نقد، بررسی و نظرات رمان انجمن شاعران مرده - ان. اچ. کلاین بام
4.4
739 رای
مرتبسازی: جدیدترین
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۲/۶
00
عالی تر از داستانهای بود که تا به حال در باره درس و دانشگاه و معلم خوندم بود. خیلی خوشم آمد از کار معلم جدید که راه درست رو به بقیه نشون میده، این فوقالعاده بینظیر هست
نقد:
این کتاب مدرسهای با قوانین خاص خودش رو توصیف میکنه که به دانش آموزان اجازه خلاقیت و تغییر افکار رو نمیده و سعی داره همه آنها رو به یک شکل پرورش بده. علاوه بر اون خانوادههایی که جلوی پیشرفت بچه هاشون میگیرن و به علایق و توانمندی هاشون بی توجه هستن، گاهی هم هدفی که مدنظرشونه رو به فرزند تحمیل میکنند. خلاصه تا اینکه معلمی جدید رو استخدام میکنن که تمام تلاشش برای بروز و ظهور توانایی و استعداد بچه هاست.
نقد منفی: بعضی جاها کمی گنگ و نامفهوم بود شاید به دلیل ترجمه بوده شایدم خود متن ایراد داره. از طرف دیگه هدف تشکیل انجمن شاعران مرده برام قابل درک نبود، برای چی باید هر روز دور هم تو غار جمع بشوند و شعرهای تکراری رو تکرار کنند.
نقد مثبت: اما غیر از این پیامهای خیلی زیادی رو میشه ازش دریافت کرد، یکیش اینه که خیلی وقتها خانوادهها با محدودیتها و فشارهایی که به نسل جدید وارد میکنن، نمیدونن که چه ضربه مهلکی رو دارن بهشون میزنن و زمانی این رو میفهمند که کار از کار گذشته. دیگری اینکه همه انسانها باهم متفاوت هستند و ما به اندازه تک تک افراد صدها استعداد و توانایی داریم، قرار نیست کل جامعه فقط دکتر و مهندس باشند. وظیفه معلم توجه به این هاست تا بتونه اونهارو رشد بده و افراد توانمندی رو به جامعه تحویل بده.
با اینکه پایان داستان تلخ و غم انگیزه ولی کاملا واقعیت جامعه رو بیان میکنه.
این کتاب مدرسهای با قوانین خاص خودش رو توصیف میکنه که به دانش آموزان اجازه خلاقیت و تغییر افکار رو نمیده و سعی داره همه آنها رو به یک شکل پرورش بده. علاوه بر اون خانوادههایی که جلوی پیشرفت بچه هاشون میگیرن و به علایق و توانمندی هاشون بی توجه هستن، گاهی هم هدفی که مدنظرشونه رو به فرزند تحمیل میکنند. خلاصه تا اینکه معلمی جدید رو استخدام میکنن که تمام تلاشش برای بروز و ظهور توانایی و استعداد بچه هاست.
نقد منفی: بعضی جاها کمی گنگ و نامفهوم بود شاید به دلیل ترجمه بوده شایدم خود متن ایراد داره. از طرف دیگه هدف تشکیل انجمن شاعران مرده برام قابل درک نبود، برای چی باید هر روز دور هم تو غار جمع بشوند و شعرهای تکراری رو تکرار کنند.
نقد مثبت: اما غیر از این پیامهای خیلی زیادی رو میشه ازش دریافت کرد، یکیش اینه که خیلی وقتها خانوادهها با محدودیتها و فشارهایی که به نسل جدید وارد میکنن، نمیدونن که چه ضربه مهلکی رو دارن بهشون میزنن و زمانی این رو میفهمند که کار از کار گذشته. دیگری اینکه همه انسانها باهم متفاوت هستند و ما به اندازه تک تک افراد صدها استعداد و توانایی داریم، قرار نیست کل جامعه فقط دکتر و مهندس باشند. وظیفه معلم توجه به این هاست تا بتونه اونهارو رشد بده و افراد توانمندی رو به جامعه تحویل بده.
با اینکه پایان داستان تلخ و غم انگیزه ولی کاملا واقعیت جامعه رو بیان میکنه.
کتاب نسبتا خوبی بود. درسهای آموزندهای داشت از جمله این که ما انسانها چه قدر تاثیر پذیریم و سیستم آموزشی یک کشور چه قدر میتونه روی حال و آینده ما تاثیر بگذاره. بعضی حرفهای آقای کتینگ خیلی پر مفهوم بود و من اونها رو تک به تک یاد داشت کردم. این کتاب میگفت که معلمها بهتره کمی روش تدریسشون رو تغییر بدن و صرفا متن رو نخونن و پاشن کلاس رو ترک کنن این کتاب به ما یاد میداد که باید با عقاید پوچ جنگید و قبولشون نکرد حتی اگه ان عقاید از سمت یک فرد مشهوری باشه. حتی پدر و مادر ها هم بهتره این کتاب رو بخونن و بدونن که نباید با علایق فرزندانشون مخالفت کنن چون این کار از اونها یک شخص منزوی و گوشه گیر میسازه و حتی در نهایت موجب مرگشون میشه و.... خیلی چیزای دیگه که با خوندن کتاب بهشون پی می برید (با احترام به نویسنده و تمام کسانی که این کتاب رو خوندن باید بگم ان قدری که تعریف این کتاب رو از بقیه شنیدم جذاب نبود و داستان یک چرخه معمولی رو داشت طی میکرد و آخرش هم که ان طور تموم شد. به نظرم جا داشت بیشتر رو پایان کار بشه و ما شاهد یه پایان تاثیرگذارتر و تحول آمیز تر باشیم تا یک پایان تلخ)
خیلی قشنگ بود، رمانی با مضمونی زیبا و مفید جهت ایجاد نگرشی نو به زندگی. درک اهمیت زندگی کامل، دنبال کردن علایق و رویاها، رویارویی بین سنت و تجدد، پیچیدگیهای دوران نوجوانی و بلوغ، دوستیها، فشارهای والدین و انتظارات اجتماعی، اهمیت ابراز وجود، بهره گیری از فرصتها و پذیرفتن هویت واقعی خود از موضوعات مورد اشاره رمان هستند.. من از روی نظرات باعث شد که کتاب رو بخونم و واقعا دوست داشتم و خیلی به دلم نشست. تاجایی که میدونم از این کتاب، یک فیلم هم ساخته شده. در کل کتاب خوبی بود داستان جالب داشت و نشون میداد باید هر کاری رو شروع وردی باید به پایان برسونی. این رمان رو پیشنهاد میکنم.
رمان انجمن شاعران، رمانی با مضمونی زیبا و مفید جهت ایجاد نگرشی نو به زندگی. درک اهمیت زندگی کامل، دنبال کردن علایق و رویاها، رویارویی بین سنت و تجدد، پیچیدگیهای دوران نوجوانی و بلوغ، دوستیها، فشارهای والدین و انتظارات اجتماعی، اهمیت ابراز وجود، بهره گیری از فرصتها و پذیرفتن هویت واقعی خود از موضوعات مورد اشاره رمان هستند.. من از روی نظرات باعث شد که کتاب رو بخونم و واقعا دوست داشتم و خیلی به دلم نشست. تاجایی که میدونم از این کتاب، یک فیلم هم ساخته شده. در کل کتاب خوبی بود داستان جالب داشت و نشون میداد باید هر کاری رو شروع وردی باید به پایان برسونی
داستان این کتاب در یک دبیرستان پسرانه اتفاق میافتد که معلم جدیدی برای ادبیات بچهها وارد این مدرسه میشود و کلا روش خاص و منحصر به فردی را برای آموزش به دانش آموزان در پیش میگیرد که بیشتر هدف او ایناست که راه و رسم درست زندگی کردن رو به بچهها آموزش دهد تا صرفا مثل بقیهی معلمان فقط درس خودش رو بده و بره، داستان برخلاف بعضی از رمانها این طور نبود که بخواهد وقت خواننده رو با یکسری دیالوگهای بی محتوا بگیرد، یا شخصیتهای داستان غیر واقعی به نظر بیان بلکه همان طور که سریع داستان رو جلو میبرد بعضی از جملات معلم ادبیات (آقای کیتینگ) خیلی برای من آموزنده بود. در کل به نظرم این کتاب رو بیشتر معلمان و والدین باید بخوانند، معلمان از این جهت که بدانند چقدر میتوانند روی دانش آموزان تاثیرگذار باشند و والدین از این جهت که بدانند بعضی از زورگوییهای نا به جای آنها و مجبور کردن فرزندان برای اینکه همان چیزی بشوند که خودشان میخواهند چهعواقب جبران ناپذیری را میتواند متحمل شود. شاید برای نوجوانها خیلی مناسب نباشد.
ممنون از کتابراه عزیز
ممنون از کتابراه عزیز
رمانی با مضمونی زیبا و مفید جهت ایجاد نگرشی نو به زندگی. درک اهمیت زندگی کامل، دنبال کردن علایق و رویاها، رویارویی بین سنت و تجدد، پیچیدگیهای دوران نوجوانی و بلوغ، دوستیها، فشارهای والدین و انتظارات اجتماعی، اهمیت ابراز وجود، بهره گیری از فرصتها و پذیرفتن هویت واقعی خود از موضوعات مورد اشاره رمان هستند.
داستان دانش آموزانی که در یک مدرسه شبانه روزی با فضای بسته و سکوتی دلهره آور درس میخوانند و اتفاقات جالبی برای آنها میافتد، مدرسهی شبانه روزی که ساختار آموزشی آن فقط معلم محور است (مثل بیشتر مدارسی که ما میشناسیم البته از نظر آموزشی) دانش آموز فقط باید شنونده و یاد گیرنده صرف باشد و کمترین فرایندی را در آموزش نداشته باشد، مدرسهی (تفکری) که والدین برای فرزندان خود تصمیم میگیرند که در آینده چه شغلی را انتخاب کنند و به علاقه و استعداد فرزند خود توجهی ندارند و فکر میکنند آینده شغلی فرزند را خود باید تعیین کنند و او به این امر نادان است، گویا به آرزوی خود از طریق فرزندشان میخواهند برسند،
با ورود معلم جدید که قبلا در همان مدرسه آموزش دیده و از شیوهی تدریس دوران خود ناراضی بوده، برای تدریس از شیوههای نوین آموزشی استفاده میکند و این باور را به دانش آموزان میدهد که با توجه به علاقه و استعدادهای خود برای آینده خود تصمیم بگیرند و اراده دیگران بر آنها تحمیل نشود، بچهها بدنبال علاقه و خواستههای خود میروند که یک سری اتفاقات پیش میآید، یکی از آنها که پدرش مخالف بازیگری است و در جمع دوستان با او برخورد کرده و غرور او را میشکند و سعی میکند عقیده خود را به او تحمیل کند دست به خودکشی میزند و مسیر داستان دوباره به حالت اول برمیگردد، معلم جدید مقصر و به همراه یکی از دانش آموزان از مدرسه اخراج شده و و با ارعاب و تهدید تعدادی از دانش آموزان شرایط به روال گذشته باز میگردد، آموزش معلم محور بر پایهی کتابهای که بدون توجه به نیازهای امروزی دانش آموزان تدوین شده است، و بیشتر تئوری است بدون توجه به شرایط موجود.
با ورود معلم جدید که قبلا در همان مدرسه آموزش دیده و از شیوهی تدریس دوران خود ناراضی بوده، برای تدریس از شیوههای نوین آموزشی استفاده میکند و این باور را به دانش آموزان میدهد که با توجه به علاقه و استعدادهای خود برای آینده خود تصمیم بگیرند و اراده دیگران بر آنها تحمیل نشود، بچهها بدنبال علاقه و خواستههای خود میروند که یک سری اتفاقات پیش میآید، یکی از آنها که پدرش مخالف بازیگری است و در جمع دوستان با او برخورد کرده و غرور او را میشکند و سعی میکند عقیده خود را به او تحمیل کند دست به خودکشی میزند و مسیر داستان دوباره به حالت اول برمیگردد، معلم جدید مقصر و به همراه یکی از دانش آموزان از مدرسه اخراج شده و و با ارعاب و تهدید تعدادی از دانش آموزان شرایط به روال گذشته باز میگردد، آموزش معلم محور بر پایهی کتابهای که بدون توجه به نیازهای امروزی دانش آموزان تدوین شده است، و بیشتر تئوری است بدون توجه به شرایط موجود.
چقدر زیبا ناگفتههای جامعه مثلا متمدن رو به تصویر کشیده این کتاب. قفسهای طلایی که پدر و مادرها بچه هاشون رو در اونها رشد و پرورش میدهند و از خمیر اونها یک مجسمه از پیش تعیین شده میسازند. اگرچه داستان با اخراج اقای کیتینگ تموم میشه ولی این ثابت میکنه که هر کدوم از ما اگر شجاعت قدم پیش گذاشتن داشته باشیم و فریادمون رو ازاد کنیم بالاخره یک روز فریادهای ما همسو میشه و میلههای قفس طلایی رو میشکنه. خیلی کتاب زیبایی بود ممنون از کتابراه