معرفی و دانلود کتاب قصر سرخ

معرفی کتاب قصر سرخ

رمانی تاریخی، جنایی و عاشقانه!... کتاب قصر سرخ نوشته‌ی جون هور داستان زندگی دختری جوان و تنها است که به‌سختی و با سعی زیاد به مقام پرستاری در قصر می‌رسد. تمام تمرکز هیون معطوف به کارش است و می‌خواهد پیشرفت کند، اما قتل چند زن در قصر زندگی او را برای همیشه تغییر می‌دهد. حالا هیون باید دوست و استاد بی‌گناهش را از اتهام این قتل‌‌ها مبرا کند. این رمان پرفروش برنده‌ی جایزه‌ی ادگار آلن‌پو شده است.

درباره‌ی کتاب قصر سرخ

سال 1758. هیون دختری هجده‌ساله است که به‌تازگی به قصر پادشاه آمده. او دختری از پایین‌ترین طبقات اجتماعی است که با سعی و تلاش زیاد توانسته به‌عنوان پرستار در آنجا استخدام شود. هیون با نشان دادن حسن نیتش تلاش دارد در قصر پیشرفت کند و به آنچه استحقاقش را دارد برسد. اما وقوع یک اتفاق هولناک همه‌چیز را برای او به هم می‌ریزد. شبی چهار زن در یکی از قسمت‌های قصر به قتل می‌رسند. اعضای قصر یکی از پزشکان را مقصر می‌دانند و او را به این اتهام بازداشت می‌کنند. این مرد مربی و دوست صمیمی هیون است و این دختر به بی‌گناهی او ایمان دارد. هیون با بازرسی جوان به نام اوجین آشنا می‌شود و با هم دیگر تلاش می‌کنند تا پرده از این راز بردارند. تحقیقات آن‌ها نشان می‌دهد که قصر بیش ازآنچه به نظر می‌رسد مخوف و هولناک است و گوشه‌های تاریک زیادی در آن هست.

رمان قصر سرخ (The Red Palace) نوشته‌ی جون هور (June Hur) اثری تاریخی، جنایی و عاشقانه است. داستانی تحسین‌شده که موفق شده این ژانرها را در یکدیگر تلفیق کند و به قصه‌ای برکشش و جذاب برسد. بسیاری از منتقدین روند پرهیجان داستان و شخصیت‌های غنی آن را ستوده‌اند و اعتقاد دارند از بهترین آثار چند سال اخیر کشور کره‌ی جنوبی است. کاراکتر اصلی این داستان دختری جوان و نامشروع است که از طبقه‌ی فرودست و پایین جامعه محسوب می‌شود. هیون اما با مشقت و درس خواندن خود را بالا می‌کشد و در رشته‌ی پرستاری انتخاب می‌شود. این‌چنین وارد قصر می‌گردد تا رؤیای همیشگی‌اش را محقق سازد. اما قصر واقعی از آنچه تصور می‌کرده بسیار دور است. استاد پزشکش در همان دوران تحصیل به او می‌گوید، قدم گذاشتن در قصر یعنی پا گذاشتن در مسیری پر از خون. هیون در ابتدا خون را به بیماری تعبیر می‌کند ولی بعد به حقیقت این جمله پی می‌برد و می‌فهمد که این جمله بیشتر دال بر جنایت و قتل است.

جون هور در داستان قصر سرخ به یک روایت تاریخی صرف اکتفا نمی‌کند. او به‌وضوح به وضعیت سیاسی آن دوران هم انتقاد می‌کند و ساختار فاسد و طبقاتی آن را زیر سؤال می‌برد. حتی می‌توان خوانشی معاصر هم از آن داشت و داستان را کنایه‌ای از شرایط سیاسی فعلی دانست. هور با اضافه کردن عنصر تعلیق و راز، موفق شده به داستانش عمق و غنای بیشتری ببخشد.

خیلی از مخاطبان داستان را با سریال‌های کره‌ای مقایسه کرده‌اند و بین این دو شباهت زیادی دیده‌اند. به اعتقاد آن‌ها رمان قصر سرخ مثل یک اثر تلویزیونی قصه‌اش را خیلی راحت و روان روایت کرده و پیش برده است. همین‌طور به شخصیت‌های داستان اشاره‌ کرده‌اند و آن‌ها را پیچیده و غیرکلیشه‌ای دانسته‌اند. جون هور، هیون و اوجین را به‌خوبی پرورانده و انگیزه‌های آن‌ها برای کشف حقیقت را نشان داده. رابطه‌ی عاطفی بین آن‌ها نیز خیلی تدریجی شکل می‌گیرد و به‌مرور به هم نزدیک می‌شوند. شخصیت مرموز ولیعهد هم نسبت به دیگر داستان‌ها کاملاً متفاوت است و خواننده انگیزه‌های او برای شرارت را کاملاً درک خواهد کرد.

داستان قصر سرخ جوایز زیادی برده و فروش زیادی در سرتاسر دنیا داشته. این رمان را آنیتا پارسا و الهام صیفی کار برای انتشارات دانش آفرین ترجمه کرده‌اند.

جوایز و افتخارات کتاب قصر سرخ

• برنده‌ی جایزه‌ی ادگار آلن‌پوی سال 2023
• نامزد جایزه‌ی Green Mountain Book
• پرفروش‌ترین کتاب لیست ABA Indie
• بهترین کتاب سال 2022 به انتخاب NPR
• منتخب Junior Library Guild
• و...

نکوداشت‌های کتاب قصر سرخ

• تریلری سرشار از جزئیات غنی تاریخی که نگاهی انتقادی به سوءاستفاده از قدرت پادشاهی دارد. (پابلیشرز ویکلی)
• اگر از دیدن سریال‌های کره‌ای لذت می‌برید، این کتاب هم برایتان لذت‌بخش خواهد بود. (Elle India)
• از آنجایی‌که من تمام کتاب‌های جون هور را می‌بلعم، تعجبی ندارد که این رمان او هم برایم به بهترین کتاب سال تبدیل شده... واقعاً می‌گویم، این کتاب همین‌قدر خوب است. (BookRiot)

کتاب قصر سرخ برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به رمان‌های تاریخی و جنایی علاقه دارید، حتماً این کتاب را مطالعه کنید. این داستان به طرفداران ادبیات کره هم پیشنهاد می‌شود.

در بخشی از کتاب قصر سرخ می‌خوانیم

صبح روز بعد یونیفورم تازه‌ای پوشیدم. معمولاً آن را با خودم به قصر می‌بردم و آن‌جا لباسم را عوض می‌کردم تا در طول راه دامنم کثیف نشود. ولی امروز نمی‌خواستم پوست کهیر زده‌ام دیده شود. وقتی کهیرها و برجستگی‌های پوستم پنهان شدند آستین‌هایم را پایین کشیدم و به گونه‌هایم پودر جیبون زدم به امید بیدار نکردن برادر کوچکم با قدم‌هایی آرام از خانه خارج شدم و صبح زود بیرون رفتم. مه سفید منظره و طبیعت را فرا گرفته بود و عطر سبزه‌های در حال رشد ریه‌هایم را پر کرد. زمستان رو به پایان بود.

برای آرام کردن بی‌قراری و اضطرابم دامنم را بالا زدم و به طرف جاده دویدم. تا وقتی که ریه‌هایم به سوزش افتاد و پیشانی‌ام خیس از عرق شد دویدم. در کمترین زمان ممکن به دروازه‌ی قلعه رسیدم و وقتی به نیمه‌ی راه قصر رسیدم جیون را با شانه‌هایی افتاده و ساک مسافرتی که در دستش بود در حال راه رفتن دیدم.

صدایش کردم: «جیون.»

تکانی خورد و ساکش از دستش افتاد. رنگ به صورت نداشت: «آه. تویی.» دستش را روی سینه‌اش گذاشت و خیالش راحت شد: «یه لحظه ترسوندیم.»

ساک نخی‌اش که می‌دانستم یونیفورمش را داخل آن گذاشته برداشتم و به دستش دادم: «موضوع چیه؟»

«خوب نخوابیدم.» نیم نگاهی به من انداخت و دوباره به حرف آمد: «پریروز فرصت پیدا نکردم که تو قصر باهات حرف بزنم. می‌خواستم حالتو بپرسم. قتل‌عام. پسرعموم گفت اتفاقی که واسه اون دخترا افتاد خیلی وحشتناک بود.»