معرفی و دانلود کتاب رباتی که سیر نمی‌شود

معرفی کتاب رباتی که سیر نمی‌شود

مراقب باشید چه آرزویی می‌کنید! کتاب رباتی که سیر نمی‌شود به قلم جرت لرنر، داستان پسر بچه‌ای را روایت می‌کند که با پیدا کردن یک دوست رباتی عجیب زندگی‌اش دگرگون می‌شود! این رمان تخیلی و فانتزی با زبانی طنازانه، دوستی یک انسان و ربات را به تصویر می‌کشد.

درباره کتاب رباتی که سیر نمی‌شود:

کندی پسربچۀ خیال‌پردازی است که رویای داشتن یک ربات را در سر می‌پروراند. او به طرز غیرقابل باوری تنبل است و مانند بسیاری از هم‌سالانش از نوشتن تکلیف بیزار است. ساعت‌های طولانی او به تماشای برنامه‌های تلویزیونی می‌نشیند و حتی حوصله به گردش بردن سگش را هم ندارد!

همه چیز برای کندی به همین منوال تکراری و خسته‌کننده پیش‌می‌رفت تا روزی که او یک جعبه بزرگ جلوی خانه‌شان پیدا کرد و این جعبه برای همیشه زندگی کندی را تغییر داد...

در ادامه داستان رباتی که سیر نمی‌شود (EngiNerds) کندی از دوستانش می‌خواهد تا به کمکش بیایند و جعبه سنگین و عجیب را باز کنند. تنها چیزی که در جعبه به چشم می‌خورد مقداری آهن و پیچ است. آن‌ها با تکه‌های آهن سر و کله می‌زنند و هنگامی که از نتیجه ناامید می‌شوند به خانه برمی‌گردند و متوجه می‌شوند که سگ کندی نیست!

تمام تکه آهن‌های کج و معوج به رباتی قدرتمند و بزرگ تبدیل شده بودند که سگ کندی را برای گردش به پارک برده بود. پسربچه دوست‌داشتنی داستان، در ابتدا از یافتن این دوست رباتی غیرقابل پیش‌بینی بسیار ذوق‌زده بود؛ اما هنگامی که متوجه عادت عجیب او شد، فهمید دچار دردسر جدیدی شده است. این ربات همه‌چیزخوار، مانند جاروبرقی تمام خوراکی‌ها و اجسام اطرافش را می‌بلعید!

خواندن کتاب رباتی که سیر نمی‌شود مناسب چه کسانی است؟

اگر شما نیز در تخیلاتتان یک دوست رباتی را تصور می‌کنید و آرزوی داشتن یک ربات حقیقی را دارید این داستان خارق‌العاده را از دست ندهید. همچنین تمامی کودکان 7 تا 12 سالۀ علاقمند به داستان‌های فانتزی و هیجانی را به خواندن این اثر شگفت‌انگیز دعوت می‌کنیم.

با جرت لرنر بیشتر آشنا شویم:

گرافیست و داستان‌نویس محبوب کودک و نوجوان، جرت لرنر (Jarrett Lerner)، خالق بسیاری از قصه‌های مشهور ادبیات کودک و نوجوان به زبان انگلیسی‌ست. از جمله آثار برجسته او می‌توان به مجموعه داستان Geeger the Robot اشاره کرد. او علاوه بر نویسندگی و تصویرگری، فعالیت خیرخواهانه‌ای در زمینه کمک و آگاهی رسانی به کودکان دارد.

در بخشی از کتاب رباتی که سیر نمی‌شود می‌خوانیم:

کنترل تلویزیون را برمی‌دارم و صدایش را بلند می‌کنم. یک لحظه بعد از این‌که صدایش را بلند می‌کنم، دوربین استودیوی گروه خبر شبکه‌ی 5 روی صورت گوینده‌ی اصلی که خانمی به اسم سیندی است زوم می‌کند. قیافه‌اش از همیشه جدی‌تر است. این‌قدر از چیزی که می‌خواهد بگوید ترسیده‌ام که تقریباً کانال را عوض می‌کنم.

«درسته خانم‌ها و آقایون، ر بات‌ها. یعنی چندتا ربات. اگر گزارش اتفاقات عجیب‌وغریب امروز رو از شبکه‌ی 5 دنبال کرده باشین، تا الان درباره‌ی اتفاقی که توی بازار محلی کشاورزها افتاده خبر دارین. شاهدان عینی گفتن که یک ربات مهاجم با چندصد دلار محصولات محلی گریخته. گزارش‌هایی هم از اتفاقی مشابه از بیرون قنادی فلورپادر به‌دستمون رسیده. براساس گفته‌ی شاهدان عینی، چندین ربات مهاجم در این اتفاق دست داشتن. گروه خبر شبکه‌ی 5 به همه‌ی شهروندان محلی توصیه می‌کنه از خونه‌هاشون بیرون نیان و درهاشون رو قفل کنن و از همه مهم‌تر، هم‌چنان بیننده‌ی پوشش این خبر از شبکه‌ی 5 باشن.»

سیندی همان‌طور که دسته‌کاغذ روی میزش را صاف‌وصوف می‌کند می‌گوید: «و حالا می‌ریم پیش جان کَسِل که در محل حادثه‌ست...»

دوربین صحنه‌ای از قنادی را نشان می‌دهد. این‌جا را می‌شناسم. شاید یک کیلومتر آن طرف‌تر از پارکینگی است که هر آخر هفته بازار کشاورزان آن‌جا برگزار می‌شود.