نقد، بررسی و نظرات کتاب آواز پرستوها - محمدعلی قجه
4.1
528 رای
مرتبسازی: جدیدترین
محمدنقی اسداللهی توحیدی
۱۴۰۱/۱۱/۱
00
خیلی عالی بود و آموزنده
ابتدا تشکر میکنم از نویسنده محترم آقای قجه داستان خوب و آموزندهای بود که واقعیت جامعه ما هست و درد مشترک بسیاری از زنان و دختران جامعه ما اما این داستان به نظرم چندتا ایراد داشت یکی اینکه خیلی طولانی بود دوم پدرپرستو ده سال بودکه مرگ همسرش روباورنکرده بودچطور بامرگ پریا راحت کناراومد سوم پرستو چطوربعدازتجاوز حالش خوب بود بعداترم اول دانشگاه خودش انتخاب واحد برمیداره نه دانشجو چطورچندجلسه غیبت داشت حذف نشد ودرآخرباید بگم که همه خانواده ایرانی باتجاوز دختر راحت کنارنمیان امادراینجاپدرپرستوراحت بااین موضوع کناراومد خانواده امیر خانواده متعصبی بودن چطوربااین موضوع کناراومدن واینکه آخراین قصه خوب بود ولی درواقعیت فقط چند درصد احتمال داره که کسی بااین مشکل راحت کناربیاداونم شاید ازخانواده بافرهنگ وتحصیلکرده باشه مثل خانواده پرستو وامیر
من آثار دیگهای از آقای قجه خوندم و دلیل انتخاب این کتاب هم نویسندهاش بود ولی متاسفانه اصلا جالب و کامل نبود، کتابی بود پر از ایراد واشکال، برای مثال:
۱-پشت تلفن نمیشه لبخند کسی رو دید.
۲-فردای اعلام نتایج کنکور ثبت نام نمیکنن.
۳-از تهران تا تبریز ۶تا ۷ ساعت راهه، نمیشه صبح از تهران راه بیفتی وتا شب هم ثبت نام کرده باشی، هم خوابگاه گرفته باشی و هم در خوابگاه ساکن بشی.
۴-نسبت دختر با بچه خواهرش، خاله و خواهر زاده اس، در حالی که در داستان میگه عمه.
۵-ترم اول خود دانشگاه انتخاب واحد میکنه، پرستو نمیتونسته فقط کلاسهای عصر رو برداره.
۶-اگه پرستو خودش هم انتخاب واحد کرده باشه نمیتونسته همه رو عصر برداره واتفاقا دوستش فرانک هم همون واحدارو برداشته باشه.
۷-غیبت بیشتر از سه جلسه باعث حذف درس میشه، در حالی که پرستو فقط سه هفته شمال مونده بود وبعد از اونم همهاش غیبت میکرد.
۸-اسب سواری پیر زن وپرشش از روی حصار در حالی که پرستو رو هم پشتش سوار کرده بود خیلی تخیلی بود.
۹-در جایی از داستان پرستو میگه به نیمه اسفند رسیدیم ولی اتفاقات بعد از اون انقدر طولانی و زمانبره که انگار ۲تا ۳ماه طی شده ولی در ادامه داستان همچنان هوا سرده و برف میباره.
و چندین وچند نقد دیگه، که میشه به این کتاب وارد کرد. در کل کتابی بود که با وجود یه داستان جذاب وپرمحتوا، پراز ایراد واشکال بود که خواننده رو عصبی میکرد و قلم آقای قجه رو زیر سوال میبرد.
باتشکر از کتابراه عزیز
۱-پشت تلفن نمیشه لبخند کسی رو دید.
۲-فردای اعلام نتایج کنکور ثبت نام نمیکنن.
۳-از تهران تا تبریز ۶تا ۷ ساعت راهه، نمیشه صبح از تهران راه بیفتی وتا شب هم ثبت نام کرده باشی، هم خوابگاه گرفته باشی و هم در خوابگاه ساکن بشی.
۴-نسبت دختر با بچه خواهرش، خاله و خواهر زاده اس، در حالی که در داستان میگه عمه.
۵-ترم اول خود دانشگاه انتخاب واحد میکنه، پرستو نمیتونسته فقط کلاسهای عصر رو برداره.
۶-اگه پرستو خودش هم انتخاب واحد کرده باشه نمیتونسته همه رو عصر برداره واتفاقا دوستش فرانک هم همون واحدارو برداشته باشه.
۷-غیبت بیشتر از سه جلسه باعث حذف درس میشه، در حالی که پرستو فقط سه هفته شمال مونده بود وبعد از اونم همهاش غیبت میکرد.
۸-اسب سواری پیر زن وپرشش از روی حصار در حالی که پرستو رو هم پشتش سوار کرده بود خیلی تخیلی بود.
۹-در جایی از داستان پرستو میگه به نیمه اسفند رسیدیم ولی اتفاقات بعد از اون انقدر طولانی و زمانبره که انگار ۲تا ۳ماه طی شده ولی در ادامه داستان همچنان هوا سرده و برف میباره.
و چندین وچند نقد دیگه، که میشه به این کتاب وارد کرد. در کل کتابی بود که با وجود یه داستان جذاب وپرمحتوا، پراز ایراد واشکال بود که خواننده رو عصبی میکرد و قلم آقای قجه رو زیر سوال میبرد.
باتشکر از کتابراه عزیز
عالی نمیتونم چی بگم
لحظهای که قرار بود سعید قربانی بشه گفتم نکنه پرستو نبخشه دلم میسوخت. یه لحظه احساس کردم دلم میخواد جای پرستو بودم و میبخشیدم. به هرحال عشق نعمت الهی هستش و نباید ازش سواستفاده کردم. ما آدما همیشه از اطمینان هامون سواستفاده میکنیم با اینکه خودم چندین دفعه عشق رو تجربه کردم ولی حاضر نیستم سواستفاده کنم
بعضی عشقها هوس هستش
عشق و هوس مثل همه منتها با یه تفاوت بزرگ اینکه توی هوس عشقت فقط برای اینکه تنها نباشی.
البته این کتاب یه عیب کوچیکه داشت
نویسنده گفته بود حدود ده سال پیش بالای پرستو مغزش مشکل پیدا میکنه و مادرش فوت میشه اونم توی جنگ، جنگ ۱۰ سال پیش نبوده پس این داستان اشتباه زمانی داشت. و اینکه کاش اون لحظه که پریا رسید و پریا و سعید رو باهم دید کاش از زبان پریا تعریف میشد، شاید دلیل برخورد ماشین پریا با تیر برق خودکشی بوده🤨 ولی خیلی جذاب بود
لحظهای که قرار بود سعید قربانی بشه گفتم نکنه پرستو نبخشه دلم میسوخت. یه لحظه احساس کردم دلم میخواد جای پرستو بودم و میبخشیدم. به هرحال عشق نعمت الهی هستش و نباید ازش سواستفاده کردم. ما آدما همیشه از اطمینان هامون سواستفاده میکنیم با اینکه خودم چندین دفعه عشق رو تجربه کردم ولی حاضر نیستم سواستفاده کنم
بعضی عشقها هوس هستش
عشق و هوس مثل همه منتها با یه تفاوت بزرگ اینکه توی هوس عشقت فقط برای اینکه تنها نباشی.
البته این کتاب یه عیب کوچیکه داشت
نویسنده گفته بود حدود ده سال پیش بالای پرستو مغزش مشکل پیدا میکنه و مادرش فوت میشه اونم توی جنگ، جنگ ۱۰ سال پیش نبوده پس این داستان اشتباه زمانی داشت. و اینکه کاش اون لحظه که پریا رسید و پریا و سعید رو باهم دید کاش از زبان پریا تعریف میشد، شاید دلیل برخورد ماشین پریا با تیر برق خودکشی بوده🤨 ولی خیلی جذاب بود
بادرود و سلام به دوستان کتابراه، آقای قجه توانمندی زیادی برای خلق ماجرا دارد ولی با شتابزدگی گاهی اوقات این قابلیت کمرنگ میشود، ظاهرا هدف نویسنده از خلق این همه ماجرا این بود که روایت کند داستان دختری بیگناه و معصوم را که اسیر دست ناپاکی شده است و در آخر عاقبت به خیر شده و عشق واقعی را بدست آورده ولی من با خواندن این رمان بیشتر با سعید همدردی کردم نه با پرستو، سعید از ابتدا چیزی را مخفی نکرده بود و پرستو میدانست او به دنبال یک رابطه غیر اخلاقی است با این حال عاشقش بود و خانواده فرهیخته و تحصیلکرده پرستو هم با پدر دکترشان نیز سعید را پذیرفتند وکار پریا نیز در پذیرفتن خواستگاری سعید با وجود علاقه بین او و خواهرش به نظرمن دست کمی از خیانت به خواهرش ندارد و بدتر از همه اینکه این پذیرش نه از روی علاقه و فقط جهت استفاده از مزایای مالی او و خانوادهاش بود. به نظر من کسی که مورد سوء استفاده قرار گرفته و زندگیش تباه شده، سعید بوده نه پرستو و پریا که حتی حاضر نبودند خانه بزرگ ویلاییشان را بفروشند و هزینه درمان کنند. گذشته از ماجرای کلی داستان، نواقصی در جزئیات وجود دارد مانند جابجایی اسم سعید و امیر در یک مورد و یا غیر قابل باور بودن اسب سواری ماهرانه یک پیره زن خمیده و خیلی جزئیات دیگر، در کل به نظر من پرستو یک "دختر وسوسه انگیز "به گفته سعید میباشد که مردها را اغوا میکند و به کارهای جنون آمیزی وادار میکند، امیدوارم که برای امیر همسر وفاداری باشد!!! در هرحال آقای قجه حوصله، قلم و استعداد خوبی در داستان سرایی دارد و من حتما کتابهای دیگر ایشان را نیز مطالعه خواهم کرد، با آرزوی موفقیت برای ایشان و همه دوستان کتاب و کتابراه
سلام و درود
کتابی بسیار زیبا که بیانگر مشکل خانمها تقریبا در تمام جوامع هست. ظرافت خانمها که تبدیل به نقطه ضعفی در برابر مشکلات آنها با مردان شده است.
بعضی از جاهای داستان بنظرم کمی بچگانه و ضعیف بود، یا شاید یک فرد18ساله واقعا هنوز تصمیماتی بچگانه میگیرن.
لطافت و قدرت زن روستایی شمالی برام بسیار دلنشین بود.
و همچنین بیانگر مهر و محبت عمیق بین اعضای خانواده هست
درمورد سعید و آیندش بخوبی نشون داده شده که سرخوردگی چقدر میتونه مؤثر واقع بشه.
و اینکه پدر و مادر نباید خواسته خودشون ارجح بدونن.
کتابی بسیار زیبا که بیانگر مشکل خانمها تقریبا در تمام جوامع هست. ظرافت خانمها که تبدیل به نقطه ضعفی در برابر مشکلات آنها با مردان شده است.
بعضی از جاهای داستان بنظرم کمی بچگانه و ضعیف بود، یا شاید یک فرد18ساله واقعا هنوز تصمیماتی بچگانه میگیرن.
لطافت و قدرت زن روستایی شمالی برام بسیار دلنشین بود.
و همچنین بیانگر مهر و محبت عمیق بین اعضای خانواده هست
درمورد سعید و آیندش بخوبی نشون داده شده که سرخوردگی چقدر میتونه مؤثر واقع بشه.
و اینکه پدر و مادر نباید خواسته خودشون ارجح بدونن.