نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی 1984 - جورج اورول
4.5
1076 رای
مرتبسازی: جدیدترین
جورج اورول عالیه و کتاب بخاطر صوتی بودنش لذتش دوچندان شده و جملات زیبایی که توی متن کتاب قرار داره قطعا ارزش تایم گذاشتن و گوش دادن و خوندن و یادداشت برداشتن رو داره. کتاب معروفیه و اصلا نیاز نیست من اینو بگم اما بازم پیشنهاد میکنم حتما یبار هم که شده این کتاب رو گوش کنین یا نسخه چاپی رو بخونید.
با استقبال و درخواست کم نظیر مردم و آغاز حکمرانی امام علی (ع)، دوران محافظه کاری اش به پایان می رسد و این همان تفاوت آشکاری است که به گفته شریعتی میان علی و همه انسان ها وجود دارد. لازمه یک حکمرانی پایدار، در نظر گرفتن برخی مصلحت ها و زیرپاگذاشتن برخی اصول اخلاقی است و این با انقلابی گری نمی سازد. همه انقلابی ها پس از رسیده به قدرت الزاماً تن به محافظه کاری هایی می دهند تا به گمان خود، اصل انقلاب و دستاوردهای آن را به باد ندهند. اما علی از همان آغاز خلافتش تن به هیچ مصلحت اندیشی ظاهری نمی دهد و در نهایت هم قربانی عدالتش می شود. برای بیشتر ماندن در قدرت، هیچ اصل دینی و اخلاقی را زیر پا نمی گذارد: «أتأمرونّی أن اطلب النصر بالجور فیمن ولیت علیه؟» (آیا به من دستور می دهید که برای پیروزی خود بر مردم ستم کنم؟ - خطبه 126)
در ابتدا بنظرم آمد فضاهای توصیف شده خیلی تاریک هستند و کنترل دولت نمیتواند در این حد زیاد باشد، ولی با کمی، فقط کمی مطالعه راجع به کره شمالی متوجه شدم جورج اورول چه میگوید. البته بنظر بنده در حال حاضر سیاستهای دولتهای زیادی شبیه سیاستهای توصیف شده هست ولی همه آنها را نمیتوان در یک کشور پیدا کرد، فقط میتوان بخشهایی از توصیفات را دید...
در مورد نقد کتاب ۱۹۸۴: عدهای در کمال تعجب این کتاب را در ژانر علمی تخیلی قرار داده اند، اما این کتاب همانند قلعه حیوانات سیاسی است میتوان گفت این دو کتاب را باید با هم خواند، جورج اورول یک کمال گراست و شجاعت و جسارت او در نوشتههای واضح است، داستان این کتاب سراسر خفقان در حکومتی دیکتاتوری با حاکمیت حزب "برادر بزرگ" است، نمادهای داستان یکی از دلایلی است که این کتاب را در ژانر علمی تخیلی قرار نمیدهد، مانند وزارت حقیقت، وزارت فراوانی، جورج اورول اما نمادهای مد نظرش در متن پنهان کرده است، مانند آزادی اندیشه و بیان در برابر کنترل، دوستی در برابر خیانت، آزادی سیاسی در برابر سرکوب.
کتاب صوتی ۱۹۸۴ جورج اورول ترجمه جناب آقای کاوه میرعباسی و اجرای عالی و جالب جناب آقای علی تاج میر موضوع کتاب در رابطهی استعمار و دیکتاتوری و استبداد کامل جامعه و وعدههای پوچ و توخالی حکومت میباشد متن این کتاب را در گذشته خوانده بودم منتهی شنیدن صوتی این کتاب خیلی جالب ولذت بخش بود و بارها گوش کردم واقعا آدم مدیون این نویسنده است بطور حرفهای داستانی روایت میکند که در هردوره از زندگی قابل لمس است و میتوان در جای جای این دنیا دید و شنید تاسف آور است چگونه فردی استثمار و بهره کشی اجتماعی میشود البته در بخشی از کتاب شخص اصلی داستان با توجه به وضع موجود قبول میکند در نظام احتمالی دست به جنایات فجیع و فساد آلوده کند
نویسنده برجستهای که کتاب مزرعه حیوانات را نوشته است از دست اندرکاران کتابراه کمال تشکر دارم پیشنهاد میکنم شنونده این داستان باشید ممنون
نویسنده برجستهای که کتاب مزرعه حیوانات را نوشته است از دست اندرکاران کتابراه کمال تشکر دارم پیشنهاد میکنم شنونده این داستان باشید ممنون
اگر چه این کتاب در سال ۱۹۴۹ منتشر شده، اما یک سال قبل، یعنی در ۱۹۴۸ نوشته شده است. عدد ۸۴ هم وارونهٔ همان عدد ۴۸ است. شاید اورول با این کار میخواسته وضعیت ۱۹۸۴ را دقیقاً در تقابل با وضعیت فعلی کشورش قرار دهد و یادآوری کند که زندگی مردم انگلیس میتواند شکل دیگری هم باشد.
داستان ۱۹۸۴ حاصل بافته شدن دو روایت به یکدیگر است. یک روایت به رژیم توتالیتر برمیگردد و این که این رژیم چگونه حکومت را اداره میکند. روایت دوم که بر روایت اول سوار شده، داستان عاشقانه است که به خواننده کمک میکند حوصله به خرج دهد و با نویسنده تا پایان کتاب همراه بماند.
داستان ۱۹۸۴ حاصل بافته شدن دو روایت به یکدیگر است. یک روایت به رژیم توتالیتر برمیگردد و این که این رژیم چگونه حکومت را اداره میکند. روایت دوم که بر روایت اول سوار شده، داستان عاشقانه است که به خواننده کمک میکند حوصله به خرج دهد و با نویسنده تا پایان کتاب همراه بماند.
با درود فراوان خدمت دوستان کتابخوان و گرامی، کتابی بسیار جذاب و خواندنی و شنیدنی از نویسندهای با قدرت تخیل شگفت انگیز و قلمی روان و قدرتمند که تونسته به این زیبایی جامعهای رو به تصویر بکشه که سیستم بیمار و حاکم بر آن فقط وجود داره و قهرمان و به عنوان دیگر شخصیت اول داستان که ورود میکنه به این سیستم و مجبور به تحمل سختیها و مشقتهایی میکنه که غیر قابل تصور هست. به نظرم آقای اورول به زیبایی تونسته مثل یک پیش گو لحظاتی رو به تصویر بکشه در این کتاب که الان در خیلی از جوامع شاهد آن هستیم و این تحکم و استبداد بیمار رو میتونیم ببینیم. فصل آخر هم که میشه گفت خودم هم درد رو حس کردم این چنین که روایت میکرد راوی. ترجمهی بسیار عالی و خوانش فوق العادهای هم داره این کتاب. سپاس از تیم خوب کتابراه برای این کتاب عالی
کتاب پر محتوا، سنگین و خاصیه پیشنهاد میکنم در شرایطی بخونید که چیز دیگهای حواستون رو پرت نکنه و تمرکز کامل داشته باشین. نظری که در مورد نوشتههای این نویسنده دارم این هست که کتاب هایش دردناک، نشون دهنده واقعیت و وادارکننده به تفکره. جوری هست که تا چند وقت بعد خوندن کتاب باز هم بهش فکر میکنید.
خیلی شبیه کتاب مزرعه حیوانات هست ولی خیلی پیچیده تر و جذاب تر فضای کتاب سیاه و خفقان اوره خیلی سیاه تر از مزرعه حیوانات مزرعه حیوانات مثل میوهای قاچ شده است که در پیشدستی تقدیم شما شده که کافی است از خوردن آن لذت ببرین ولی ۱۹۸۴ وظیفه چیدن و شستن و پوست کندن را به عهده خواننده گذاشته. در کل همان استنباطی که از کتاب مزرعه گرفته میشه هم از این کتاب میشه گرفت.
سلام کتاب فوق العاده زیبایی است. نویسنده حکومتهای دیکتاتوری را به خوبی نشان میدهد. حکومتهایی که به آرامی قدرت حرکت و فکر و عشق ورزیدن را از بین میبرد. انسانها تبدیل به ماشینهایی حرف گوش کن بدون کوچکترین قدرت تصمیم گیری میشوند. حرف اول و آخر را حزب میزند و بس. وقتی با دقت به این جامعه نگاه میکنیم قدرت، ثروت و تمام منابع دست عدهای انگشت شمارند. و اکثریت از کوچکترین حقی برخوردار نیستند. مردمی که به تمامی قوانین یک رژیم تن میدهند به تدریج تمامی حقوق خود را از دست میدهند. تبدیل به موجوداتی بی ارزش میشوند که برای زنده ماندن مجبور به انجام کارهای پست میشوند. آزادی و عشق و عقلانیت به استبداد و سرکوب تبدیل میگردد. کم کم تبدیل به عروسک دست قدرت میشویم
آثار جورج اورول دوتا عیب خیلی بزرگ داره
اول شکست افراد متفکر و تغییر طلب رو القا میکنه. چرا قهرمان داستان باید نهایتا مغلوب بشه؟ دوم اینکه بی فایده بودن تغییر رو القا میکنه مثل اتفاقی که تو مزرعه حیوانات افتاد همه تفکرات و تغییرات و تلاشها برای بهبود وضع جامعه از نظر جورج اورول محکوم به شکست هست.
انگار این نویسنده به طور نامحسوس داره به نفع دیکتاتورها مینویسه. چون همیشه برنده داستانهایش دیکتاتورها هستند
اول شکست افراد متفکر و تغییر طلب رو القا میکنه. چرا قهرمان داستان باید نهایتا مغلوب بشه؟ دوم اینکه بی فایده بودن تغییر رو القا میکنه مثل اتفاقی که تو مزرعه حیوانات افتاد همه تفکرات و تغییرات و تلاشها برای بهبود وضع جامعه از نظر جورج اورول محکوم به شکست هست.
انگار این نویسنده به طور نامحسوس داره به نفع دیکتاتورها مینویسه. چون همیشه برنده داستانهایش دیکتاتورها هستند
اما من متوجه نشدم اوبراین کی به داستان اضافه شد کسی میدونه چطوری اومد توی داستان؟