معرفی و دانلود کتاب مرسی سوآرز بزرگ می‌شود

معرفی کتاب مرسی سوآرز بزرگ می‌شود

کتاب مرسی سوآرز بزرگ می‌شود نوشته‌ی مگ مدینا درباره‌ی زندگی دختری لاتین‌تبار در کلاس ششم است که در خانه و مدرسه دچار مشکلاتی شده. نویسنده تلاش می‌کند به تغییرات مداوم و همینطور سردرگمی‌هایی که بچه‌های در حال بلوغ، هم در مدرسه و هم در خانواده احتمالاً با آن دست به گریبان هستند بپردازد. این کتاب در لیست پرفروش‌های نیویورک‌تایمز بوده و برنده‌ی مدال نیوبری شده است.

درباره‌ی کتاب مرسی سوآرز بزرگ می‌شود

مرسی سوآرز وارد کلاس ششم می‌شود، حدس می‌زند که نسبت به مدرسه‌ی ابتدایی اوضاع فرق داشته باشد، اما واقعاً نمی‌داند که چه چیزهایی در انتظارش است. مرسی دختری سرسخت، قوی و باهوش است اما شباهت چندانی به بچه‌های همکلاسی‌اش در مدرسه ندارد. از خانواده‌ای کوبایی است، با کمک‌هزینه‌ی تحصیلی در مدرسه ثبت‌نام کرده، وضع مالی خوبی ندارد و مثل دوستانش در خانه‌ای بزرگ زندگی نمی‌کند. مرسی به عنوان بخشی از برنامه‌ی اجباری کمک‌هزینه‌اش باید در درس‌ها به پسری تازه‌وارد به نام مایکل کمک کند و راهنمایش باشد. مایکل توجه یکی از دخترها را به خود جلب می‌کند و همین باعث حسادت این دختر به مرسی می‌شود. از طرف دیگر اوضاع در خانه هم خوب پیش نمی‌رود. پدربزرگ که مرسی خیلی دوستش دارد بیمار شده و مرسی نگرانش است. مرسی یک آرزوی بزرگ هم دارد: دوچرخه! اما خرید دوچرخه با شرایط خانواده خیلی ممکن نیست. مرسی واقعاً فکر نمی‌کرد کلاس ششم آن‌قدر سخت بگذرد.

داستان مرسی سوآرز بزرگ می‌شود، با اینکه لحنی طنز دارد و دائماً شوخی می‌کند اما سعی می‌کند مسائل جدی و مهمی را مطرح کند: بلوغ دختری مهاجر از خانواده‌ای متوسط. دختری که علاوه بر اینکه در مدرسه به دردسر افتاده، دارد کم‌کم مشکلات خانوادگی، اقتصادی و ماهیت زندگی را درک می‌کند. مرسی باید در حین بلوغ و کشف خودش، از پس همه‌ی این‌ها برآید. مگ مدینا قهرمانش را از گروهی حاشیه‌ای انتخاب و تلاش می‌کند تکامل مرسی، دوستی‌هایش و رابطه‌اش با خانواده را نشان دهد. مدینا همدلانه سعی می‌کند او را به سلامت از این مقطع حساس بگذراند...

داستان مرسی سوآرز بزرگ می‌شود، بخش اول سه‌گانه است و در کتاب‌های دیگر ماجرای او در کلاس هفتم و هشتم روایت می‌شود. این داستان را مریم رئیسی ترجمه و نشر پرتقال منتشر کرده است.

درباره‌ی مجموعه‌ی مرسی سوآرز

مگ مدینا در سه‌گانه‌ی مرسی سوآرز، زندگی و بلوغ دختری کوبایی آمریکایی در مقطع تحصیلی راهنمایی را روایت می‌کند. مرسی دختری دقیق و مصمم است و داستان‌ها به جوانب مختلف زندگی و شخصیت او می‌پردازند: از مشکلات مدرسه و تکامل دوستی‌هایش تا اتفاقات درون خانه و کشف خود. «مرسی سوآرز بزرگ می‌شود»، «مرسی سوآرز نمی‌تواند برقصد» و «مرسی سوآرز نگران نیست» کتاب‌های این مجموعه هستند.

جوایز و افتخارات کتاب مرسی سوآرز بزرگ می‌شود

• مدال جان نیوبری، در سال 2019
• جایزه‌ی افتخاری شارلوت هاک، در سال 2019
• نامزد نهایی جایزه‌ی Kirkus در بخش خوانندگان جوان، در سال 2018

نکوداشت‌های کتاب مرسی سوآرز بزرگ می‌شود

• داستان تکان‌دهنده‌ی بلوغ. (مجله‌ی پیپل)
• مدینا با شوخی، صداقت و تمام وجودش کوشش‌ها و جاذبه‌های زندگی مرسی را نشان می‌دهد. مرسی شخصیتی فوق‌العاده، قابل‌احترام و رُک است، بی‌دفاع و قوی‌ست و دائماً اصرار دارد خود را توضیح دهد. (سان‌فرانسیسکو کرونیکل)
• مرسی سوآرز شخصیتی دوست‌داشتنی است که به رغم چالش‌های واقعی، هرگز در احساس یا عشق شدیدش به خانواده‌ تردید نمی‌کند. (نیویورک‌ تایمز بوک ریویو)

کتاب مرسی سوآرز بزرگ می‌شود برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای نوجوانان مناسب است. طرفداران ادبیات کودک‌ و نوجوان از خواندن این داستان لذت خواهند برد.

با مگ مدینا بیشتر آشنا شویم

مگ مدینا (متولد 1963) نویسنده‌ی آمریکایی و اصالتاً کوبایی‌تبار است که داستان‌هایش عموماً حول فرهنگ لاتین هستند. مدینا در نیویورک بزرگ شده و تجربه‌ی دشوار مهاجرت تأثیر عمیقی بر او گذاشته. از این روست که مهاجرت، جدایی، مشکلات خانوادگی و تنگنای مالی در اکثر کارهایش نمود دارد. او چند سالی معلم و سپس روزنامه‌نگار بود. پس از چهل‌سالگی بود که اولین رمانش را برای کودکان و نوجوانان نوشت و طی زمانی کوتاه تبدیل به نویسنده‌ای موفق شد.

سه‌گانه‌ی «مرسی سوآرز» و کتاب‌های «تیا ایسا ماشین می‌خواهد» و «اِوِلین دل ری کوچ می‌کند» از کتاب‌های مهم او هستند. مگ مدینا نامزد جایزه‌های زیادی شده و افتخارات زیادی کسب کرده. او ببه سال 2020 در لیست «10 زن الهام‌بخش» سی‌ان‌ان قرار گرفت.

در بخشی از کتاب مرسی سوآرز بزرگ می‌شود می‌خوانیم

ولی هنوز نمی‌فهمم لُولُو این وسط چه ‌کار کرده یا چرا الان توی ماشین پلیس است. مگر موقع پیاده برگشتن از مدرسه به خانه چه اتفاق بدی می‌تواند بیفتد؟ مدرسه فقط پنج‌تا چهارراه تا اینجا فاصله دارد. اگر توی خیابان بایستید، از همین‌جا می‌توانید میله‌ی پرچمش را ببینید. تازه، تا جایی که یادم می‌آید همیشه پدربزرگ می‌آمد مدرسه دنبال ما. من و رولی را هم او برمی‌گرداند خانه. راستش زمانی که هنوز می‌رفتم دبستان مَناتی، قسمت مورد علاقه‌ی هر روز برایم همان وقتی بود که مسیر مدرسه تا خانه را با پدربزرگ پیاده برمی‌گشتیم. آرام و بی‌خیال قدم می‌زدیم تا بتوانم ماجراهای هر روز را برایش تعریف کنم؛ مخصوصاً اتفاق‌های جالب زنگ‌های ‌تفریح‌ را. بعد یک‌جا می‌ایستادیم تا خوراکی بخریم. هرچند که مامی می‌گفت این کار اشتهایم را کور می‌کند. از کلاس سوم به بعد دیگر نخواستم که پدربزرگ بیاید دنبالم، چون همه‌ی هم‌کلاسی‌هایم با دوچرخه می‌آمدند مدرسه. از آن به بعد، هر کی پیاده می‌آمد، بهش می‌گفتند نی‌نی‌کوچولو.

یواش به رولی می‌گویم: «فکر می‌کنی دوقلوها یه کاری کرده‌ن که حالا به‌خاطرش لُولُو رو گرفته‌ن؟» گردن می‌کشم تا بهتر ببینم. زیاد باهاشان فاصله نداریم. لُولُو همه‌ی ما نوه‌ها را دیوانه‌وار دوست دارد. به من می‌گوید پِرِسیوسا (یعنی ارزشمند) و رولی و دوقلوها هم کُمپَدره دل اَلماهایش هستند. لُولُو هیچ‌وقت اجازه نمی‌دهد اتفاقی برای دوقلوها بیفتد. همان‌طور که همه‌ی اهل این محل می‌دانند، یک روزِ کامل توی مدرسه برای پسرعمه‌های دوقلوی من به معنی کلی آتش سوزاندن است. شاید پدربزرگ سعی داشته نگذارد که این دوتا توی این سن پایین، زندانی شدن را تجربه کنند.