معرفی و دانلود کتاب ماه بانو

عکس جلد کتاب ماه بانو
قیمت:
۲۵,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب ماه بانو و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب ماه بانو و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب ماه بانو

کتاب ماه بانو که به قلم عاطفه علی عوضی نوشته شده، یک داستانی واقعی بر اساس سرگذشت دختری از عشایر است. دختری که دل در گرو عشق مرد دیگری دارد، اما قرار است او را به عنوان مزد درمان برادرش، به عقد مرد دیگری درآورند...

درباره‌ی کتاب ماه بانو

عشق رخدادی غیرقابل پیش‌بینی است. اتفاقی که آدم‌ها را در مسیری پر از پیچ‌وخم قرار می‌دهد. عاطفه علی عوضی در کتاب ماه بانو داستان زندگی دختری به نام ماه بانو را روایت می‌کند. او که دختری از عشایر است، دلباخته‌ی مردی به اسم ارسلان می‌شود. ارسلان نیز خواهان ماه‌ بانو است و قرار است با یکدیگر ازدواج کنند. این دو عاشق که غرق خیالات و تصورات عاشقانه‌ی خود هستند، از یک موضوع غافلند و آن هم تقدیر است. تقدیری که گاهی آدم‌ها را با قلبی شکسته در این دنیا رها می‌کند.

داستان با بیماری خدایار، برادر ماه بانو آغاز می‌شود. او که از درد به خود خود می‌پیچد، از دیگران طلب کمک می‌کند. تمام طبیبان روستا و قبیله به خانه‌ی آنان می‌آیند، اما از دست هیچ‌کدام کاری برنمی‌آید. مادر خدایار نذر و نیاز می‌کند و به ائمه متوسل می‌شود، اما باز هم فایده‌ای ندارد و خدایار همچنان بیمار است. در این میان، طبیبی گمنام به دیدار خدایار می‌آید و ادعا می‌کند که می‌تواند درد خدایار را درمان کند، اما این طبیب یک شرط عجیب دارد. شرطش هم آن است که ماه‌ بانو را به عقدش دربیاورند. طبیب که همسرش را از دست داده است و به دنبال ازدواج مجدد است، با دیدن ماه بانو یک دل نه صد دل عاشق او شده و از شرطش نمی‌گذرد. پدر ماه بانو به طبیب می‌گوید که عروسی ماه بانو نزدیک است و نمی‌تواند او را به عقدش دربیاورد، اما طبیب زیر بار نمی‌رود. پدر برای درمان خدایار، ماه بانو را مجبور به ازدواج با طبیب می‌کند.

ارسلان برای آنکه عشق خودش را از دست ندهد به خانه پدر ماه بانو می‌رود و شروع به داد و فریاد می‌کند! اما هیچکدام از این کارها فایده ندارد و ماه بانو تا روز عروسی با طبیب در اتاقش زندانی می‌شود. چه کسی می‌داند انتهای این ماجرا چه خواهد شد؟ آیا ماه بانو با ارسلان فرار می‌کند یا به عقد طبیب در می‌آید؟ ادامه این رمان واقعی را در کتابراه بخوانید.

کتاب ماه بانو برای چه کسانی مناسب است؟

اگر از خواندن داستان‌هایی که بر اساس واقعیت ساخته و پرداخته شده‌اند را لذت می‌برید، کتاب ماه بانو انتخاب مناسبی برای شماست.

در بخشی از کتاب ماه بانو می‌خوانیم

دو سه ماهی همه‌چیز عالی بود و رابطه من و پسرها خیلی بهتر شده بود و همه‌مون از این آرامش لذت می‌بردیم تا اینکه شیرین دخترم از اول صبح با تب شدیدی شروع به گریه کرد. هر کاری کردیم تبش پایین نمی‌اومد. حکیم که خودش طبیب حاذقی بود هر جوشانده و دوایی بهش خوروند افاقه نمی‌کرد، پاشویه‌ش کردم اما تاثیری نداشت، دلم مثل سیر و سرکه می‌جوشید و قلبم از دهانم می‌خواست بزنه بیرون... لپ‌های کوچکش مثل انار سرخ شده بودند و مثل زغال گُرگرفته تب‌دار بودند...
دو روز به همین منوال طی شد و من و حکیم و حتی پسر‌ها که جونشون بند به شیرین بود چشم رو هم نذاشته بودیم. چند قطره شیر به زور چند دقیقه‌ای یه بار داخل دهانش می‌ریختیم تا ضعف نکنه. حال مکیدن سینه پرشیرم رو نداشت و با نوک قاشق بهش شیر می‌دادم...
شب دوم بود که تبش کمی پایین امد و بدنش اون گُرگرفتگی قبل رو نداشت. خوشحال شدیم و از شادیِ سلامتی‌ش گوسفندی نذر امامزاده کردیم. با این حال هنوز دلواپسش بودم و ته دلم شور می‌زد، سینه‌م رو که به طرفش گرفتم با ولع و اشتها شروع به خوردن کرد و با انگشتای کوچکش دستم رو گرفته بود، مگه بالاتر از این لذت چیز دیگری هست در این دنیا؟!
سیر که شد خوابید و منم بیهوش شدم، خواب‌ وحشتناکی دیدم و با صورت عرق‌کرده از ترس بیدار شدم. نفسی کشیدم و از پنجره‌ چوبی بیرون رو نگاه انداختم که هوا گرگ‌و‌میش شده بود و کم‌کم روشن می‌شد. نگاهی به صورت غرق خواب دخترم کردم و لبخندی زدم، اومدم پتو رو روش بکشم که دستم به دستش خورد و از سردی بدنش تنم مورمور شد.
- خدا مرگم بده بچم دوباره سرما می‌خوره. پتو رو تا زیر گردنش کشیدم و دوباره خوابیدم، که باز با کابوس وحشتناکی بیدار شدم، نگاهم به دخترم خورد که هنوز غرق خواب بود!

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب ماه بانو
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات ندای الهی
سال انتشار۱۴۰۱
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات322
زبانفارسی
شابک978-600-6113-96-8
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب ماه بانو

سارا مجیدزاده
۱۴۰۲/۸/۱
در کل داستان خوب و زیبایی بود و من حقیقتا از خوندنش لذت بردم... هر چند که داستان خالی از ایراد و مشکل نبود. برای مثال یکی از بزرگترین ایرادای داستان که من واقعا تعجب میکنم که نویسنده چطور به اون توجه نکرده بود سن ماه بانو و علی موقع عشق و عاشقی و ازدواج بود... از یه طرف نوشته بود که ماه بانو اون ۲۵ موقع ساله بود و از یه طرف دیگه م نوشته‌ بود که علی ۱۲ سال از ماه بانو کوچک تر بود و این زیاد با عقل جور در نمیاد که یه‌ زن ۲۵ ساله عاشق یه پسر یچه ۱۲ ساله باشه. و از ایراد‌های دیگر داستان این بود که چجوری یهو ارتباط خوب و صمیمی که ماه بانو با دخترانش و نوه هاش و برادرزاده هاش داشت یهویی سرد شد و در اخر فقط حسین بود که به امورات اونها رسیدگی می‌کرد و مخارجشون‌ رو متقبل میشد در صورتی که زن حسین دختر اذر و‌ نوه ماهبانو بود. و اون قسمت داستان که کسی به دروغ به اونها گفت که موسی زنده ست رو هم خوب توضیح نداده بود که چرا کسی باید اونهارو اینطور سر کار بزاره. و یه قسمت از داستان رو که من به هیچ وجه نمیتونم عقلا بپذیرم این بود که ماه بانو خیلی جاها نوشته بود که من از خیلی پزشکان شهر به کار طبابت وارد تر بودم... یا چطور امکان داره پزشکی که اون همه درس خونده از یه طبیب محلی سواد و توانایی کمتری داشته باشه مثلا اونجایی که برادر ماه بانو ماه‌ها تو شهر درمان نشد ولی حکیم در یک چشم به هم‌زدن و در عرض مدت کوتاهی به‌ اون اسانی اون رو مداوا کرد
miss alizade
۱۴۰۲/۲/۱
من رمانو تا آخر خوندم، با اینکه موضوع جالب بود، نگارش خیلی ضعیف بود، به یه سری موضوعات و افراد اشاره شد و یهو غیب شدن، از یه سری مسائلم خیلی زود و سرسری گذر کردن، نمیدونم چندمین رمان نویسنده بود ولی نیاز به ویرایش داشت، اشتباهاتی از قبیل سن اصلا نباید تو داستان باشه، نوشتن زمانی که ماه بانو عاشق شد علی بیست و پنج ساله بوده، بعد نوشتن علی دوازده سال کوچیکتر از ماه بانو بوده، این یک اشتباه، اشتباه دوم اینکه در مورد دارایی به جا مونده از حکیم چیزی ننوشتید، چرا ماه بانو انقدر بی پولی کشید وقتی از حکیم خونه و زمین داشت؟ نوشته شده بود با رحمت دعوا کرده که ارثتو گرفتی و اینا حق دخترامه، پس چرا خودش استفاده نکرد؟ حقیقتا حس کردم سرگذشت واقعی نبوده و تخیلات نویسنده ست
ن.ی
۱۴۰۱/۱۱/۲۸
کتاب جالبی بود و درد و دل کامل زنایی که به زور دیگران محکوم به زندگی‌های اجباری شدن و اکثرن پر ازحسرت و ارزو به دل پایان یافتن ولی هم یه ایرادیا وارد بود این که در مورد سن و سال‌ها اغراق شده بود و اینکه از بعضی کلمان امروزی در متن استفاده شده بود اما ایراد بزرگش این بود که علارغم احساسی کردن داستان نتونسته بود فضا سازی درستی از تغیر سبک زندگی ادما بده و سریع میگذشت اینکه سیر تکاملی روستا و اسب تا انقلاب و جنگ فقط اشاره ریزی به حال و هوای زندگی مردم داشت و بیشتر به خودخواهی مردانی پردخته بود که بدون توجه به احساس شریک زندگیشان برای خواسته‌های زودگذرشان زن وزندگی را به سردی میکشانند
مینو امیدی
۱۴۰۱/۹/۱۲
درود روند داستان خوب بود اما نگارش ایراد داشت سال وقایع سن و سال‌ها ذکر نشده بود نفهمیدیم آذرو و مهری چند ساله بودن و اینکه وقتی ماه بانو عاشق علی میشه ۲۵ ساله بوده و توی داستان گفته شد که علی دوازده سال کوچک تر از ماه بانو بوده یعنی سیزده ساله بوده عجیبه که عاشق یه بچه شده بوده و خیلی با عقل جور و در نمیاد چون جوری شخصیت علی رو نوشته نویسنده انگار علی یه مرد ۳۰ ساله هست درسته اون زمان همه زود ازدواج میکردن ولی دیگه یه زن ۲۵ ساله عاشق پسر بچه نمیشده خیلی چیزای عجیب غریب دیگه و بزرگنمایی هم زیاد داشت..
بیتا جعفری
۱۴۰۱/۹/۸
در یک جمله اگر بخوام بگم، ارزش خوندن نداشت. کتاب پر بود از غلط‌های نگارشی و املایی. زمان نوشتار کتاب یهو از ماضی به مضارع تغییر میکرد. دیالوگ‌ها یه جا کتابی بود، یهو لهجه محلی پیدا می‌کردن. سن افراد خیلی جاها معلوم نبود. گاهی شرح وقایع یک روز، بیست صفحه بود، و گاهی شرح وقایع دوسال در یک خط گفته شده بود. شخصیت‌ها هم که مدام یا مریض بودن یا حامله. موضوع داستان جالب بود به شرطی که به قلم بهتری نوشته می‌شد و حداقل یه بار ویرایش می‌شد.
نگار ابراهیمی
۱۴۰۳/۱/۸
با سلام خدمت نویسنده محترم این کتاب این کتاب عالی بود در عین این که ناراحت کننده هست ولی داستان زنی سختکوش و قوی را روایت میکند که خودش به تنهایی از پس مشکلات بر می اید و زندگیش را می سازدبرای من جذاب بود این بود که نویسنده خیلی قشنگ به جزییات پرداخته. همیشه دوست داشتم بدانم روستاها و شهرهای ما در آن دوره چه شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی داشتند؟ نویسنده این فضا رو خیلی واضح به تصویر کشیده بود توصیه میکنم حتما یک بار هم که شده مطالعه اش کنید
فاطمه نصر اصفهانی
۱۴۰۱/۹/۱۰
خیلی کتاب عجیبی بود... خدا رحمتت کنه ماه بانو
زندگی ماه بانو به آدم یاد میده که ماها یک مختار مجبوریم! همون قدری که مجبوریم از خودمون اختیار داریم و باز همون قدری که مختاریم مجبوریم به مختار بودن.... و به خاطر همینه که زندگی واقعا عجیبه!
امیدوارم بعد از این همه سختی فقط آرامش ابدی نصیبت شده باشه
ماه بانو جان و روحت در آرامش باشه... اینجاست که می‌فهمم این جمله یعنی چی: لیلی نام تمام دختران زمین است.. ماه بانو هم بی شک یکی از اون لیلی‌هاست.
راضیه شمسی
۱۴۰۱/۱۰/۲۸
شاید موضوع داستان خوب بود ولی متاسفانه اصلا به قلم خوبی نوشته نشده بود، فعل‌ها خیلی بد بکار برده شده و مثلا با اینکه داستان مربوط به حدود ۱۰۰ سال قبل بود از کلماتی در اون استفاده شده بود که دور از ذهن بود برای اون زمان، مثلا کلمه سرطان برای اون زمان اصلا مفهومی نداشته و شناخته شده نبوده در صورتیکه بعنوان مثال پسر خانواده سرطان می‌گیره در کل نویسنده میتونست خیلی بهتر داستانو بنویسه
صبا باوفای حقیقی
۱۴۰۲/۴/۱
برای یک بار خوندن خوب بود. نویسنده خیلی خوب جریانات زندگی رو توصیف کرده بود و خواننده میتونه خیلی راحت با داستان ارتباط برقرار کنه. متاسفم که هنوز هم این جریانات در کشور ما ادامه داره. فقط شکل و شمایل این تبعیض‌ها تغییر کرده. به امید روزی که دیوار جنسیتی فرو بریزند و زن و مرد کنار هم به طور مسالمت امیز و دور از کشمکش‌هایی به درازای قرنها بتوانند زندگی سالمی داشته باشند.
iman
۱۴۰۲/۴/۱۸
سلام کتاب خوبی بود‌ی مشکلاتی بود کلمات امروزبکار میبرد. سن سالش کاش اول میگفتی اخرش بعضی مواقع گفته میشد ولی دختران جهان مشکلاتی دارن ولی کشور ما یکم بیشتر گه اونم به مرور زمان به حقشون میرسن خدابیامرزه همه کسانی که تو کتاب اسشون اومد عروس و خود ماه بانو هم تشکر میکنم بابت کتاب. وقتی اخر کتاب رسید دوباره مقدمه بخونید ممنون
مهدی ایزدپناه
۱۴۰۱/۱۱/۷
داستان زندگی پر از درد و رنج این بانو مثل خیلیهای دیگه از اون دوران بود. کودک همسری. نداشتن حق انتخاب. فرزند آوری فراوان. مرضهای ناشناخته و نبود دارو و..... واقعا ماهایی که تو عصر اینترنت و تکنولوژی زندگی میکنیم حتی شنیدن این داستانها تکان دهنده هست. در پایان روح همه رفتگان و گذشتگان از جمله ماه بانو شاد. یادشان گرامی
Zahra
۱۴۰۱/۱۰/۱۸
به نظرم کتاب خیلی خوبی بود و صد البته ارزش خوندن داشت... 👌 درسته مکان و زمان در خیلی جاهای رمان نامعلوم بود؛ اما اینو نمیشد ایراد رمان دونست، چون نویسنده رمان هدفش ذکر مکان و زمان واقعه نبوده بلکه حقیقت ماجرا و همون تجربه زندگی ماه بانو بوده که در صفحه اخر کتاب از زبان آساره توضیح داده شده...
خیلی خوب بود و خسته نباشید به نویسنده👌✨
Pooria hosseini
۱۴۰۱/۸/۲۵
روحت شاد ماه بانو. به قول خودت عجب پوست کلفت بودی. درس فداکاری صبر و بردباری و تحمل سختی و امید سر زندگی دادی ممنون امیدوارم دیگه در کشورم شاهد ازدواج کودکان معصوم نباشیم و از گذشته دوران کوروش کبیر دختران تا هجده تمام نشده نمیگذاشتند ازدواج کنند درس بگیریم به امید فرهنگ و آزادی
لیلا صوفی
۱۴۰۲/۸/۲۸
جامعه ما پر است از زنان و دخترانی که سرنوشت مشابه ماه بانو داشته‌اند. چیزی که برای من جذاب بود این بود که نویسنده خیلی قشنگ به جزییات پرداخته. برای من که همیشه دوست داشتم بدانم روستاها و شهرهای ما در آن دوره چه شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی داشتند؟ نویسنده این فضا رو خیلی واضح به تصویر کشیده.
زهرا مالکی
۱۴۰۱/۹/۱۵
نویسنده خوب نوشته بدون کش دادن موضوع ولی تمام داستان غصه بود وغصه واقعا زنان ما در قدیم خیلی مورد ظلا قرار گرفتند اون هم از جانب پدران ومادران بیسواد والبته فقیر از اونجاییکه می‌خواستند یه نون خور کم کنند دختر نابالغ خود را بدبخت می‌کردند واینو نویسنده خوب توصیف کرده خیلی از خوندن این داستان متاثر شدم
مشاهده همه نظرات 129

راهنمای مطالعه کتاب ماه بانو

برای دریافت کتاب ماه بانو و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.