معرفی و دانلود کتاب در انتهای کوهستان سرد

معرفی کتاب در انتهای کوهستان سرد

کتاب در انتهای کوهستان سرد، نوشته‌ی معصومه مولایاری، یک رمان فانتزی و تخیلی با چاشنی اتفاق‌های ترسناک و عاشقانه است. این رمان معمایی جذاب، درباره‌ی سه جوان ماجراجو است که برای دست‌یافتن به یک دانش جادویی، راهی سفری پرخطر می‌شوند تا یک جادوگر را ملاقات کنند، اما درگیر اتفاق‌های هیجان‌انگیز و خطرناک، و قتل‌هایی مرموز خواهند شد.

درباره‌ی کتاب در انتهای کوهستان سرد

وِدیان علاقه‌ای بی‌اندازه به فراگیری جادو دارد و به همین خاطر به همراه دو دوستش، سهند و سحر، به نزد جادوگری به نام استاد رحیم در یک روستا می‌رود. او از همان ابتدا از خود استعداد زیادی نشان می‌دهد و جادوگر نیز پنج‌سال برای آموزشش وقت می‌گذارد. وقتی استاد رحیم مطمئن می‌شود که ودیان همه‌ی رمز و راز جادو را یاد گرفته، او و دو دوستش را به یک مأموریت می‌فرستد؛ آن‌ها باید یک گل ارغوان وحشی را در جنگلی ترسناک پیدا کنند، اما همه‌چیز طبق برنامه پیش نمی‌رود و وقتی که برمی‌گردند، با جنازه‌ی استاد روبه‌رو می‌شوند؛ جنازه‌ای که همان شب اول از قبر ناپدید می‌شود. اما این تازه شروع ماجرایی ترسناک و هیجان‌انگیز برای وِدیان است.

معصومه مولایاری در کتاب در انتهای کوهستان سرد، ژانرهای ادبی فانتزی، معمایی، جنایی و عاشقانه را با هم درآمیخته و کتابی جذاب و پُرکشش نوشته است. او در این رمان بلند با استفاده از خلاقیت و تخیل خود، ماجراهایی جذاب از دنیای جادوگرها روایت می‌کند و خواننده را با ترس و وحشت همراه می‌سازد. پیش از این‌ها، باید اشاره کرد که نویسنده با جسارت و خطرکردن در نوشتن رمان در ژانری که کمتر در ادبیات ایران آزموده شده، قدمی مهم و مؤثر در میان داستان‌نویس‌های جوان امروز برداشته است. به‌ویژه آنکه اهمیت ژانر فانتزی، باتوجه‌به نمونه‌های بسیار پرطرف‌داری مانند «ارباب حلقه‌ها» و «هری پاتر»، روزبه‌روز در ادبیات داستانی جهان پررنگ‌تر می‌شود. از این لحاظ، کتاب در انتهای کوهستان سرد، نوشته‌ی معصومه مولایاری کتابی شاخص در میان آثار منتشرشده‌ی نویسنده‌های نسل پنجم محسوب می‌شود. این رمان جذاب را انتشارات آئی‌سا منتشر کرده است.

در نکوداشت کتاب در انتهای کوهستان سرد

• این رمان با صحنه‌های هیجان‌انگیز و تعلیق لازم، مخاطب را تا انتهای اثر با خود همراه می‌کند. پیامی که در این داستان هست، با خلاقیت نویسنده به‌خوبی روایت شده؛ اینکه هیچ‌چیز در این دنیا غیرممکن نیست و تلاش برای رسیدن به هر لذتی که از دنیای مرموز کسب می‌شود، تاوان خودش را دارد. (همشهری آنلاین)

کتاب در انتهای کوهستان سرد مناسب چه کسانی است؟

این کتاب به دوستداران رمان‌های جنایی و فانتزی پیشنهاد می‌شود.

با معصومه مولایاری بیشتر آشنا شویم

معصومه مولایاری متولد 1371 است و به‌عنوان نویسنده فعالیت می‌کند. ازجمله کتاب‌هایی که نوشته می‌توان به «کسی کتاب‌هایم را چاپ نمی‌کند» نوشته‌ی مشترک با مائده نعمتی و همچنین کتاب «راهنمای جامع نویسندگی» که مجموعه‌ای از آثار چند نویسنده‌ی جوان است، اشاره کرد. بهترین اثر معصومه مولایاری کتاب در انتهای کوهستان سرد است.

در بخشی از کتاب در انتهای کوهستان سرد می‌خوانیم

به سمت دری که جنازه سحر را داخل آن گذاشته بودند، رفت. در را باز کرد و او را با تخت ریل‌دار بیرون کشید. پارچه سفیدرنگ را از رویش برداشت. از اول قصد کشتن او را نداشت اما در تصادف ضربه‌ای سختی به سرش وارد شده بود. سرش را کمی کج کرد و از گردنش گازی گرفت و شروع به خوردن خون خنکش کرد. از خوردن خون که سیر شد، دست خود را با نیش دندان بیرون زده‌اش گاز گرفت و خونی که از دستش به راه افتاده بود را روی لب‌های سحر گرفت. قطره‌قطره خون سیاه‌رنگ و غلیظش روی لب‌های سرد و بی‌رنگش می‌چکید. چندلحظه بیشتر طول نکشید؛ لبانش تکان خورد و هانس دستش را بیشتر فشار داد و خون با سرعت بیشتری داخل دهانش می‌ریخت و او نیز با چشمان بسته پشت هم خون‌ها را می‌خورد. کمی گذشت. سحر چشمانش باز شد و با دیدن هانس و دست خونی‌اش، وحشت‌زده او را پس زد و به عقب کشاند.

- تو این‌جا چی‌کار می‌کنی؟ داشتی چه غلطی می‌کردی؟!

نگاهی به دور و اطراف خود انداخت. شبیه آن‌جا را در فیلم‌ها دیده بود. گردنش درد می‌کرد. دستش را روی گردنش گذاشت. جای گازش می‌سوخت اما سریع جایش خوب شد. همیشه در فیلم‌ها دیده بود که خون‌آشام‌ها زخم‌های‌شان سریع خوب می‌شود. یک‌لحظه از فکری که در سرش آمده بود، متعجب تندتند دست روی گردن خود کشید. دیگر درد نمی‌کرد و لبانش تر بود. از خونی که روی لب و تنش بود، باعث شد عق بزند. نفسش که کمی جا آمد از او پرسید:

- یعنی من الان خون‌آشام شدم؟ من مرده بودم؟!