معرفی و دانلود کتاب جزیره‌ی پدربزرگ

معرفی کتاب جزیره‌ی پدربزرگ

کارن به دیدن پدربزرگش رفته، اما هرچه می‌گردد او را پیدا نمی‌کند. بنجی دیویس در کتاب جزیره‌ی پدربزرگ ماجرای سفر پدربزرگ کارن به جزیره‌ای اسرارآمیز را برایتان می‌گوید. متأسفانه مدت زندگی پدربزرگ در این دنیا به پایان رسیده و او قرار است به جایی سفر کند که همه‌ی آدم‌ها دیر یا زود به آنجا می‌روند. اما خب خداحافظی با پدربزرگ اصلا آسان نیست. این کتاب به کودکان کمک می‌کند با از دست دادن عزیزان خود کنار بیایند و بتوانند دوره‌ی سوگ را بهتر سپری کنند. کتاب حاضر برنده‌ی جایزه‌ی بهترین کتاب سینت‌بری (Saintbury Book Award) شده است.

درباره‌ی کتاب جزیره‌ی پدربزرگ

کارن خیلی پدربزرگش را دوست دارد و همیشه به خانه‌ی او سر می‌زند و اوقات خوشی را با هم سپری می‌کنند. اما این‌بار که به آن‌جا می‌رود، هرچه خانه را می‌گردد، اثری از او پیدا نمی‌کند. انگار که پدربزرگ آب شده و رفته زیر زمین؛ تا این‌که از انباری طبقه‌ی بالا صدای پدربزرگ را می‌شنود. کارن به انباری می‌رود و پدربزرگ از در فلزی انتهای انباری او را به داخل یک کشتی اسرارآمیز می‌برد و در جزیره‌ای سرسبز و زیبا توقف می‌کند.

در کتاب جزیره‌ی پدربزرگ (Grandad's Island)، نوشته‌ی بنجی دیویس (Benji Davies) در جریان این سفر هیجان‌انگیز و زیبا قرار می‌گیرید. در آن جزیره خیلی به آن‌ها خوش می‌گذرد. البته کارن هنوز نمی‌داند چرا به آن جزیره آمده‌اند، فقط مطمئن است آن‌جا جای خیلی خوبی‌ست و پدربزرگ خیلی جزیره را بسیار دوست دارد. باید دید سرانجام سفر کارن و پدربزرگ چه خواهد شد. آیا آن‌ها با هم در جزیره می‌مانند یا کارن باید به‌تنهایی به خانه برگردد؟

واقعاً سخت است، اما گاهی اوقات مجبوریم از بعضی کسانی که دوستشان داریم جدا شویم. خصوصاً پدربزرگ و مادربزرگ‌هایمان که سال‌های عمرشان خیلی بیشتر از ماست و ممکن است یک روز به جای بهتری از دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم، بروند. البته آن‌ها همیشه در قلب ما حضور دارند، فقط دیگر نمی‌توانیم مثل قبل ببینیمشان یا صدایشان را بشنویم. با این حال ممکن است خیلی وقت‌ها به خوابمان بیایند و با ما حرف بزنند. مهم این است که همیشه یادشان در خاطرات ما زنده می‌ماند.

این اتفاق برای کارن خیلی سخت بود، اما او می‌دانست پدربزرگ همیشه دوستش خواهد داشت و نمی‌خواهد او را ترک کند. کارن باید درک می‌کرد که همه‌ی آدم‌ها روزی که وقتش برسد باید به جزیره بروند. پس چیزهای جدیدی از این اتفاق یاد گرفت.

پدربزرگ به او گفته بود «مثل این کشتی محکم و استوار باش!» و کارن دلش می‌خواست به حرف او عمل کند و همچنان زیبایی‌های زندگی را ببیند و از آن لذت ببرد. چراکه غم‌ها مثل طوفانی هستند که دیر یا زود تمام می‌شوند و آسمان صاف و زیبا و خنکای نسیم دوباره صورتمان را لمس می‌کند.

کتاب جزیره‌ی پدربزرگ ترجمه‌ی سمیه حیدری است که از سوی انتشارات مهرسا منتشر شده است.

نکوداشت‌های کتاب جزیره‌ی پدربزرگ

• والدین و مربیان می‌توانند درباره‌ی این اثر با کودکان صحبت کنند تا آن‌ها بدانند این کاملاً طبیعی است که غمگین باشیم و دلتنگ عزیزانمان شویم. تصاویر شاد، رنگ‌های روشن و بیان غیر مستقیم این کتاب انتخاب خوبی برای مخاطبان خردسال‌ است. (مجله کتابخانه مدرسه)

• کتاب جزیره‌ی پدربزرگ رابطه‌ی نزدیک پدربزرگ و نوه را به گرمی و ملایمت نشان می‌دهد. (هفته‌نامه‌ی ناشران)

• کتاب جزیره‌ی پدربزرگ اصلاً به مرگ اشاره نمی‌کند، اما عمیقاً کودک را با این موضوع درگیر می‌کند. (نقد و بررسی کتاب نیویورک‌تایمز)

• این کتاب را به خانواده‌های جوانی که با فقدان عزیزان دست‌وپنجه نرم می‌کنند، توصیه می‌کنیم؛ به ویژه آن‌هایی که ترجیح می‌دهند واقعیت‌های علمی را پنهان کنند. (فهرست کتاب آنلاین)

کتاب جزیره‌ی پدربزرگ مناسب چه کسانی است؟

این کتاب به کودکان 4 تا 8 سال کمک می‌کند با مفهوم مرگ آشنا شوند و بتوانند آن را بهتر بپذیرند و با آن کنار بیایند.

با بنجی دیویس بیشتر آشنا شویم

بنجی دیویس علاوه‌بر نویسندگی، تصویرگر و کارگردان پویانمایی‌ست و در ساخت فیلم کوتاه و موزیک ویدیو فعالیت داشته است. او در سال 2014 توانست برای نخستین اثر خود برنده‌ی جایزه‌ی اسکار اولین کتاب کودک (Oscar’s First Book Prize) شود.

کتاب‌های دیویس تاکنون به زبان‌های مختلفی ترجمه شده‌اند. او هم‌اکنون به همراه همسرش در لندن سکونت دارد.

در بخشی از کتاب جزیره‌ی پدربزرگ می‌خوانیم

آن بالا بالاها در جزیره، همان جایی که نسیم خنکی در میان درختان می‌وزید، آن‌ها یک کلبه‌ی قدیمی پیدا کردند. کلبه خیلی به‌هم‌ریخته بود، اما آن‌ها با کمک هم در یک چشم برهم زدن همه‌جا را مرتب و تمیز کردند.

پدربزرگ و کارن همه‌ی جزیره را زیر و رو کردند؛ هرجایی را که نگاه می‌کردند چیزهای عجیب جدیدی می‌دیدند. آن‌جا بهترین جای دنیا بود. کارن خیلی دلش می‌خواست همیشه‌ی همیشه آن‌جا بماند. البته او می‌دانست که خیلی زود باید از آن جزیره بروند.