معرفی و دانلود کتاب شهر یک نفره

معرفی کتاب شهر یک نفره

کتاب شهر یک نفره مجموعه‌ای خواندنی است که داستان‌های کوتاهی از مرجان بصیری را در دل خود جای داده. نویسنده در این داستان‌ها نگاه خود را بر دنیای درونی افراد جامعه معطوف کرده و با شرح روایت‌هایی مختلف، از احساسات مشترکی مثل ملال و تنهایی در انسان‌های متفاوت می‌گوید.

درباره‌ی کتاب شهر یک نفره

مرجان بصیری در مجموعه داستان شهر یک نفره، ده داستان کوتاه را پیش روی مخاطب خود قرار داده است؛ داستان‌هایی که در طی سال‌های مختلفی نوشته شده‌اند و روایت‌های زندگی اطرافیان نویسنده، تجربه‌ها و مهم‌تر از همه تخیل وی الهام‌بخش نگارش آن‌ها بوده‌اند. هر کدام از این داستان‌ها به شیوه‌ای ملال و تنهایی آدم‌های شهرنشین را به تصویر می‌کشند و از آن‌جا که داستان‌های این مجموعه به سبک واقع‌گرایانه یا رئال به نگارش درآمده‌اند، هر یک از شخصیت‌های داستانی به سادگی می‌توانند حس همذات‌پنداری مخاطب را برانگیزند.

برای مثال نویسنده در داستان «نارنجی» از زندگی مشترک زوجی می‌گوید که در ظاهر زن هنرمند است و مرد از هیچ هنری برخوردار نیست و همین به موضوع مشاجره‌ی آن‌ها بدل شده است. غافل از اینکه ایده‌های مرد از زن یک هنرمند ساخته است. مرجان بصیری در داستان «نادیا» به زیرلایه‌های درونی شخصیت‌ها نقب می‌زند و در خلال داستان‌گویی، واکنش انسان‌های مختلف نسبت به رنج‌ها و خشم‌های پنهان‌شان را به تصویر می‌کشد.

در داستان «محرمانه» همه چیز با کشف یک نامه شروع می‌شود. زنی پس از جدایی از همسرش نامه‌ای را پیدا می‌کند که پدرشوهرش نوشته است. او در این نامه به پسرش یعنی همسر سابق شخصیت اصلی داستان، راه و روش تحلیل بردن زن و خارج کردن او از دور زندگی را نشان می‌دهد. توصیه‌هایی که در ظاهر مضحک به نظر می‌رسند اما کمی بعد زن را به فکر فرو می‌برند.

مرجان بصیری در آخرین داستان کتاب که هم‌نام با عنوان کتاب است، از ماجرای دو زن می‌گوید که با وجود زندگی‌های بسیار متفاوت احساسات مشترکی را تجربه می‌کنند که در بینشان تنهایی بسیار پررنگ‌تر و آزاردهنده‌تر است. گفتنی‌ست که برخی داستان‌های کتاب شهر یک نفره، به ژانر گروتسک و یا سوررئال تنه می‌زنند. «آن‌ها» و «اژدها» نمونه‌هایی از این نوع داستان‌ها محسوب می‌شوند که به گفته‌ی نویسنده به طور کامل از تخیلش نشئت گرفته‌اند.

«خانه‌ها»، «بود و نابود»، «رؤیای نو» و «چند ثانیه بعد» از دیگر عناوین داستان‌های کتاب شهر یک نفره به‌شمار می‌آیند. این اثر متفاوت و خواندنی را انتشارات ققنوس به عرصه‌ی چاپ و نشر رسانده است.

کتاب شهر یک نفره برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به خواندن داستان‌های کوتاه علاقه دارید و دلتان می‌خواهد با نگاه تازه‌ای به ماجراهای زندگی آدم‌های مختلف نگاه بیندازید، پس خواندن این کتاب را از دست ندهید.

در بخشی از کتاب شهر یک نفره می‌خوانیم

از ماشین پیاده شدم. کوچه‌مان مثل روزهاى جمعه سوت و کور بود. از خانه‌ها هم هیچ صدایى درنمى‌آمد. وسط کوچه که رسیدم با خودم گفتم کاش دست‌کم یکى از آن میوه‌فروش‌هاى سیار مى‌آمد تا آدم فکر نکند جمعه است. کلید انداختم و وارد شدم. حیاط خالى‌تر و تمیزتر به نظر مى‌آمد. در خانه را که باز کردم، داد زدم: «مامان!»

ساکم را انداختم روى زمین و خودم هم افتادم روى مبل. مادر از اتاق بیرون آمد. دور سرش حوله پیچیده بود. با لحن کشدارى گفت: «سلام. کى اومدى؟»

از جا بلند شدم. تند آمد سمتم. محکم بغلم کرد و چند بار صورتم را بوسید.

گفتم: «همین الآن.»

و خودم را عقب کشیدم.

پرسید: «راحت رسیدى؟»

گفتم: «آره دیگه. مثل همیشه.»

خوب خیره شد به صورتم. بعد گفت: «بشین یه چیزى بیارم بخورى.»

«هیچى نمى‌خوام. مى‌خوام یه ذره بخوابم.»

حوله را از سرش باز کرد. موهاش را تازه رنگ کرده بود. زیتونى تیره. گفت: «خب چرا معطلى. برو بخواب.»

پرسیدم: «مى‌خواى جایى برى؟»

«نه، امروز نمى‌رم بیرون.»

فهرست مطالب کتاب

آن‌ها
نارنجى
خانه‌ها
نادیا
بود و نابود
محرمانه
اژدها
رؤیاى نو
چند ثانیه بعد
شهر یک نفره