معرفی و دانلود کتاب تیل

معرفی کتاب تیل

دانیل کلمان نویسنده‌ی پرفروش و موفق ادبیات آلمان شما را با کتاب تیل به دل قرون وسطا می‌برد و با بازآفرینی یکی از اساطیر مشهور قرون وسطا داستانی درباره‌ی تاثیر جنگ سی ساله‌ی اروپا و تصمیم یک هنرمند برای تغییر این وضعیت ارائه می‌دهد. رمان تیل که در سال 2018 برنده جایزه فردریش هولدرین پریس شده است، شما را به دل دنیایی تاریک و ویران می‌برد و داستانی مسحورکننده روایت می‌کند.

درباره‌ی کتاب تیل:

دانیل کلمان (Daniel Kehlmann) در آخرین رمان خود شخصیت افسانه‌ای تیل اولنشپیگل در قرون وسطا را بازآفرینی می‌کند و حقایق تاریخی و اساطیری را با هم در می‌آمیزد. این نویسنده همواره تلاش می‌کند دغدغه‌های عمیق فلسفی را در آثار خود منعکس کند و در رمان تیل (Tyll) نیز همین روند در جریان است؛ او جهانی تاریک را به تصویر می‌کشد که در جنگ ویران شده!

«تیل اولنشپیگل» در میان مردم آلمان بسیار مشهور است و حتی در داستان‌های کودکانه نیز حضور دارد؛ تیل شخصیتی دلقک‌وار دارد در تاریک‌ترین و سخت‌ترین دوران به سر می‌برد و با شوخی‌ها و شیطنت‌هایش شناخته می‌شود.

کلمان در رمان تیل با این شخصیت افسانه‌ای و ویژگی‌های قرون وسطایی‌اش به دغدغه‌های اندیشه‌های انسان معاصر می‌پردازد؛ چرا که ما نیز مانند تیل در روزهای سختی زندگی می‌کنیم.

لازم به یادآوری‌ست؛ این کتاب توسط میشائیل هانکه کارگردان مشهور و ایان مک‌یوون نویسنده‌ی بزرگ تحسین شده و از زمان انتشار در سال 2018 تاکنون بارها جوایز ادبی بین‌المللی بسیاری را کسب کرده است.

افتخارات و جوایز کتاب تیل:

- برنده جایزه فردریش هولدرین پریس 2018
- نامزد لیست نهایی جایزه بوکر بین‌المللی 2020
- نامزد Europese Literatuurprijs 2018

نکوداشت‌های کتاب تیل:

- عمیقاً جذاب! تیل داستانی باشکوه است. (Irina Dumitrescu, The New York Times Book Review)
- بزرگترین نویسنده آلمانی زنده. (Maxim Biller, Frankfurter Allgemeine Sonntagszeitung)
- یک شاهکار؛ چه کتابی تمام نشدنی و چه موضوع باشکوهی. (Roman Bucheli, Neue Zürcher Zeitung)
- دارای عناصر ادبیات کلاسیک است. (Judith von Sternburg, Frankfurter Rundschau)

با دانیل کلمان بیشتر آشنا شویم:

دانیل در سال 1975 در مونیخ به دنیا آمد؛ او که امروزه نویسنده‌ی آلمانی – اتریشی مشهوری محسوب می‌شود در شهر وین و برلین زندگی می‌کند. او نوشتن را در 22 سالگی آغاز کرد و اولین رمانش با نام «تصور برن هلن» در سال 1998 به چاپ رسید. دانیل در خانواده‌ای هنری پرورش یافت و در دانشگاه وین نیز به رشته‌هایی مانند ادبیات و فلسفه روی آورد. به راحتی می‌توانید نشانه‌های افکار نیچه را در آثار وی ببینید. آثار او برنده‌ی جوایز متعددی از جمله جایزه‌ی کاندید، کلیست، توماس مان و هولدر لین شده است. رمان او به نام «اندازه‌گیری جهان» به بیش از چهل زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده است و یکی از موفقیت‌های بزرگ ادبیات بعد از جنگ آلمان محسوب می‌شود.

از ویژگی‌های بارز نوشته‌های دانیل می‌توان به طنز مستتری اشاره کرد که در داستان‌هایش دارد و همین خصیصه اتفاقا یکی از عوامل اصلی محبوبیت او به شمار می‌آید. کلمان شخصیت‌هایی را در اختیارتان قرار می‌دهد که در عین سادگی نگاه خاصی به دنیای اطراف خود دارند و دانیل به واسطه‌ی آن‌ها دیدگاه‌های خود را مطرح می‌کند.

این نویسنده که با دغدغه‌های فلسفی به مسائل نگاه می‌کند و آثاری مانند کتاب زیر آفتاب، شهرت، آخرین مکان، من و کامینسکی، زمان مالر و... را در کارنامه ادبی خود دارد.

در بخشی از کتاب تیل می‌خوانیم:

او طناب را تا زانوانش بالا آورد، طناب از درخت زیرفون شروع می‌شد و انتهای آن به صنوبر قدیمی می‌رسید. باید برای بستن طناب، دن دانه‌هایی روی چوب درخت می‌برید، بریدن این دندانه روی درخت صنوبر کار آسانی بود، اما چاقو روی تنه‌ی درخت زیرفون سُر می‌خورد، سرانجام موفق شد. پسرک گره‌ها را امتحان می‌کند. کفش‌های چوبی‌اش را آرام از پا در می‌آورد، از طناب بالا می‌رود و پائین می‌افتد.

دوباره بالا می‌رود، دست‌ها را از هم باز می‌کند، باز هم تلاش می‌کند و باز هم پائین می‌افتد.

او باز هم سعی می‌کند و دوباره زمین می‌خورد.

راه رفتن روی طناب امکان‌پذیر نیست. این امر بدیهی است، پاهای انسان برای راه رفتن روی طناب ساخته نشده است. اصلاً چرا باید برای این کار تلاش کرد؟

او به تلاش خود ادامه می‌دهد. همیشه از سمت درخت زیرفون شروع می‌کند و هر بار بی‌درنگ پائین می‌افتد. ساعت‌ها می‌گذرد. هنگام بعد از ظهر موفق می‌شود یک قدم، فقط یک قدم بردارد و تا وقتی هوا تاریک می‌شود قدم دوم امکان پذیر نشده است. با این وجود، طناب یک لحظه او را نگه می‌دارد و او مثل اینکه روی زمین ایستاده می‌تواند روی طناب بایستد. روز بعد باران می‌بارد. او در خانه می‌ماند و به مادرش کمک می‌کند. «آن پارچه را محکم نگه دار، به خاطر خدا از رویاهای روزمره‌ات بیرون بیا.» و باران مانند صدها انگشت کوچک، خود را به روی بام می‌کوبد. روز بعد هنوز باران می‌بارد، هوا به شدت سرد است و طناب چنان خیس است که قدم برداشتن روی آن غیرممکن است.

فهرست مطالب کتاب

یادداشتی در مورد نویسنده
کفش‌ها
ارباب هوا
شهر تسوسمارس‌ها‌وزن
پادشاهان در زمستان 
گرسنگی 
هنر بزرگ نور و سایه 
در پناهگاه 
وستفالیا