معرفی و دانلود کتاب پاندورا

معرفی کتاب پاندورا

داستان درهم‌آمیختن عشق و کینه در فضایی روان‌شناختی و اجتماعی. کتاب پاندورا نوشته‌ی لیلا رعیت زندگی فردی و اجتماعی روان‌شناس موفقی را روایت می‌کند که همه‌چیز دارد جز آنچه که در حقیقت آن را جست‌وجو می‌کند؛ او در معمای عشق گرفتار شده است...

درباره‌ی کتاب پاندورا

داستان کتاب پاندورا درباره‌ی روان‌شناسی جوان به نام رامین صبوری است که پس از گذران روزگار سخت کودکی حالا از جایگاه مناسبی در جامعه برخوردار است. او در کار خود موفق و خوشنام است و توانسته با تکیه بر دانش و تجربه‌ی حرفه‌ای، مشکلات و مسائل مراجعات خود را حل کند، اما در تنهایی خود دچار مشکلاتی‌ست که در رفع آن‌ها ناکام مانده.

لیلا رعیت، نویسنده‌ی کتاب پاندورا با روایتی ساده و سرراست شخصیت رامین صبوری را شخصیتی تصویر کرده است که به‌رغم برخوردار بودن از رفاه و امکانات مناسب زندگی، به‌دلیل شرایط سخت زندگی کودکی‌اش همچنان نسبت به طبقه‌ی مرفه جامعه نگاهی منفی دارد و همین نوع نگاه باعث شده که او همواره در صدد گرفتن انتقام از اشخاص مختلفی باشد که از نظر او مرفه و غنی هستند.

رامین با چنین ذهنیتی، در کار خود به‌صورت اتفاقی با معشوق قدیمی‌اش برخورد می‌کند که حالا با کوله‌باری از مشکلات روانی به‌عنوان یک بیمار به او مراجعه کرده و باید درمان شود، غافل از اینکه منشأ بیماری روحی و روانی معشوق قدیمی، خودِ رامین است.

شخصیت اصلی داستان، بیمارانش را از طریق شوک‌درمانی و هیپنوتیزم درمان می‌کند و بخشی از کتاب پاندورا درباره‌ی نحوه‌ی درمانگری با این روش‌هاست؛ بنابراین خواننده همزمان با پیگیری داستان، اطلاعاتی نیز درباره‌ی این نوع از درمان روانی پیدا می‌کند اما این نوع ارائه‌ی اطلاعاتِ علمی در داستان، به‌طور کامل در خدمت روایت و ماجرا قرار می‌گیرد.

نکوداشت‌های کتاب پاندورا

• پاندورا رمانی است که به ریشه دواندن مسائل دوران کودکی در وجود افراد و تأثیرگذاری‌‏اش در زندگی می‌‏پردازد. (سایت کتابیسم)
• پاندورا جمع اضداد است، اضدادی همچون فقر و ثروت، تحصیلات عالیه و بی‏‌سوادی، کینه و انتقام و عشق جانسوز. (سایت ادبی چوک)

کتاب پاندورا برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب پاندورا یک عاشقانه‌ی روان‌شناسی است که نظر خوانندگان حرفه‌ای رمان‌های عاطفی و عاشقانه را جلب می‌کند. همچنین این رمان می‌تواند برای آن‌هایی که مطالب روانشناسی را در ادبیات جست‌وجو می‌کنند مناسب باشد.

با لیلا رعیت بیشتر آشنا شوید

لیلا رعیت (متولد سال 1359) کارشناس مترجمی زبان انگلیسی و دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی زبان‌شناسی تاریخی در مقطع کارشناسی ارشد است و پیش از آنکه نویسندگی را به‌صورت حرفه‌ای آغاز کند، سال‌ها به‌عنوان روزنامه‌نگار در روزنامه‌ها و نشریات فعّالیت کرده است. به غیر از رمان پاندورا، رمانی دیگر از او با نام «آذرخش» منتشر شده که این کتاب نیز درونمایه‌ای عاشقانه و روان‌شناسانه دارد.

در بخشی از کتاب پاندورا می‌خوانیم

جلسات شوک‌درمانی یکی پس از دیگری گذشت. تا به خودم می‌آمدم ببینم این جلسه چه اتفاقی افتاده و پانته‌اً چه رشدی داشته، جلسه بعدی از راه می‌رسید. همیشه من بودم، دکتر بیهوشی، خانم صالحی، مرجان غراب، و بیماری دلنشین و نازنین روی تخت. از دید دیگران تنها چهارپاره استخوان بود منفعل و بی‌تحرک، و از دید من ارزشمندترین آفریده هستی.

پانته‌آ طی این جلسات با تمام قوا تلاش می‌کرد حتی برای یک لحظه در چشمان من نگاه نکند. همان چشمان بی‌حس‌وحالش اگر جایی را می‌دیدند، مکانی بود غیر از دیدگان من. در جلسات آخر قبل از شروع شوک، خانم صالحی چیزهایی در گوشش نجوا می‌کرد و پانته‌آ هم با اشاره چشم تأیید می‌کرد، اما همچنان تلاش داشت نگاهش متلاقی نشود با نگاه رامین.

من هم اصراری به آزار او نداشتم. پیه این را به تنم مالیده ‌بودم که صحیح و سالم شود و حالاحالاها از من متنفر. باید می‌گذاشتم آن‌قدر به من بی‌محلی کند و به شکل‌های مختلف نفرتش را بروز دهد تا بالاخره تخلیه شود. بعد از آن ممکن بود بتواند دریچه‌ای از قلبش را به رویم باز کند. همین کورسوی امید برایم یک دنیا ارزش داشت، حتی اگر قرار بود محقق شدنش صد سال طول بکشد.

بعد از اتمام جلسات، برای پانته‌اً دو هفته بستری ‌شدن در بیمارستان توصیه ‌شد. در این دوره خانم صالحی بیشتر از همه به او نزدیک بود. برای پانته‌اً مداد و کاغذ گذاشته‌ بودند تا هرگاه میل داشت نقاشی بکشد، حتی در حد کشیدن چند خط ساده روی کاغذ. این به درآمدنش از پیلۀ تنهایی کمک می‌کرد.