نقد، بررسی و نظرات رمان طلسم شده - روشنک قاسمی
4
1839 رای
مرتبسازی: جدیدترین
عالی و بینظیر بود ولی بسیار غمگین بود و باید بگم نویسنده این رمان به خوبی همه چیز را توضیح دادند و جوری این رمان رو نوشتند که آخر این رمان رو هیچکس نمیتونست پیش بینی کنه و در کل خودمم رو به جای شخصیتها میگذاشتم با اینکه این رمان فقط متن بود اما همه چیز رو در ذهن خودم تصویر سازی میکردم و دردناکترین جا، جایی بود که سروش در دره افتاد و مرد واقعا اینجا خیلی دردناک بود من این داستان رو با دوستانم خوندم و باید بگم یکی از غمگینترین و بهترین کتابهایی بود که خوندم از همه میخوام این کتاب رو بخونن ولی سعی کنید به هیچکس حسودی نکنید چون نمیدونید سرنوشت هر کس چجوری و این دنیا و این زندگی قراره چی به سرش بیاره راستش در اول داستان جایی که تارا یه همون غزل داستان زندگیش رو میگفت کمی بهش حسودیم میشد اما وقتی آخر داستان اینگونه مرد راستش از اینکه بهش حسودی میکردم پشیمون شدم من در این رمان پا به پای شخصیتهای رمان گریه میکردم و در کل تمام احساساتشون رو درک میکردم و حس میکردم من به جای شخصیتها هستم و با اینکه احساساتم رو تحت تاثیر قرار بده اما درسهای مهمی گرفتم امیدوارم هیچوقت هیچوقت هیچوقت اتفاق بدی توی زندگی زیباتون نیفته و همیشه خدا یاورتون باشه و کمکتون کنه و شما هم به توکل به خدا ادامه بدین باتشکر که دیدگاه من رو خوندید
ریحانه رخشانی ۱۳ ساله
ریحانه رخشانی ۱۳ ساله
اصل داستان بسیار زیبا و دلنشین بود واقعیت حسادت ک زندگی هارو نابود میکنه اما متاسفانه بارها وبارها پیش اومده که یک قسمت داستان تکراری نوشته شده ک باعث میشه مقداری از هیجان رو کم کنه. غلط املائی و به هم چسبیده بودن کلمات حالت روان خوانی رو کم کرده کاش ویراستار با دقت بیشتری ویراستاری میکرد
این یک رمان جذاب بودچون همه چیز دراین کتاب داستان و قصه بود و کوچکترین نقطه اشتراکی با زندگی واقعی نداشت عشق جنون امیز فرزین که بچه گی بوده بهش اجازه میده با همه باشه ولی عشق سه ساله غزل اجازه خیانت به او نمیده نقش بزرگترهایی که با وجود داشتن رابطه خوب با بچها ولی هیچ ممانعت و سختگیری در روابط انها نمیکنن تا این مسائل پیش نیاد یا حتی پسری مثل سروش که فکر کنم دیگه تو قصه هام پیدا نمیشه باید تو فضا دنبالش بگردی امکان نداره پسری سه سال با یه دختر باشه و از عشق و دوستداشتن چیزی نگه یا حتی قصه نگین که از همه چیز غیر باورتر بود دکتری که با یه دختر تصادف میکنه بعد بدون هیچ تحقیق درباره خانواده اون میارش خونه خودش در صورتی که میتونست تحویل خانواده مادرش بده در کل خیلی اتفاقات در این کتاب بود که قصه بودو خیلی زیبا و جالب و با نثری زیبا نوشته شده بود ولی به نظر من باید کتابهای ما بر اساس زندگی واقعی باشن تا نوجوانهای ما با خودن کتابها یادبگیرند در شرایط و موقیعیتهای مشابه تصمیم درست بگیرن وقتی که نوجوانهای ما کتابی بخونن که دختر با یه پسر از خونه فرار کرده یا روابط و مهمونیها و کوه رفتن با پسرها اینقدر عادی هست و جالب اینکه پسرها مثل حضرت یوسف هستن دست به دخترا نمیزنن این باور پیش میاد برلی دخترای جوان که شاید به واقعا اینطوره ودر نهایت خودکشی من به پایان شادی هم برای این کتاب اعتقاد ندارم چون مسائل داخل این کتاب برای نوجوانهایی که 90%انها دحتر هستن مناسب نیس خواهشی که از نویسنده محترم دارم اینه که شما که قلم به این زیبایی و ذهنی به این خلاقی دارید چرا یه کتاب برای نوجوانها نمینویسید مناسب سبک زندکی ما ایرانیها و جوانهای ما باشه
ممنون
ممنون
رمان قشنگی بود ولی خیلی غم گین بود
نویسنده از حقایق که نمیشه انکارش کرد وتوی جامعه ما زیاد شده حرف زده بود
دستان درباره یه دختر مغرور ویه پسر جذاب بود که باهم زیاد دعوا میکنن و عاشق هم میشن و روز عروسی پسر داستان میمیره وعشق غمگین به تصویر میمیکشه
درکل داستان خوبی بود ولی اگه نویسنده آخر داستان خوب تموم میکرد خیلی بهتر میشد
نویسنده از حقایق که نمیشه انکارش کرد وتوی جامعه ما زیاد شده حرف زده بود
دستان درباره یه دختر مغرور ویه پسر جذاب بود که باهم زیاد دعوا میکنن و عاشق هم میشن و روز عروسی پسر داستان میمیره وعشق غمگین به تصویر میمیکشه
درکل داستان خوبی بود ولی اگه نویسنده آخر داستان خوب تموم میکرد خیلی بهتر میشد
در کل داستان قشنگی بود
شخصیت سروش جذابه.... حالا این یه نظر چون من شخصا از آدمای سنگین خوشم میاد که هیچجوره نمیشه باهاشون ارتباط گرفت...
ولی خیلی کش دار بود داستان
اول داستان میگفتم من اگه بودم عاشق فرزین میشدم... چون خیلی رمانتیک بود مخصوصا اون لحضهای که میگفت دستمو اوردم بالا و دستمو بوسید و صورتشو چسبوند به دستم ولی دیگه از ماجرای کوه به بعد کم کم شخصیت سروش خیلی پررنگ تر شد
رمانش ساختار عجیبی داشت....
و متشکر از خانم قاسمی با این آثار زیباشون....
شخصیت سروش جذابه.... حالا این یه نظر چون من شخصا از آدمای سنگین خوشم میاد که هیچجوره نمیشه باهاشون ارتباط گرفت...
ولی خیلی کش دار بود داستان
اول داستان میگفتم من اگه بودم عاشق فرزین میشدم... چون خیلی رمانتیک بود مخصوصا اون لحضهای که میگفت دستمو اوردم بالا و دستمو بوسید و صورتشو چسبوند به دستم ولی دیگه از ماجرای کوه به بعد کم کم شخصیت سروش خیلی پررنگ تر شد
رمانش ساختار عجیبی داشت....
و متشکر از خانم قاسمی با این آثار زیباشون....
من این رو تقریبا کامل خوندم
اگه از سری افرادی هستید که از پایان تلخ افسرده و ناراحت میشید به هیچ وجه پیشنهاد نمیشه
رابطه بین کارکترها اصلی (غزل) و (سروش) به خوبی توصیف شده بود که خیلی خاننده رو جذب
میکرد... اما از نظر من نه نتیجه خوبی داشت و نه مطلب آموزندهای
و نکته مثبت این کتاب برای دانش آموزان یا حالا نوجوانان، پایبند بودن غزل و تلاشش برای قبولی در آزمون کنکور بود
اما به نظر من کسی که عاشق باشه نمیتونه با این قدرت درس بخونه
اگه از سری افرادی هستید که از پایان تلخ افسرده و ناراحت میشید به هیچ وجه پیشنهاد نمیشه
رابطه بین کارکترها اصلی (غزل) و (سروش) به خوبی توصیف شده بود که خیلی خاننده رو جذب
میکرد... اما از نظر من نه نتیجه خوبی داشت و نه مطلب آموزندهای
و نکته مثبت این کتاب برای دانش آموزان یا حالا نوجوانان، پایبند بودن غزل و تلاشش برای قبولی در آزمون کنکور بود
اما به نظر من کسی که عاشق باشه نمیتونه با این قدرت درس بخونه
درود
رمانی برای کسانی که به ژانر عاشقانه علاقه دارند بود
البته تایپ کلمات بسیار اشکال داشت و همچنین اگر صحبتها و حرفهای اشخاص به صورت جدا گانه مشخص میشد خیلی بهتر بود و خواننده را از ابهام در بعضی قسمتها خارج میکرد
میشه گفت به مسائل اجتماعی و فرهنگی هم کمی اشاره شده بود که این قسمت نکته ایی مثبت است
اما از به نظر بنده برای نوجوانان مناسب نبود زیرا ممکن است نوجوانان با الگو برداری نادرست و عواطف و احساسات لطیف خود به سرنوشتی مشابه و همچنین دوستیهای نامناسب دچار شوند
با تشکر از نویسنده
رمانی برای کسانی که به ژانر عاشقانه علاقه دارند بود
البته تایپ کلمات بسیار اشکال داشت و همچنین اگر صحبتها و حرفهای اشخاص به صورت جدا گانه مشخص میشد خیلی بهتر بود و خواننده را از ابهام در بعضی قسمتها خارج میکرد
میشه گفت به مسائل اجتماعی و فرهنگی هم کمی اشاره شده بود که این قسمت نکته ایی مثبت است
اما از به نظر بنده برای نوجوانان مناسب نبود زیرا ممکن است نوجوانان با الگو برداری نادرست و عواطف و احساسات لطیف خود به سرنوشتی مشابه و همچنین دوستیهای نامناسب دچار شوند
با تشکر از نویسنده
با عرض سلام و ادب خدمت نویسنده این رمان جذاب.. رمان گیرا و غم انگیزی بود، خیلی خواننده رو درگیر داستان میکرد، من ۳ روزه این رمان رو خوندم و بعد از سالها بغض کردم و گریهام گرفت.. و چند روز ذهنم رو درگیر خودش کرد.. فقط ایراد تایپی زیادی داشت و بعضی جملات مثل (سروش دستش رو تو ماهش کرد و لباس فسفری یاسی و..) خیلی تکرار میشد و از چهره و پوشش غزل جزئیاتی مطرح نشده بود که به جذابیت و تصور خواننده کمک شایانی میکرد.. به هر حال ممنون از نویسنده این رمان زیبا و غم انگیز.. 🙏🌻🍂
دوست خائنی ک همه ارزوهای غزلو خراب کرد...