معرفی و دانلود کتاب متولد ماه آوریل

معرفی کتاب متولد ماه آوریل

برای ماجراجویی آماده‌اید؟ چرا که قرار است با خواندن کتاب متولد ماه آوریل نوشته‌ی کلیر هولسن‌ بک همراه با الویرا، شخصیت اصلی این رمانِ نوجوان، ماجراجویی کنیم. الویرا دختری تنهاست و دوستان زیادی در مدرسه ندارد. روزی معلمش کتاب داستانی به او می‌دهد که این کتاب زندگی او را برای همیشه دگرگون می‌کند و منجر به آشنایی الویرا با شخصیتی داستانی می‌شود.

درباره کتاب متولد ماه آوریل

از پشت صحنه‌ی کتاب‌ها چیزی می‌دانید؟ می‌دانید وقتی کتابی را می‌بندید و به آن فکر می‌کنید، درواقع وارد پشت صحنه‌ی کتاب شده‌‌اید؟ برای این کار اصلاً لازم نیست در مکان یا زمان خاصی باشید؛ زمانی که در حال رفتن به مدرسه هستید یا در پارک قدم می‌زنید و کتابی را در ذهن خود مرور می‌کنید، وارد پشت صحنه‌ی آن کتاب شده‌اید. دقیقاً به همین سادگی!

اما وارد شدن به پشت‌ صحنه‌ی کتاب‌ها شرطی دارد؛ باید قوه‌ی تخیلمان را رها کنیم و به او این اجازه را بدهیم تا به ادامه‌ی کتاب فکر کند. سؤال مشهوری که معمولاً کتاب‌خوان‌ها با آن وارد پشت‌ صحنه‌ی کتاب‌ها می‌شوند این است: «یعنی بعدش چه اتفاقی می‌افته؟»

اما پشت‌ صحنه‌ی کتاب‌ها دقیقاً کجاست؟ پاسخ سؤالمان را می‌توانیم در رمان متولد ماه آوریل (Eva en het toeval) نوشته‌ی خانم کلیر هولسن‌ بک (Claire Hulsenbeck) پیدا کنیم. این رمان جذاب درباره‌ی دختر 12ساله‌ای به نام الویراست که همراه با پدر و مادر خود زندگی می‌کند. الویرا دختری رؤیاپرداز است که با دوست‌های خیالی خود روزگار می‌گذراند؛ گوریلش و شاهزاده‌ای که دختر داستان ما دوست دارد همیشه شبیه به او باشد.

پدر و مادر الویرا هر دو در حوزه‌ی موسیقی فعالیت دارند. پدرش گروه موسیقی دارد و مادرش نوازنده‌ای معروف است. آن‌ها تأکید دارند که الویرا حتماً باید نوازندگی را ادامه دهد، اما این دقیقاً چیزی نیست که او دلش می‌خواهد. الویرا دختر بااستعدادی‌ است که بیشتر وقت خود را با خواندن کتاب سپری می‌کند، دوستان زیادی ندارد و از این مسئله ناراحت است و از همه بدتر قرار است یک‌ سال دیگر در کلاس ششم بماند!

هنگام خواندن چند فصل اول کتاب متولد ماه آوریل، متوجه می‌شویم که با یک داستان در داستان مواجهیم. یعنی از طرفی با الویرا همراهیم و از طرفی قصه‌ی جوریس را دنبال می‌کنیم. جوریس پسربچه‌ی کتاب داستانی‌ است که معلم الویرا به او می‌دهد. جوریس از الویرا یک‌ سال کوچک‌تر است و تقریباً می‌شود گفت زندگی‌ای شبیه به او دارد.

الویرا در داستان متولد ماه آوریل وارد پشت‌ صحنه‌ی داستان جوریس می‌شود و ماجراهایی باعث می‌شوند صمیمیت بین آن دو بیشتر و بیشتر شود. او در آخر کتاب دیگر یاد می‌گیرد که چگونه باید دوست پیدا کند. علایق خود را پیدا می‌کند و می‌فهمد که چطور باید بدون دعوا با پدر و مادری که حرفش را نمی‌شنوند صحبت کند.

آیا دوست دارید به پشت‌ صحنه‌ی داستان متولد ماه آوریل بروید و با الویرا و جوریس دوست شوید؟ شاید داستان طور دیگری رقم خورد!

این رمانِ خواندنی را که می‌تواند همراه خوبی برای رؤیاپردازان باشد انتشارات پرتقال با ترجمه‌ی پیمانه قماشچی منتشر کرده است.

کتاب متولد ماه آوریل برای چه کسانی مناسب است؟

این رمان جذاب مناسب تمامی نوجوانی است که به خواندن کتاب و ماجراجویی علاقه دارند. اگر شما هم به رؤیاپردازی علاقه دارید، این کتاب پیشنهاد مناسبی برای شما خواهد بود.

با کلیر هولسن‌ بک بیشتر آشنا شویم

کلیر هولسن‌ بک، نویسنده‌ی رمان و داستان‌های کودک و نوجوان هلندی، در شهر دونتر به دنیا آمد. او کارش را با معلمی آغاز کرد و سپس به عنوان مشاور آموزشی به فعالیت ادامه داد.

کلیر هولسن‌ بک سال‌ها مشغول آموزش به نویسندگان رده‌ی سنی کودک و نوجوان بود و تا کنون چندین کتاب تألیف کرده است. از جمله آثار او می‌توان به کتاب «رؤیاهای سبز‌آبی و هزار سال شن»، «دختر هیچ‌کس»، «لورا آپل‌کامر» و «چرخ‌وفلک شروع به سوت زدن می‌کند» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب متولد ماه آوریل می‌خوانیم

الویرا آن‌قدر برای رز دست تکان داد تا در پیچ خیابان ناپدید شد. بعد بی‌هیچ عجله‌ای به طرف خانه حرکت کرد. پایین بماند تا بابا بیاید؟ او هیچ‌وقت وقتی مادر سفر بود این کار را نمی‌کرد. به اتاق زیرشیروانی می‌رفت تا بابا صدایش کند و بگوید برگشته خانه، اما حالا با موهای جدیدش همه‌چیز فرق داشت. الویرای جذاب. یعنی بابا تا او را ببیند تغییرش را می‌فهمد؟

رز گفته بود: «باید به پدرت بگی که مرتب کردن تختت برات کار سختیه. پدرت حتماً تو رو درک می‌کنه.»

«حتماً، حتماً بهش می‌گم.»

الویرا کلید را در قفل انداخت. با خودش غر زد. فکر کن به پدر و مادرت که از تو انتظار دارند کار خاصی را انجام دهی بگویی از پسش برنمی‌آیی. چقدر آدم باید عقب‌مانده باشد که چنین کاری کند؟

وارد که شد صدای ساعت را شنید که تیک‌تاک می‌کرد. آن را توی اتاق موسیقی، روی لبه‌ی پنجره گذاشته بودند. دختر به طرف کتابخانه رفت. جوریس کجا مونده؟ اگه باز هم معطل کنه، به شام نمی‌رسه. این‌جوری بابا هم بی‌برو‌و‌برگرد به‌جای سیب‌زمینی سرخ‌کرده خوراک قلوه‌ی گوساله درست می‌کنه.

با خودش فکر کرد جوریس همین‌جوری است. مثل دوست‌های واقعی نیست. دوست‌های واقعی فرق دارند، با تو همدردی می‌کنند و تو را می‌فهمند، درست مثل رز. هر چه می‌گذشت ناآرام‌تر می‌شد و مثل روح سرگردان در خانه‌ی خالی پرسه می‌زد. انگار واقعیت داشت از همه طرف به سمتش دهن‌کجی می‌کرد. رز هر کاری از دستش برمی‌آمد برایش می‌کرد و او می‌خواست راه بیفتد و برود دنبال جوریس و در تمام این مدت چشم‌انتظار لئونی بود. درست مثل طنابی که از دو طرف او را می‌کشند.

فهرست مطالب کتاب

فصل 1: سیاه‌چاله
کتاب داستان امانتی
همیشه پای یک گوریل در میان است
جوریس
نگران‌باشی
جوریس
پدرها زیادی شوخی می‌کنند
جوریس
جارو و خاک‌انداز
جوریس
لباس مارک‌دار
جوریس
خیانت
جوریس
یک آرزو
جوریس
خواندن، خواندن، خواندن
جوریس
فصل 2: قرعه‌کشی وفاداری
تمرین اضافی
کلبه‌درختی
طوفان گچی
آسمان آبی
مینی‌بوس مدرسه
زبان کتابی
پشت بوته‌های گل سرخ
سیب‌زمینی سرخ‌کرده
دویدن
پچ‌پچ‌های دوستانه
هوگو
بادام‌زمینی‌های توی پاکت
زنجیره‌ی زمان
زبان من‌در‌آوردی
خرابکاری روی ویلچر
سوپ گوجه‌فرنگی
آزاد مثل یک مرغ دریایی
به دنبال دودکش
دست‌اندازها
دنیای پهناور
فصل 3: درخشیدن
آقامعلم از پشت گوشی تلفن
بادکنک‌ها
تولد
اِوا
داستان به هم وصل شده