معرفی و دانلود کتاب ماشین جادویی

معرفی کتاب ماشین جادویی

اگر پدربزرگت جادو بلد باشد، برای تولدت چه‌چیزی می‌خواهی؟ خب معلوم است که نمی‌شود به یک ماشین اسبا‌ب‌بازی کوچولو بسنده کرد؛ آگوست در کتاب ماشین جادویی نوشته‌ی یانوش، برای روز تولدش درخواست یک ماشین همه‌کاره‌ی واقعی خیلی بزرگ سیاه می‌کند و این شروع یک ماجراجویی پرهیجان و شگفت‌انگیز و قروقاطی است.

درباره‌ی کتاب ماشین جادویی

آگوست کوچولو در کتاب ماشین جادویی (Ein Regenauto zum Geburtstag) از یانوش (Janosch) یک هدیه‌ی تولد معمولی نمی‌خواست. نه، نه! نه یک کامیون اسباب‌بازی، نه یک قطار باتری‌خور، نه یک توپ صدا دار... او دلش یک ماشین همه‌کاره‌ی واقعی خیلی بزرگ سیاه می‌خواست، درست مثل لیموزین آل‌ کاپون توی فیلم‌های گانگستری! و خب وقتی پای پدربزرگ فِردل یعنی همان پیرمرد خونسرد و عجیب‌غریبِ همه‌فن‌حریف در میان باشد، چیزی به اسم غیرممکن وجود ندارد! و از همان لحظه، یک ماجراجویی پرهیجان، بامزه و پر از رمز و راز شروع می‌شود؛ از طریق شلنگ آب پشت حیاط در همه‌ی خانه، یا کل شهر و یا کل جهان (کسی چه می‌داند؟) باران می‌بارد و بعد هم کم‌کم جادو اثر می‌کند و ماشین بدجوری کوچولوی آگوست تبدیل می‌شود به یک لیموزین گانگستری، یک جرثقیلِ مدرسه‌ربا، یک آمبولانس اختصاصی برای سگ‌ها و حتی یک ماشین پرنده که با کد رمزگشایی می‌شود که دود کند و برود هوا.

آگوست، پدربزرگ و کارهای جادویی‌ای که دوتاییشان بلدند، از یک روز معمولی یک ماجراجویی پیچ درپیچِ هیجان‌انگیزِ نفس‌گیر درمی‌آورند؛ وقتی دلشان بارون بخواهد، باران می‌بارد، وقتی یک لیموزین گانگستری تمام‌عیار بخواهند، با فشار یک دکمه از هیچ‌کجا بیرون می‌آید؛ وقتی سگی زخمی شود، ماشینِ قبلی فوراً تبدیل به آمبولانسی برای سگ‌ها می‌شود؛ و وقتی مدرسه حال نمی‌دهد، چرا که نه؟ ماشین جادویی جرثقیل می‌شود و کل مدرسه را بلند می‌کند و با خودش از آنجا می‌برد!

همه‌چیز در این داستان بر مدار خواستن، تخیل و بازی می‌چرخد و این‌جاست که یانوش، با نام اصلی هورست اکرت (Horst Eckert)، به‌سادگی و هنرمندانه دنیای کودکی را به تصویر می‌کشد؛ جهانی که در آن محدودیت مفهومی ندارد و تمام قوانین به نفع خیالات، تعلیق می‌یابند. داستان ماشین جادویی، دعوتی است به بازی و خیال‌پردازی بچه‌ها و بزرگ‌ترها در کنار هم؛ برای اینکه یاد بگیریم چطور با چوب و میخ، با جادوی پدربزرگ، یا حتی فقط با یک خواستن ساده، دنیای اطرافمان را از نو بسازیم... این کتاب بی‌اغراق می‌تواند تجلی زنده‌ای از قدرت تخیل و جادوی بی‌مرز ذهن کودکانه باشد.

شاید بعد از خواندن این کتاب دلت بخواهد با یک ماشین پرنده به دل جاده بزنی، بروی وسط باران و حسابی خیس بشوی و با دوستت توی جنگل بساط نان و پنیر و سوسیس و گردو بهم بزنی. این کتاب با ترجمه‌ی گیتا رسولی از کتاب‌های پرنده آبی گروه کودک‌ونوجوان انتشارات علمی‌وفرهنگی به چاپ رسیده است.

کتاب ماشین جادویی برای شما مناسب است اگر

• در رده‌ی سنی 6 تا 12سال هستید.
• یک کوچولوی خیال‌باف شر و شیطان دوروبرتان دارید.
• در فکر و خیال یک هدیه‌ی تولد منحصربه‌فرد محشر هستید.
• دلتان می‌خواهد یک بازی و هیجان تازه را با بچه‌ها شریک شوید.
• خودتان دلتان گرفته و قصد دارید کمی در دنیای شیرین و بی‌دغدغه و خیال‌انگیز کودکی پرسه بزنید.
• می‌خواهید یک شلوغ‌کاری سرگرم‌کننده و بامزه‌ی پدربزرگ و نوه‌ای راه بی‌اندازید.

در بخشی از کتاب ماشین جادویی می‌خوانیم

آگوست این ماشین بدجوری کوچولو را زد زیر بغلش، ماشین بال‌دار پاکتی ملخ‌دار پدربزرگ را از روی جالباسی آورد و با آن از پنجره‌ی توی باغ پرید تا به پدربزرگ گله و شکایت کند.

اما ماشین بال‌دار پاکتی ملخ‌دار چیست؟

جزیان از این قرار است؛ وقتی آدم به دنیا می‌آید، کوچک است و خیلی کم می‌تواند پرواز کند. حتی نمی‌تواند راه برود. زنبورها و جوجه‌ها وضعشان بهتر است. چون آن‌ها وقتی به دنیا می‌آیند، می‌توانند پرواز کنند یا راه بروند.

برای همین است که آدم کوچک پدربزرگ دارد.