معرفی و دانلود کتاب بازپرسی 2: آقایان علیه آقایان

معرفی کتاب بازپرسی 2: آقایان علیه آقایان

کتاب بازپرسی 2: آقایان علیه آقایان نوشته‌ی صفورا رهبری، مجلد دوم منتشرشده ذیل مجموعه‌ی «بازپرسی» است. این جستار سلسله روایاتی تاریخی از یک خانواده‌ی ارمنی‌تبار نامدار را نقل می‌کند. داستانِ واقعیِ الکساندر آقایان که در سوئیس درس خوانده بود و فرد سرشناسی محسوب می‌شد و پسرش فلیکس که چندین سال متمادی سناتور، نماینده‌ی ارامنه در مجلس ملی و رئیس فدراسیون اسکی ایران بود، بعدها به فساد متهم شد و نامش با پرونده‌های رانت‌خواری و قاچاق مواد مخدر گره خورد...

درباره‌ی کتاب بازپرسی 2: آقایان علیه آقایان

با وقوع جنگ بین دو حکومت شیعی ایران و سنی عثمانی، عده‌ی زیادی از ارامنه به دستور شاه عباس اول ناچاراً به ایران کوچ کردند، اما بیش از نیمی از جمعیت آن‌ها در جریان این مهاجرت اجباری، جان خود را از دست دادند. آن عده‌ی کمی که نجات یافته و به سلامت از رود ارس عبور کرده بودند، کم‌کم در نواحی مختلف ایران ساکن شدند اما تا زمان وقوع انقلاب مشروطه‌ی ایران و تغییرات اساسی‌ای که به‌دنبال آن در کشورمان رخ داد، ارامنه‌ی ایران، در تبعیض نژادی، با آزار و به‌سختی روزگار می‌گذراندند. شاید یکی از دلایل نقش پررنگ این قوم در انقلاب مشروطه نیز همین باشد. صفورا رهبری در کتاب بازپرسی 2: آقایان علیه آقایان داستان زندگی پرماجرای یکی از همین ارمنیان را نقل می‌کند؛ فردی به نام الکساندر آقایان. وی از اولین افراد تحصیل‌کرده در اروپا بود و در لوزان سوئیس درس خوانده بود. او در زمان انقلاب مشروطه، در صف اول مبارزات حضور داشت. آقایان و خانواده‌‌ی سرشناسش پس‌ از انقلاب مشروطه نیز از هیچ خدمتی به ایران و ایرانی دریغ نکردند؛ از تأسیس عدالت‌خانه‌ی مدرن (وزارت عدلیه‌ی وقت) گرفته، تا تأسیس اولین شرکت بیمه، اولین شرکت حمل‌ونقل بین‌المللی ایران و حتی تأسیس دفتر خدمات حقوقی؛ دفتری که تا همین امروز هم فعالیت دارد. وی تلاش‌های بی‌وقفه‌ای نیز برای مقابله با لایحه‌ی ننگین کاپیتولاسیون کرده بود.

فلیکس آقایان نیز، پسر ارشد الکساندر آقایان بود که سالیان متمادی تا پیروزی انقلاب اسلامی، نماینده‌ی ارامنه در مجلس ملی، رئیس فدراسیون اسکی ایران و تاجری شناخته‌شده بود. فلیکس دوست نزدیک محمدرضا شاه پهلوی و شریک اشرف بود. اما از کودتای 28 مرداد به بعد، رابطه‌اش با شاه بد شد و رفته‌رفته نامش با پرونده‌های رانت‌خواری و قاچاق مواد مخدر گره خورد و با این‌که هیچ نشانی از خود به جا نگذاشت، او را زرنگ‌ترین کارتل مواد مخدر در ایران خوانده‌اند. پرونده‌های مربوط به اتهامات فلیکس برای همیشه باز ماندند و درستی اتهامات وارده به او تا همین امروز هم نامعلوم باقی مانده. بدنامی از آن فلیکس شد، برخلاف پدرش الکساندر که وجهه‌ی بسیار خوب و نیکی از خود به‌جا گذاشته بود.

اتفاقات زندگی این پدر و پسر تا حدی جذاب و خواندنی‌ست که روایت صفورا رهبری در کتاب آقایان علیه آقایان را بسیار تأمل‌برانگیز کرده است. این جستار، مربوط به پدری صادق و میهن‌دوست است که تمامی خاطراتش از مشروطه، کودتای 28 مرداد و دیگر وقایع تاریخی ایران را با کمال میل و رغبت در مجله‌ی خواندنی‌های اواخر دهه‌ی 1330 و اوایل دهه‌ی 1340 منتشر کرد و از آن‌طرف پسرش با شخصیتی مرموز و پیچیده و سکوتی خودخواسته که هیچ‌کس داستان حقیقی زندگی‌اش را نمی‌داند. الکساندر را با توجه به خواندن خاطرات ثبت‌شده‌اش در پاورقی‌های مجله‌ی خواندنی‌ها می‌توان قضاوت کرد و دریافت که افکار و رفتارش درست در مقابل روش و منش پسرش فلیکس قرار دارد. شاید به همین دلیل نام این کتاب نیز آقایان علیه آقایان است. در این مجلد از مجموعه‌ی بازپرسی، به این‌که مافیای دربار پهلوی با مشروطه‌خواه عاشق وطن چه کرد و چه بلایی بر سرش آمد پی خواهیم برد.

کتاب بازپرسی 2: آقایان علیه آقایان را نشر خوب منتشر کرده و در اختیار علاقه‌مندان قرار داده است.

درباره‌ی مجموعه‌ی بازپرسی

مجموعه کتاب‌های بازپرسی، جستارهایی هستند که به سراغ موضوعات و پرونده‌های قدیمی می‌روند و می‌کوشند نگاهی دوباره به آن‌ها بیندازند. هریک از کتاب‌های این سری، به ماجرایی مهم و تأثیرگذار می‌پردازد که سال‌ها پیش اتفاق افتاده و مدت‌ها تیتر روزنامه‌ها و جراید بوده است. بازپرسی تلاش دارد تا دوباره این ماجراها را زنده و روایت کند و در بطن آن‌ها کندوکاو نماید. نشر خوب ناشر این جستارهاست و از میان آثاری که ذیل این مجموعه به انتشار رسیده می‌توان به کتاب‌های «محدوده‌ی خون»، «آقایان علیه آقایان» و «می‌توانی مرا بکشی»اشاره کرد.

کتاب بازپرسی 2: آقایان علیه آقایان برای چه کسانی مناسب است؟

خواندن این کتاب را به کلیه‌ی علاقه‌مندان به تاریخ معاصر ایران و داستان‌های پیچیده و ماجراجویانه پیشنهاد می‌دهیم.

در بخشی از کتاب بازپرسی 2: آقایان علیه آقایان می‌خوانیم

یازدهم تا بیست‌ودوم آبان و بیست‌وچهارم آبان 1317 محاکمه گروه موسوم به 53 نفر در تالار دیوان جنایی تهران برگزار شد. این گروه شامل گروهی شش‌نفره، گروهی چهل‌نفره، گروهی سه‌نفره و گروهی چهارنفره بود که در سال 1316 به‌خاطر گرایش‌های سوسیالیستی بازداشت و در زندان قصر محبوس شده بودند. تقی ارانی و احسان طبری جزء گروه شش‌نفره، خلیل ملکی جزء گروه سه‌نفره، محمد بهرامی و نورالدین الموتی جزء گروه چهل‌نفره و بزرگ علوی جزء گروه‌ چهارنفره بودند. روز 26 مرداد، این گروه را برای تعیین وکیل از زندان به دفتر استیناف بردند. البته قرار نبود آن‌ها به میل خودشان وکیل انتخاب کنند. در واقع قرار بود وکلای تسخیری به آن‌ها معرفی شوند. یکی از این وکلای تسخیری دکتر الکساندر آقایان بود. این محاکمه مربوط به زمان اوج فعالیت الکساندر در شرکت سهامی بیمه ایران بود. وزیر عدلیه وقت احمد متین‌دفتری بود که رابطه بسیار خوبی با الکساندر داشت و حتی جلوی رضاشاه از الکساندر دفاع کرده بود. با‌این‌حال قبل از محاکمه، الکساندر پیش او رفت و گفت: «اگر محاکمه دستوری است، خوب است که مرا معذور بفرمایید.» وزیر اما جواب داده بود: «نه. در این محاکمه باید معلوم شود اصل قضیه چه بوده است. شما آزادید و کاملاً می‌توانید از موکلین خود دفاع کنید». بزرگ علوی که یکی از این 53 نفر بود، در کتابی که در شرح روزهای زندان و جریان دستگیری و محاکمه‌شان نوشته است (53 نفر)، از بین ده نفر وکلای تسخیری فقط از الکساندر نام می‌برد. آن‌هم به این دلیل که نیازی به مخفی کردن هویتش نمی‌دید. چون او را تنها فرد شجاع در میان وکلای مدافع تسخیری می‌دانست:

وکلای مدافع ما نیز به‌استثنای دو سه نفر همه در این حکم هستند... که به دکتر آقایان پس از دفاع منطقی که از دکتر بهرامی کرد، وزیر عدلیه دستور داد که دیگر این‌گونه نطق‌ها را ایراد نکند و با تذکر این جمله که شما از بلشویسم دفاع می‌کنید، به او حالی کرد که اگر رویه خود را عوض نکند، او را از کار بیکار خواهد کرد.

فهرست مطالب کتاب

یادداشت دبیر مجموعه
مقدمه
بخش یک: «من هیچ‌جا نبودم و همه‌جا بودم.»
بخش دو: اسکی روی شکر
بخش سه: شراکت سفید
بخش چهار: جوان خام
بخش پنج: از مشروطه تا دربار پهلوی
بخش شش: «مسیو آقایان! شما هنوز خیلی جوان هستید!»
بخش هفت: دیدار آشنا
بخش هشت: روزگار یپرم، روزگار داور
بخش نه: مملکت قحط‌الرجال است
بخش ده: «خدمت به مسلمان واجب است.»
بخش یازده: مأمور برجسته اینتلیجنس سرویس؟
بخش دوازده: «این شخص مرد روز است.»
بخش سیزده: «رفیق شما داور هم همین‌طور فکر می‌کند.»
بخش چهارده: کاشتن درخت گردو
بخش پانزده: حمل خشکبار، نَقل تیربار
بخش شانزده: وکیل‌مدافع همه
بخش هفده: فلیکس آقایان: موهبت و لعنت
بخش هجده: «قربان! اجازه فضولی می‌دهید؟ اجازه می‌دهید؟»
بخش نوزده: ظهور و سقوط
بخش بیست: در خانه الکساندر
پی‌نوشت
منابع