نقد، بررسی و نظرات کتاب آواز پرستوها - محمدعلی قجه
4.1
526 رای
مرتبسازی: جدیدترین
مرتضی
۱۴۰۳/۲/۶
00
داستان معمولی و پایین تر
سلام راستش من هم با دوستان موافقم که داستان ایراداتی داشت مثلا سیر داستان یا کند بود یا تند ولی بازم باید اعتراف کنم که قلم ایشون زیباست مخصوصا توصیفات و آرایههایی که به کار میبرند و موضوع داستان هم خوب بود که به آدم یاد میداد امید داشته باشه و شجاع باشه به هر حال همین نقدها کمک نویسنده میکنه تا موفق تر باشه و من از نویسنده ممنونم بابت این کتاب
👤با سلام و احترام به نویسنده گرامی این داستان مشکلهای زیادی داشته و برای همین نظر کاملای ثبت نمیتونم با کنم چرا چون مشکلات خیلی زیادی داشته و من نمیخوام طولانی باشه اما بحث دو چیز آنها اشاره کنم یک داستان خیلی رویایی نوشته شده بود ۲ مشکلات خیلی زیادی داشت مثل اینکه پرستو نمیتونست ۳ هفته شمال باشه و بعد باز محبت زیادی میکنه و در عین حال به دانشگاه باز باشه و مدرسه حذف نشده باشه چون اگه سه جلسه غیبت کنیم اون درس رو حذف میشی و باز در حین غیبتهای مداوم درس رو حذف نشد و چه جوری میتونه توی یک کلاس که شیفت شب بعد از ظهره همیشه با دوستش یه جا بیفته اینو یک تعداد از مشکلات این داستان بود که باز میشه و موردهای خیلی زیادی و یا دهها مورد اشاره کرد و در کل خواستم بگم که این کتاب و کلاً خیلی پیشنهاد نمیدم ممنون🗣️
راستش اصلا از داستان خوشم نیومد. یک عاشقانه بی مزه بود. گرچه ممکنه واقعا خانوادهای اینگونه تصمیماتی بگیرند که دور از عقل و تفکر لازم برای یک ازدواج موفق باشه ولی روال داستان اصلا به دلم ننشست
دخترها ممکنه در تصمیم گیری احساساتی عمل کنند ولی انتظاری که از بزرگترها داریم بیشتره. تو این داستان نه دختران جوان خانواده درست تصمیم گرفتند و نه پدر خانواده به عنوان بزرگتر و عاقل به درستی عمل کرد.
اینکه دختر خانواده به خاطر پدر مثلا از جان گذشتگی میکنه و با دوست پسر خواهرش ازدواج میکنه. از اون طرف هم پرستو با تمام علاقهای که به خواهرش داره با شوهر اون ارتباط برقرار میکنه!! اصلا جالب نبود
جدای اینکه اشتباهات زیادی در متن وجود داشت انگار نویسنده بازخوانی نکرده یا حداقل اطلاعاتی جمع نکرده و این ایراد بزرگی برای یک نویسنده است. با توجه به تعریفاتی که از نویسنده شنیده بودم انتظار بیشتری داشتم
مثلا پرستو خالهی بچهی پریا میشه نه عمهی اون!
بعد چقدر راحت با مرگ پریا کنار اومدند یا با قضیه تعارض سعید! در حالی که همین پدر با گذشت زمان زیاد هنوز مرگ همسرش را باور ندارد
در مورد دانشگاه رفتن هم خیلی بدون فکر نوشته شده:
دانشجویان ورودی خودشان انتخاب رشته نمیکنند یا غیبتهای طولانی پرستو اصلا باعث حذف درس نشد، خوش به حالش!!!
و.....
انشاالله نویسنده محترم ملموس تر بنویسند
دخترها ممکنه در تصمیم گیری احساساتی عمل کنند ولی انتظاری که از بزرگترها داریم بیشتره. تو این داستان نه دختران جوان خانواده درست تصمیم گرفتند و نه پدر خانواده به عنوان بزرگتر و عاقل به درستی عمل کرد.
اینکه دختر خانواده به خاطر پدر مثلا از جان گذشتگی میکنه و با دوست پسر خواهرش ازدواج میکنه. از اون طرف هم پرستو با تمام علاقهای که به خواهرش داره با شوهر اون ارتباط برقرار میکنه!! اصلا جالب نبود
جدای اینکه اشتباهات زیادی در متن وجود داشت انگار نویسنده بازخوانی نکرده یا حداقل اطلاعاتی جمع نکرده و این ایراد بزرگی برای یک نویسنده است. با توجه به تعریفاتی که از نویسنده شنیده بودم انتظار بیشتری داشتم
مثلا پرستو خالهی بچهی پریا میشه نه عمهی اون!
بعد چقدر راحت با مرگ پریا کنار اومدند یا با قضیه تعارض سعید! در حالی که همین پدر با گذشت زمان زیاد هنوز مرگ همسرش را باور ندارد
در مورد دانشگاه رفتن هم خیلی بدون فکر نوشته شده:
دانشجویان ورودی خودشان انتخاب رشته نمیکنند یا غیبتهای طولانی پرستو اصلا باعث حذف درس نشد، خوش به حالش!!!
و.....
انشاالله نویسنده محترم ملموس تر بنویسند
خسته نباشید میگم به نویسنده محترم!
واقعا کتاب جالبی بود و در کنار همه این جالبیش از مشکلات جامعه میگفتن!
خیلی دوستی سپیده و پرستو رو دوست داشتم:) و همیشه به دوستیهای اینطوری حسادت میکردم.
فقط چندتا مشکل داشت که اگه اینها نبود کتاب فوق العاده عالی میشد!
نقد:
یک اینکه نسبت پرستو با بچه پریا که بشه خواهرزادش میشه خاله و خواهر زاده ولی تو نامه گفته بود عمه!
دوم اینکه پشت تلفن نمیشه لبخند و نوع لبخند اون طرف رو دید و متوجه شد.
سوم اینکه توی ترم اول دانشگاه خدش شخص نمیتونه انتخاب واحد بکنه و اگه هم بیشتر از سه چهار جلسه غیبت بکنه حذف میشه ولی پرستو حدود یک ماه نرفت سر کلاس بعدشم که همش غیبت میکرد و از فرانک جزوه میگرفت.
چهارم اینکه فردای اعلام نتایج کنکور نمیشه ثبت نام کرد
پنجم اینکه از تهران تا تبریز حدود ۶ الی ۷ ساعت راهه و به گفته سپیده نمیشه از صبح تا شب هم دانشگاه ثبت نام کنی و هم تو خوابگاه بری و...
ولی به خاطر داستان خوبی که داشت من میگم 5 ستاره حقشه!
واقعا کتاب جالبی بود و در کنار همه این جالبیش از مشکلات جامعه میگفتن!
خیلی دوستی سپیده و پرستو رو دوست داشتم:) و همیشه به دوستیهای اینطوری حسادت میکردم.
فقط چندتا مشکل داشت که اگه اینها نبود کتاب فوق العاده عالی میشد!
نقد:
یک اینکه نسبت پرستو با بچه پریا که بشه خواهرزادش میشه خاله و خواهر زاده ولی تو نامه گفته بود عمه!
دوم اینکه پشت تلفن نمیشه لبخند و نوع لبخند اون طرف رو دید و متوجه شد.
سوم اینکه توی ترم اول دانشگاه خدش شخص نمیتونه انتخاب واحد بکنه و اگه هم بیشتر از سه چهار جلسه غیبت بکنه حذف میشه ولی پرستو حدود یک ماه نرفت سر کلاس بعدشم که همش غیبت میکرد و از فرانک جزوه میگرفت.
چهارم اینکه فردای اعلام نتایج کنکور نمیشه ثبت نام کرد
پنجم اینکه از تهران تا تبریز حدود ۶ الی ۷ ساعت راهه و به گفته سپیده نمیشه از صبح تا شب هم دانشگاه ثبت نام کنی و هم تو خوابگاه بری و...
ولی به خاطر داستان خوبی که داشت من میگم 5 ستاره حقشه!