معرفی و دانلود کتاب فراموشخانه‌ی اشباح

عکس جلد کتاب فراموشخانه‌ی اشباح
قیمت:
۵۵,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب فراموشخانه‌ی اشباح و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب فراموشخانه‌ی اشباح و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب فراموشخانه‌ی اشباح

دیوانگان زنجیری هر روز بیشتر می‌شوند. لویی شانزدهم را گردن زده‌اند. محکومین سیاسی اگر خوش‌شانس باشند با گیوتین به قتل می‌رسند، وگرنه به دیوانه‌خانه فرستاده می‌شوند تا ذره ذره جان دهند. کتاب فراموشخانه‌ی اشباح نوشته‌ی ماری دیدیه، داستانی هولناک و تلخ را درباره‌ی وضعیت فاجعه‌بار بیمارستان‌های روانی در قرن 18 فرانسه روایت می‌کند. در این میان با فردی به‌نام ژان بابتیست پوسن آشنا می‌شویم که برای نخستین بار شیوه‌ی انسانی مراقبت از بیماران روانی را به جامعه‌ی پزشکان معرفی کرد.

درباره‌ی کتاب فراموشخانه‌ی اشباح

چرخه‌ی خشونت به‌سراغ ضعیف‌ترین مخلوقات می‌رود؛ هرچه ناتوان‌تر بهتر. اگر فردی از لحاظ جسمی بیمار باشد، برای ظالمان انتخاب خوبی است اما ایده‌آل نیست. در نظر ستمگران عالی‌ترین گزینه‌ها برای اعمال خشونت و شکنجه کردن،، کسانی است که حتی نتوانند تشخیص دهند تحت ظلم‌اند یا نه و امکان اعتراض ندارند؛ کسانی همچون دیوانه‌ها. می‌توان به دیوانه‌ها روزی یک وعده غذا، آن هم به‌اندازه‌ی یک کف دست نان، داد و فریادهای آنان که از سر گرسنگی به هوا برخاسته را به پای دیوانه بودنشان گذاشت. می‌شود آن‌ها را کتک زد، با زنجیر بست،‌ در اتاقی تاریک و نمور حبس کرد و از بابت بی‌دفاع و مظلوم بودنشان نیز مطمئن بود. کسی به‌سراغ دیوانه‌ها نمی‌آید. برای هیچ‌کس مهم نیست که این قشر مطرود از جامعه نیز انسان هستند؛ بیماری روانی نیز همچون سایر بیماری‌ها به انتخاب خود به‌وجود نیامده و باید در برخورد با این بیماران نیز اصول انسانی را رعایت کرد. کتاب فراموشخانه‌ی اشباح (Dans la nuit de Bicêtre) در محلی می‌گذرد که بی‌انصافی است اگر آن‌جا را تیمارستان، نوانخانه و یا حتی زندان بنامیم. شکنجه‌گاه بهترین اسمی است که می‌توانیم بر روی آن ساختمان هولناک بگذاریم.

معرفی و دانلود کتاب فراموشخانه‌ی اشباح

ماری دیدیه (Marie Didier) ما را به دورانی می‌برد که نه حقوق بشری وجود دارد و نه حدأقل قانونی برای برخورد با دیوانگان و نه حتی رحم و انصاف! پرستاران و پزشکانی که در قرن 18 و در فرانسه‌ی در حال انقلاب، مسئول مراقبت از بیماران روانی هستند، بیشتر به قاتل و جانی شباهت دارند. آن‌ها بیماران را بی‌دلیل زیر مشت و لگد می‌گیرند و روی جسم و روان آن‌ها آزمایش‌های غیرانسانی و کشنده انجام می‌دهند. در این میان فقط یک نفر حضور دارد که می‌توانیم او را انسان بنامیم؛ فردی به‌نام ژان بابتیست پوسن. او قهرمان کتاب فراموشخانه‌ی اشباح است. نه روان‌شناس است و نه پرستار. آقای پوسن دستیار یکی از پزشکان است و داستان ماری دیدیه نیز از زاویه نگاه او بازگو می‌شود.

ژان بابتیست پوسن نخستین کسی است که در تاریخ مکتوب اروپا، با اعمال خشونت‌آمیز و غیرانسانی که در تیمارستان‌ها (نوانخانه‌ها) انجام می‌شود،‌ مخالفت می‌کند و خود بخشی را در نوانخانه‌ی «بیسِتر» به راه می‌اندازد که در این بخش پرستاران باید با دیوانگان با مهربانی برخورد کنند و حدأقل‌های زیستی و غذایی را برای بیماران روانی مهیا کنند. کتاب فراموشخانه‌ی اشباح در عین غم‌بار بودن، آگاهی‌بخش نیز هست؛ زیرا انسانی شریف، آقای پوسن، را به ما معرفی می‌کند و از تأثیری که این دستیار بر علم روان‌پزشکی و پرستاری بر جای گذاشته، سخن می‌گوید. ماری دیدیه کوشیده تا با نگاهی جامع، وضعیت‌های بیمارستان‌های روانی در قرن 18 و تأثیر خشونت‌های اجتماعی و سیاسی (انقلاب خشونت‌آمیز فرانسه) بر رفتار انسان‌ها را نمایان کند.

کتاب فراموشخانه‌ی اشباح با ترجمه‌ی پرویز شهدی در نشر به‌سخن منتشر شده است.

کتاب فراموشخانه‌ی اشباح برای چه کسانی مناسب است؟

ما برای از یاد نبردن انسانیت و لزوم وجود «حقوق بشر» به خواندن تاریخ نیازمندیم؛ تنها از این راه است که می‌توانیم مسیری را که بشریت برای احقاق عدالت طی کرده ببینیم و از دستاوردهای انسان‌دوستانه‌ که نسل‌های گذشته آن‌ها را پای‌ریزی کرده و به‌دست ما رسانده‌اند، مراقبت کنیم. کتاب فراموشخانه‌ی اشباح ما را به قرن 18 و نوانخانه‌ای، یا به عبارتی زندان، در فرانسه‌ی قرن 18 می‌برد تا با شرایط غیرانسانی بیماران روانی و آقای ژان بابتیست پوسن، آشنا شویم. کتاب حاضر برای علاقه‌مندان به داستان های واقعی، روان‌شناسی و تاریخی جذاب خواهد بود.

در بخشی از کتاب فراموشخانه‌ی اشباح می‌خوانیم

تو هرگز نه کمک به بچه‌ها براى آموختن خواندن و نوشتن را کنار گذاشتى و نه خواندن کتاب‌هایى را که آموزگار یا پزشک جراح که همیشه شتاب‌زده است براى تو روى میز گذاشته است. بنابراین، ساعت‌ها در کلاس درس مى‌مانى، روى نیمکت بچه‌ها مى‌نشینى و تا دیروقت به خواندن آثار بقراط، پاراسلس و رساله‌هاى پزشکى مى‌پردازى. شعله‌ى رقصان شمع گرماى اندکى برایت نثار مى‌کند و طلاى لرزان روشنایى‌اش را. تاریکى‌اى که در بیسِتر فرود مى‌آید تو را تنهاتر و آزادتر به‌جا مى‌گذارد. ورزش‌هاى صبحگاهى‌ات را ترک نمى‌کنى؛ ولى دیگر کمتر دور چاه بزرگ قدم مى‌زنى. شیهه‌ى اسب‌ها، بخارى که صبح‌هاى سرد از بینى‌شان در هوا پخش مى‌شود، پِهِن‌شان که بویش فضا را پر مى‌کند و سینه‌ى خیس از عرق‌شان ناپدید شده است. هفتاد زندانى، با پشت‌هاى خمیده که سه‌به‌سه، به هشت شاخه‌ى چرخ دندانه‌دار بزرگ بسته شده‌اند، از سحر تا غروب، نوبه‌به‌نوبه ماشین قرقره‌دار را مى‌چرخانند و سطل‌هاى آب را بالا مى‌کشند.

لذّت بزرگ دیگرى هم نصیبت شده و آن رسیدگى به جالیز صیفى‌کارى چسبیده به آسایشگاه است. کشتزارهاى سیب‌زمینى، چغندر و شبدر، بیش از هفت‌هکتار زمین را دربر گرفته‌اند. زندانیانى پادرزنجیر، محاصره‌شده با نگهبانان مسلح، با پشت خمیده زمین را مى‌کنند، سبزیجات جمع مى‌کنند یا علف‌هاى هرز را از ریشه درمى‌آورند. گله‌اى از پیرمردان «تیره‌روز خوش‌رفتار»، میان شیارها پراکنده‌اند، در لباس‌هاى ژنده‌شان به کلاغ‌ها مى‌مانند، به چوب‌دستى‌شان تکیه مى‌دهند، آدم نمى‌فهمد براى تکیه‌دادن هیکل فرسوده‌شان به آنهاست یا گهگاه ضربه‌اى به از زیرکاردرروها، تنبل‌ها یا چپاول‌گرهازدن. همگى با صدایى زننده فریاد مى‌کشند، یکدیگر را صدا مى‌زنند، غرولند مى‌کنند و در مسیر باد سرفه مى‌کنند. کشتزارهاى سرسبز، برگ‌هاى تازه‌اى که مى‌رویند، زمین مخملین، کپه‌هاى خاکى که پس‌از شخم‌خوردن با گاوآهنى که اسبى آن را مى‌کشد، زیر نور خورشید مى‌درخشند، تنه‌ى درخت‌ها، توده‌ى برگ‌هاشان، ریشه‌هاى پیچ‌وخم‌دارشان، سارها و چلچله‌هایى که آزاد و فریادِ شادى‌کشان، آسمان شفاف را مى‌شکافند. پرواز شاهین‌ها، ابرهاى آسمان بى‌انتهاى بالاى سرت، برایت خاطره‌انگیزند، شادى مى‌آفرینند، نشانه‌ى بى‌چون‌وچراى صلح و آرامشى ناممکن‌اند.

روز شانزدهم سپتامبر 1774 از طغیان زندانیانى که کف سالن سن‌لژه، در ساختمان قلعه نقب کنده‌اند، آگاه مى‌شوى. به‌کمک مدیرمالى، جسد سه زندانى را که به‌وسیله‌ى رفقاشان خفه شده‌اند و روى زمین افتاده‌اند کشف مى‌کنى. صداى شلیک تفنگ‌هاى نگهبانان سراسیمه را که بى‌هدف تیراندازى مى‌کنند مى‌شنوى. کمى بعد، سرگشته و حیرت‌زده جسدهاى «زندانیان قاتل» را که زنده‌زنده در حیاط روایال شقه شده‌اند، نگاه مى‌کنى.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب فراموشخانه‌ی اشباح
نویسنده
مترجمپرویز شهدی
ناشر چاپینشر به سخن
سال انتشار۱۴۰۴
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات160
زبانفارسی
شابک978-600-7987-96-4
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان روانشناسی خارجی، کتاب‌های داستان و رمان واقعی خارجی، کتاب‌های داستان و رمان تاریخی خارجی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب فراموشخانه‌ی اشباح

هیچ نظری برای این کتاب ثبت نشده است.

راهنمای مطالعه کتاب فراموشخانه‌ی اشباح

برای دریافت کتاب فراموشخانه‌ی اشباح و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.

👋 سوالی دارید؟