معرفی و دانلود کتاب هر روز شبیه آخر هفته است

معرفی کتاب هر روز شبیه آخر هفته است

حالتان بد است؟ جول اوستین نویسنده‌ی کتاب هر روز شبیه آخر هفته است می‌گوید باید نگاه خود را به زندگی تغییر دهید تا شادی در خانه‌ی شما را هم بزند. از دیدگاه نویسنده شادی انتخاب شماست و در این کتاب راه‌حل‌هایی را به شما معرفی می‌کند تا هر روز هفته برایتان مانند یک آخر هفته‌ی جذاب باشد.

درباره‌ی کتاب هر روز شبیه آخر هفته است

وقتی صبح از خواب بیدار می‌شوی و فکری منفی به ذهنت می‌رسد که می‌گوید: «امروز روز بدی‌ست»، فقط تأیید نکن و نگو «بله، روز بدی‌ست، حال من هم بد است.» به‌جایش آن را وارونه کن و با خودت سخن بگو. اعلامیۀ ایمانت را با صدای بلند بگو: «امروز روز فوق‌العاده‌ای خواهد بود. من بهبود خواهم یافت. خدا سلامتی را به من بازخواهد گرداند.»

این خلاصه‌ی چیزی است که جول اوستین (Joel Osteen) در کتاب هر روز شبیه آخر هفته است (Every Day a Friday) از آن صحبت می‌کند. حتماً شما هم این احساس را دارید که آخر هفته‌ها خوشحال‌تر هستید. حال جول اوستین در این کتاب می‌کوشد به ما کمک کند تا هر روز هفته همین دید را به زندگی داشته باشیم و شاد و خوشحال باشیم.

کتاب هر روز شبیه آخر هفته است به هفت موضوع اصلی تقسیم شده که هرکدام از زاویه‌ای متفاوت به مفهوم شادی و نگرش مثبت نگاه می‌کنند. نویسنده تلاش می‌کند نشان دهد که بسیاری از عوامل ناراحتی، از خود ما و طرز فکرمان می‌آید. در بخش‌هایی از کتاب، از مقایسه با دیگران، دل‌خوری‌های قدیمی، یا وابستگی به نظر دیگران انتقاد می‌شود. در مقابل، به رها کردن، بخشیدن و سبک زندگی ساده‌تر تأکید شده است.

جول اوستین این ایده‌ی آشنا را مطرح می‌کند که خوشحال بودن یک تصمیم است، نه نتیجه‌ی اتفاقات بیرونی. برای اثبات این ایده از داستان‌های شخصی خود و اطرافیان کمک می‌گیرد و سعی می‌کند نشان دهد چطور می‌شود با تغییر ذهنیت حال بهتری داشت، حتی در شرایطی نه‌چندان ایده‌آل. در این میان او نگاهی به آموزه‌های مذهبی مسیحیت هم دارد و در بخش‌هایی از کتاب از آموزه‌های مذهبی به‌ویژه برای تقویت امید و اعتماد به خدا استفاده می‌کند.

اگر دنبال کتابی هستید که دستورالعمل‌های دقیق و علمی برای بهتر شدن حالتان بدهد، شاید این کتاب مناسبتان نباشد. اما اگر دوست دارید چند ایده‌ی ساده و یادآوری‌های روزمره درباره آرامش و مثبت‌اندیشی بخوانید، کتاب هر روز شبیه آخر هفته است می‌تواند یکی از گزینه‌ها باشد. کتاب هر روز شبیه آخر هفته است را انتشارات نسل نواندیش با ترجمه‌ی افسانه اکبرزاده مقدم روانه‌ی بازار کرده است.

کتاب هر روز شبیه آخر هفته است برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب بیشتر مناسب کسانی‌ست که درگیر افکار منفی روزمره‌اند و دنبال راهی ساده برای داشتن حال بهتر می‌گردند. اگر اهل کتاب‌های روان‌شناسی علمی نیستید و بیشتر به جملات انگیزشی، باور به قدرت ذهن، یا نگاه معنوی به زندگی علاقه دارید، این کتاب می‌تواند برایتان مفید باشد. همچنین برای کسانی‌که دغدغه‌ی آرامش، امید و انگیزه در زندگی روزمره دارند هم قابل استفاده است.

در بخشی از کتاب هر روز شبیه آخر هفته است می‌خوانیم

وقتی با افراد سمی مواجه می‌شوی، اجازه نده به قلب تو زهر بریزند. اگر خودت را تا حد آن‌ها پایین بیاوری، سرد شوی و مثل خودشان گستاخی کنی، به آن‌ها اجازه داده‌ای تو را نیز به عفونت خودشان آلوده کنند. تو فهمیده‌تر از این حرف‌هایی. بخشی از راه‌حل باش، نه مشکل. با خوبی‌ها بر بدی‌ها غلبه کن. اگر کسی با تو بی‌ادبی می‌کند، برای او برکت بخواه، لبخند بزن و به کار خودت ادامه بده.

عیسی مسیح این‌گونه می‌گوید: «افراد بردبار از سعادتمندانند، زیرا آینده را به ارث می‌برند.» وقتی کلمۀ بردبار به گوش ما می‌رسد، معمولاً به یک آدم ضعیف، خجالتی و محافظه‌کار فکر می‌کنیم؛ یک آدم ترسوی حقیر. کسی که نمی‌تواند حق خودش را بگیرد و همه او را زیر پا له می‌کنند. اما اصلاً چنین نیست. بردباری به‌معنای ضعف نیست. این افراد قدرت خود را تحت‌کنترل دارند.

بردباری مثل یک اسبِ نرِ رام شده است. اما آن اسب همچنان قوی و قدرتمند است و مثل سابق سریع می‌دود. تنها فرقش این است که اینک قدرت خود را تحت‌کنترل گرفته است. می‌توانی نزدیکش بشوی، نوازشش کنی، او را کمی راه ببری، شاید سوارش شوی و آن را برانی. اما حواست پرت نشود. هنوز هم همان قدرت و یک‌دندگی قبل را دارد؛ فقط آموخته است که چگونه کنترلش کند.

وقتی انسانی بردبار باشی، دیگر سعی نمی‌کنی همه را اصلاح کنی. به تک‌تک انتقادها واکنش نشان نمی‌دهی. شاید دیگران درباره‌ات حرفی بزنند، اما اجازه نمی‌دهی تو را آزرده کنند.

فهرست مطالب کتاب

فصل اول: قدرتت را از دست نده
بخش اول: کاری کن که هر روزت شبیه تعطیلات آخر هفته باشد
بخش دوم: قدرتت را از دست نده
بخش سوم: شادی‌ات را نشان بده
بخش چهارم: همان‌جایی که کاشته شده‌ای شکوفه بده
بخش پنجم: از مسیر لذت ببر
فصل دوم: یاد بگیر به چه چیزهایی بی‌اعتنایی کنی
بخش ششم: دیدگاه درست.
بخش هفتم: یاد بگیر به چه چیزهایی بی‌اعتنایی کنی
بخش هشتم: وقتی کسی تو را متهم می‌کند، صدایش را قطع کن
بخش نهم: زندگی بی‌بهانه
بخش دهم: شاید آخرین لبخند سهم تو باشد
فصل سوم: بدون عصا راه برو
بخش یازدهم: بدون عصا راه برو
بخش دوازدهم: زندگی نکن تا از دیگران تأیید بگیری
بخش سیزدهم: نیازی به رقابت نیست
بخش چهاردهم: با افراد مناسب ارتباط برقرار کن
فصل چهارم: بار سفر را سنگین نکن
بخش پانزدهم: ببخش تا رها شوی
بخش شانزدهم: بر دلسردی غلبه کن
بخش هفدهم: کنار آمدن با سختی‌های ناگهانی
بخش هجدهم: ایرادگیر نباش
بخش نوزدهم: از دریچة عشق به دنیا نگاه کن
فصل پنجم: اکثر اوقات بخند
بخش بیستم: نیروی شفابخش خندیدن
بخش بیست‌ویکم: بخند تا دنیا به رویت بخندد
فصل ششم: همان کسی باش که رؤیاها را محقق می‌کند
بخش بیست‌ودوم: به دیگران کمک کن تا پیروز شوند
بخش بیست‌وسوم: انسان‌ساز باش..
بخش بیست‌وچهارم: شبیه درمانگرها زندگی کن
فصل هفتم: حضورت را جشن بگیر
بخش بیست‌وپنجم: به خودت دلگرمی بده
بخش بیست‌وششم: نوای پیروزی
بخش بیست‌و‌هفتم: ردای نعمت‌های الهی را روی شانه‌هایت بینداز