلکان جادویی‌اش بزنید، کتاب آن سوی دیوار نوشته‌ی نویسنده‌ی محبوب ژانر فانتزی کودک ایمی افرون، مخصوصِ شماست... در هتل قدیمی این داستان سایه‌ها حرف می‌زنند، اشباح در گذرند، تیله‌ها می‌رقصند و پشتِ هر پنجره‌ی مه‌گرفته‌ای، راهی به جهانی دیگر است...

درباره‌ی کتاب آن سوی دیوار

داستان کتاب آن سوی دیوار (The Other Side of the Wall) ایمی افرون (Amy Ephron) از جایی شروع می‌شود که تس و مکس، دو خواهر و برادر نوجوان، برای تعطیلات کریسمس وارد هتلی اسرارآمیز در لندن می‌شوند و هنوز چمدان‌ها را باز نکرده‌اند که تس سایه‌ای پشت پنجره می‌بیند... آن‌هم نه سایه‌ی یک انسان یا یک حیوان، بلکه چیزی میان این دو؛ چیزی که انگار از دنیای دیگری آمده! مکس اولش باور نمی‌کند، اما خیلی زود معلوم می‌شود لندنِ برفی، ماجراهای اسرارآمیز زیادی برایشان توی سر دارد.

هتل، باغِ پشت پنجره، گربه‌ای مرموز به نام جینجر، یک تیله‌ی عجیب با حلقه‌ای سرخ که در نور می‌چرخد و پسری که بارها در جاهای مختلف سرک می‌کشد و مثل اشباح سرگردان ظاهر و ناپدید می‌شود... همه چیز شکلی عجیب و باورنکردنی به خود گرفته است و همه چیز ردّ تندی از گذشته‌ای دور در خود دارد که منتظر کشف‌شدن است.

تس و مکس مثل خیلی از نوجوان‌های دیگر، با دنیای بزرگ‌سال‌ها درگیرند؛ پدر خبرنگارشان در کشورهایی جنگ‌زده است، مادرشان تلاش می‌کند با زندگی جدید در برلین کنار بیاید، و آن‌ها به مدرسه‌ای شبانه‌روزی در سوئیس فرستاده شده‌اند. پس این سفر به لندن، باید فرصتی برای استراحت و آرامش باشد، اما خیلی زود تبدیل می‌شود به مسیری پر پیچ‌وخم از کشف رمز و رازهایی عجیب و باورنکردنی.

چیزی که این کتاب را متفاوت می‌کند، بیشتر از آنکه داستان معمایی آن باشد، حس عمیقِ خیال، دلتنگی و قدرت تخیل در آن است. کتاب آن سوی دیوار مثل تیله‌ای جادویی، نورهایی را از کودکی، گذشته، رؤیا و آینده در ذهن ما می‌تاباند و مجبورمان می‌کند از خودمان بپرسیم اگر درِ پشت دیوار باز شد، آیا جرئتش را داشتیم که داخل شویم؟

کتاب آن سوی دیوار ماجرایی است درباره‌ی دیدن چیزهایی که دیگران نمی‌بینند یا باور به چیزی که ممکن است از دید بقیه فقط یک سایه باشد... و درنهایت، پیداکردن شجاعت برای عبور از دیواری که هیچ‌کس جز خودمان جرئت نزدیک‌شدن به آن را ندارد. این کتاب با ترجمه‌ی سیده سوده میرزائی از انتشارات نگاه آشنا به چاپ رسیده و در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.

نکوداشت‌های کتاب آن سوی دیوار

• تس به شکلی ویژه از شخصیت‌های زن قوی و باهوش پیروی می‌کند، نوعی ترکیبی از لوسی پونسی و هرمیون گرنجر که یک رهبر است و به جادو اعتقاد دارد. (Teen Vogue)
• یک داستان معمایی دیگر که زمان را به چالش می‌کشد... با ریتمی دلنشین، با شروعی آرام و شتابی سرسام‌آور در پایان. این داستان هم جذاب و هم به طرز مبهمی ترسناک است. (School Library Journal)
• ایمی افرون این دنیای جادویی را با چنان زیبایی جسورانه‌ای به تصویر می‌کشد که خوانندگان در هر سنی که به‌اندازه کافی خوش‌شانس باشند و به قدرت جادو اعتقاد داشته باشند، از غرق‌شدن در سرگرمی‌های پر فراز و نشیب این داستان‌ها لذت می‌برند و حتی برای مدت کوتاهی به این باور می‌رسند که در این جهان موازی می‌توانیم دور هم جمع شویم و آسمان را لمس کنیم. (Jewish Journal)
• یک اثر بسیار سرگرم‌کننده برای رده سنی متوسط که شما را مجذوب و ترغیب به خواندن بیشتر می‌کند... این یک ماجراجویی خانوادگی کلاسیک است که دوست دارید هم آن را بخوانید و هم آن را داشته باشید. (Mr. Ripley’s Enchanted Books)
• تس یک قهرمان کاملاً مدرن است: او ورزشکار، عجول و نترس است... عناصر خارق‌العاده‌ی خیال‌پردازی در داستان موج می‌زند و این داستان برای بلندخوانی در کلاس درس عالی است. (Kirkus Reviews)
• فصل‌های کوتاه پر از رمز و راز و اکشن، خوانندگان را مشتاق می‌کند تا به کشف رازهایی که در انتظارشان است ادامه دهند... طرف‌داران کتاب اول مشتاق این فانتزی سرگرم‌کننده برای کلاس متوسط با حس و حال کلاسیکش خواهند بود. (Booklist)

کتاب آن سوی دیوار برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای نوجوانان و کودکان 9 تا 12 سال مناسب است. اگر از خواندن داستان‌های خیالی و ماجراجویانه سیر نمی‌شوی و دوست داری ساعت‌ها چشم‌هایت را ببندی و توی خیالات عجیب‌وغریب قدم بزنی، کتاب آن سوی دیوار با جادو، ماجراجویی و هیجان، غافلگیرت خواهد کرد.

در بخشی از کتاب آن سوی دیوار می‌خوانیم

ادل آرام گفت: «تو می‌دونی که یه‌چیزایی اون‌طرف دیواره، مگه نه؟»

درحقیقت تس اصلاً چیزی در این مورد نمی‌دانست، اما قبل از این‌که بتواند جواب دهد، صدایی از پشت آن‌ها به‌آرامی گفت: «ادل، تو دوباره بچه‌ها رو ترسوندی؟ نگفتم نترسونشون؟»

چشمان ادل می‌لرزیدند. انگار هیپنوتیزم یا چیزی شبیه به آن شده‌بود.

مادر کالین به تس گفت: «اون یه بار یه چیز خیلی عجیب به من گفت. انگار هیپنوتیزم یا یه چیزی شبیه به اون شده بود. اون به من گفت: "چه‌طور موش‌ها می‌فهمن که خونه خالیه؟" من نفهمیدم منظور ادل واقعاً چیه.» مادر کالین در ادامۀ صحبت‌هایش گفت: «ادل، شوخی ندارم باهات. نباید بچه‌ها رو بترسونی!»

ادل گفت: «من هیچ‌وقت به خانم سانبرن شک نکرده‌م. می‌دونی که، کارتا به من نشون می‌دن که چی بگم.»

کالین با هیجان گفت: «مامان، تو که مطمئنی یا دست‌کم باورش کردی.» بعد به تس و مکس گفت: «مادرم بدون مشورت با ادل تکون نمی‌خوره. هیچ‌وقت بدون مشورت با اون تصمیم بزرگی نمی‌گیره.»

مادرش لبخند زد، برای همین تس فکر کرد کالین راجع‌به مادرش شوخی می‌کند.

«درسته. کاری نمی‌کنم. ادل یه‌کم عجیب‌وغریبه، اما امیدوارم به شما هم چیزی نگه که شوکه بشید.» او دوباره دستی به سر کالین کشید و شاد و سرحال به مهمانی برگشت.

تس یک‌جورهایی خشکش زده بود. این یک هشدار بود. هیچ سؤالی راجع‌به آن مطرح نشد. می‌دانی، نمی‌دانی؟ چیزی آن طرف دیوار است. این همان حرفی بود که او واقعاً زد، درست است؟ این‌که تس می‌دانست چیزی آن طرف دیوار است. یعنی ادل می‌خواست راجع‌به همان چیزی با تس صحبت کند که خودش از قبل می‌دانست؟ او به این موضوع اشاره کرد؟ یا صحبت سر چیز دیگری بود؟

فهرست مطالب کتاب

فصل اول: شاید باد باشد
فصل دوم: بارش دانه‌های برف
فصل سوم: بازدید از پارک
فصل چهارم: چایِ بعد از ظهر
فصل پنجم: پنهان‌کاری
فصل ششم: اعترافات مکس
فصل هفتم: نقاشی‌های دیواری و ‌پارک لندن
فصل هشتم: بیداری بعد از شام
فصل نهم: بازی در کتاب‌خانه و یک دعوت
فصل دهم: مهمانی در طبقۀ هشتم
فصل یازدهم: دزدکی راه ‌رفتن در مهمانی
فصل دوازدهم: کارت‌خوانی
فصل سیزدهم: امیدواری تس به عادی‌بودن اوضاع
فصل چهاردهم: اتفاقی در اتاق باغ
فصل پانزدهم: بی‌اطلاعی مکس از اتفاق افتاده
فصل شانزدهم: مکس
فصل هفدهم: تمام بعد از ظهر
فصل هجدهم: ملاقات با پرنسس
فصل نوزدهم: تلاش برای کشف حقیقت
فصل بیستم: تلاش تس برای ارزیابی موقعیت
فصل بیست‌ویکم: تلاش برای طبیعی جلوه ‌دادن اوضاع
فصل بیست‌ودو: نفس‌های عجیب
فصل بیست‌وسوم: خروج عجیب
فصل بیست‌وچهار: تیلۀ چشم‌گربه‌ای
فصل بیست‌وپنجم: تلاش برای برگشت به نقطۀ آغاز
فصل بیست‌وشش: سه روز قبل از کریسمس سال 1926
فصل بیست‌وهفتم: آن‌سوی دیوار
فصل بیست‌وهشتم: خطرکردن در پارک
فصل بیست‌ونهم: نگاهی به گذشته/ نگاهی به آینده