معرفی و دانلود کتاب فوق سری

معرفی کتاب فوق سری

بهزاد بهزادپور در کتاب فوق سری، ماجرای مهیج عملیاتی فوق سری را به تصویر می‌کشد. صحنه‌های این فیلم‌نامه در یک کشتی و میان خدمه و مسافران آن می‌گذرد؛ کشتی‌ای که محموله‌ای سری را به سمت بندرعباس می‌برد و باید علی‌رغم خراب‌کاری‌های جاسوسی که در میان ملوان‌هایش پیدا می‌شود، محموله‌ی خود را به ایران برساند.

درباره‌ی کتاب فوق سری

کاپیتان و ملوان‌های یک کشتی باری معمولی، وظیفه‌ی انتقال محموله‌ای خطرناک را بر عهده گرفته‌اند که ابتدا از ماهیت آن اطلاعی ندارند. دولت ایران قصد دارد میلیون‌ها دلار اسلحه‌ی پیشرفته‌ را وارد کشور کند. برای بالا بردن احتمال موفقیت در این عملیات، تصمیم بر این می‌شود که این سلاح‌ها را با یک کشتی باری و خدمه‌ی آن از بندری در کره‌ی شمالی به مقصد بندرعباس انتقال دهند.

اما این عملیات فوق سری چندان هم بی‌خطر جلو نمی‌رود. در اوایل راه سروکله‌ی یکی از ملوان‌ها در انباری پیدا می‌شود که اسناد مهمی از این محموله آن‌جا نگهداری می‌شده. افسر مأمور انتقال او را می‌بیند و با بازجویی از ملوان مشخص می‌شود که او جاسوس است. باید دید که چه کسانی او را مأمور به جاسوسی کرده‌اند و آیا با وجود چنین افرادی، کشتی موفق به رساندن محموله‌ی خود به ایران می‌شود یا خیر...

فیلم‌نامه‌ی فوق سری با جزئیاتی که از صحنه‌ها، دیالوگ‌ها، لهجه‌ها و... ارائه می‌کند، خوانندگانش را به تماشای فیلمی در تخیل‌شان دعوت می‌کند. ماجرای این فیلم‌نامه مربوط به چند سال بعد از پایان دفاع مقدس است، اما بهزاد بهزادپور (Behzad Behzadpour)، این فیلم‌نامه را هم در راستای برداشت خود از سینمای دفاع مقدس نوشته است. به اعتقاد او دفاع مقدس، مترادف با غم و غصه و خشونت و گریه کردن و بدن‌های تکه‌تکه‌شده نیست. تصویری که سینماگران از دفاع مقدس ارائه می‌دهند نباید چنین نگاهی را القا کند. بهزاد بهزادپور، دفاع مقدس و سینمای آن را عرصه‌ای پرحرارت و مهیج می‌داند.

کتاب فوق سری را انتشارات کتاب نیستان منتشر کرده است.

کتاب فوق سری مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به فیلم‌نامه، سینما، آثار مرتبط با دفاع مقدس و داستان‌های مهیج از مخاطبان کتاب فوق سری هستند. خواندن این فیلم‌نامه به کسانی که روایتی بکر، مهیج و سینمایی از ماجرای یک عملیات فوق سری ملی هیجان‌زده‌شان می‌کند توصیه می‌شود.

با بهزاد بهزادپور بیشتر آشنا شویم

بهزاد بهزادپور، سینماگر ایرانی و کارگردان فیلم مشهور «خداحافظ رفیق» است. بهزادپور حوزه‌های مختلفی را در سینما تجربه کرده است؛ از نویسندگی فیلم‌نامه گرفته تا کارگردانی؛ از بازیگری گرفته تا تدوینگری. بااین‌حال از علایق ویژه‌ی او حوزه‌ی دفاع مقدس است. او تابه‌حال نویسندگی فیلم‌هایی مثل: باشگاه سری (1377)، خداحافظ رفیق (1382) و کلانتری غیرانتفاعی (1387) را برعهده داشته و با سینماگران و نویسندگان مشهوری ازجمله مجید مجیدی و سیدمهدی شجاعی همکاری کرده است.

در بخشی از کتاب فوق سری می‌خوانیم

معاون اول: لو رفته رو نگه‌ش می‌دارن،... زنده‌اش مفیدتره تا مرده‌اش. اطلاعات سوخته می‌ریزن دورش تا اونم بریزه تو دامن ما. ما هم راحت می‌رفتیم سرِ کار. نه‌نه. محسن هم زمان با پیدا کردن جعبه‌ی سیاه لو رفته.

سفیر: (متفکر قدم می‌زند) یعنی اون اطلاعات چی بوده که اینقدر قیمت داشته؟!

معاون اول: چیزی بوده که مجبورشون کرده مهر باشگاه رو روی جنازه‌ی محسن بزنن، سه تیکه کردن جنازه، فقط رسم ستاره‌ی داودی‌هاست.

سفیر پژمرده بر صندلی می‌نشیند.

سفیر: می‌دونم، این‌جا پای علنی، یعنی اعلام جنگ.

معاون اول: پس بچه‌ها باید پوتینهاشون رو پاکنن.

سفیر: سردر نمیارم... چرا محسن پشت تلفن با خنده بهم گفت کشتی سواری رو باید از کره‌ی شمالی شروع کرد... اسرائیل... کره‌ی شمالی... خیلی بی‌ربط هستن.

بندر کره شمالی – روز

بر تصویر کشتی کانتینربر ایرانی در بندر کره‌ی شمالی.

نریشن: بندر کره‌ی شمالی...

ادامه‌ی تیتراژ بر این تصاویر می‌آید. کانتینرها تحت تدابیر امنیتی ارتش کره به داخل کشتی ایرانی منتقل می‌شود. حضور نظامی‌ها و مأمورین امنیتی در بندر و بر کشتی ایران به شدت نمایان است، کاپیتان کشتی ایران، در پل فرماندهی کشتی همه چیز را زیر نظر دارد، افسر مخابرات در کابین مخابرات با دقت بی‌سیم و تلکس را کنترل می‌کند.