نقد، بررسی و نظرات کتاب نفرین صندلی - شروین وکیلی

مرتب‌سازی: جدیدترین
تفرشی کاشان
۱۴۰۳/۲/۷
کتابی عالی با شیوه ای روان شاید صندلی سیاه ایتعاره از نفس حریص و سرکش انسان است که حرص و طمع رو خوابی شیرین نشان می دهد و تو رو به کام خود می کشد.
Jalili
۱۴۰۳/۲/۵
بد نبود درکل خیلی منو جذب نکرد داستانش و به نظر من خیلی ترسناک نبود و با اینکه اول کتاب گفته شده بود واقعیه، خیلی جاهاش مشخص بود تخیلیه و واقعیت نیست ولی خب بدم نبود
mehdimoghimi
۱۴۰۳/۲/۵
خوب و عالی و داستانی شگرف
موسوی
۱۴۰۳/۱/۲۷
خیلی خوب بود ترسناک و اخرش رو خیلی خوب تموم کرده بودن، یعنی این داستان حقیقت داره؟!
آرین قدرتی راد
۱۴۰۳/۱/۱۳
کمی ارتباطات خانوادگی پیچیده بود پایان بندی میتوانست بهتر باشد
Kani
۱۴۰۳/۱/۱۲
کتاب جذابیه، داستان به چند تیکه تقسیم میشه و در آخر بهم متصل میشه
رضا براتی
۱۴۰۳/۱/۹
باسلام خدمت نویسنده عزیز آقای وکیلی من که واقعا از داستان کتاب لذت بردم در حدی جذب داستان شدم که از هر چی مبل هست میترسم. این داستان روایتگر مردی تنها و ثروتمند است که تنها دارایی او برای بازماندگانی که برخی از اونها حتی روحشون هم از وجود او مرد خبر نداشت یک خانه پر از رمز و راز و اسرار آمیز بود. وراثی که در سیر داستان اتفاقاتی رو رقم می‌زنند که به بهای از دست دادن جونشون ویا حتی دیوانه شدنشون میشه. من خواندن این کتاب رو به همه‌ی دوستاران کتاب‌های تخیلی پیشنهاد میکنم.
جمال بهمن زاده
۱۴۰۳/۱/۶
خیلی مهیج بود ولی به نظر مواقعی نبودچون خیلی اغراق آمیز بود. به هر حال جذاب بود.
Ahmadi
۱۴۰۳/۱/۲
واقعاً واقعی بود؟؟؟؟
شهریاری
۱۴۰۲/۱۲/۲۹
اینقدر این اثر جذاب و جالب بود که نمیتونم توصیفش کنم علارغم اینکه ذهنم واقعی بودن اون را رد می‌کنه اما حسی در وجودم مطمئنه چیزی جز حقیقت نیست و اگه روزی بتونم حتما به اون محله میرم تا شاید بتونم از این موضوع مطمئن بشم داستانی جالب با نویسنده‌ای پخته با قلمی قوی داستانی را خلق کرده که همانند اون نیست به نظرم خواندن این کتاب برای کسانی که این ژانر را دوست دارن بسیار جالب خواهد بود
مرضیه رزم پور
۱۴۰۲/۱۲/۲۸
نمیدونم واقعی بود یا فقط یک داستان ولی خیلی خوب نوشته شده بود و خواننده رو با خودش همراه میکرد
فرزاد رضایی
۱۴۰۲/۱۲/۲۶
به نظرم کتاب خوبی بود و از اینکه اول داستان گفته شده بود که این داستان واقعی هست اصلا خوشم نیومد میترا یه دفترچه‌ای به نویسنده میده با اینکه میترا فقط در بخش‌هایی از داستان بود اما از زبان دیگران هم گفته شده که آن زمان میترا پیششان نبوده و از اینجا میشه فهمید که داستان واقعی نیست و خیالی اما من از اینکه نویسنده تونسته جوری احساسات شخصیت‌ها را بیان کنه که یه لحظه احساس کردم دارم فیلمی را تماشا میکنم کتاب درباره چند دست مبل راحتی سیاه ایتالیایی نفرین شده بود که آدم‌هایی که طمع زیادی داشتند را وسوسه میکرد و آن‌ها را می‌بلعید من داستان‌های علمی و تخیلی خیلی دوست دارم و این که نویسنده تونسته آدم رو جوری محو داستان کنه و کاری کنه که تا آخر آن را بخونه و وسطای داستان اون را کنار نذاره
محمدمهدی
۱۴۰۲/۱۲/۲۴
اول میرم سراغ نقطه قوت داستان: ۱. خیلی داستان جالبی بود
۲. فضای بزرگی رو تونسته بود توی یک خونه جای بده که دور از باور بود. و نقد داستان: ۱. واقعا به نظرم درست نیست که به خاطر ترسناک تر شدن داستان و باورش توسط خواننده، بیاید بگید داستان واقعیه در حالی که هیچ جای تاریخ، مبل‌ها حتی این جوری طلسم هم نشدن چه برسه به این که برگردن آدم‌ها رو بخورن. ۲. دوست داشتم رمان یک کمی عاشقانه بشه تا خواننده مدام تو یک جو تکراری مملو از ماجراجویی و شگفت زدگی قرار میگیره و ریتم داستان، کمی بالا و پایین داشته باشه. منظورم این هست که قابل پیش بینی نباشه. ولی در کل واقعا داستان خیلی جالبی بود و به شخصه به همه پیشنهاد میکنم از خواندنش نگذرید.
و متشکرم از نویسنده عزیز بابت رایگان قرار دادن داستان جالبشون.
نازیلا راستی
۱۴۰۲/۱۲/۲۳
جذاب بود من وقتی شروع کردم بدون وقفه خوندمش تا آخر
شراره حسینی
۱۴۰۲/۱۲/۲۱
کتاب بدی نبود. من تا آخر خوندمش. اما کاش یک وقت دیگه این کتاب رو میخوندم چون الان از لحاظ روحی هم حالم خوب نبود و مدام خودم رو تو خونه ایرانیان تصور میکردم و به هم میریختم. اما میدونم که کتاب تخیلی بودش و نمیدونم نویسنده چرا ان قدر اصرار میکرد که این داستان کاملا واقعیه. و این که سخت بود برام اسم ۱۰ نفر و چیزایی که بهشون مربوط میشد رو یادم نگه دارم و اون‌ها رو از هم تفکیک کنم مخصوصا اول های کتاب، اما آخراش بهتر شدم. در کل کتابی بود که تو موضوع خودش موفق بوده اما آخرش غمگین تموم شد و فقط میترا نجات پیدا کرد و بقیه از بین رفتن. کاش دکتر ایرانیان هیچ وقت اون خونه رو به اون آدم های بیچاره نمی‌داد و همون بهتر بود تبدیل به دانشگاه بشه تا این که اون همه آدم قربانی کنجکاوی شن.
امیر حسین کاظمان
۱۴۰۲/۱۲/۱۵
مشکلش این بود که خیلی داستان رو کش داده
فاطمه مالک
۱۴۰۲/۱۲/۱۲
خیلی هیجان انگیز بود و جالب کسانی که کتاب های تخیلی دوست دارند پیشنهاد میکنم
فاطمه بهنام زده
۱۴۰۲/۱۲/۳
قلم نویسنده لذت بخش بود در حالی که آمیانه بود ادبی هم بود و ادم رو به هیجان سوق میداد
هاجر الله ابادی
۱۴۰۲/۱۱/۲۷
شروع خوب فقط در مقدمه کتاب بود، هیچ جذابیتی نداشت و خیلی سطحی و اصلا ترسناک نبود
الهه رحیمی
۱۴۰۲/۱۱/۲۴
نویسنده ابتدای کتاب به واقعی بودن داستان اشاره میکنه و یک شور و هیجانی ایجاد میشه برای خواندن داستان اما خوب یک داستان کاملا تخیلی و غیر واقعی هست و به نظرم این تظاهر به واقعی بودن داستان یک نکته منفی کتاب هست و در کل صندلی‌ها نماد حرص و طمع انسان هستند و این که وقتی آدم ها رو از چیزی منع کنی بیشتر جذب ان موضوع میشن.
ati tari
۱۴۰۲/۱۱/۲۱
از کتابهای جنایی پلیسی خوبی بود
پروانه کسرای کرمان
۱۴۰۲/۱۱/۱۷
من منظور از این همه تخیلات بیهوده رو نمی فهمم تخیل هم تاحدی که معقول باشه قابل قبوله در این کتاب این قدر در مورد هر چیزی گزافه گویی شده که اصلا مورد پسند من نبود.
null null
۱۴۰۲/۱۱/۶
از خواندن ان لذت بردم
ساغر رحیم پور
۱۴۰۲/۱۰/۲۸
دوستش نداشتم اصلا زیادی تخیلی بود
ahmad rashidi
۱۴۰۲/۱۰/۲۶
کتاب بسیار جذابی است، روند داستان بسیار مناسب ادامه پیدا می‌کند، فلسفه با داستان آمیخته شده است و به جذابیت داستان افزوده است، مبل‌ها نماد صفات رذیله‌ای مانند قدرت طلبی، ثروت اندوزی و... هستند که انسانها را در خود غرق می‌کنند. عبدالله که نماد یک انسان مسلمان می‌باشد بچه برادرش را که می‌تواند نمادی از معصومیتش باشد در برابر مبل‌ها قربانی می‌کند. در داستان نشان داده میشود که انسان چنان با صفات بدآمیخته میشود که با نابودی صفت بد انسان آمیخته به صفت هم نابود می‌شود. به آقای وکیلی نویسنده کتاب تبریک می‌گویم و همه‌ی دوستان را به خواندن کتاب توصیه می‌کنم. روند ادامه‌ی داستان مناسب است. از کتابراه به خاطر انتشار این کتاب بسیار سپاسگزارم.
نسیم
۱۴۰۲/۱۰/۲۵
معمولی رو به پایین
آرایش
۱۴۰۲/۱۰/۲۱
من فکر میکردم بنا به اسمش که خیلی ساده و پیش پا افتاده است داستان هم به همین منوال باشه اما اصلا این طور نبود. ممنونم
Mohadese
۱۴۰۲/۱۰/۱۷
خیلی هیجان انگیز بود
ditto
۱۴۰۲/۱۰/۱۶
کتاب هیجان انگیزی بود، وقتی شروع کردم بی وقفه به خوندنش ادامه دادم تا ببینم در انتها چه اتفاقی برای شخصیت‌های داستان میفته
۱۴۰۲/۱۰/۱۴
خوب بود ولی حداقل اخرش میگفت سرکارمون گذاشته
ریحانه کاظمی
۱۴۰۲/۱۰/۶
واقعا کتاب عالی بود که مرا وادار کرد یک روزه آن را بخوانم و چه لحظات نفسگیری داشت. خیلی خوشم آمد، این کتاب روایتی از تمثیلی از وابستگی‌های شدید انسان به مادیات، به طوری که این وابستگی انسان را درسراشیبی سقوط قرار می‌دهد. ممنون از نویسنده‌ی حرفه‌ای بابت این کتاب جذاب.
SHOKA
۱۴۰۲/۱۰/۲
قشنگ بود خوشم اومد امیدوارم شما هم بخونید و لذت ببرید.
Adib
۱۴۰۲/۹/۲۸
خیلی کتاب قشنگی هست، با تشکر از کتابراه به نظرم کتاب خوبی بود به خوبی نگارش شده بود غلط املایی و نگارشی در متن نداشت. از ابتدا هم مشخص بود که کتاب کاملا تخیلی و استعاره‌ای از دنیا و تمایلات دنیوی هست. اما نوشته‌ی نویسنده در ابتدای کتاب که گفته بود وقایع نوشته شده کاملا واقعی هست در اصل برانگیختن حس کنجکاوی آدمی نسبت به ناشناخته‌ها وندانسته هاست همون حسی که در بین شخصیت‌های داستان ادامه داشت وباعث دردسرشون شد، اینش برام جالب بود که با همون حیله‌ای که شخصیت‌های داستان و به داخل زیرزمین کشیده شده بودن (حیله واقعی بودن داستان) مخاطب رو هم در دام خواندن کتاب انداخت. ممنون از کتابراه
shaahin 11
۱۴۰۲/۹/۱۸
در کل بد نبود حیف خیلی تخیلیش کرد میتونست به جا مبل از کارکترهای واقع پذیرتری استفاده میکرد
مصی موسی نژاد
۱۴۰۲/۹/۱۷
نگارش داستان خوب بود ولی خیلی دور از عقل بود البته کتابهای تخیلی زیادی نوشته شده اما این که نویسنده اصرار به واقعی بودن داستان دارد خیالی بیش نیست کمترین ایرادی که می‌شود به واقعی بودن داستان گرفت این است که بعد از ماجرا پلیس خانه را برسی نکرده متوجه طبقات زیر زمین آن همه وسایل آنتیک واز همه مهمتر مبله نشده به نظرم نویسنده به شعور مخاطب توهین کرده
زهرا مشکی😪
۱۴۰۲/۹/۱۳
من خیلی این داستان رو دوست داشتم توی دوساعت و نیم خواندنش ولی این داستان اولش خیلی مسخره است چون تنها میترا بوده که از ده نفر به بیرون راه پیدا کرده و داخل بیشتر صحنه‌ها میترا داخل اون بخش حضور نداشت پس چطور یک نامه واقعی و کامل به دست نویسنده داده؟
و اینکه در آخر معلوم نشد که اون فرد روانی درون تیمارستان چه شخصی بوده که نویسنده گفته که داخل مهمونی ده نفره‌ی آقای ایرانیان در اثر یک اتفاق روانی شده ولی از این مهمونی فقط یک نفر زنده در آمد آن هم میترا بود و بقیه حتی نور خورشید رو هم ندیده بودند و ایناش سوتی محض بود
آخرش من خیلی گریه کردم که این اتفاق افتاد و اینکه من از 100به این داستان98میدم چون عیب و نقصی مهم داشت ولی بخش حضور میترا داخل او ابتدای زیرزمین که به تنهایی بیرون می‌ره واسم دردناک و گریه آور تر بود
در کل داستان بسیار بسیار بسیار قشنگی بود من خیلی خوشم اومد و بهتون پیشنهادش میکنم که حتما بخونیدش و لذت ببرید و من خیلی اون لحظه دوست داشتم جای میترا باشم و اینکه دلم برای رویا که داخل مبل هضم شد خیلی سوخت⁦
ولی می‌دونم داستان تخیلی بود
طلوع وحیدی
۱۴۰۲/۹/۱۲
واقعا کتاب عالی بود که مرا وادار کرد یک روزه آنرا بخوانم و چه لحظات نفسگیری داشت. خیلی خوشم آمد و احسنت بر نویسنده.
ا
۱۴۰۲/۹/۳
وای کتاب ترسناکی بود والبته چون در مقدمه آدرس منزلی که در آن اتفاقات افتاده بود و واقعی بودن آن مرا تشویق به خواندنش کرد خیلی دلم میخواهد بدانم خانم میترا تنها بازمانده این داستان که در بیمارستان روانی بستری بود کاست
حسین مقصودی
۱۴۰۲/۹/۳
همیشه ازوندن کتابهای ترسنلک لذت بردم این کتاب روهم توصیه میکنم بخونید
مینا غلامی
۱۴۰۲/۸/۲۸
حیلی داستان قشنگی بود تا آخرش هیجان و کنجکاوی داشتم از خوندنش لذت بردم قلم نویسنده خیلی قویه شمام عاشقش میشین حتما بخونین
hadis N
۱۴۰۲/۸/۲۵
قلم نویسنده و قوه تخیلش خیلی قویه بهش تبریک میگم. جالب اینجاست همه رو با بیان اینکه داستان واقعیه جذب میکنه وقتی که می‌فهمیم خیالیه دیگه اسیر داستان شدیم و راه برگشتی نیست؛ دقیقاً مثل داستانش که همه رو با حرص و طمع جذب میکنه و بعد هم که اسیر مبلها شدند دیگه راه فراری نیست.
Chaklet milk
۱۴۰۲/۸/۱۱
این کتاببب خیلیی قشنگه پیشنهاد میکنم همه بخونن
پویا محبی
۱۴۰۲/۸/۶
خیلی قشنگ بود دوستش داشتم
Ftm U3fi
۱۴۰۲/۷/۲۹
خوندم عالی بود برای سرگرمی پیشنهاد میکنم جزو کتابهایی است که توی ذهن میمونه
مسعود
۱۴۰۲/۷/۲۷
داستان تخیلی و دور از ذهن که بنظرم برای رده سنی نوجوانان خوبه
Zgh
۱۴۰۲/۷/۲۶
کتاب خوبی بود و واقعن قوه تخیل و قلم آقتی شروین وکیلی رو تحسین میکنم خسته نباشید جناب
ویدا امیدی
۱۴۰۲/۷/۲۱
با تشکر از کتابراه به نظرم کتاب خوبی بود به خوبی نگارش شده بود غلط املایی و نگارشی در متن نداشت. از ابتدا هم مشخص بود که کتاب کاملا تخیلی و استعاره‌ای از دنیا و تمایلات دنیوی هست. اما نوشته‌ی نویسنده در ابتدای کتاب که گفته بود وقایع نوشته شده کاملا واقعی هست در اصل برانگیختن حس کنجکاوی آدمی نسبت به ناشناخته‌ها وندانسته هاست همون حسی که در بین شخصیت‌های داستان ادامه داشت وباعث دردسرشون شد، اینش برام جالب بود که با همون حیله‌ای که شخصیت‌های داستان و به داخل زیرزمین کشیده شده بودن (حیله واقعی بودن داستان) مخاطب رو هم در دام خواندن کتاب انداخت
فاطمه اسحاقی
۱۴۰۲/۶/۲۸
خوب بود ولی این یک داستان کاملا خیالی بودش و واقعی نبود یعنی بنظر من که واقعی نبود
الهه
۱۴۰۲/۶/۱۸
جالب بود اما خب اواخر داستان توی زیر زمین راجب به صندلی‌ها اغراق شده بود ای کاش نویسنده بر واقعی بودن داستان اسرار نداشت، اینطوری به عنوان داستان خیالی پذیرشش راحت تر بود
F.R.H
۱۴۰۲/۶/۳
غیر قابل پیش‌بینی و یکم ترسناک. عالی بود...
1 2 3 4 5 6 >>