نقد، بررسی و نظرات رمان جان شیعه، اهل سنت: عاشقانهای برای مسلمانان - فاطمه ولی نژاد
4.4
417 رای
مرتبسازی: جدیدترین
محمودی
۱۴۰۲/۱۱/۶
00
داستان زیادی طولانی بود، زیادی احساساتی بود و من بیشتر از قسمت شبهای احیا و روزهای اربعین خوشم امد، بقیه تا حدی ضعیف بود.
داستان جذاب و بینظیریه، ممنونم از نویسندهی محترم. البته نقاط ضعف و قوتی داشت: 1* مثل این سریالها که آنچه تا کنون گذشت دارن، این کتاب هم خیلی اتفاقات گذشته رو چند بار تکرار میکرد که گاهی باعث خستگی میشد. 2* به نکات ریز خیلی توجه میکرد که گاهی باعث میشد، اصل موضوع رو از خاطر ببرد. 3* دیالوگهایی که برای احوالپرسی و دلجویی استفاده شده بود خیلی تکراری بود و لازم نبود هر دفعه یکسری صحبتهای تکراری رو در هر روز داستان در کتاب درج میکردید. 4* از اول کتاب تا اواخر اون هر اتفاقی رو ریز به ریز توضیح میداد ولی تا به فصل آخر کتاب که میرسیم، همه چی خیلی سریع اتفاق میفته و درباره اون هیچ توضیحی نداده. 5* الهه به صورت بیمار گونهای ناراحت کسایی بود که به بدترین وجه عذابش دادن، و فکر نمیکنم در دنیای واقعی اینچنین انسان وابستهای وجود داشته باشه. 6* و آخرین انتقادم هم این بود که آخر کتاب خیلی خلاصه و باز گذاشته شده و اینکه با این همه ارادت چرا هنوز تغییر عقیده نداده. حا لا از تمام این انتقادها که بگذریم، جا داره از نویسنده این کتاب تشکر ویژه ایی بکنم که داستان پر فراز و نشیب و گیرا و جذابی رو نوشته و قدمی خوبی برای وحدت بین مسلمین برداشته، که واقعاً این کتاب عاشقانهای برای مسلمانان بود. موفق باشید. متشکرم
بسیار ضعیف! متن ضعیف با کلمات و جملات تکراری، شخصیت بی اندازه لوس الهه، صبر دور از واقعیت مجید، مبنای احساسی بحث شیعه و سنی همهی اینا باعث شد که از خوندن این رمان پشیمون بشم. کاش قبل از شروع به نوشتن یه تحقیقی درباره بندر و شیعه و سنی انجام میشد... دین و مذهب مسئله کم اهمیتی نیست که با احساس جلو رفت، نیاز به منطق و استدلال داره!
سلام،. پیشنهاد من مطالعهی کتاب «رویای نیمه شب» و در مورد این کتاب: در این کتاب احساسات و درد و رنجها و گریهها و ضجهها بسیار اغراق آمیز توصیف شده که غیر طبیعی است و جملات تکراری بسیار داشت که ناخوشایند بود و واقعا این اشک دم مشک الهه و مجید رو نمیفهمم. از طرف دیگر شخصیت الهه به نظر من خیلی لوس و مغرور و پر رو است و باعث اصلی همه مصائبش خودش است از مادرش گرفته تا پدرش و شخصیت مجید هم از حقش در تقریبا در همه جا دفاع نکرد و اینکه در خیلی جاها بحث حقوق شرعی مردان در ازدواج رعایت نشده، گذشته از آن شیعه و سنی اختلافاتشان فقط اینهایی که در این کتاب گفته شده نیست. ومن متعجبم که چطور در بندر عباس زندگی میکنن و عربی متوجه نمیشن. من رمان عاشقانه «رویای نیمه شب» که بسیار زیبا و جذاب و برگرفته واقعیت بود را خواندم و بسیار بیش از این لذت بردم.
سلام
من این رمان زیبا را تا اخر خوندم و لطفا نظراتم رو تا اخر بخونید🌺
اول باید بگم این رمان خیلی طولانی بود ولی پایانی بسیار زیبا داشت، که من پا به پای زیارت اربعین مجید و الهه اشک ریختم و چقدر در این ایام اربعین حسینی این رمان به من چسبید....
ولی باید بگم که دو فصل اخر رمان خیلی زیبا بود، اما فصلهایی که الهه و مجید به خاطر نوریه پدرشون از خونه بیرونشون کرد و الهه بچش سقط شده و اینقدرر بد بختی کشیدند برام خیلی طاقت فرسا شده بود و اعصابم ریخت به هم، تا اینکه معجزه زیبای زندگیشون بود که تونست این رمان رو جذاب کنه..
قطعا خیلی از چیزهای این رمان به دور از واقعیت بود که خب البته جای تعجب نیست چون این رمان بر اساس واقعیت نبود
مثلا صبوری و مهربونیه بیش از حد مجید دور از واقعیت بود
و در اواسط رمان تا این حد یک پدر نمیتونه حماقت داشته باشه و تا این حد بدجنس و خشن باشه...
و درباره الهه هم که باید بگم اشتباه خودش بود که نخواست به خاطر اینکه نوریه اومد تو خونه همون اول اساس کشی کنه و این اشتباه بزرگ خود الهه بود.....
و در اخر به نظرم الهه درسته که به صورت رسمی شیعه نشد ولی به نظرم اون در حقیقت تبدیل به شیعه شده بود، چون حب امام علی *ع* و خاندانش به قلبش افتاد و این خیلی زیبا بود.....
من این رمان زیبا را تا اخر خوندم و لطفا نظراتم رو تا اخر بخونید🌺
اول باید بگم این رمان خیلی طولانی بود ولی پایانی بسیار زیبا داشت، که من پا به پای زیارت اربعین مجید و الهه اشک ریختم و چقدر در این ایام اربعین حسینی این رمان به من چسبید....
ولی باید بگم که دو فصل اخر رمان خیلی زیبا بود، اما فصلهایی که الهه و مجید به خاطر نوریه پدرشون از خونه بیرونشون کرد و الهه بچش سقط شده و اینقدرر بد بختی کشیدند برام خیلی طاقت فرسا شده بود و اعصابم ریخت به هم، تا اینکه معجزه زیبای زندگیشون بود که تونست این رمان رو جذاب کنه..
قطعا خیلی از چیزهای این رمان به دور از واقعیت بود که خب البته جای تعجب نیست چون این رمان بر اساس واقعیت نبود
مثلا صبوری و مهربونیه بیش از حد مجید دور از واقعیت بود
و در اواسط رمان تا این حد یک پدر نمیتونه حماقت داشته باشه و تا این حد بدجنس و خشن باشه...
و درباره الهه هم که باید بگم اشتباه خودش بود که نخواست به خاطر اینکه نوریه اومد تو خونه همون اول اساس کشی کنه و این اشتباه بزرگ خود الهه بود.....
و در اخر به نظرم الهه درسته که به صورت رسمی شیعه نشد ولی به نظرم اون در حقیقت تبدیل به شیعه شده بود، چون حب امام علی *ع* و خاندانش به قلبش افتاد و این خیلی زیبا بود.....
سلام
کتاب بسیارخوبی بود حداقل برای من، چون بهم ثابت شدهرچقدرهم درظاهرغرق روزمرگی شده باشیم ونسبت به امامان کم توجه بشیم ولی درباطن ودرموقعیتش که قراربگیریم هیچگاه ازاعتقادات و تشیع وامامانمون دست نمیکشیم
اهل تشیع واهل تسنن هم بایددرهمه حال برادری خودراحفظ کنن وبه اعتقادات هم احترام بذارن و درثابت کردن خوب بودن دین خود به تلاش نکنن چون تفرقه انگیزه
کتاب بسیارخوبی بود حداقل برای من، چون بهم ثابت شدهرچقدرهم درظاهرغرق روزمرگی شده باشیم ونسبت به امامان کم توجه بشیم ولی درباطن ودرموقعیتش که قراربگیریم هیچگاه ازاعتقادات و تشیع وامامانمون دست نمیکشیم
اهل تشیع واهل تسنن هم بایددرهمه حال برادری خودراحفظ کنن وبه اعتقادات هم احترام بذارن و درثابت کردن خوب بودن دین خود به تلاش نکنن چون تفرقه انگیزه
سلام. عاشقانه مذهبی خیلی خوبیه. با اینکه خیلی طولانی و زیاد بود ولی ما رو با خیلی از واقعیتها و نعمتهایی ک داریم و قدرش رو نمیدونیم آشنا میکنه. یه کم یکدندگی الهه و گذشت زیاد مجید توی ذوق میزنه و مطالب آموزشی که لابلای متن میخاد به خواننده داده بشه با اینکه خیلی خوبه ولی بعضی جاها طولانی میشه