معرفی و دانلود کتاب صوتی تولستوی و مبل بنفش

معرفی کتاب صوتی تولستوی و مبل بنفش

کتاب صوتی تولستوی و مبل بنفش درباره‌ی زنی است که برای کنار آمدن با مرگ خواهرش، فراغت و کتاب و گوشه‌ی دنج را انتخاب می‌کند. نینا سنکویچ، نویسنده‌ی این اثر نامزد جایزه‌ی گودریدز، در 46 سالگی تصمیم می‌گیرد هر روز یک کتاب را تمام کند و این کار را تا یک سال ادامه می‌دهد. شاید این‌چنین، کتاب‌ها مرهمی برای زخم کهنه‌ی او باشند.

درباره‌ی کتاب صوتی تولستوی و مبل بنفش

وقتی خواهر نینا سنکویچ (Nina Sankovitch) با نام آن ماری در سن 46 سالگی بر اثر سرطان درگذشت، حفره‌ای در قلب نینا به وجود آمد که جای خالی‌اش هیچ‌وقت پر نشد. او سه سال بعد از مرگ خواهرش نیز هنوز با این سؤال درگیر بود: «چرا خواهرم مرد و من هنوز زنده‌ام؟ چرا من سزاوار زندگی کردن هستم؟» بنابراین نینا در تولد 46 سالگی خود تصمیمی بزرگ می‌گیرد. او عزم خود را جزم می‌کند که به مدت یک سال هر روز یک کتاب بخواند؛ یعنی در یک سال 365 کتاب بخواند! بله. درست فهمیدید. 365 کتاب در یک سال. اما چطور چنین چیزی ممکن است؟ کتاب صوتی تولستوی و مبل بنفش (Tolstoy and the Purple Chair) را بشنوید تا متوجه شوید نینا چگونه از پس این چالش برمی‌آید.

شاید با خود فکر کنید که نینا زنی مجرد و بدون شغل است و گرفتن چنین تصمیمی برای او آسان به نظر می‌رسد. اما اشتباه می‌کنید. او ازدواج کرده، چهار پسر دارد و البته مشغول کار خاصی نیست. شاید از همان ابتدا بگویید که همه‌ی آدم‌ها آن‌قدر پول ندارند که یک سال تمام مسئولیت‌ها و کارهایشان را رها کنند و فقط کتاب بخوانند. اما باید به این نکته توجه کنید که هر کدام از کسانی که با فقدان عزیزی روبه‌رو می‌شوند، به نحوی خاص خود با این موضوع کنار می‌آیند. نینا سنکویچ به‌جای گوشه‌ای نشستن و هیچ کاری نکردن، کتاب‌درمانی را انتخاب کرد. و همین کار منجر به خلق داستان تولستوی و مبل بنفش شد.

او یک سال همه‌ی وقت خود را صرف خواندن می‌کند و قاعدتاً در این یک سال کتاب‌هایی را در نظر می‌گیرد که کم‌حجم باشند. او با خود عهد می‌بندد که در آخر هر روز راجع‌به آن کتاب در وبسایت خود بنویسد. سپس اطرافیان خود را از این تصمیم خود باخبر می‌سازد، لیستش را آماده می‌کند و به سفری در دنیای کتاب‌ها می‌رود. او هر روز روی مبل بنفشی می‌نشیند و کتاب می‌خواند. اگر درباره‌ی عنوان کتاب کنجکاو هستید، تا پایان کتاب با نینا سنکویچ و داستان زندگی‌اش همراه شوید. گفتنی است که در آخرین صفحات اثر پیش رو، عنوان همه‌ی 365 کتاب خوانده‌شده آمده است.

کتاب صوتی تولستوی و مبل بنفش را با صدای غزاله پورمحمد بشنوید. فروزنده دولتیاری این کتاب را با همکاری انتشارات آتیسا ترجمه کرده. نسخه‌ی صوتی این کتاب را انتشارات رمانو به چاپ رسانده است.

نکوداشت‌های کتاب صوتی تولستوی و مبل بنفش

• سنکویچ در اولین کتابش نه‌تنها از قدرت شفابخش کتاب خواندن صحبت می‌کند؛ بلکه مخاطبان کتاب صوتی تولستوی و مبل بنفش از دید یک نویسنده‌ی خلاق و زیرک، با کتاب‌های بیشتری آشنا می‌شوند. (مجله‌ی کرکوس ریویوز)
• نینا سنکویچ رؤیای هر کتابخوانی را زندگی کرده است. وی از تأثیر کتاب‌ها بر زندگی روزمره‌ی ما می‌گوید و کتابخوانی را یک ضرورت معرفی می‌کند؛ نه یک عمل سرگرم‌کننده. (پابلیشرز ویکلی)
• رمان تولستوی و مبل بنفش کتاب‌های محبوب و شگفت‌انگیزی را به داستان زندگی نویسنده پیوند می‌زند. چیزهای زیادی از این کتاب می‌آموزید. (چیترا بانرجی دیواکارونی، نویسنده‌ی کتاب «خواهر قلبی من»)
• هر کسی که به ادبیات پناه برده باشد، با کتاب تولستوی و مبل بنفش همذات‌پنداری می‌کند. (مجله‌ی اپرا)
• خاطراتی زیبا و زیرکانه که به ما می‌فهماند تجربه‌ی هر انسانی از هر چیزی می‌تواند متفاوت باشد. فهرست کتاب‌های نینا سنکوویچ تنوع خیره‌کننده‌ای دارد و درجه‌یک است. (بوک‌لیست)

کتاب صوتی تولستوی و مبل بنفش برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به کتاب خواندن علاقه دارید، کتاب صوتی تولستوی و مبل بنفش را بشنوید.

در بخشی از کتاب صوتی تولستوی و مبل بنفش می‌شنویم

در اواخر ماه مه مسیر پیاده‌روی‌ شمالی در باغ گیاهان سنترال پارک نیویورک با شاخه‌های متراکم از برگ درختان کاملاً سایه‌دار می‌شود. شکوفه‌ی درختان سیب مسیر سنگفرش بین نیمکت‌های متعدد را می‌پوشاند. در گوشه و کنار شاخه‌های باریک پیچک انبوه و گسترده می‌شوند و مانند دستان ملتمس بالا می‌روند. کنار درخت سوم از سمت راست نیمکتی وجود دارد که آنه ماری همیشه هنگام انتظار برای ماروین روی آن می‌نشست. آن روز هم درحالی‌که به بازوی ماروین تکیه داده بود و با هم در بین این درختان زیبا قدم می‌زدند، به او گفت: «با این همه زیبایی که تو دنیا هست، کی ممکنه اون‌قدر ناامید بشه؟»

هر سال من و خانواده‌ام در سالگرد مرگ آنه ماری به این پارک می‌رویم و روی این نیمکت می‌نشینیم. امسال این روز به سه‌شنبه افتاد. روزی گرم و آفتابی. در قطار نشستم تا به نیویورک بروم و در این حین کتاب «پاستورالیا» مجموعه داستان کوتاه جورج ساندرز را می‌خواندم. زندگی بی‌رحمانه همه‌ی قهرمانان داستان‌های ساندرز را شکنجه می‌کند، کسی آن‌ها را دوست ندارد و این عادلانه نیست...

فهرست مطالب کتاب صوتی