معرفی و دانلود کتاب مردگان
برای دانلود قانونی کتاب مردگان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مردگان
کتاب مردگان نوشتهی مهدی فیاضی کیا، اثری مذهبی و خوفناک دربارهی یک شخصیت روحانی و پسر یکدنده و لجباز او است؛ ماجرای پدری در مقام یک روحانی که پسرش را نفرین میکند و پسر برای بخشیده شدن و یافتن نور در زندگی تیره و تارش، راهی جز توبه و طلب مغفرت ندارد.
دربارهی کتاب مردگان
محمدمهدی فیاضیکیا، در دل یک روایت مذهبی، داستانی را روایت میکند که میان ایمان و تقدیر و سرکشی، دیوارِ جدایی میکشد. قصهی کتاب مردگان ماجرای پدری است روحانی که وقتی پسر سرکشش با سؤالهای چالشی دربارهی آئین و باورهای سنتی خانواده، دل او را میشکند، پدر از او روی برمیگرداند. این پدر روحانی پسرش را نفرین میکند، او را از خانه بیرون میاندازد و در نهایت میگوید تو برای من دیگر مردهای. روح و روان پدر که زخم خورده و جراحت برداشته، او را به بستر مرگ میکشاند و در لحظات پایانی زندگی، همچنان به عفو پسرش رضایت نمیدهد. این طرد شدن، پسر را به مردهای در دنیای زندگان تبدیل میکند؛ او صرفاً نفس میکشد و در جهان خود، مردهای متحرک است.
تنها راهی که این پسر سرکش برای رهایی از این جهان تاریک دارد، این است که توبه کند. محمدمهدی فیاضیکیا دو روایت موازی را پیش میبرد و مسیر دشواری را برای رسیدن به لحظهی موعود خلق کرده است؛ لحظهای که میان مرگ و زندگی، نفرین و رحمت، راهی به سمت خروج از جهان مردگان باز میشود. در این میان، سایهی شیطان در مسیر این پسر پدیدار میشود، او را وسوسه میکند و حقیقت را در دریایی از شک و تردید غرق میکند. پرسشی در ذهن پسر شکل میگیرد و آن اینکه آیا بخشش امکان پذیر است، یا تا ابد در دنیای مردگان گرفتار خواهد ماند؟
انتشارات ققنوس کتاب مردگان را منتشر کرده است. مهدی فیاضیکیا نیز در این کتاب به مفاهیمی مثل ایمان، بخشش، رحمت و رهایی پرداخته و آنها را در قالبی داستانی و روایتی پراحساس و اسرارآمیز ترسیم کرده است.
کتاب مردگان برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به داستانهای ارواح شیطانی با درونمایههای مذهبی علاقه دارید، رمان فارسی مردگان را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب مردگان میخوانیم
در آن باغِ شبتاب، شهاب دیگرى به چشمم خورد که به فاصله نزدیکى از بالاى سرم به سمت افق گورستان رفت که درست روبرویم بود. آن قدر روشن و نزدیک بود که پایم سست شد. تا به حال از این فاصله شهابى ندیده بودم از بالاى سرم بگذرد. اگر دویست یا سیصد قدم برمىداشتم به محل سقوط شهاب نزدیک مىشدم. انگار کردم شاید این نشانهاى باشد. پاهایم که از حالت جمود خارج شد، دواندوان به سمت سقوط شهاب رفتم. در آن ظلمت تنها مهتاب بود که مىتوانست چیزکى نشانم بدهم. گفتن ندارد که چند بار زمین خوردم و دو بار هم نعلین از پایم بیرون افتاد. خوف در من عادت شده بود و از این طریق چیزى حس نمىکردم. لکن صداى ضربان قلب خویش را به گوش مىشنیدم. شاید هم رگى در پشتِ گردنم مىزد. ولى به قطع، نوکِ انگشت ابهام دستِ راستم بىدلیل و جهت همینطور براى خودش مىپرید. نفسنفس زدم و شمردم دیدم سیصد قدم رفتهام و لکن خبرى از هیچ جرم آسمانى و نورانى نیست. چند تکه سنگ سفید افتاده بود روى زمین و دیگر هیچ. از یکى از سنگها دودى برمىخاست که لابد حاصل برخورد با آن نوریه سماویه بوده است. و لکن از خود آن شهاب خبرى نبود. سنگ قبرى را دیدم که ترک برداشته بود. یاد رؤیایى افتادم که در ذهنم مبهم بود و نمىدانستم چه وقت دیدهام. گمانم هنوز این رؤیا را ندیده بودم و ساعتى بعد، هنگام بازگشت بر من آشکار شد. این هم از آن الهامات صادقه بود که رؤیایى را ببینم که بعدها آن را خواهم دید. رؤیاى غریبى بود: گورستان دهان باز کرده بود. مردگان بیرون مىآمدند. محشر شده بود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مردگان |
نویسنده | مهدی فیاضی کیا |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 152 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-311-930-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان مذهبی ایرانی، کتابهای داستان و رمان ترسناک ایرانی |