معرفی و دانلود کتاب جنگ جهانی دوم؛ تاریخچه‌ای بسیار مختصر

معرفی کتاب جنگ جهانی دوم؛ تاریخچه‌ای بسیار مختصر

بیش از 60 میلیون نفر کشته شدند. قحطی و بیماری‌های ناشناخته جهان را گرفت و در نهایت بمب اتم بود که توانست سوت پایان این جنگ جنون‌آمیز را به صدا درآورد. کتاب جنگ جهانی دوم؛ تاریخچه‌ای بسیار مختصر، نوشته‌ی مارک بلک همان‌طور که از نامش پیداست به‌طور موجز و ساده، وقایع رخ داده در طول این جنگ 6 ساله، عوامل آغاز و آثار آن را شرح می‌دهد و ما را با شخصیت‌هایی همچون هیتلر، چرچیل و مک‌‌‌آرتور آشنا می‌کند.

درباره‌ی کتاب جنگ جهانی دوم؛ تاریخچه‌ای بسیار مختصر

هیچ فاجعه‌ای ناگهان اتفاق نمی‌افتد و تنها یک مقصر ندارد. هنگامی که تاریخی پر نزاع، کشمکش‌های بیهوده و جاه‌طلبی صدها کشور روی همدیگر تلنبار و به انبار باروت تبدیل می‌شوند، فقط کافی است کسی بیاید و درون آن شعله‌ای کوچک بیندازد. دشمنی‌های ریشه‌دار چین و ژاپن، وضعیت افتضاح اقتصادی آلمان و نفرت انگلستان و غرب از کمونیست‌ها و شوروی، دست‌به‌دست یکدیگر دادند تا آتش‌فشان جنگ جهانی دوم شروع به شعله کشیدن کند. سرنوشت اروپای قرن بیستم چه با هیتلر چه بدون هیتلر به جنگ منتهی می‌شد و فقط به این دیکتاتور بزرگ نیاز بود تا بیاید و کبریت را روشن کند. کتاب جنگ جهانی دوم؛ تاریخچه‌ای بسیار مختصر (World War Two: A Very Brief History)، روایت‌گر حوادثی است که موجب شدند تا کشورهای خودکامه، به جان و امنیت یکدیگر چنگ بزنند و در نزاع خود، جهان را بسوزانند. مارک بلک (Mark Black) کتاب خود را به‌طور بسیار خلاصه ارائه داده، تا حدی که حوادث یک دهه را در یک سطر جمع‌بندی و آن‌ها را تیتروار بازگو کرده است.

برای شروع باید به سال 1918 رجوع کنیم. زمانی که امپراتوری آلمان سقوط کرد و دموکراسی روی کار آمد! متأسفانه دموکراسی همیشه و همه‌جا جوابگو نیست و گاهی‌اوقات به دیکتاتوری مطلق می‌انجامد؛ همچون وضعیت آلمان در اوایل قرن بیستم. حزب نازی مثل ویروسی که تا تمام بدن را فرا نگیرد متوجه مرگبار بودنش نمی‌شویم، آرام آرام رشد کرد و خود را به شکل غده‌ای سرطانی همراه با سبیلی نازک و موهای صاف نشان داد؛ او هیتلر بود. کسی که داوطلب شد تا با راه انداختن جنگی دیوانه‌وار، یک بار برای همیشه نسخه‌ی اروپا را در هم بپیچد و به امپراتور زمین تبدیل شود. سال 1933 فرا رسید و هیتلر به‌عنوان صدراعظم آلمان معرفی شد. از قضا نخستین تصمیم او بسیار به مذاق انگلیس و آمریکا خوش آمد: سرکوب و کشتار کمونیست‌ها. همین تصمیم باعث شد این کشورها در مقابل استبداد و جاه‌طلبی هیتلر ساکت بمانند و هنگامی به فکر بیفتند که دیگر دیر شده است! کتاب جنگ جهانی دوم؛ تاریخچه‌ای بسیار مختصر از نخستین اقدامات هیتلر به کارهایی همچون راه‌اندازی ارتشی قوی، اجباری کردن سربازی، تعطیلی احزاب و ممنوعیت آزادی‌های سیاسی اشاره می‌کند.

در کنار آلمان نازی نمی‌توانیم ایتالیای دوران موسولینی را نادیده بگیریم. با وجود اینکه ایتالیا در جنگ جهانی اول جزو گروه پیروزها بود، اما اوضاعش از کشورهای بازنده اگر بدتر نبود، بهتر هم نبود. حمله‌‌ی موسولینی در سال 1935 به اتیوپی نیز اوضاع را برای وجهه‌ی جهانی این سرزمین بدتر کرد. کشتارها و سرکوب مخالفان به‌دست موسولینی از او یک جلاد به‌تمام معنا ساخت و برای چنین دیکتاتوری چه هم‌پیمانی بهتر از هیتلر؟ مارک بلک در همین اثنا به‌سوی آسیا می‌آید و وضعیت ژاپن در آن دوره را بازگو می‌کند. ژاپن در دهه‌ی 30 میلادی کشوری متهاجم بود که از هر فرصتی برای آسیب رساندن به چین ضعیف بهره می‌برد و در کنار آن ارتباطش با آلمان نازی و ایتالیای موسولینی را تقویت می‌کرد؛ تا جایی که در سال 1936 این سه کشور، پیمان ضد کمینترن را امضا کردند. هدف از این پیمان چه بود؟ کمونیسم‌ستیزی و سرکوب مخالفان.

بالاخره سال 1939 در اوایل فصل دوم کتاب جنگ جهانی دوم؛ تاریخچه‌ای بسیار مختصر، آغاز می‌شود. آلمان با یاری اسلواکی به لهستان حمله می‌کند و برای انگلستان و فرانسه نیز پیغام می‌فرستد که قرار است به‌زودی به خاک آلمان نازی ملحق شوند. از سال 1939 تا 1940 لوکزامبورگ، لهستان، هلند و بخش‌هایی از فرانسه به‌سادگی تصرف شدند. در آن هنگام هیتلر پادشاه بلامنازع زمین بود و دیگر نمی‌توانست به چیزی کمتر از فتح اروپا قانع شود. در این میان اتفاقی عجیب رخ داد که البته چندان هم پایدار نبود؛ آلمان و شوروی با یکدیگر پیمان‌های تجاری امضا کردند و استالین نیز تصمیم گرفت به لیتوانی، استونی و رومانی حمله کند. جهان هر روز بیشتر از قبل در آتش جنگ می‌سوخت. البته نیروهای متفقین نیز پیروزهای شگرفی داشتند. در جریان تصرف بندر دانکرک به‌دست نازی‌ها، مردم انگلستان بسیج شدند و با قایق‌های شخصی به‌سمت این بندر رفتند تا سربازان انگلیسی را که تحت محاصره‌ی آلمان‌ها بودند، نجات دهند. (درباره‌ی این اتفاق که به معجزه‌ی دانکرک مشهور است، فیلم‌های خیلی خوبی ساخته شده که توصیه می‌کنیم آن‌ها را ببینید.)

کتاب جنگ جهانی دوم؛ تاریخچه‌ای بسیار مختصر، به جای هیجان‌انگیز خود می‌رسد: سال 1941؛ زمانی که هیتلر همه را غافل‌گیر کرد. چهار میلیون سرباز به فرماندهی این دیکتاتور، به‌سوی روسیه رهسپار شدند. هیتلر دیگر دلیلی نمی‌دید که به دوستان و هم‌پیمانان خود رحم کند. او می‌خواست روسیه‌ی بزرگ برای او باشد و جهان را رهبری کند؛ اما گویا در سرنوشت روسیه شکست خوردن نوشته نشده و هیتلر نمی‌دانست در جریان حمله به این خاک پهناور، سرنوشتی بهتر از ناپلئون نصیبش نخواهد شد. از سال 1943، چرخ‌های جنگ دگرگون چرخیدند. استالین هیتلر را از روسیه بیرون و رویای ابرقدرت شدن را از ذهن این دیکتاتور بزرگ که هر روز کوچک و کوچک‌تر می‌شد، پاک کرد.

فرانسه نیز بالاخره خودی نشان داد و ناوهای آلمان را در «ویشی» به قعر دریا سپارد. البته این انتهای جنگ نبود. حاکمان هنوز از قتل‌عام میلیون نفری انسان‌ها سیر نشده بودند و دو سال دیگر مانده بود تا ماشین کشتار خاموش شود؛ آن هم با بمب اتم! دقیقاً مشخص نیست این جنگ خونین چه تعداد انسان را به هدر داده و خانه‌ی چندین هزار نفر را ویران کرده. طبق آمارهای رسمی و ادعاهای عنوان شده در دادگاه نورنبرگ، چیزی حدود 11 تا 17 میلیون غیر نظامی به‌دست نازی‌ها و بیش از 7 میلیون چینی توسط ژاپن کشته شدند. مجموع کشته‌های این جنگ اعم از نظامیان و غیر نظامیان، بیشتر از 60 میلیون نفر بود. جنگ جهانی دوم نیز در سال 1945 به پایان رسید و همه‌‌ی کشورها به مرزهای اولیه‌ی خود بازگشتند.

کتاب جنگ جهانی دوم؛ تاریخچه‌ای بسیار مختصر با ترجمه‌ی معصومه میرزائی (ام. درخشش) به‌کوشش انتشارات سبزان به‌چاپ رسیده است.

کتاب جنگ جهانی دوم؛ تاریخچه ای بسیار مختصر برای چه کسانی مناسب است؟

سینمای اروپا و آمریکا و رمان‌های تاریخی اجازه نداده‌اند که بخش زیادی از وقایع جنگ جهانی دوم مسکوت و سربه‌مهر باقی بماند؛ اغلب ما از کشتار میلیونی یهودیان و جنایت‌های هیتلر و موسولینی و ... آگاهیم، اما با این وجود هنوز هم بخش‌هایی از این نبرد شش ساله کمتر شناخته شده‌اند و از نقش کشوری چون چین و اسلواکی چیز زیادی نمی‌دانیم. کتاب حاضر برای افرادی که می‌خواهند از تاریخ جنگ جهانی دوم به‌طور موجز و مختصر آگاه شوند، کاربردی و مفید است.

در بخشی از کتاب جنگ جهانی دوم؛ تاریخچه‌ای بسیار مختصر می‌خوانیم

رومل که در ابتدا از حامیان پر و پا قرص هیتلر بود، به تدریج، به این نتیجه رسید که برای «نجات آلمان» چاره‌ای جز برکناری هیتلر نیست. بااین‌حال، او با ترور هیتلر مخالف بود و در توطئۀ معروف به «بمب‌گذاری 20 ژوئیه 1944» نقشی نداشت؛ اما همین که تردیدهای او دربارۀ هیتلر آشکار شد، سرنوشت محتومش رقم خورد.

در روز 14 اکتبر 1944، هیتلر دو ژنرال را به خانۀ رومل فرستاد تا پیشنهادی تلخ را به این فیلد مارشال سقوط‌کرده ارائه دهند. مانفردِ پانزده ساله همراه مادرش در خانه حضور داشت؛ او با نگرانی شاهد گفت‌وگوی خصوصی آن سه نفر بود و دید که پدرش برای صحبت با مادرش به طبقۀ بالا رفت. سرانجام، رومل نزد پسرش آمد تا از پیشنهاد هیتلر با او سخن بگوید.

مانفرد بعدها در خاطراتش نوشت که پدرش گفت: «همین الان به مادرت گفتم که تا یک‌ربع دیگر من زنده نخواهم بود... خانه در محاصره است و هیتلر مرا به خیانت بزرگ متهم کرده است. به پاس خدماتم در آفریقا، به من این فرصت داده شده است که با سم از دنیا بروم. این دو ژنرال سم را با خود آورده‌اند، که در عرض سه ثانیه کشنده است؛ اگر این پیشنهاد را بپذیرم، قول داده‌اند که هیچ اقدامی علیه خانواده‌ام، یعنی تو، انجام نخواهد شد.»

رومل سم را مصرف کرد و به مردم آلمان گفته شد که او بر اثر «جراحات ناشی از حملۀ هوایی در فرانسه» درگذشته است. مطابق قول داده شده، پیکر او با تمام تشریفات نظامی به خاک سپرده شد، یک روز عزای عمومی اعلام و برای خانواده‌اش مستمری در نظر گرفته شد.

چرچیل پس از جنگ دربارۀ او نوشت: «رومل شایستۀ احترام ماست؛ زیرا با وجود آنکه سربازی وفادار به میهنش بود، به تدریج به نفرت از هیتلر و تمام اعمال او روی آورد و در توطئه‌ای برای نجات آلمان از دست آن دیوانۀ مستبد شرکت کرد. او بهای این تصمیم را با جان خود پرداخت.»

فهرست مطالب کتاب

مقدمه ناشر
پیشگفتار
فصل اول: دنیا پیش از جنگ
فصل دوم: حرکت به سوی جنگ
فصل سوم: موفقیت اولیۀ نیروهای محور
فصل چهارم: چرخش جریان جنگ
فصل پنجم: متحدین دست بالا را می‌گیرند
فصل ششم: متفقین دست به حرکت می‌زنند
فصل هفتم: شکست ارتش محور
فصل هشتم: ادامۀ نبرد در جبهۀ ژاپن
فصل نهم: پس از جنگ
پیوست 1: چهره‌های کلیدی جنگ جهانی دوم
پیوست 2: جدول زمانی جنگ جهانی دوم
نمایه