معرفی و دانلود رایگان کتاب رستگاران

عکس جلد کتاب رستگاران
قیمت:
رایگان - 0€
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب رستگاران و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب رستگاران و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب رستگاران

کتاب رستگاران اثری عاشقانه و خواندنی به قلم محمدعلی قجه است که بر چهار رأس مربع: مادر، پدر، فرزند و همسر که مظهر عشق و فداکاری هستند می‌درخشد؛ آنانی که از بند تن رها شده‌ و از خود به خویشتن می‌رسند و آنانی که همانند فرشتگان به رستگاری دست می‌یابند، در دنیایی که لمسش غیرممکن است. به راستی شما در کدام رأس این مربع جای دارید؟

در بخشی از کتاب رستگاران می‌خوانیم:

دست‌های کوچولوی امیرعلی رو آروم گرفتم و درحالی‌که بی‌صدا گریه می‌کردم زیر لب گفتم: مامان جونم، آخه چرا یهو این‌ جوری شدی؟ حالت که خوب بود پسرکم. آخه تو اگه طوری‌ات بشه که من می‌میرم.

و دیدم یواش‌ یواش بیدار شد و جوری که انگار هیچی یادش نبود به من خیره شد و با اون لهجه شیرینش گفت: مامانی...

- جانم، پسرم.

- به‌به می‌خوام.

و من آروم غذاش رو که توی ظرف رنگی خوشگلش بود از ساکم درآوردم و با قاشقش کم‌کم گذاشتم توی دهنش. طفلک خیلی گرسنه بود و بعد با هر لقمه کوچولش موهای قشنگشو یواش یواشی ناز کردم و کلی قربون صدقه‌اش رفتم.

شاید تقصیر من بود که اونجوری شد. من نباید با خودم توی گرما این‌ور و اونور می‌بردمش. آخه اون که گناهی نداشت که باید جور زندگی بی‌سر و سامان منو می‌کشید.

ولی خب چاره چی بود؟ چیکار باید می‌کردم؟ دست کی باید می‌سپردمش تا خیالم راحت باشه؟

بعد یه کمی بهش آب دادم و بچه‌ام که هنوز ضعف داشت آروم با ناز و نوازش‌های من دوباره در حالی‌ که همون داستان همیشگی رو براش تعریف می‌کردم ذره‌ ذره خوابش برد.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب رستگاران
نویسنده
سال انتشار۱۳۹۸
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات115
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک
رایگان - 0 یورو
افزودن به کتابخانه

نقد، بررسی و نظرات کتاب رستگاران

Fatemeh Ap
۱۳۹۸/۱۰/۲۱
این کتاب رو به سفارش نویسنده‌ی محترم ان اقای محمدعلی قجه خواندم،،، موضوع کتاب خوب بود، اما مشکلات کتاب‌های قبلی نویسنده در این کتاب هم دیده میشد،، به صورت افراطی در مورد احساسات و مشکلات شخصیت‌ها بحث میکرد،، جملات تکراری مداوم استفاده میشد،،، به صورت نامتعارفی داستان اصلا جلو نمیرفت،، بین بخش‌های و کتاب بخش تصادف مهسا از وضعیت بهتری برخوردار بود، از همه بدتر بخش کولبر کردستانی بود، اصلا نیاز نبود این همه کش داده بشه،، بعضی مواقع لحظات تلخ یک داستان باید کوتاه گفته بشه تصویر پردازی و حس غم به خواننده‌ی کتاب واگذار بشه،، ولی به قدری توصیف و تفضیل داده شده در این کتاب که خواننده فرصتی پیدا نمیکند تا حس همدردی داشته باشه،، به خواننده اعتماد داشته باشید،،، برای طولانی کردن کتاب این راه مناسبی نیست،، نویسنده ذهن خلاق و قلم خوبی دارند همون طور که در کتب قبلی ایشون هم مشخص است،، اما این روش نوشتار و توصیف باعث گمراهی نویسنده میشود و زیبایی‌های داستان رو نابود میکند،، باتشکر
زینب پورکلهر
۱۴۰۱/۶/۱۳
سلام و درود، آقای قجه استعدادخوبی در داستان پردازی دارد ولی معمولا قهرمان داستان تصمیمات احمقانه‌ای می‌گیرد و باعث می‌شود خواننده بگوید "حقشه هرچی سرش بیاد"در داستان اول زن جوان قصه که بارها از زیباییش سخن گفته شده چرا با لجبازی علیرغم فقدان توان مالی پسربیمارش را به همسر سابق و متمولش نداد و باعث اینهمه زجر وشکنجه برای خود و پسرش گردید که جانش را نیز از دست داد. آیا خانواده ای، پدری، مادری، بستگانی نداشت که جا داشت نویسنده به جای شاخ و برگ دادن بی حاصل، کمی به این موضوع می‌پرداخت. موقعیت ازدواج خوبی برای زن قصه فراهم شد که این فرصت راهم ازدست داد، از مرگ او ناراحت نشدم چرا که خودش که در جایی تصمیم به خودکشی داشت و از طرفی سرنوشت بهتری برای پسر بچه در کنار پدرش خواهد بود.
داستان دوم کولبر ۴۵ ساله قصه، اول اینکه هرچی حساب کتاب کردم نفهمیدم موقع ازدواج چند سالش بود که الان دو دختر زیر ده سال دارد (البته این را هم از توصیفات نویسنده حدس زدم وگرنه آقای قجه معمولا در ارتباط با زمان و سن وسال اطلاعاتی نمی‌دهد) هر چی هم فکر کردم نفهمیدم زیبای قصه چرا زنش شد، حالا زنش شد چرا عاشق قصه نرفت پیش پدر دختر کارکند و چطور راضی شد خانواده‌اش با این فلاکت و بدبختی زندگی کنند در حالی که می‌توانست تصمیمات بهتری بگیرد آخرش هم که خدابیامرز شد و فکر می‌کنم هم خودش هم خانواده‌اش راحت شدند.
داستان سوم بسیار غم انگیز است، نوجوان چهارده ساله ماهیگیر با تمام سختی‌ها و مشکلاتش، چرا آقای قجه اصرار دارد که علاوه بر تمام مشکلات قهر مان قصه، یک بیماری صعب العلاج نیز میان تمام این رنج‌ها بگذارد، و دوباره یک تصمیم احمقانه دیگر، یک نوجوان میان دریای پرتلاطم، مگر قایق کهنه‌اش چقدر گنجایش داشت و خودش چقدر توان داشت.
سارینا دهدشتی
۱۴۰۱/۵/۲۲
سلام و خسته نباشید
کتاب زیبایی هست، شامل سه داستان کوتاه.
داستان اول رو قبلا در کتاب در آغوش عشق با پایانی متفاوت خونده بودم. و نظرمو گفتم. داستان قشنگی هست که حس‌های مادرونه رو خوب بتصویر کشیده.
و در داستان دوم که راجع به کول بر زحمت کش بود، بسیار زیبا توصیف شده. زندگی سراسر سختی که خیلی از
مردم جامعمون در ارن و انشای پایانی بسیار زیبای دختر عاقل و فهمیده اش.
و در داستان سوم هم بسیار زیبا وفاداری یک مرد به عشق و احساس قلبیش و همسری که همواره تا زمان بیماری بهش عشق و محبت هدیه میداد، بتصویر کشیده شده و من واقعا از اینکه حاضر به خیانت نشد، احساس خوبی داشتم. ممنون از عوامل کتاب خوب
و ممنون از عوامل کتابراه
آزاده فلاح عزیزی
۱۳۹۸/۱۰/۹
در کل کتاب ضعیفی بود چه از لحاظ متن وچه از لحاظ موضوع این کتاب در حد کتابهای فهیمه رحیمی بود وبرای قشری خوب هستش که فقط به دنبال داستان هستند نه افرادى که ذهن جستجو گرى داشته باشند این سطح از نوشته‌ها باعث میشن جامعه ى مطالعه کننده در حد عوام باقى بمانند وسواد وفرهنگ جامعه هیچ تغییرى با کتاب حاصل خوانندن نشه لطفاً کتابهایى رو براى مطالعه انتخاب کنید که حداقل برنده جایزه ادبى شده باشند اینهمه کتاب خوب وجود داره از نویسند هاى ایرانى وخارجى لطفاً لطفاً بهفکر بالا بردن سطح فکر جامعه باشیم نه فقط سرگرم کردن ممنونم از شما
Hana
۱۴۰۱/۱۲/۱۷
اول خسته نباشید میگم به اقای قجه بخاطر زحماتی که کشیدند و همه میدونیم نویسندگی و کتاب نوشتن چقدر سختی و زحمت داره!
و بعد میگم که این کتاب زیاد به دلم نشست چون در داستان‌ها موقعیت‌هایی پیش میومد که افراد رو از سختی نجات بده ولی داستان طور دیگه‌ای پیش رفت...
مثلا در داستان اول امکاتش بود که اون و
خانم با صاحبکارش ازدواج میکرد بچه اشم خوب میشد با پول عمل و... یعنی باید یه مشکل دیگه سرراهش قرار میگرفت نه این موضوع ینی بهونه دیگه‌ای داشت... ولی عالی بود چون عشق مادر به فرزند رو به خوبی نشون داد 😍
Maryam
۱۳۹۹/۵/۲۲
داستان‌ها خوب بودند درسته که پایان هر داستان تلخ بود اما واقعیت‌هایی از زندگی روزمره‌اند بودن انسانهایی با چنین اتفاقات دردناکی ویا حتی بدتر از اون در دنیای امروز، اما بعضی از داستانها میتونست پایان نسباتا بهتری داشته باشه، دو داستان اول مهرومحبت مادروپدر رو یاداور میشد که میتونست خیلی قویتر وبهتر نوشته بشه داستان دوم به مراتب خیلی زیباتر وقویتر احساس رو منقل میکرد، داستان سوم میتونست پایان غمباری نداشته باشه، داستان چهارم بد نبود اما به نظر از سه داستان دیگه ضعیفتر بود احساس رو به طور واقعی منتقل نمیکرد
فائزه
۱۴۰۲/۳/۱۹
داستان اول رو توی کتاب آغوش عشق خوندم، توی اون کتاب پایانش خیلی بهتر بود. توی داستان دوم اگه یدالله پدرزن پولدار نداشت و بهش پیشنهاد کار نداده بود بیشتر تحت تاثیر قرار میگرفتم، ولی الان حس خاصی بهم دست نداد، قرار نبوده که پدرزنش بهش صدقه بده، قرار بوده پیش پدرزنش کار کنه و در ازای کارش پول بگیره، و بخاطر یه غرورِ بیخودی خودش رو به کام مرگ کشوند باعث رنجش همسر و فرزندانش شد. داستان سوم هم محتوای خاصی نداشت، چهارمی هم باز تکراری بود توی یه کتاب دیگه خونده بودمش، فکر کنم اسم کتاب حسادت بود.
احسان حسین زاده
۱۳۹۹/۶/۱۰
خیلی خوب بود، خیلی چیزا یاد گرفتم، یاد گرفتم که آدما چقدر می‌تونن پست باشن، یاد گرفتم آدما چقدر می‌تونن وفا دارد و پر از عشق باشن، داستان اول و آخر دقیقا رو به روی هم دیگه بودن، یاد گرفتم دنیا هرچقدر هم سخت و نا مهربون باشه ولی عشق و وفاداری پدری و مادری میتونه مقاوم تر سختی‌ها رو پشت سر بگذاره، با لحظه لحظ‌ی این ماجرا‌ها اشک ریختم، احساس غرور کردم یه غرور شیرین و مثبت، خیلی چیزا یاد گرفتم، عالی بود، خیلی خوب بود
Hadis Alagheband
۱۳۹۹/۴/۲۱
آقای قجه خیلی جالبه که همه‌ی نظراتو مطالعه می‌کنید من همیشه قبل از مطالعه نظراتو می‌خونم و بعد کتابو مورد مطالعه قرار می‌دم اما نظرانی که اینجا نوشته شده اصلا جالب نیست اما شما قلم خوبی دارید و در ابتدا مخاتبو جذب می‌کنه به نظر من اگه از پایان خوش و داستان‌های نسبتا طولانی و فقابل باور استفاده کنید مورد استقبال قرار بگیرع
موفق باشید
ARIA Maleki ....
۱۳۹۹/۷/۸
وااااو عالی مثل همیشه ادامه بدید و داستانهای صد برابر بهتر از این رو بنویسید کتاباتون عالین منتظر بقیه نوشته هاتونم.... بیشتر از کتاب‌های صندلی.... داوطلبان مرگ ۱ و ۲..... دستان کوچک خونی رو دوست دارم ادامه این داستانها رو بنویسید از شخصیت رابرت خیلی خوشم میاد حتما ادامه بدید بقیه این کتاب‌ها رو 🤩🤩🤩🤩
کاربر .
۱۳۹۹/۱/۲۹
اقا خداوکیلی من نمیدونم چه تبی افتاده تو خیلیا عشق تولید کتاب.... شب بخوابن صبح کتاب بدن بیرون... با هر کیفیت و حجمی... 50 60 یا حتی 110 120 صفحه که اسمش رمان نیس. بعضی اثار اگه همشو یک کم بهتر و جمع و جورتر توی یک مجموعه داستان کوتاه اورده میشد بهتر بود خذعبلات و اراجیف همه استعداد یک جور ندارن.... . خداوکیلی بهتر بود
امیر رضا
۱۴۰۲/۱۲/۱۵
داستان جالب و منحصر به فردی داره که عشق بین پدر و مادر و فرزند و همسر رو به تصویر کشیده شده ولی به نظرم اگر در بعضی از قسمت‌ها به جای حوادث بیشتر به علاقه خانواده رو نشان میداد بهتر بود و این نظر خودمه و به هیچ وجه تلاش نویسنده رو انکار نمی‌کنم و به شدت توصیه می‌کنم
نگین
۱۴۰۲/۵/۲۹
نویسنده‌ی عزیز قلم‌تان همیشه بر روی کاغذ روان باشد.
داستان‌های جالب و آموزنده یربسیاری رو میشه از تو این کتاب به دست آورد اولین داستان این کتاب واقعا دردناک بود و بسیار زیبا همه چیز را و صف میکرد پایان داستان یکم نا معلوم بود اما باز هم این کتاب قابل تحسینه
Sepid Mmm
۱۴۰۱/۶/۱۹
به کسانی که طرفدار رمان‌های عاشقانه ایرانی و داستان‌های کوتاه هستند توصیه میشود جرا که برای این افراد مناسب است به نظرم نباید بیش از حد در رابطه با احساسات و عواطف آن‌ها توصیف میشد چرا که روند داستان هارا خسته کننده میکرد
محمد آقابابایی
۱۴۰۳/۱/۲۴
کتاب اصلا کتاب خوبی نسیت علاوه بر اینکه به جنبه منفی زندگی نگاه می‌کند مدام به مخاطبینش القاء می‌کند خدا ما را فراموش کرده است خدا ما را نمی‌بیند. تنها نکته مثبت این داستان قدرت توصیف آن از شرایط مختلف است
مشاهده همه نظرات 69

راهنمای مطالعه کتاب رستگاران

برای دریافت کتاب رستگاران و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.